بازگشت: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (ربات: تغییر خودکار متن (-ۀ +هٔ ))
(بازنگری شد.)
سطر ۱: سطر ۱:
 
[[Image:8-048.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۴۸|کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۴۸]]
 
[[Image:8-048.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۴۸|کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۴۸]]
 
{{بازنگری}}
 
  
 
{{چپ‌چین}}
 
{{چپ‌چین}}
سطر ۸: سطر ۶:
 
William Butler Yeast
 
William Butler Yeast
  
(1865-1939)
+
۱۸۶۵-۱۹۳۹
 
{{پایان چپ‌چین}}
 
{{پایان چپ‌چین}}
  
سطر ۱۸: سطر ۱۶:
 
پیوندها می‌گسلد. آشفتگی را تدبیری نیست.
 
پیوندها می‌گسلد. آشفتگی را تدبیری نیست.
  
هرج و مرج محض پهنهٔ گیتی را رنگین می‌کند
+
هرج و مرج محض پهنهٔ گیتی را بر می‌آشوبد
 +
 
 +
خون متلاطم زمین را رنگین می‌کند
  
 
نخبگان از سکهٔ اعتبار می‌افتند
 
نخبگان از سکهٔ اعتبار می‌افتند
سطر ۲۵: سطر ۲۵:
  
  
:::::::
+
::::::<nowiki>***</nowiki>
  
  
سطر ۵۶: سطر ۵۶:
 
بختکِ بیست قرن خواب سنگی
 
بختکِ بیست قرن خواب سنگی
  
با تکان گاهواره‌ئی بر آشفته است
+
با تکان گاهواره‌ئی برآشفته است
  
 
و چه جانور زمختی را، سرانجام
 
و چه جانور زمختی را، سرانجام
سطر ۶۲: سطر ۶۲:
 
زمان فرا رسید.
 
زمان فرا رسید.
  
آنک می‌خزد به‌سوی بیت اللّحم
+
آنک می‌خزد به‌سوی بیت‌اللّحم
  
 
::::::تا تولد یابد.
 
::::::تا تولد یابد.
  
  
{{چپ‌چین}}
+
:::::::::::'''ترجمهٔ ن. پرکانی'''
'''ترجمهٔ ن. پرکانی'''
+
 
{{پایان چپ‌چین}}
 
  
  
  
 
[[رده:کتاب جمعه ۸]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۸]]
 +
[[رده:شعر]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
 +
 +
{{لایک}}

نسخهٔ ‏۸ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۱۱

کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۴۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۴۸

ویلیام باتلر ییتس

William Butler Yeast

۱۸۶۵-۱۹۳۹


در دایره‌ئی هرچه فراخ‌تر می‌چرخد و می‌چرخد شاهین

چندان که بانگ شاهین باز را نمی‌شنود.

پیوندها می‌گسلد. آشفتگی را تدبیری نیست.

هرج و مرج محض پهنهٔ گیتی را بر می‌آشوبد

خون متلاطم زمین را رنگین می‌کند

نخبگان از سکهٔ اعتبار می‌افتند

تا سفلگان تند مزاج مجال خودنمائی یابند.


***


به‌یقین عنقریب وحیی نازل می‌شود

به‌یقین «بازگشت» قریب‌الوقوع است.

«بازگشت»! – کلامی که به‌سختی بر زبان می‌توان راند

که تصویری درشت ورای پندارهای پاک

نگاهم را می‌آزارد –

جائی میان شن‌های صحرا

پیکره‌ئی با تن شیر و سر آدمی

با نگاهی تهی و بی‌رحم چون آفتاب

سلّانه سلّانه می‌آید،

و سایه‌های پرندگان خشماگین صحرا

برگرداگردش.

دیگرباره ظلمات چیره می‌شود

من اما می‌دانم

بختکِ بیست قرن خواب سنگی

با تکان گاهواره‌ئی برآشفته است

و چه جانور زمختی را، سرانجام

زمان فرا رسید.

آنک می‌خزد به‌سوی بیت‌اللّحم

تا تولد یابد.


ترجمهٔ ن. پرکانی