بازگشت

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۴۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۴۸

ویلیام باتلر ییتس

William Butler Yeast

۱۸۶۵-۱۹۳۹

در دایره‌ئی هرچه فراخ‌تر می‌چرخد و می‌چرخد شاهین

چندان که بانگ شاهین باز را نمی‌شنود.

پیوندها می‌گسلد. آشفتگی را تدبیری نیست.

هرج و مرج محض پهنهٔ گیتی را بر می‌آشوبد

خون متلاطم زمین را رنگین می‌کند

نخبگان از سکهٔ اعتبار می‌افتند

تا سفلگان تند مزاج مجال خودنمائی یابند.


***


به‌یقین عنقریب وحیی نازل می‌شود

به‌یقین «بازگشت» قریب‌الوقوع است.

«بازگشت»! – کلامی که به‌سختی بر زبان می‌توان راند

که تصویری درشت ورای پندارهای پاک

نگاهم را می‌آزارد –

جائی میان شن‌های صحرا

پیکره‌ئی با تن شیر و سر آدمی

با نگاهی تهی و بی‌رحم چون آفتاب

سلّانه سلّانه می‌آید،

و سایه‌های پرندگان خشماگین صحرا

برگرداگردش.

دیگرباره ظلمات چیره می‌شود

من اما می‌دانم

بختکِ بیست قرن خواب سنگی

با تکان گاهواره‌ئی برآشفته است

و چه جانور زمختی را، سرانجام

زمان فرا رسید.

آنک می‌خزد به‌سوی بیت‌اللّحم

تا تولد یابد.


ترجمهٔ ن. پرکانی