خطابهٔ ششم: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (ربات: افزودن رده:کتاب جمعه)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
[[Image:21-024.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۲۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۲۴]]
 
[[Image:21-024.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۲۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۲۴]]
 
+
پنجره‌های بی‌لبخند
{{در حال ویرایش}}
+
:::بامدادان شهر را  
 
+
::::::انتظار می‌کشند
[[رده:کتاب جمعه ۲۱]]
+
هر اسب که مردی را به‌ملاقات خورشید بُرد
پنجره¬های بی¬لبخند
 
::::بامدادن شهر را  
 
::::::::انتظار می¬کشند
 
هر اسب که مردی را به ملاقات خورشید بُرد
 
  
 
با خورجینی پر خون و  
 
با خورجینی پر خون و  
 
::::نعشی غریب باز پس آمد.
 
::::نعشی غریب باز پس آمد.
 +
 
اینک  
 
اینک  
 +
 
بر هر چهار سوق  
 
بر هر چهار سوق  
::::شمشیر شکسته¬ی دلاوری را به تماشا نهاده¬اند!
+
::::شمشیر شکستهٔ دلاوری را به‌تماشا نهاده‌اند!
  
هنگامه¬ئی است
+
هنگامه‌ئی‌ست
  
 
هر کس حیات خویش را  
 
هر کس حیات خویش را  
:::::در مرگ آن دیگری می¬جوید
+
:::::در مرگ آن دیگری می‌جوید
و هیچ¬کس
+
و هیچ‌کس
 
::بیرق عشق را
 
::بیرق عشق را
:::::بر دوش نمی¬کشد.
+
:::::بر دوش نمی‌کشد.
 
اینهمه را کدام کسان رسم نهادند؟
 
اینهمه را کدام کسان رسم نهادند؟
  
من امّا آموخته¬ام
+
من امّا آموخته‌ام
::::که قلاعِ آهنین را  
+
:::که قلاعِ آهنین را  
::::::::چه¬گونه با کلمات فرو ریزم
+
::::::چه‌گونه با کلمات فرو ریزم
 
و کلاف خورشید را  
 
و کلاف خورشید را  
::::بر پنجره¬های انتظار  
+
::::بر پنجره‌های انتظار  
:::::::::با قلم خویش بگشایم.
+
::::::::با قلم خویش بگشایم.
 +
 
  
{{چپ‌چین}}
+
::::::::::::::::'''میرزاآقا عسکری'''
'''میرزاآقا عسکری'''
+
 
{{پایان چپ‌چین}}
+
 
 +
{{لایک}}
 +
 
 +
[[رده:کتاب جمعه ۲۱]]
 +
[[رده:شعر]]
 +
[[رده:میرزاآقا عسکری]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
 +
[[رده:کتاب جمعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۰۹

کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۲۴

پنجره‌های بی‌لبخند

بامدادان شهر را
انتظار می‌کشند

هر اسب که مردی را به‌ملاقات خورشید بُرد

با خورجینی پر خون و

نعشی غریب باز پس آمد.

اینک

بر هر چهار سوق

شمشیر شکستهٔ دلاوری را به‌تماشا نهاده‌اند!

هنگامه‌ئی‌ست

هر کس حیات خویش را

در مرگ آن دیگری می‌جوید

و هیچ‌کس

بیرق عشق را
بر دوش نمی‌کشد.

اینهمه را کدام کسان رسم نهادند؟

من امّا آموخته‌ام

که قلاعِ آهنین را
چه‌گونه با کلمات فرو ریزم

و کلاف خورشید را

بر پنجره‌های انتظار
با قلم خویش بگشایم.


میرزاآقا عسکری