پائیز ۵۸: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (ربات: افزودن رده:کتاب جمعه)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
[[Image:32-061.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۶۱|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۶۱]]
 
[[Image:32-061.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۶۱|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۶۱]]
 +
پنجره‌ها به خیابان مسین می‌گشاید
  
{{در حال ویرایش}}
+
و سربازان سبز، به سنگینی
 +
 
 +
بر برگ‌های زرد پای می‌کوبند،
 +
 
 +
مجسمه‌های مفرغی
 +
 
 +
از خودروهای ماشی
 +
::::به زیر می‌آیند
 +
 
 +
و نشان شجاعت‌ها
 +
 
 +
بر سینه‌هاشان رنگین کمانی است.
 +
 
 +
 
 +
کارگران
 +
::خاموش
 +
 
 +
از پس شیشه‌های کارخانه
 +
 
 +
در عبورِ سردی و فولاد می‌نگرند.
 +
 
 +
*
 +
 
 +
تانک‌ها از پله‌های جمهوری اول
 +
:::::::بالا می‌روند
 +
 
 +
و لوله‌های بلندِ ناشاد
 +
 
 +
تاریکی کارگاه را
 +
::::می‌کاوند
 +
 
 +
*
 +
 
 +
در شیب میان کارخانه و تانک
 +
::::::سربازی ایستاده است
 +
 
 +
و تفنگش را روغن می‌زند،
 +
 
 +
و سربازی دیگر
 +
 
 +
در چارراه تردید
 +
:::از خود می‌پرسد:
 +
 
 +
«این بار به کدامین سو
 +
 
 +
شلیک خواهم کرد؟»
 +
 
 +
*
 +
 
 +
پائیز جمهوری
 +
 
 +
پر از قهقهه‌های مفرغی است.
 +
 
 +
 
 +
:::::::::::::ویدا کریمی
 +
 
 +
 
 +
{{لایک}}
  
 
[[رده:کتاب جمعه ۳۲]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۳۲]]
 
[[رده:شعر]]
 
[[رده:شعر]]
 
[[رده:ویدا کریمی]]
 
[[رده:ویدا کریمی]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
 +
[[رده:کتاب جمعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۰۳

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۶۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۶۱

پنجره‌ها به خیابان مسین می‌گشاید

و سربازان سبز، به سنگینی

بر برگ‌های زرد پای می‌کوبند،

مجسمه‌های مفرغی

از خودروهای ماشی

به زیر می‌آیند

و نشان شجاعت‌ها

بر سینه‌هاشان رنگین کمانی است.


کارگران

خاموش

از پس شیشه‌های کارخانه

در عبورِ سردی و فولاد می‌نگرند.

تانک‌ها از پله‌های جمهوری اول

بالا می‌روند

و لوله‌های بلندِ ناشاد

تاریکی کارگاه را

می‌کاوند

در شیب میان کارخانه و تانک

سربازی ایستاده است

و تفنگش را روغن می‌زند،

و سربازی دیگر

در چارراه تردید

از خود می‌پرسد:

«این بار به کدامین سو

شلیک خواهم کرد؟»

پائیز جمهوری

پر از قهقهه‌های مفرغی است.


ویدا کریمی