سین جیم در وزارت علوم و اوقاف
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
چهار ساعت قبل از ظهر یکشنبه وارد مدرسه شریفه دارالفنون شده و بهاتاق کوچک مخصوص وزارت علوم و اوقاف که در ضلع شمالی و متصل بهدالان زاویه شمال شرقی مدرسه است داخل گردیده. جمعی از سادات قمیدر خصوص عمل موقوفات قم صحبت میکردند. بعد از لمحه جناب وزیر علوم با نگارنده بنای صحبت را گذاشتند که بهعرض خوانندگان محترم میرسد.
سوال - من دیروز رفتم بهمجلس شورای ملی و در خصوص جریده صور اسرافیل صحبت کردم و قرار شد شما را سیاست کنیم. ولی بهشما میگویم که بعد از این این طور چیز نوشتن را ترک کنید.
جواب - همان آن که در مجلس خصوصی صحبت شد رجال الغیب و ارواح مجرد صورت مجلس را بهجهت بنده نقل کردند. چیزی نوشته نشده که سیاست بشوم و در راه آسایش و آزادی ملت و خی خواهی دولت اگر هم سیاست بشوم کمال افتخار دارم. جریده ما تاریخی است. انچه نوشته شده از وقایع مهمه عالم است.
س - من نمیگویم وقایع تاریخی را ننویسید اما بهاین طور چرا.
ج - بنده که از عوالم اب خارج نشده ام. هیچیک از ملل مشروطه خطاب بهخاکپای امپراطور خود نمینمایند ما باز محض رعایت احترام پادشاه خودمان عقیده مدیحه خود را تغییر ندادهایم.
س - من نمیگویم که باید بهخاکپای سلطان خطاب کنید. اما بهزبان ملایم باید چیز نوشت.
ج - عرض کردم چیزی نوشته نشده که خلاف ادب باشد.
س - غرض شما از این وقایع تاریخی چه بوده.
ج - مقصودم این بود بلکه یک نفر خواجه سرا یا عمله خلوت آن را بهحضور پدر تاجدارمان برساند و بهپشگاه همایونش مشهود گردد. که ملت بالغ و مکلف شده و انچه متملقین خائن بگویند دروغ و بی اصل است. (در حین صحبت یکی از بادنجان دور قاب چینها که در تمام وزارت خانه ها حضور دارند گفت بهشما چه رجوعی دارد که بنویسید؟ عرض کردم که من هم یکی از افراد ملتم و باید آنچه را صلاح دولت و ملت است بنویسم) اگر جنابعالی در آن دو روز شورش و هیجان عمومی در مجلس شورای ملی تشریف نداشتید لکن شنیده اید که سی هزار جمعیت چه هیجانی داشتند و چه میگفتند.
س - اعلیحضرت اقدس همایونی تمام مطالب و وقایع را میدانند و من هم همه روزه آنچه را که بدانم بهعرض میرسانم.
ج - وقایع را جنابعالی بهحضور همایونی عرض میکنید اما بعد دیگران یعنی فدویان دولتخواه و چاکران جان نثار که جز خیانت و اغراض شخصی خیالی ندارند همه را باطل میکند.
س. از این ماده میگذریم. «چرند و پرند» یعنی چه؟
ج. چرند و پرند قسمت اخلاقی صور اسرافیل است.
س. اخلاق را مگر نمیشود بهطور دیگر نوشت؟
ج. اخلاق را بهطرزهای مخصوص نوشته و مینویسند. طبایع بشری بهاین گونه سخنان بیشتر راغب است. س. در این خصوص هم خود دانید. مطلب دیگر راجع بهمسئولیت قلم است. من اگرچه خوب نخوانده ام ولی شنیده ام که چه نوشته اید و نمیدانم در کدام ستون درج شده (هفتگی صور اسرافیل را بهبنده دادند:) پیدا کنید (ستوی را که مقصود بود خواندم که دیو سیاه مهیب گنده بازوی مرا گرفت و گفت شیرینی مرا بده)
س. چرا نوشته اید شیرینی خواستند. مگر از شما یا سایر مدیران جراید چیزی گرفته شده؟
ج. امروز مملکت ما مشروطه است. برای چه اشخاصی که کتاب میخواهند چاپ کنند دو رالف پول و دو جلد کتاب بهردیس انطباعات بدهند؟کتاب هم حکم {. . . } و جراید را دارد. مفتش نمیخواهد. همان مسئولیتی را که مدیران جراید قبول کرده اند صاحبان کتاب هم همان حال را دارند.
س. این دو راله پول و این دو جلد کتابی که ملت میدهد حکم مالیات دارد. بعد از این هم که نظامنامه علوم و معارف امضا و مجری شد باید بیش از این بدهند.
ج. این چه طور مالیاتی است که نان خانه رئیس انطباعات است؟ دو سه ماه قبل، آنشبی که در شورای ملی ده هزار نفر برای آزادی مطبوعات شورش کردند و در پای ستون های سرسرا دور جنابعالی را احاطه کرده بودند و بدان ها اطمینان میدادند و سایر وکلای محترم نیز از طرف مجلس مقدس مردم را مطمئن کردند بهنظر شریف نیست؟ که بعد از سه روز اعتمادالسلطنه از ریاست عزل و تفتیش در انطباعات موقوف شد؟
س. وکلا همچو حرفی نزده اند. نوشته ئی در این خصوص در دست دارید؟
ج. از ایجاد شورای ملی تا بهحال که ملت مکرر شورش و هیجان کرده هیچوقت از طرف مجلس بدان ها لایحه داده نشده که در این مورد نوشته داده باشند. غرض بنده این است که ملت بیچاره بهچه جهت متضرر گردد و پول بدهد که بهخزانه دولت داخل نشود و خرج سفره عمر و زید باشد؟
س. من این حرف ها را گوش نمیدهم. شما باید در نمره دوم صور اسرافیل در خصوص شیرینی شرحی بنویسید که مشتبهبهرشوه نشود، و الا روزنامه شمارا توقیف میکنم. مطلب همین بود که گفتم خود دانید.
ج. چه گونه این وجهی را بدون سبب و جهت ملت بیچار مظلوم بهرئیس انطباعات میپردازند بنده مالیات بدانم در صورتی که بعد از آزادی انطباعات و عزل اعتماد السلطنه معروف بود که رئیس انطباعات بهحضور اعلیحضرت شاه عرض کرده که این دو رالز و دو جلد کتاب نان خانه و ممد معاش چاکر است.
این وکلای محترم ملت! آیا دولت و مملکت ایران مشروطه صاحب «کنستی توسیون» است یا خیر؟ آیا معنی مشروطه این است که مطبوعات آزاد نباشد؟آیا ما که نوشته ایم شیرینی خواستند افترا و بهتان بود؟ آیا در تبریز رئیس انطباعات برای اجازه طبع کتب یک کله قند و دو جلد کتاب نمیگیرد؟ آیا قند شیرین نیست یا با سایر مواد شیرین فرقی دارد؟
این هیئت مقدس «کمیسیون» مالیه! شما را بهقوه عدالت کلیه الهی و بهشرف و وجدان خودتان قسم میدهم که آیا در کتابچه جمع و خرج وطن،این مالیات را که رئیس انطباعات از ملت بیچاره میگیرد نوشته شد؟ آیا در جزو صورت کتب کتابخانه دولت، صورت کتبی را که تا بهحال چاپ شده و از صاحبان کتب گرفته اند دیده اید؟
چون این مسئله از مسائل عمومی است و باید در مجلس مذاکره شود، استدعا داریم در مجلس علنی و در حضور وقایع نگاران جرائد جواب عرایض فوق را بفرمائید تا در روزنامه شریفه مجلس و غیره درج شود و تکلیف ملت معلوم و معین گردد.