سخنی با کارگران

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۵۴ توسط امیر (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فیدل کاسترو می‌گوید «در آمریکای لاتین کمونیست‌ها خداشناس شده‌اند و خداشناسان، کمونیست» در کلام کاسترو آن قدر حقیقت هست که طبقات حاکم را نگران و سازمان سیا و وزارت خارجهٔ ایالات متحده را گیج و گول کند. در کلیسای رُمَن کاتولیک آمریکای لاتین نهضت نویی پیدا شده است، بدین معنا که کشیشان به‌زبان مسیحیت انقلاب سوسیالیستی را بشارت می‌دهند. برجسته‌ترین این کشیشان انقلابی، کامیلوتورِرز بود.

کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۹۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۹۸

کامیلو در خانواده‌ئی توانگر به‌جهان آمد؛ مقام خوبی در کلیسا داشت. مقامات کلیسا او را به‌لورن (Louvain)، در بلژیک، فرستادند که جامعه‌شناسی بخواند، بعد به‌استادی دانشگاه ملّی بوگوتا (Bogota) برگزیده شد.

کاملیو نخست در دانشگاه به‌فعالیت عمل سیاسی علاقه‌مند شد و بعد به‌این فعالیت ادامه داد. آن گاه پلیس و دولت و مقامات کلیسا و مطبوعات دولتی بر او شوریدند. امّا آواز او در میان دهقانان، کارگران و توده‌های خلق طنین شگفت‌آوری یافت، و او بارها در نطق‌هایش طبقهٔ حاکم را به‌دلیل فقدان انسانیت و محبت و اخوت مسیحی محکوم کرد.

کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۹۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۹۹

کامیلو در اواخر سال ۱۹۶۵ جبههٔ متحد خلق کلمبیا را بنیاد نهاد که می‌کوشید لبیرال‌های ناراضی، روشنفکران جوان، کاتولیم‌های مبارز، اتحادیه‌های کارگری، و کمونیست‌ها را در آن متحد کند؛ امیدوار بود که نهضت انقلابی راستین کارگران و دهقانان را ایجاد کند تا حکومت مردمی را به‌قدرت برساند. پلاتفرمی که در «سخنی با کارگران» از آن سخن گفته می‌شود در باب تصرف زمین‌های زراعی، مساله مالکیت اشتراکی و صنفی سازمان‌های کشاورزی؛ آموزش و پرورش عمومی رایگان، یک کاسه کردن سرمایه‌گذاری دولتی و خصوصی،‌ملی کردن بیمارستان‌ها و تسهیلات درمانی و محصولات داروئی، حمل و نقل عمومی، رادیو و تلویزیون،‌ منابع طبیعی؛ و بالاخره مساله سرمایه‌گذاری خارجی در صنعت نفت بود.

اگر‌چه این اقدامات رنگ سوسیالیستی داشت، و پلاتفرم جبههٔ متحد معتقد به‌ملی کردن بانک‌ها و شرکت‌های بیمه بود، امّا مالکیت خصوصی وسائل تولید را لغو نمی‌کرد.

آن چه به‌این پلاتفرم معنا م‌بخشد فقط محتوی رادیکال آن نبود، بل‌که بازگوی ظهور نیروهای سیاسی نوی در کلمبیا بود که خبر از گسترش نیروی توده‌ها می‌داد. این نهضت طالب تغییرات عمیق بود. نهضتی بود آراسته به‌محبت و احسان آئین کاتولیک و صفات درخشان خود کامیلو.

«اقلیت حکومتگر»، به‌قصد بدنام کردن کامیلو انگ کمونیست بودن به‌او می‌زد. پاسخ کامیلو این بود که «من کمونیست نیستم، و به‌نام یک کلمبیائی، یک جامعه‌شناس، یک مسیحی و یک کشیش هرگز کمونیست نخواهم شد. امّا، همواره آماده‌ام که در راه هدف‌های مشترک، یعنی مخالفت با اقلیت حکومت‌گر و سلطهٔ ایالات متحده، همدوش کمونیست‌ها بجنگم، تا قدرت را برای خلق به‌چنگ آوریم... ترجیح می‌دهم که از ظوابط بزرگان کلیسا پیروی کنم تا از ظوابط طبقهٔ حاکم.»

سرانجام پس از تهدیدات فراوان بر آن می‌شود که «اسلحه به‌دست گرفته، از کوهستان‌های کلمبیا به‌نبرد ادامه دهد، تا قدرت را از آن خلق کنند.» مادرش می‌نویسد «زندگی ما دو نفر دائم در تهدید به‌قتل می‌گذشت. یک شب کامیلو به‌من گفت، «مادر، من امشب نمی‌خواهم اینجا بمانم» اواسط اکتبر ۱۹۶۵ بود. می‌گویند دل مادر به‌او خبر می‌دهد، امّا دل من چیزی به‌من نگفت، زیرا من، با بی‌خبری تمام، نفهمیدم که او دارد با من وداع می‌کند. دیگر به‌خانه بازنگشت. چند روز بعد، پیغامی به‌من رسید که حالش خوب است و سالم است و با دوستانش زندگی می‌کند. من نگران نبودم، گرچه خودم در خطر بودم.»

کامیلو چهار ماه پس از پیوستن به‌چریک‌های ارتش رهائی‌بخش ملّی در کوهستان‌های بوکارامانگا به‌دست نیروهای دولتی کشته شد.

کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۰

کامیلو نادره مردی بود: مرد خدا، استاد دانشگاه، برانگیزاننده،‌ و سازمان‌دهنده، و بالاخره چریکی رزمنده، که جان بر سر این کار باخت. اقلیت حکومتگر از نفوذ او در میان مردم چنان در هراس بود که گور او را از خلق پنهان داشت تا مبادا زیارتگاه آزادی‌خواهان و انقلابی‌ها شود. زهی خیال محال!

این سخنرانی در ۱۴ ژوئیه ۱۹۶۵ در ستاد اتحادیهٔ کارگری باواریا، در برابر نمایندگان اتحادیه‌های گوناگون، و مردم،‌ که بیش‌ترشان از کارگران بودند،‌ ایراد شد.

کامیلوتورِر بر اساس مفروضات مارکسیستی مبارزهٔ طبقاتی و تحلیل طبقاتی به‌تحلیل ساختار اجتماعی می‌پردازد. در سراسر این سخنرانی، تورز همه جا از Clase Popular (= طبقهٔ مردمی) سخن می‌گوید که در این برگردان به «خلق» ترجمه شده است. تورز «طبقه مردمی» را کاهی «طبقه اکثریت» نیز می‌نامد. همین فرضیه دربارهٔ تحلیل تورز از احزاب سیاسی کلمبیا نیز صادق است. احزاب سیاسی کلمبیا احزاب «چند طبقه‌‌ئی» هستند، چون از جانب تمام طبقات اجتماعی - اقتصادی حمایت می‌شوند.

مایلم از همهٔ آن اتحادیه‌های کارگری که در اینجا گرد آمده‌اند، و همچنین از همه کسان دیگری که به‌این گردهم‌آئی آمده‌اند تشکر کنم که این فرصت را به‌من داده‌اند تا خواست ملتی را تعبیر و تفسیر کنم. من به‌همراه شما خواهم کوشید تا این خواست را در چارچوب مناسبی قرار دهم، و نیز بررسی کنم که مردم کلمبیا براساس چه انگیزه‌ئی خواستار تغییر بنیادی نهادهای کشور و بخصوص ساخت قدرت سیاسی‌اند.

اولاً باید روشن کنیم که چرا انقلاب ضروری است؛ ثانیاً، انقلاب باید شامل چه چیزهائی باشد؛ و ثالثاً طبقه کارگر چه گونه باید در انقلاب شرکت کند. انقلاب فقط یک کلمهٔ خوش‌آهنگ نیست یا چیزی نیست که مد بشود. وقتی پی می‌بریم که در حال حاضر، در کلمبیا، قدرت سیاسی، اقتصادی،‌ فرهنگی، روحانی و نظامی در دست کسانی است که نمایندهٔ اقلیتی کوچکند،‌ نه نمایندهٔ اکثریت، و باز وقتی می‌بینیم که نمایندگان اقلیت (که به‌هیچ وجه نمایندهٔ اکثریت نیستند) قدرت سیاسی و قدرت تصمیم‌گیری را در زمینهٔ تغییرات اساسی کشور در دست دارند، لاجرم به‌این نتیجه می‌رسیم که این اقلیت دیگر نباید به‌تصمیم‌گیری ادامه دهد.

کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۱

چرا نباید چنین باشد؟ چون که تصمیمات این اقلیت همیشه با منافع گروهی خود آن مطابق خواهد بود نه مطابق منافع اکثریت.

غالباً کسانی را می‌بینیم که از روی اعتماد یا از سر عصبانیت و یا به‌دلیل شرایط خاصی می‌توانند تصمیم‌هائی بگیرند که مخالف منافع گروهی‌شان باشد. لذا امید آن هست که افراد طبقه بورژوا،‌روشنفکران و کشیشان و افسران، اغلب مواضعی را انتخاب کنند که مخالف منافع سنتی گروه خودشان باشد. اما این امید فقط در مورد افراد جایز است نه در مورد طبقهٔ آن‌ها. اگر این امید نباشد که لااقل عده‌ئی به‌ما ملحق شوند، مجبور می‌شویم تمام کسانی را که اصل و نسب بورژوائی دارند از شرکت در انقلاب کنار بگذاریم.

این نکته شامل حال خود من هم می‌شود، چون متاسفانه من از بعضی جهات اصل و نسب بورژوائی دارم، و متاسفانه باز از بعضی جهات جزو کلیسا هم هستم. به‌این ترتیب مجبور می‌شویم هر کس را که نیت خیر دارد، هر افسر و هر بورژوائی را کنار بگذاریم، با این همه می‌توان در میان این‌ها

کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۰۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۱۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۲۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۲۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۲۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۷ صفحه ۱۲۱