جنگِ خلق
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
همچنان از چپ و راست
آتشِ زمزمهگر آه میکشد و
- میبارد.
بر سر و پشتِ آدمیان و شیروانیها
بر شانههای گندمزاران و سینهٔ دریا
آتشِ وحشی، آتشِ موریانه
نشسته است،
و بار حرصِ خدایان و دزدانِ حق
- میکاود و میبلعد
تهی میکند و
فرو میریزد.
صاقها و کمرها
مقاومت میکنند و
- شکسته
- میایستند.
و بازوی توانمند و مهربانِ کارگری
که جهان در آغوش اوست،
نخستین بازوکای جنگِ عظیم نهائی را
بهسوی اردوگاهِ زیتونیپوشانِ حرامزاده
در آتشبار مینهد.
- - انفجاری جانانه و روشنتر از قبله.
رنگ از چهرهٔ ژنرالهای یکّهشناسِ بیایمان
- پرواز میکند؛
و زنی زحمتکش و عاشق، از چریکهای زندگی،
خیره میشود
در چهرهٔ مردان و آفتابِ نگاهشان
- که مرگ را
- نابود می کند-
و تبسمی زیبا
لبهای داغش را بهسرودِ «رنجبرانِ دنیا!...»
- میگشاید.
همه چیز و جهان با او هماهنگ است.
و انسان و پرندگان
- با او
- زمزمه سر میدهند:
«- سلام، پیروزی!
- سلام، آزادی!...»
- ترجمهٔ:
- عباس عارفآخر