بازگشت
ویلیام باتلر ییتس
William Butler Yeast
۱۸۶۵-۱۹۳۹
در دایرهئی هرچه فراختر میچرخد و میچرخد شاهین
چندان که بانگ شاهین باز را نمیشنود.
پیوندها میگسلد. آشفتگی را تدبیری نیست.
هرج و مرج محض پهنهٔ گیتی را بر میآشوبد
خون متلاطم زمین را رنگین میکند
نخبگان از سکهٔ اعتبار میافتند
تا سفلگان تند مزاج مجال خودنمائی یابند.
- ***
بهیقین عنقریب وحیی نازل میشود
بهیقین «بازگشت» قریبالوقوع است.
«بازگشت»! – کلامی که بهسختی بر زبان میتوان راند
که تصویری درشت ورای پندارهای پاک
نگاهم را میآزارد –
جائی میان شنهای صحرا
پیکرهئی با تن شیر و سر آدمی
با نگاهی تهی و بیرحم چون آفتاب
سلّانه سلّانه میآید،
و سایههای پرندگان خشماگین صحرا
برگرداگردش.
دیگرباره ظلمات چیره میشود
من اما میدانم
بختکِ بیست قرن خواب سنگی
با تکان گاهوارهئی برآشفته است
و چه جانور زمختی را، سرانجام
زمان فرا رسید.
آنک میخزد بهسوی بیتاللّحم
- تا تولد یابد.
- ترجمهٔ ن. پرکانی