حالت
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
آفاق پوشیده از فر بیخویشی است و نوازش، ای لحظههای گریزان صفای شما باد. دمتان و ناز قدمتان گرامی، سلام! اندر آیید. ای شهر خاموش در دورست فراموش، جاوید جای شما باد.
ص. ۱۷۶
ای لحظههای شگفت و گریزان که گاهی، چه کمیاب- این مشت خون و خجل را در بارش نور نوشین خود مینوازید، او میپرد چون دل پر سرود قناری از شهر بند حصارش فراتر، و میپرد چون پر بیمناک کبوتر، تن، شنگی از رقص لبریز سر، چنگی از شوق سرشار، غم دور و اندیشهی بیش و کم دور، هستی همه لذت و شور، ای لحظههای بدینسان شگفت از کجایید؟ کی، و ز کدامین ره آیید؟ از باغهای نگارین مستی؟ از بودن و تندرستی؟ از دیدن و آزمودن؟
نه. من بس بودم و آزمودم، حتی گاهی خوشم آمد از خنده و بازی کودکانم اما نه. ای آنچنان لحظهها از کجایید؟ از شوق آیندههای بلورین؟ یا یادهای عزیز گذشته؟ نه.
آینده؟ هوم، حیف، هیهات. و ما گذشته، افسوس
ص. ۱۷۷
باز آن بزرگ اوستادم، یادم، آمد. چون سیلی از آتش آمد، با ابری از دود. بدرود ای لحظه! ای لحظه! بدرود. بدرود
مهدی اخوان ثالث (م.امید) تهران خردادماه ۱۳۳۹
چند اصلاح ۱- شعر «دختر تصویر-۱» که در شمارهی گذشته چاپ شد اثر «رویا» بود که متأسفانه در موقع چاپ از نظر افتاد. ۲- در شمارهی ۱۴ شعر «بیگانهای در شهر» مصرع چهاردهم «آرامش بوداست» به اشتباه «آرامش بوده است» چاپ شده است. ۳- در شمارهی ۱۳- مصرع دوازدم شعر «آهوان» کلمهی «نواخت» به اشتباه «نواختند» چاپ شد.