سرود بینالملل
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
- گفتار از: اوژن پوتیه Eugene Pottier
- آهنگ از: پیِر دوگیته Pierre Degeyter
برخیزید، دوزخیان زمین!
برخیزید، زنجیریان گرسنگی!
عقل از دهانهٔ آتشفشان خویش تندروار میغرد
اینک! فروانِ نهائیست این.
بساط گذشته بروبیم،
بهپا خیزید! خیل بردگان، بهپا خیزید!
جهان از بنیاد دیگرگون میشود
هیچیم کنون، «همه» گردیم!
- نبرد نهائیاست این.
- بههم گردآئیم
- و فردا «بینالملل»
- طریقِ بشری خواهد شد.
رهانندهٔ برتری در کار نیست،
نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب.
خود به رهائی خویش برخیزیم، ای تولیدگران!
رستگاری مشترک را برپا داریم!
تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند،
تا روح از بند رهائی یابد،
خود به کورهٔ خویش بردمیم
و آهن را گرماگرم بکوبیم!
- نبرد نهائیاست این.
- بههم گردآئیم
- و فردا «بینالملل»
- طریقِ بشری خواهد شد.
کارگران، برزگران
فرقهٔ عظیم زحمتکشانیم ما
جهان جز از آن آدمیان نیست
مسکن بیمصرفان جای دیگری است.
تا کی از شیرهٔ جان ما بنوشند؟
اما، امروز و فردا،
چندان که غرابان و کرکسان نابود شوند
آفتاب، جاودانه خواهد درخشید.
- نبرد نهائیاست این.
- بههم گردآئیم
- و فردا «بینالملل»
- طریقِ بشری خواهد شد.
- ترجمه ا.ش