خونریزی: تفاوت بین نسخهها
جز («خونریزی» را محافظت کرد: بازنگری شده و مطابق با متن اصلی است. ([edit=sysop] (بیپایان) [move=sysop] (بیپایان))) |
(اصلاح فاصلهی حرف اضافهی «به» با کلمهی بعد.) |
||
سطر ۸: | سطر ۸: | ||
دوستانم، رفقای محرم! | دوستانم، رفقای محرم! | ||
− | + | بههوائی که حکیمی برسد، مگذارید | |
این دل آشوب چراغ | این دل آشوب چراغ | ||
سطر ۱۶: | سطر ۱۶: | ||
− | من | + | من بهتن دردم نیست |
یک تب سرکش تنها پکرم ساخته و دانم این را که چرا، | یک تب سرکش تنها پکرم ساخته و دانم این را که چرا، | ||
سطر ۲۴: | سطر ۲۴: | ||
که فرود آمده سوزان | که فرود آمده سوزان | ||
− | دم | + | دم بهدم در تن من. |
سطر ۳۰: | سطر ۳۰: | ||
تن من با تن مردم، همه را از تن من ساختهاند، | تن من با تن مردم، همه را از تن من ساختهاند، | ||
− | و | + | و بهیک جور و صفت میدانم |
که در این معرکه انداختهاند. | که در این معرکه انداختهاند. | ||
سطر ۳۶: | سطر ۳۶: | ||
نبض میخواندمان با هم و میریزد خون، لیک کنون | نبض میخواندمان با هم و میریزد خون، لیک کنون | ||
− | + | بهدلم نیست که دریابم انگشت گذار | |
کز کدامین رگ من خونم میریزد بیرون. | کز کدامین رگ من خونم میریزد بیرون. | ||
سطر ۴۴: | سطر ۴۴: | ||
یکی از همسفرانم که در این واقعه میبرد نظر، گشت دچار | یکی از همسفرانم که در این واقعه میبرد نظر، گشت دچار | ||
− | + | بهتب ذاتالجنب | |
و من، اکنون در من | و من، اکنون در من | ||
سطر ۵۶: | سطر ۵۶: | ||
«شرح اسباب» منِ تبزده در پیش من است | «شرح اسباب» منِ تبزده در پیش من است | ||
− | + | بهجز آسودن درمانم نیست. | |
من به از هر کس | من به از هر کس |
نسخهٔ ۲۹ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۰۹
پا گرفتهست زمانی است مدید
ناخوش احوالی در پیکر من.
دوستانم، رفقای محرم!
بههوائی که حکیمی برسد، مگذارید
این دل آشوب چراغ
روشنایی بدهد در بر من.
من بهتن دردم نیست
یک تب سرکش تنها پکرم ساخته و دانم این را که چرا،
و چرا هر رگِ من در تن من سفت و سقط شلاقی است
که فرود آمده سوزان
دم بهدم در تن من.
تن من با تن مردم، همه را از تن من ساختهاند،
و بهیک جور و صفت میدانم
که در این معرکه انداختهاند.
نبض میخواندمان با هم و میریزد خون، لیک کنون
بهدلم نیست که دریابم انگشت گذار
کز کدامین رگ من خونم میریزد بیرون.
یکی از همسفرانم که در این واقعه میبرد نظر، گشت دچار
بهتب ذاتالجنب
و من، اکنون در من
تب ضعف است برآورده دمار.
من نیازی به حکیمانم نیست
«شرح اسباب» منِ تبزده در پیش من است
بهجز آسودن درمانم نیست.
من به از هر کس
سر بدر میبرم از دردم آسان که ز چیست:
با تنم توفان رفته است
از تنم خونِ فراوان رفته است
تبم از ضعفِ من است
ضعفم از خونریزی است.
- نیما یوشیج
- یوش – تابستان ۱۳۳۱