قرار: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(بازنگری و نهایی شد.)
سطر ۱۰: سطر ۱۰:
  
 
[[Image:14-054.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۴]]
 
[[Image:14-054.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۴]]
 
 
{{در حال بازنگری}}
 
 
  
  
سطر ۲۱: سطر ۱۷:
 
و احمد شاملو
 
و احمد شاملو
 
{{پایان چپ‌چین}}
 
{{پایان چپ‌چین}}
 
 
  
 
سالگردست
 
سالگردست
سطر ۳۸: سطر ۳۲:
 
که ترا منتظرند.
 
که ترا منتظرند.
  
*
+
{{تک ستاره}}
  
 
تو چه می‌کردی؟
 
تو چه می‌کردی؟
سطر ۴۶: سطر ۴۰:
 
تو چه باید می‌کردی...
 
تو چه باید می‌کردی...
  
*
+
{{تک ستاره}}
  
 
آن دگرها رفتند
 
آن دگرها رفتند
سطر ۵۲: سطر ۴۶:
 
بی که چیزی از خاطر ببرند.)
 
بی که چیزی از خاطر ببرند.)
  
*
+
{{تک ستاره}}
  
 
گوسفندت در جعبه‌ست، و اسباب سفر آماده
 
گوسفندت در جعبه‌ست، و اسباب سفر آماده
سطر ۷۴: سطر ۶۸:
 
همه آنجا محکم خواهد شد.
 
همه آنجا محکم خواهد شد.
  
*
+
{{تک ستاره}}
  
 
آن دگرها رفتند
 
آن دگرها رفتند
سطر ۸۶: سطر ۸۰:
 
شهر شب، چشمک باز آمدگان است همه.
 
شهر شب، چشمک باز آمدگان است همه.
  
*
+
{{تک ستاره}}
  
 
بند پوتینت را محکم کن
 
بند پوتینت را محکم کن
سطر ۱۰۲: سطر ۹۶:
 
و به‌ریش همهٔ نومیدان خندیدن.
 
و به‌ریش همهٔ نومیدان خندیدن.
  
*
+
{{تک ستاره}}
  
 
کرم‌های شبتاب
 
کرم‌های شبتاب
سطر ۱۱۰: سطر ۱۰۴:
 
و به‌هر کنگره‌ئی فاخته بیهوده نمی‌گوید: کوه.
 
و به‌هر کنگره‌ئی فاخته بیهوده نمی‌گوید: کوه.
  
*
+
{{تک ستاره}}
  
 
شب موعود رسید
 
شب موعود رسید
سطر ۱۲۰: سطر ۱۱۴:
 
شب موعود، همین امشب، بالای سرت
 
شب موعود، همین امشب، بالای سرت
  
گل سرخی که تو را اهلی کرد
+
گل سرخی که ترا اهلی کرد
  
 
خواب سرپوش بلورینش را می‌بیند
 
خواب سرپوش بلورینش را می‌بیند
سطر ۱۳۰: سطر ۱۲۴:
 
در راه.
 
در راه.
  
*
+
{{تک ستاره}}
  
 
برگرد
 
برگرد
  
گل سرخی که تو را اهلی کرد
+
گل سرخی که ترا اهلی کرد
  
 
آب می‌خواهد، از آن آب گوارا که کشیدی
 
آب می‌خواهد، از آن آب گوارا که کشیدی
سطر ۱۴۰: سطر ۱۳۴:
 
از چاه.
 
از چاه.
  
{{چپ‌چین}}
 
سعید یوسف
 
  
(در سالگرد آزادی از زندان)
+
::::::::::::::::'''سعید یوسف'''
{{پایان چپ‌چین}}
+
:::::::::::::(در سالگرد آزادی از زندان)
 +
 
  
 
[[رده:کتاب جمعه ۱۴]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۱۴]]
 +
[[رده:شعر]]
 +
[[رده:سعید یوسف]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
 +
 +
 +
{{لایک}}

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۰۲

کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه‌های ۵۲ و ۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۴


به‌شازده کوچولو

و احمد شاملو

سالگردست

درست

یک سال...

«وان مواعیه که کردی»...

هیهات

رفته از یاد، چو یاد آنان

که ترا منتظرند.

*

تو چه می‌کردی؟

یا شاید باید پرسید

تو چه باید می‌کردی...

*

آن دگرها رفتند

بی که چیزی از خاطر ببرند.)

*

گوسفندت در جعبه‌ست، و اسباب سفر آماده

پوزه بندت گیرم بند ندارد، گیرم

تسمه‌ئی چیزی آنجا هم پیدا نکنی –

امّا

فکرها در آنجا

انتخابت را آنجا خواهی کرد، نجیب.

دیر شد،‌ یا کم‌کم خواهد شد.

بند پوتینت را محکم کن

چیزهای دیگر

همه آنجا محکم خواهد شد.

*

آن دگرها رفتند

و ببین، آن بالا

شهر پر وسوسه، از پنجره‌های روشن،

نگران است همه.

شهر شب، چشمک باز آمدگان است همه.

*

بند پوتینت را محکم کن

وقت محکم کردن

وقت محکم شدن است.

وقتِ از آن بالا –

وقت از مهتابی

خم شدن است

و به‌ریش همهٔ نومیدان خندیدن.

*

کرم‌های شبتاب

مشعل خود را بیهوده نیفروخته‌اند

و به‌هر کنگره‌ئی فاخته بیهوده نمی‌گوید: کوه.

*

شب موعود رسید

روی شن در صحرا

درهمان نقطهٔ معهود، معمای تو حل خواهد شد.

شب موعود، همین امشب، بالای سرت

گل سرخی که ترا اهلی کرد

خواب سرپوش بلورینش را می‌بیند

خواب ترا

آبپاشی در دست

در راه.

*

برگرد

گل سرخی که ترا اهلی کرد

آب می‌خواهد، از آن آب گوارا که کشیدی

از چاه.


سعید یوسف
(در سالگرد آزادی از زندان)