شش شعر به‌یاد سهراب سپهری: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
(بازنگری مجدد.)
سطر ۵: سطر ۵:
 
[[Image:36-028.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۸|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۸]]
 
[[Image:36-028.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۸|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۸]]
 
[[Image:36-029.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۹|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۹]]
 
[[Image:36-029.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۹|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۹]]
 
 
[[رده:کتاب جمعه ۳۶]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۳۶]]
{{}}
+
[[رده:شعر]]
 +
[[رده:منصور اوجی]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
  
 +
<u>
 
گوشه‌هائی در دستگاه راست پنجگاه
 
گوشه‌هائی در دستگاه راست پنجگاه
 
+
</u>
* درآمد اول:
 
 
 
  
 
{{چپ‌چین}}
 
{{چپ‌چین}}
سطر ۲۱: سطر ۲۱:
  
  
=='''در زخم ما گلی‌ست'''==
+
درآمد اول:
 +
 
 +
==در زخم ما گلی‌ست==
  
 
رگبار صبحگاهی!
 
رگبار صبحگاهی!
سطر ۴۵: سطر ۴۷:
  
  
* ۲. پروانه
 
  
=='''تنها برای یک آن'''==
+
۲. پروانه
 +
 
 +
==تنها برای یک آن==
  
 
تنها برای یک آن
 
تنها برای یک آن
سطر ۷۳: سطر ۷۶:
  
  
* ۳. خسروانی
 
  
=='''از اعماق آلاله باستانی'''==
+
۳. خسروانی
 +
 
 +
==از اعماق آلاله باستانی==
  
 
در این شب که من هستم و این شبستان و این سنگ
 
در این شب که من هستم و این شبستان و این سنگ
سطر ۹۷: سطر ۱۰۱:
  
  
* ۴. سپهر
 
  
=='''اینرا دگر مپرس!'''==
+
۴. سپهر
 +
 
 +
==اینرا دگر مپرس!==
  
 
شب آمده‌ست دیری‌ست
 
شب آمده‌ست دیری‌ست
سطر ۱۱۲: سطر ۱۱۷:
 
در جست‌وجوی ارزن
 
در جست‌وجوی ارزن
  
در شب به جست‌وجو
+
در شب به‌جست‌وجو
  
 
::::در برف می‌گریزند.
 
::::در برف می‌گریزند.
سطر ۱۳۸: سطر ۱۴۳:
  
  
* ۵. حزین و نفیر
 
  
=='''یک باغ سوخته'''==
+
۵. حزین و نفیر
 +
 
 +
==یک باغ سوخته==
  
 
هیهات
 
هیهات
سطر ۱۵۲: سطر ۱۵۸:
 
گلبرگ و برگ‌های سوخته را
 
گلبرگ و برگ‌های سوخته را
  
::::برگیر
+
::::::برگیر
  
 
تا نعره‌ئی به‌وسعت هستی بر آورم.
 
تا نعره‌ئی به‌وسعت هستی بر آورم.
  
این عکس کیست، که به دیوار رو به‌روست
+
این عکس کیست، این که به‌دیوار رو به‌روست
  
 
با دیده‌ئی به‌وسعت افلاک
 
با دیده‌ئی به‌وسعت افلاک
سطر ۱۷۵: سطر ۱۸۱:
 
از هر دو آستینم
 
از هر دو آستینم
  
::پر هول می‌وزد
+
::::پر هول می‌وزد
  
::::بر قطب و استوا
+
:::::::بر قطب و استوا
  
 
و نعره ـ مویه‌ام را  
 
و نعره ـ مویه‌ام را  
سطر ۲۰۵: سطر ۲۱۱:
  
  
* ۶.فرود
 
  
=='''در شبی چنین'''==
+
۶. فرود
 +
 
 +
==در شبی چنین==
  
 
قرقی و قورق
 
قرقی و قورق
سطر ۲۲۹: سطر ۲۳۶:
  
  
 
+
:::::::::::::::'''منصور اوجی'''
{{چپ‌چین}}
 
'''منصور اوجی'''
 
{{پایان چپ‌چین}}
 
 
[[رده:منصور اوجی]]
 

نسخهٔ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۵۷

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۲۹

گوشه‌هائی در دستگاه راست پنجگاه

به‌یاد سهراب سپهری

شاعر، نقاش، انسان و عارف


درآمد اول:

در زخم ما گلی‌ست

رگبار صبحگاهی!

بر ما ببار و برگیر

عطر عتیقه‌ئی را

از پلهٔ سحر،

وین عطر سرخ را

بر بال خود ببر

تا دور دست‌ها.

در زخم ما گلی‌ست از آتش شکفته‌تر!


باران صبحگاهی

بر ما ببار و بگذر!...


۲. پروانه

تنها برای یک آن

تنها برای یک آن

در حلقه‌ئی مدور

از شب برآمدند

یک شعله، یک دریچه،

یک برگ، یک بهار،

و چهچهی شگفت

از سهره‌ئی غریب...


و لحظه‌ئی دگر

من کورِ کور بودم،

و آن درخت نور

در دوردستِ حافظه‌ام گم شد.


۳. خسروانی

از اعماق آلاله باستانی

در این شب که من هستم و این شبستان و این سنگ

در اینجا که هر چیز سنگ است.

در این شب

کلاغی نشسته است بر شانهٔ تو.

فرو رفت در شب

فرو رفت در کام تاریکی خود.


چه سرخ و چه خونین ـ

هم‌اکنون می‌آید برون ماه از سرخی شانهٔ تو

از اعماق آلالهٔ باستانی!


۴. سپهر

اینرا دگر مپرس!

شب آمده‌ست دیری‌ست

و گم‌شده‌ست از خاک

ماه و بهار!


گنجشک‌های پرگو

در جست‌وجوی ارزن

در شب به‌جست‌وجو

در برف می‌گریزند.

و کاشفان گنچ

در ژرفنای چاه

در توده‌های درهم و انبوه استخوان

تندیس استخوانی او را می‌یابند:

تندیس کودکی را

با پنجه‌های کاشی

که ماه و شاخِ پر شکوفهٔ سیبی را

بر سینه می‌فشارد.


او کیست در ته چاه؟

این را دگر مپرس!


۵. حزین و نفیر

یک باغ سوخته

هیهات

چشمان خسته را

دیگر مجال تماشا نمانده است.

برگیر از دهانم

گلبرگ و برگ‌های سوخته را

برگیر

تا نعره‌ئی به‌وسعت هستی بر آورم.

این عکس کیست، این که به‌دیوار رو به‌روست

با دیده‌ئی به‌وسعت افلاک

از آن سرِ حیات

تا آن سرِ حیات؟


ای در وطن غریبان،

ای شاعران خاک

بر من نظر کنید!

اینک نفیر توفان

از هر دو آستینم

پر هول می‌وزد
بر قطب و استوا

و نعره ـ مویه‌ام را

با خویش می‌برد

تا آن سرِ زمین

و بازتاب آن را

تا آن سرِ زمان:


«ـ با بوی لاله‌ها

ما در بهار بود که دیوانه می‌شدیم.

در این شب سیاه

این عکس کیست، این که به‌دیوار روبه‌روست؟

یک باغ سوخته؟»


یک باغ سوخته!...



۶. فرود

در شبی چنین

قرقی و قورق

قفل بی‌کلید و کهنه بر کلون در

هر چه هست کامل است

در شبی که هست.


در شبی چنین

برکش از نیامِ سینه تیغِ سرخ نعره را

کاملم کن ای پرنده

کامل و تمام

والسلام.


منصور اوجی