شیلی: تفاوت بین نسخهها
جز (ربات: افزودن رده:کتاب_جمعه_۱۱) |
(کنارِ هم گذاشتنِ دو لتهٔ طرح.) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{multiple image | |
− | + | | width = 180 | |
+ | | align=left | ||
+ | | footer = کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحههای ۴۲ و ۴۳ | ||
+ | | image1 = 11-043.jpg | ||
+ | | alt1 = کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۴۳ | ||
+ | | image2 = 11-042.jpg | ||
+ | | alt2 = کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۴۲ | ||
+ | }} | ||
+ | |||
[[Image:11-044.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۴۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۴۴]] | [[Image:11-044.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۴۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۴۴]] | ||
− | {{ | + | |
+ | {{بازنگری}} | ||
+ | |||
+ | |||
+ | '''یانیس ریتسوس:''' | ||
+ | |||
+ | |||
+ | به آلنده و نرودا | ||
+ | <u> | ||
+ | </u> | ||
+ | |||
+ | شهید مرد زیبا را تا بهروی درِ چوب گردو بلند کنید. | ||
+ | |||
+ | بهای پولاد سهونیم سنت بالا رفته است. و آهن. | ||
+ | |||
+ | بله، آهن هم. دلار. چکمه. دیگ- آی، فریاد کن | ||
+ | |||
+ | دیگی قیرجوشان- فریاد کن- تا دستانم را در آن فرو برم، دستان بیکارهام را. | ||
+ | و ناخن سیاه کنم. هنوز نمیدانند چگونه حلقهٔ ریسمان را در گردن افکنند. | ||
+ | بلند کنید شهید مرد زیبا را، بلندتر از آن در که بهبیرون باز می شود. | ||
+ | |||
+ | آی، تلخترین سرنوشت! چه بسیار قهرمانانی که پنهان از زیر طاقیِ تاریخ | ||
+ | گذر میدهیم. در قطار دربستهئی پر از ته سیگار و سبدهای خالی ماهیگیران | ||
+ | و پرچمهائی که هزار بار تاشان کردهاند تا هیچ کس آنها را نشناسد، | ||
+ | |||
+ | در انبوهی عرشهٔ کشتیها، در هم فشرده و پوشیده، | ||
+ | |||
+ | همچون گروه گوژ و گنگ گدایان، و در دلشان سنگ. هماره در گوشهئی | ||
+ | مینشینند، | ||
+ | |||
+ | سه سگ کور و گیتار سرخ فراخ سینهٔ نرودا. | ||
+ | |||
+ | دیگی، دیگی قیرجوشان- فریاد کن- تا دستانم را در آن فرو برم | ||
+ | |||
+ | دستانی که هنوز نیاموختهاند حلقهٔ ریسمان را چگونه بهگردن باید آویخت. | ||
+ | |||
[[رده:کتاب جمعه ۱۱]] | [[رده:کتاب جمعه ۱۱]] |
نسخهٔ ۲۱ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۳۶
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
یانیس ریتسوس:
به آلنده و نرودا
شهید مرد زیبا را تا بهروی درِ چوب گردو بلند کنید.
بهای پولاد سهونیم سنت بالا رفته است. و آهن.
بله، آهن هم. دلار. چکمه. دیگ- آی، فریاد کن
دیگی قیرجوشان- فریاد کن- تا دستانم را در آن فرو برم، دستان بیکارهام را. و ناخن سیاه کنم. هنوز نمیدانند چگونه حلقهٔ ریسمان را در گردن افکنند. بلند کنید شهید مرد زیبا را، بلندتر از آن در که بهبیرون باز می شود.
آی، تلخترین سرنوشت! چه بسیار قهرمانانی که پنهان از زیر طاقیِ تاریخ گذر میدهیم. در قطار دربستهئی پر از ته سیگار و سبدهای خالی ماهیگیران و پرچمهائی که هزار بار تاشان کردهاند تا هیچ کس آنها را نشناسد،
در انبوهی عرشهٔ کشتیها، در هم فشرده و پوشیده،
همچون گروه گوژ و گنگ گدایان، و در دلشان سنگ. هماره در گوشهئی مینشینند،
سه سگ کور و گیتار سرخ فراخ سینهٔ نرودا.
دیگی، دیگی قیرجوشان- فریاد کن- تا دستانم را در آن فرو برم
دستانی که هنوز نیاموختهاند حلقهٔ ریسمان را چگونه بهگردن باید آویخت.