خطابهٔ ششم: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۸: سطر ۸:
 
::::::::انتظار می¬کشند
 
::::::::انتظار می¬کشند
 
هر اسب که مردی را به ملاقات خورشید بُرد
 
هر اسب که مردی را به ملاقات خورشید بُرد
 +
 
با خورجینی پر خون و  
 
با خورجینی پر خون و  
 
:::::نعشی غریب باز پس آمد.
 
:::::نعشی غریب باز پس آمد.
سطر ۱۳: سطر ۱۴:
 
بر هر چهار سوق  
 
بر هر چهار سوق  
 
::::شمشیر شکسته¬ی دلاوری را به تماشا نهاده¬اند!
 
::::شمشیر شکسته¬ی دلاوری را به تماشا نهاده¬اند!
 +
 
هنگامه¬ئی است  
 
هنگامه¬ئی است  
 
هر کس حیات خویش را  
 
هر کس حیات خویش را  

نسخهٔ ‏۲۰ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۰۶

کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۲۴

پنجره¬های بی¬لبخند

بامدادن شهر را
انتظار می¬کشند

هر اسب که مردی را به ملاقات خورشید بُرد

با خورجینی پر خون و

نعشی غریب باز پس آمد.

اینک بر هر چهار سوق

شمشیر شکسته¬ی دلاوری را به تماشا نهاده¬اند!

هنگامه¬ئی است هر کس حیات خویش را

در مرگ آن دیگری می¬جوید

و هیچ¬کس

بیرق عشق را
بر دوش نمی¬کشد.

اینهمه را کدام کسان رسم نهادند؟ من امّا آموخته¬ام

که قلاعِ آهنین را
چه¬گونه با کلمات فرو ریزم

و کلاف خورشید را

بر پنجره¬های انتظار

با قلم خویش بگشایم.

میرزاآقا عسکری