حافظ شناسی!: تفاوت بین نسخهها
جز |
|||
سطر ۴: | سطر ۴: | ||
'''تفسیر بیت هفتم''' | '''تفسیر بیت هفتم''' | ||
− | تفسیر یک بیت حافظ به قلم پژوهنده<br> | + | تفسیر یک بیت حافظ به قلم پژوهنده<br>رکنالدین همایونفرخ<br>از کتاب حافظ خراباتی |
سطر ۱۰: | سطر ۱۰: | ||
بیت ٧: [در حالی که در آن سرای یک چنین وضعیت محسورکننده وجود داشت و سراسر آن سرای را عطر زیبائی و معنویت فرا گرفته و حاضران در آن محفل را سرمست و بههیجان آورده و از خود بیخود کرده بود] من به آنجا قدم گذاشتم و به پیر مغان سلام کردم و تهنیت گفتم. | بیت ٧: [در حالی که در آن سرای یک چنین وضعیت محسورکننده وجود داشت و سراسر آن سرای را عطر زیبائی و معنویت فرا گرفته و حاضران در آن محفل را سرمست و بههیجان آورده و از خود بیخود کرده بود] من به آنجا قدم گذاشتم و به پیر مغان سلام کردم و تهنیت گفتم. | ||
− | پیر مغان سلامم را گرفت و با چهرهئی بشاش و روئی | + | پیر مغان سلامم را گرفت و با چهرهئی بشاش و روئی پرخنده به من گفت: ای کسی که خماری بسیار تحمل کردهای [محرومیت زیاد کشیده و از وصل دور و به هجر گرفتار بودهای] و در اثر ننوشیدن شراب بتو عذاب خماری دست داده «خمارکش» و مدتها در خماری بسر بردهای «خمارکش» و از روی افلاس و نداشتن پول و سرمایه «مفلس» شراب ننوشیده و رغبت به شراب پیدا نکردهای «شرابزده» [شراب زده یعنی کسی که از شراب سیراب شده و دیگر رغبتی به نوشیدن آن نداشته باشد، و در اینجا منظور عدم میل و رغبت است، واعظ قزوینی میگوید: گو تشنهام ای محتسب شرابزده – بیا و شیشه می را ز پیش من بردار] (منظور اینست که: من به حضور پیر و مراد رندان و عاشقان رسیدم و مراسم ادب بجای آوردم و او با خندهروئی مرا مخاطب ساخت و گفت ای کسی که به علت فقر مادی و معنوی مدتها است که دچار محرومیت هستی و از درک دریافت لذائذ معنوی محروم ماندهای و همچنین در اثر افلاس نمیتوانی از عیش زندگی بهرهمند شوی!! این نحوه بیان دوپهلوست بخاطر حسنطلبی است که بعداً ادا خواهد کرد و آن مدح و ستایش از شاه یحیی است که در اثر این مقدمه به شاه و ممدوح القاء و تفهیم می کند که مفلس است و مدتهاست که خماری کشیده و برای فراهم آوردن بساط عیش نیاز به پول و کمک دارد (ص ۳۶۵۱ حافظ خراباتی) |
نسخهٔ ۱۶ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۴۶
تفسیر بیت هفتم
تفسیر یک بیت حافظ به قلم پژوهنده
رکنالدین همایونفرخ
از کتاب حافظ خراباتی
[سلام کردم و با من بهروی خندان گفت – که ای خمارکش مفلس شراب زده]
بیت ٧: [در حالی که در آن سرای یک چنین وضعیت محسورکننده وجود داشت و سراسر آن سرای را عطر زیبائی و معنویت فرا گرفته و حاضران در آن محفل را سرمست و بههیجان آورده و از خود بیخود کرده بود] من به آنجا قدم گذاشتم و به پیر مغان سلام کردم و تهنیت گفتم.
پیر مغان سلامم را گرفت و با چهرهئی بشاش و روئی پرخنده به من گفت: ای کسی که خماری بسیار تحمل کردهای [محرومیت زیاد کشیده و از وصل دور و به هجر گرفتار بودهای] و در اثر ننوشیدن شراب بتو عذاب خماری دست داده «خمارکش» و مدتها در خماری بسر بردهای «خمارکش» و از روی افلاس و نداشتن پول و سرمایه «مفلس» شراب ننوشیده و رغبت به شراب پیدا نکردهای «شرابزده» [شراب زده یعنی کسی که از شراب سیراب شده و دیگر رغبتی به نوشیدن آن نداشته باشد، و در اینجا منظور عدم میل و رغبت است، واعظ قزوینی میگوید: گو تشنهام ای محتسب شرابزده – بیا و شیشه می را ز پیش من بردار] (منظور اینست که: من به حضور پیر و مراد رندان و عاشقان رسیدم و مراسم ادب بجای آوردم و او با خندهروئی مرا مخاطب ساخت و گفت ای کسی که به علت فقر مادی و معنوی مدتها است که دچار محرومیت هستی و از درک دریافت لذائذ معنوی محروم ماندهای و همچنین در اثر افلاس نمیتوانی از عیش زندگی بهرهمند شوی!! این نحوه بیان دوپهلوست بخاطر حسنطلبی است که بعداً ادا خواهد کرد و آن مدح و ستایش از شاه یحیی است که در اثر این مقدمه به شاه و ممدوح القاء و تفهیم می کند که مفلس است و مدتهاست که خماری کشیده و برای فراهم آوردن بساط عیش نیاز به پول و کمک دارد (ص ۳۶۵۱ حافظ خراباتی)