پاسخی براندیشههای نابهنگام: تفاوت بین نسخهها
(پیوند به «اندیشههای نابهنگام».) |
(پیوند به «اندیشههای نابهنگام».) |
||
سطر ۱۹: | سطر ۱۹: | ||
متأسفانه مطلب حاضر که میتوانست تا حدودی آن اشتباه را جبران کند یکبار ضمن نقلوانتقالاتی که در نیمهٔ دوم بهمن گرفتار آن شدیم مفقود شد و باردیگر در اسبابکشی بهدفتر جدید مجله، در اواسط فروردین ماه... | متأسفانه مطلب حاضر که میتوانست تا حدودی آن اشتباه را جبران کند یکبار ضمن نقلوانتقالاتی که در نیمهٔ دوم بهمن گرفتار آن شدیم مفقود شد و باردیگر در اسبابکشی بهدفتر جدید مجله، در اواسط فروردین ماه... | ||
− | در هر صورت بهاین خطای ناخواسته معترفیم، از دوستمان ''پوینده'' بابت تأخیر در چاپ این مطلب (که بهسادگی میتواند باعث سوءتفاهمات مختلف شود)، و از خوانندگان شگفتزدهٔ خود بابت چاپ مقالههای «اندیشههای نابهنگام» بسیار پوزش میطلبیم. امیدواریم توضیحاتی را که دادیم بپذیرند و در صداقت همکاران مجله شک نکنند. | + | در هر صورت بهاین خطای ناخواسته معترفیم، از دوستمان ''پوینده'' بابت تأخیر در چاپ این مطلب (که بهسادگی میتواند باعث سوءتفاهمات مختلف شود)، و از خوانندگان شگفتزدهٔ خود بابت چاپ مقالههای [[اندیشههای نابهنگام|«اندیشههای نابهنگام»]] بسیار پوزش میطلبیم. امیدواریم توضیحاتی را که دادیم بپذیرند و در صداقت همکاران مجله شک نکنند. |
{{چپچین}} | {{چپچین}} |
نسخهٔ ۲۱ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۰۱:۳۱
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
با یک دنیا پوزش... مطلب زیر در اواسط بهمنماه ۵۸ بهدفتر مجله رسید و میبایست حداکثر در یکی از شمارههای اسفندماه گذشته چاپ میشد. حقیقت این است که «اندیشههای نابهنگام گورکی» تنها براثر یک اشتباه غیرقابل جبران بهجای پروندهٔ مطالب غیرقابل چاپ در پروندهٔ مطالبی که میبایست بهچاپخانه فرستاده شود گذاشته شد و ما هنگامی متوجه این اشتباه بخششناپذیر شدیم که یک هفتهئی هم از چاپ آن گذشته بود!
متأسفانه مطلب حاضر که میتوانست تا حدودی آن اشتباه را جبران کند یکبار ضمن نقلوانتقالاتی که در نیمهٔ دوم بهمن گرفتار آن شدیم مفقود شد و باردیگر در اسبابکشی بهدفتر جدید مجله، در اواسط فروردین ماه...
در هر صورت بهاین خطای ناخواسته معترفیم، از دوستمان پوینده بابت تأخیر در چاپ این مطلب (که بهسادگی میتواند باعث سوءتفاهمات مختلف شود)، و از خوانندگان شگفتزدهٔ خود بابت چاپ مقالههای «اندیشههای نابهنگام» بسیار پوزش میطلبیم. امیدواریم توضیحاتی را که دادیم بپذیرند و در صداقت همکاران مجله شک نکنند.
ک.ج.
در شمارهٔ ۲۲ کتاب جمعه مترجم «اندیشههای نابهنگامِ ماکسیم گورکی» منتی برخوانندگان گذاشته از یک جنبهٔ زندگانی گورکی که «از پرشورترین دورههای مبارزات روشنفکری او بهشمار میآید» و در پرده مانده است پردهبرداری کردهاند. بهنظر ایشان «در تاروپود ملالتخیز سرگذشتهای گورکی بیشتر این نکته نهفته بود که حققت، یعنی حقیقت ناب، چیست و واقعیت زندگی کدام است؟» و اینکه گورکی «هرگز کمونیستی با انضباط نشد. حقیقت را والاترین ارزش یک جامعه میدانست.»
پس از این چند سطر، مترجم محترم گام بهگام افشا میکند که هدفش از نوشتن این پیشگفتار برنوشتههای گورکی چیست. بنابه گفتهٔ ایشان گورکی چونان مرغ توفان، انقلاب را از سالها قبل پیشگوئی میکند و «سرانجام توفان برخاست و گشتی انحرافی زد» که مرغ توفان آنرا پیشبینی نکرده بود. در نتیجه گورکی به «روشهای حکومت بلشویک واکنشی شدید و خشمی توفنده» نشان میدهد و «بارها با صدای رسای خویش.... برضد اعدامها، بازداشتها» و اقدامات، دیگری از این ردیف بهاعتراض برمیخیزد و «خواستها و اقدامات بیرحمانهٔ انقلابیهای جدید را غرایز حیوانی تودههای ناآگاه» مینامد.
و در جای دیگر: «بهدست گرفتن قدرت از سوی بلشویکها و اقدامات غیر دموکراتین آنها» بالاخره منجر بهدرگیری با گورکی میشود و روزنامهٔ او را چندروزی تعطیل میکنند.
تا اینجا مترجم برای گورکی سنگ تمام گذاشته آنچنان خطبطلانی بر بلشویکها و اقدامات آنان کشیده است که حتی رژیم منحوس پهلوی هم در عرض پنجاهوچند سال حاکمیت ضدخلقی خود با صرف هزینههای گزاف موفق بهچنین امری نشد. اما بالاخره امکان این که این روزها کسانی بهدفاع برخیزند مترجم محترم را واداشته تا حقیقت را در پوششی تردیدآمیز بیان کند و پس از آنهم تاختوتاز علیه بلشویکها که «هرجومرج غیرانسانی» بهراه انداخته بودند و شعارشان «از دزدها بهدزدید!» بود، در پایان چند سطری قلم زند که «رویدادهای داخلی و بینالمللی بهتدریج سبب شد که گورکی نظرات انتقادی خود را نسبت بهرژیم انقلابی بلشویکها و رهبران آن تغییر دهد» و اعتراف کند که «اعتقادات پیشین او دربارهٔ نقش تاریخی روشنفکران مبالغهآمیز بوده است». اما مگر آن وسوسهٔ اصلی میگذارد غائله بههمینجا ختم شود؟ هرگز! مترجم محترم باز تأکید میکند که «با وجود این، گورکی هرگز نظر خود را نسبت بهروشهای حکومتی بلشویکها در سالهای آغازین انقلاب، که در اندیشههای نابهنگام آنها را محکوم کرده بود، تغییر نداد.»
چون خطر آن میرود که خوانندگان با خواندن چنان مطالبی یکسویه بهقضاوت بنشینند، دو نامهٔ ولادیمیر ایلیچ لنین را که در ارتباط با همان اختلاف سلیقهها به ماکسیم گورکی نوشته است در اینجا میآوریم و قضاوت را بهعهدهٔ خوانندگان آگاه کتاب جمعه میگذاریم.
ج. پوینده