نثر عصر نادری: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید با '[[Image:6-158.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۸|کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱…' ایجاد کرد) |
جز (ربات: افزودن رده:کتاب جمعه) |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
[[Image:6-158.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۸|کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۸]] | [[Image:6-158.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۸|کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۸]] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | نثر بهشیوهٔ فرهنگ حضرت والا نادر گیتیستان هم خصوصیات شگفتانگیزی دارد که از آن بعنوان مقالهنویسی یا مغلقنگاری یاد میشود از مشخصه این شیوه نثر آرایشهای سخیف کلامی یعنی پیچیدگی و تکلّف و تصنع و سرشار بودن آن از کنایات و استعارات و مترادفات و تشبیهات و الفاظ ناهنجار و غامض عربی و فضلفروشی و عبارتپردازیهای ملالآور و چندشانگیز و قرینهسازیها و تملقگوئیهای عفن است آن چنان که از یکسو زبان اصلی یعنی فارسی یکسره زیر مهابت مرگبار این تکلف رنگ میبازد و از سوی دیگر فهم مطلب ناممکن. استاد چنین شیوه حضرت میرزامهدیخان استرآبادی فلشی حضرت والا نادرگیتیستان و شاهکارش درّه نادری که نمونهئی از آن همراه برگردان آن بهزبان فارسی میخوانید: | ||
+ | |||
+ | «بعضی از دلیران مجالح صولت در مجال حرب و جلواح رزم بهمجالحت و مکالحت مشتغل و برخی از عراض کفاح و نسقاح منتقل گردیدند. در آن ملحمه بهضروب مثلاً حمه ضروب ابطال را رقم ابطال بر صحیفه هستی کشیده شد و در آنات کروفر، فر خرید ونی ختو یافته بر حکم بوش توسن پوش قاآنی بهیکتن از پیادگان پیلتن عثمانی از سرکشی پهلو زد و در زیرپای داور دارا درایت سکندری یافت که اِنّالجواد قد یکبوا. و جنابش از سماء بر زمین آمد...» | ||
+ | |||
+ | برگردان بهفارسی: برخی از سربازان سپاه نادر کشته شدند اسب نادر سکندری زد و نادر از پشت آن افتاد.! | ||
+ | {{لایک}} | ||
+ | |||
+ | [[رده:کتاب جمعه ۶]] | ||
+ | [[رده:پرسه در متون]] | ||
+ | [[رده:مقالات نهاییشده]] | ||
+ | [[رده:کتاب جمعه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۵۸
نثر بهشیوهٔ فرهنگ حضرت والا نادر گیتیستان هم خصوصیات شگفتانگیزی دارد که از آن بعنوان مقالهنویسی یا مغلقنگاری یاد میشود از مشخصه این شیوه نثر آرایشهای سخیف کلامی یعنی پیچیدگی و تکلّف و تصنع و سرشار بودن آن از کنایات و استعارات و مترادفات و تشبیهات و الفاظ ناهنجار و غامض عربی و فضلفروشی و عبارتپردازیهای ملالآور و چندشانگیز و قرینهسازیها و تملقگوئیهای عفن است آن چنان که از یکسو زبان اصلی یعنی فارسی یکسره زیر مهابت مرگبار این تکلف رنگ میبازد و از سوی دیگر فهم مطلب ناممکن. استاد چنین شیوه حضرت میرزامهدیخان استرآبادی فلشی حضرت والا نادرگیتیستان و شاهکارش درّه نادری که نمونهئی از آن همراه برگردان آن بهزبان فارسی میخوانید:
«بعضی از دلیران مجالح صولت در مجال حرب و جلواح رزم بهمجالحت و مکالحت مشتغل و برخی از عراض کفاح و نسقاح منتقل گردیدند. در آن ملحمه بهضروب مثلاً حمه ضروب ابطال را رقم ابطال بر صحیفه هستی کشیده شد و در آنات کروفر، فر خرید ونی ختو یافته بر حکم بوش توسن پوش قاآنی بهیکتن از پیادگان پیلتن عثمانی از سرکشی پهلو زد و در زیرپای داور دارا درایت سکندری یافت که اِنّالجواد قد یکبوا. و جنابش از سماء بر زمین آمد...»
برگردان بهفارسی: برخی از سربازان سپاه نادر کشته شدند اسب نادر سکندری زد و نادر از پشت آن افتاد.!