مانیفست سوسیال دموکراتهای ایران: تفاوت بین نسخهها
جز (مانیفست سوسیال دمکراتهای ایران به مانیفست سوسیال دموکراتهای ایران منتقل شد: انتقال به عنوان دقیق.) |
جز (ربات: افزودن رده:کتاب جمعه) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
[[Image:31-125.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۲۵|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۲۵]] | [[Image:31-125.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۲۵|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۲۵]] | ||
[[Image:31-126.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۲۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۲۶]] | [[Image:31-126.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۲۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۲۶]] | ||
− | |||
تبریز ۱۲۸۸ (۱۹۰۹) | تبریز ۱۲۸۸ (۱۹۰۹) | ||
سطر ۲۰: | سطر ۱۹: | ||
==(۱)== | ==(۱)== | ||
− | + | پرولتاریای جهان مُتحد شوید! | |
رفقا، همشهریان، مُسلح شوید! | رفقا، همشهریان، مُسلح شوید! | ||
− | استبداد وحشیای که طی اعصار با پنجههای آهنین خود گلوی مردم بیچارهٔ ایران را فشرده است، امروز به فرمان محمدعلی میرزای خونخوار، خون | + | استبداد وحشیای که طی اعصار با پنجههای آهنین خود گلوی مردم بیچارهٔ ایران را فشرده است، امروز به فرمان محمدعلی میرزای خونخوار، خون به پا کرده و مشتی گرگ تشنهٔ بهخون را به تبریز گسیل داشته است. استبداد [قاجار] از عین الدوله، محمدخان، رحیم خان و باش بزوکهایشان{{نشان|۲}} افسار گسیخته و دست آنان را در اقدام به هر عمل افراطی بازگذاشته تا قیام مردمِ تبریز را در خون خفه و سرکوب کنند. مردم تبریز، سران نهضت انقلابی ایراناند. مردم تبریز، ظرف هشت نه ماه گذشته {{نشان|۳}} به قیمت خون خود، پرچم آزادی را افراشته نگهداشتهاند و از حق خود و تمام مردم ایران که لگدمال شده است دفاع کردهاند. |
همرزمان، همشهریان، مُسلح شوید! | همرزمان، همشهریان، مُسلح شوید! | ||
سطر ۳۰: | سطر ۲۹: | ||
نیروهای خود را برای مقابله با این آخرین تلاشهای استبداد در حال احتضار مُتحد کنیم! | نیروهای خود را برای مقابله با این آخرین تلاشهای استبداد در حال احتضار مُتحد کنیم! | ||
− | غارت، آتش سوزی، تجاوز به زنان و دختران در سر درود، صوفیان و لاله حاکی از آن است که | + | غارت، آتش سوزی، تجاوز به زنان و دختران در سر درود، صوفیان و لاله حاکی از آن است که [پادشاه] مستبد وحشی و خونخوار ایران دست چپاولگران همدست خود را در داغان کردن انقلاب تبریز و سراسر ایران کاملاً باز گذاشته است. |
− | و این تجاوزات تنها در آن نقاطی صورت نگرفته است که مردم مردانه و مُسلح | + | و این تجاوزات تنها در آن نقاطی صورت نگرفته است که مردم مردانه و مُسلح به میدان آمدهاند، تا از حقوق خود دفاع کنند، بل در آن نقاطی نیز که اهالی مُطیع از همدستان [پادشاه] مستبد خونخوار با آغوش باز استقبال کردهاند، قربانی دادهاند، و درهای منازل خویش را به روی آنها باز کردهاند. مُسلح شوید! همرزمان، همشهریان، از جان و حیات و شرف خود دفاع کنیم! |
مُسلح شوید! بهمیدان رزم روید! | مُسلح شوید! بهمیدان رزم روید! | ||
− | نداشتن اسلحه دیگر بهانهٔ خوبی برای فرار از میدان نبرد نیست. در چنین از هرچیز، از سنگ، چوبدست و بیل و کلنگ هم میتوان بجای اسلحه استفاده کرد! | + | نداشتن اسلحه دیگر بهانهٔ خوبی برای فرار از میدان نبرد نیست. در چنین لحظاتی از هرچیز، از سنگ، چوبدست و بیل و کلنگ هم میتوان بجای اسلحه استفاده کرد! |
− | مُسلح شوید! مُسلح شوید! زیرا امروز در | + | مُسلح شوید! مُسلح شوید! زیرا امروز در زیر سایهٔ اسلحههای خود میتوانیم احساس امنیت کنیم! مُسلح شوید! حزب سوسیال دمکرات ایران از همهٔ همشهریانی که اسلحه دارند و از به کف گرفتن آن شرم دارند، دعوت میکند که مُسلح شوند، گروههای داوطلب تشکیل دهند و صفوف شجاعانی را که علیه استبداد میجنگند مستحکمتر کنند! |
مُسلح شوید! همشهریان! همرزمان! زیرا که امروز مساله، مسالهٔ هستی و نیستی ماست! | مُسلح شوید! همشهریان! همرزمان! زیرا که امروز مساله، مسالهٔ هستی و نیستی ماست! | ||
− | + | به نام حقوق حقهٔ خود مُسلح شوید! | |
− | + | به نام دفاع از حیات و جان و شرف خود مُسلح شوید! | |
زنده باد دمکراسی! | زنده باد دمکراسی! | ||
سطر ۶۴: | سطر ۶۳: | ||
بهپیش! ای همرزمان، فرزندان این آب و خاک، مسلح شوید! | بهپیش! ای همرزمان، فرزندان این آب و خاک، مسلح شوید! | ||
− | عملیات ننگین دستنشاندگان محمدعلی میرزای خونآشام همراه با پستیهای عینالدوله، صمدخان، رحیمخان در صوفیان، سردرود، و لاله و دیگر نقاط قلب | + | عملیات ننگین دستنشاندگان محمدعلی میرزای خونآشام همراه با پستیهای عینالدوله، صمدخان، رحیمخان در صوفیان، سردرود، و لاله و دیگر نقاط قلب ملـّت را جریحهدار کرده است. |
− | قوای دولتی که بهدعوت و بهکمک چند تن خائن پست فطرت بهپارهئی نقاط فراخوانده شدهاند، بهعملیات قهرآمیز شدید بسنده نکرده پا را فراتر از این گذاشتهاند. اینان از تجاوز بهزنان و شکنجهٔ آنان روگردان نیستند. از این روست که آذربایجان علاوه | + | قوای دولتی که بهدعوت و بهکمک چند تن خائن پست فطرت بهپارهئی نقاط فراخوانده شدهاند، بهعملیات قهرآمیز شدید بسنده نکرده پا را فراتر از این گذاشتهاند. اینان از تجاوز بهزنان و شکنجهٔ آنان روگردان نیستند. از این روست که آذربایجان علاوه بر جنگ بهخاطر مقدسترین حقوق، بهنبرد برای دفاع از شرف خود برخاسته است. |
مسلح شوید! مسلح شوید! | مسلح شوید! مسلح شوید! | ||
− | در خارج شهر، فقرای روستاها، زارعین و مستمندان در زیر پای غارتگران قرچهداغ تا آخرین هستی خود لگدمال میشوند. چگونه اینان میتوانستند از گوهر گرانبهای | + | در خارج شهر، فقرای روستاها، زارعین و مستمندان در زیر پای غارتگران قرچهداغ تا آخرین هستی خود لگدمال میشوند. چگونه اینان میتوانستند از گوهر گرانبهای عفـّت زنان و دختران خود حفاظت کرده باشند! |
مسلح شوید! مسلح شوید! | مسلح شوید! مسلح شوید! | ||
− | امروز دیگر امیدی باقی | + | امروز دیگر امیدی باقی نمانده، راهی جز بر کف گرفتن اسلحه بهروی ما باز نمانده است! |
+ | |||
+ | چه گونه نداشتن اسلحه دیگر میتواند برای کسی بهانه باشد! امروز بیل و کلنگ و چوبدست در دست شجاعان مبدل بهاسلحه میشود. برخی کسان هم که اسلحه دارند نمیخواهند در سرنوشت ملت دخالت کنند. | ||
− | |||
سوسیال دمکراتهای ایران همهٔ مردم را، صرف نظر از عقاید مذهبیشان دعوت میکنند تا از هر جانبداری ناروائی دست بردارند، مسلح شوند، حقوق حقهٔ خود را طلب کنند و بهدفاع از شرف خود برخیزند. همهٔ اینان باید همه روزه در زیر پرچم داوطلبان بهمیدان مشق بیایند و بهتعلیم و استفادهٔ از سلاح مشغول شوند. اینان باید بهمتحد کردن تمام نیروهائی که ضامن سعادت ملت ایران و سبب استقرار امپراتوری ایران است مدد برسانند. | سوسیال دمکراتهای ایران همهٔ مردم را، صرف نظر از عقاید مذهبیشان دعوت میکنند تا از هر جانبداری ناروائی دست بردارند، مسلح شوند، حقوق حقهٔ خود را طلب کنند و بهدفاع از شرف خود برخیزند. همهٔ اینان باید همه روزه در زیر پرچم داوطلبان بهمیدان مشق بیایند و بهتعلیم و استفادهٔ از سلاح مشغول شوند. اینان باید بهمتحد کردن تمام نیروهائی که ضامن سعادت ملت ایران و سبب استقرار امپراتوری ایران است مدد برسانند. | ||
− | بهپیش! مسلح شوید! بهپیش! بهخاطر دفاع از حقوق حقهٔ خود، بهخاطر دفاع از شرف خود بپاخیزیم. بهخاطر مرگ و زندگی | + | بهپیش! مسلح شوید! بهپیش! بهخاطر دفاع از حقوق حقهٔ خود، بهخاطر دفاع از شرف خود بپاخیزیم. بهخاطر مرگ و زندگی بپا خیزیم! |
زنده باد ملت! مرگ بر حکومت مستبده! | زنده باد ملت! مرگ بر حکومت مستبده! | ||
سطر ۸۶: | سطر ۸۶: | ||
− | + | ---- | |
− | این سند از بایگانی وزارت خارجه فرانسه گرفته شده و نخستین بار در اسناد سوسیال دموکراتهای ایران LASOCIAL – DEMOCRATIE IRAN بههمت خسرو شاکری، فلورانس ۱۹۷۹، بهچاپ رسید. | + | |
+ | {{کوچک}} | ||
+ | این سند از بایگانی وزارت خارجه فرانسه گرفته شده و نخستین بار در اسناد سوسیال دموکراتهای ایران LASOCIAL – DEMOCRATIE EN IRAN بههمت خسرو شاکری، فلورانس ۱۹۷۹، بهچاپ رسید. | ||
+ | {{پایان کوچک}} | ||
− | ==پاورقیها | + | ==پاورقیها== |
#{{پاورقی|۱}}نگاه کنید به'''کتاب جمعه'''، شمارهٔ ۵ | #{{پاورقی|۱}}نگاه کنید به'''کتاب جمعه'''، شمارهٔ ۵ | ||
− | #{{پاورقی|۲}}معنی این کلمه بر ما روشن نشد، مگر آن که لفظ «باش بیوک» بهمعنی لغوی | + | #{{پاورقی|۲}}معنی این کلمه بر ما روشن نشد، مگر آن که لفظ «باش بیوک» بهمعنی لغوی «کلـّه گنده» و اصطلاحاً بهمعنی «گردنکلفت» که در دگرنگاری بهفرانسه اشتباهاً «باش بزوک» ثبت شده است. |
#{{پاورقی|۳}}از کودتای تابستان ۱۹۰۸ (۱۲۸۷) | #{{پاورقی|۳}}از کودتای تابستان ۱۹۰۸ (۱۲۸۷) | ||
− | + | {{لایک}} | |
− | |||
[[رده:کتاب جمعه ۳۱]] | [[رده:کتاب جمعه ۳۱]] | ||
[[رده:اسناد تاریخی]] | [[رده:اسناد تاریخی]] | ||
[[رده:خسرو شاکری]] | [[رده:خسرو شاکری]] | ||
+ | [[رده:مقالات نهاییشده]] | ||
+ | [[رده:کتاب جمعه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۵۳
تبریز ۱۲۸۸ (۱۹۰۹)
در نبردی که در دورهٔ مشروطه میان نیروهای انقلابی و ارتجاعیون در جریان بود، هر یک از طرفین میکوشید سلطهٔ خود را از طریق اعمال قهر و توسّل بهاسلحه تأمین کند؛ انقلابیون با قهر انقلابی، و ضدانقلاب با سلاح نیرنگ و تبلیغات و اعمال قهر ضدانقلابی.
مجاهدین و سوسیال دمکراتها در صدد هر چه بیشتر مسلح کردن مردم بودند. ارتجاع محمدعلی شاهی و خوانین خونآشامِ مَدَدکار او تلاش میکردند مردم را خلع سلاح کنند و از مبارزه برکنار نگهدارند.
اسناد دو گانهٔ زیر گوشهئی از کوشش مجاهدین و سوسیال دمکراتهای انقلابی و نیز جنایات ارتجاع آن دوران را آشکار میکند.
خلع سلاح مجاهدین، پس از خلع محمدعلی شاه قاجار، که بهخواست وزارت خارجهٔ روسیه و با تبانی امپریالیسم بریتانیا و سادهاندیشی رهبران مترقی آن زمان انجام گرفت[۱] راه را برای استقرار مجدد ارتجاع باز کرد. این یک درس تاریخ است.
(۱)
پرولتاریای جهان مُتحد شوید!
رفقا، همشهریان، مُسلح شوید!
استبداد وحشیای که طی اعصار با پنجههای آهنین خود گلوی مردم بیچارهٔ ایران را فشرده است، امروز به فرمان محمدعلی میرزای خونخوار، خون به پا کرده و مشتی گرگ تشنهٔ بهخون را به تبریز گسیل داشته است. استبداد [قاجار] از عین الدوله، محمدخان، رحیم خان و باش بزوکهایشان[۲] افسار گسیخته و دست آنان را در اقدام به هر عمل افراطی بازگذاشته تا قیام مردمِ تبریز را در خون خفه و سرکوب کنند. مردم تبریز، سران نهضت انقلابی ایراناند. مردم تبریز، ظرف هشت نه ماه گذشته [۳] به قیمت خون خود، پرچم آزادی را افراشته نگهداشتهاند و از حق خود و تمام مردم ایران که لگدمال شده است دفاع کردهاند.
همرزمان، همشهریان، مُسلح شوید!
نیروهای خود را برای مقابله با این آخرین تلاشهای استبداد در حال احتضار مُتحد کنیم!
غارت، آتش سوزی، تجاوز به زنان و دختران در سر درود، صوفیان و لاله حاکی از آن است که [پادشاه] مستبد وحشی و خونخوار ایران دست چپاولگران همدست خود را در داغان کردن انقلاب تبریز و سراسر ایران کاملاً باز گذاشته است.
و این تجاوزات تنها در آن نقاطی صورت نگرفته است که مردم مردانه و مُسلح به میدان آمدهاند، تا از حقوق خود دفاع کنند، بل در آن نقاطی نیز که اهالی مُطیع از همدستان [پادشاه] مستبد خونخوار با آغوش باز استقبال کردهاند، قربانی دادهاند، و درهای منازل خویش را به روی آنها باز کردهاند. مُسلح شوید! همرزمان، همشهریان، از جان و حیات و شرف خود دفاع کنیم!
مُسلح شوید! بهمیدان رزم روید!
نداشتن اسلحه دیگر بهانهٔ خوبی برای فرار از میدان نبرد نیست. در چنین لحظاتی از هرچیز، از سنگ، چوبدست و بیل و کلنگ هم میتوان بجای اسلحه استفاده کرد!
مُسلح شوید! مُسلح شوید! زیرا امروز در زیر سایهٔ اسلحههای خود میتوانیم احساس امنیت کنیم! مُسلح شوید! حزب سوسیال دمکرات ایران از همهٔ همشهریانی که اسلحه دارند و از به کف گرفتن آن شرم دارند، دعوت میکند که مُسلح شوند، گروههای داوطلب تشکیل دهند و صفوف شجاعانی را که علیه استبداد میجنگند مستحکمتر کنند!
مُسلح شوید! همشهریان! همرزمان! زیرا که امروز مساله، مسالهٔ هستی و نیستی ماست!
به نام حقوق حقهٔ خود مُسلح شوید!
به نام دفاع از حیات و جان و شرف خود مُسلح شوید!
زنده باد دمکراسی!
زنده باد قانون اساسی!
سرنگون باد قدرت مطلقهٔ شاه!
نابود باد استبداد
فرقهٔ اجتماعیون ـ عامیون ایران (تبریز)
(۲) تبریز ۱۹۰۹
پرولترهای جهان متحد شوید!
بهپیش! ای همرزمان، فرزندان این آب و خاک، مسلح شوید!
عملیات ننگین دستنشاندگان محمدعلی میرزای خونآشام همراه با پستیهای عینالدوله، صمدخان، رحیمخان در صوفیان، سردرود، و لاله و دیگر نقاط قلب ملـّت را جریحهدار کرده است.
قوای دولتی که بهدعوت و بهکمک چند تن خائن پست فطرت بهپارهئی نقاط فراخوانده شدهاند، بهعملیات قهرآمیز شدید بسنده نکرده پا را فراتر از این گذاشتهاند. اینان از تجاوز بهزنان و شکنجهٔ آنان روگردان نیستند. از این روست که آذربایجان علاوه بر جنگ بهخاطر مقدسترین حقوق، بهنبرد برای دفاع از شرف خود برخاسته است.
مسلح شوید! مسلح شوید!
در خارج شهر، فقرای روستاها، زارعین و مستمندان در زیر پای غارتگران قرچهداغ تا آخرین هستی خود لگدمال میشوند. چگونه اینان میتوانستند از گوهر گرانبهای عفـّت زنان و دختران خود حفاظت کرده باشند!
مسلح شوید! مسلح شوید!
امروز دیگر امیدی باقی نمانده، راهی جز بر کف گرفتن اسلحه بهروی ما باز نمانده است!
چه گونه نداشتن اسلحه دیگر میتواند برای کسی بهانه باشد! امروز بیل و کلنگ و چوبدست در دست شجاعان مبدل بهاسلحه میشود. برخی کسان هم که اسلحه دارند نمیخواهند در سرنوشت ملت دخالت کنند.
سوسیال دمکراتهای ایران همهٔ مردم را، صرف نظر از عقاید مذهبیشان دعوت میکنند تا از هر جانبداری ناروائی دست بردارند، مسلح شوند، حقوق حقهٔ خود را طلب کنند و بهدفاع از شرف خود برخیزند. همهٔ اینان باید همه روزه در زیر پرچم داوطلبان بهمیدان مشق بیایند و بهتعلیم و استفادهٔ از سلاح مشغول شوند. اینان باید بهمتحد کردن تمام نیروهائی که ضامن سعادت ملت ایران و سبب استقرار امپراتوری ایران است مدد برسانند.
بهپیش! مسلح شوید! بهپیش! بهخاطر دفاع از حقوق حقهٔ خود، بهخاطر دفاع از شرف خود بپاخیزیم. بهخاطر مرگ و زندگی بپا خیزیم!
زنده باد ملت! مرگ بر حکومت مستبده!
زنده باد قانون اساسی! مرگ بر استبداد!
این سند از بایگانی وزارت خارجه فرانسه گرفته شده و نخستین بار در اسناد سوسیال دموکراتهای ایران LASOCIAL – DEMOCRATIE EN IRAN بههمت خسرو شاکری، فلورانس ۱۹۷۹، بهچاپ رسید.