جنگِ خلق: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (ربات: افزودن رده:کتاب_جمعه_۱۶)
جز (ربات: افزودن رده:کتاب جمعه)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۲: سطر ۲:
 
[[Image:16-014.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴]]
 
[[Image:16-014.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴]]
  
{{ناقص}}
+
 
 +
همچنان از چپ و راست
 +
 
 +
آتشِ زمزمه‌گر آه می‌کشد و
 +
 
 +
:::::می‌بارد.
 +
 
 +
بر سر و پشتِ آدمیان و شیروانی‌ها
 +
 
 +
بر شانه‌های گندمزاران و سینهٔ دریا
 +
 
 +
آتشِ وحشی، آتشِ موریانه
 +
 
 +
نشسته است،
 +
 
 +
و با حرصِ خدایان و دزدانِ حق
 +
 
 +
::::می‌کاود و می‌بلعد
 +
 
 +
تهی می‌کند و
 +
 
 +
فرو می‌ریزد.
 +
 
 +
 
 +
طاق‌ها و کمرها
 +
 
 +
مقاومت می‌کنند و
 +
 
 +
:::شکسته
 +
 
 +
::::می‌ایستند.
 +
 
 +
 
 +
و بازوی توانمند و مهربانِ کارگری
 +
 
 +
که جهان در آغوش اوست،
 +
 
 +
نخستین بازوکای جنگِ عظیمِ نهائی را
 +
 
 +
به‌سوی اردوگاهِ زیتونی‌پوشانِ حرامزاده
 +
 
 +
در آتشبار می‌نهد.
 +
 
 +
 
 +
::::- انفجاری جانانه و روشن‌تر از قبله.
 +
 
 +
 
 +
رنگ از چهرهٔ ژنرال‌های یکّه‌شناسِ بی‌ایمان
 +
 
 +
:::::::پرواز می‌کند؛
 +
 
 +
و زنی زحمتکش و عاشق، از چریک‌های زندگی،
 +
 
 +
خیره می‌شود
 +
 
 +
در چهرهٔ مردان و آفتابِ نگاه‌شان
 +
 
 +
:::::- که مرگ‌ را
 +
 
 +
:::::نابود می کند -
 +
 
 +
و تبسمی زیبا
 +
 
 +
لب‌های داغش را به‌سرودِ «رنجبرانِ دنیا!...»
 +
 
 +
::::::::می‌گشاید.
 +
 
 +
همه چیز و جهان با او هماهنگ است.
 +
 
 +
 
 +
و انسان و پرندگان
 +
 
 +
:::با او
 +
 
 +
::::زمزمه سر می‌دهند:
 +
 
 +
«- سلام، پیروزی!
 +
 
 +
:سلام، آزادی!...»
 +
 
 +
 
 +
:::::::::::::ترجمهٔ:
 +
:::::::::::::عباس عارف‌آخر
 +
{{لایک}}
  
 
[[رده:کتاب جمعه ۱۶]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۱۶]]
 +
[[رده:شعر]]
 +
[[رده:قلندر دادشا]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
 +
[[رده:کتاب جمعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۰۷

کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴


همچنان از چپ و راست

آتشِ زمزمه‌گر آه می‌کشد و

می‌بارد.

بر سر و پشتِ آدمیان و شیروانی‌ها

بر شانه‌های گندمزاران و سینهٔ دریا

آتشِ وحشی، آتشِ موریانه

نشسته است،

و با حرصِ خدایان و دزدانِ حق

می‌کاود و می‌بلعد

تهی می‌کند و

فرو می‌ریزد.


طاق‌ها و کمرها

مقاومت می‌کنند و

شکسته
می‌ایستند.


و بازوی توانمند و مهربانِ کارگری

که جهان در آغوش اوست،

نخستین بازوکای جنگِ عظیمِ نهائی را

به‌سوی اردوگاهِ زیتونی‌پوشانِ حرامزاده

در آتشبار می‌نهد.


- انفجاری جانانه و روشن‌تر از قبله.


رنگ از چهرهٔ ژنرال‌های یکّه‌شناسِ بی‌ایمان

پرواز می‌کند؛

و زنی زحمتکش و عاشق، از چریک‌های زندگی،

خیره می‌شود

در چهرهٔ مردان و آفتابِ نگاه‌شان

- که مرگ‌ را
نابود می کند -

و تبسمی زیبا

لب‌های داغش را به‌سرودِ «رنجبرانِ دنیا!...»

می‌گشاید.

همه چیز و جهان با او هماهنگ است.


و انسان و پرندگان

با او
زمزمه سر می‌دهند:

«- سلام، پیروزی!

سلام، آزادی!...»


ترجمهٔ:
عباس عارف‌آخر