آخرین صفحهٔ تقویم ۳۶: تفاوت بین نسخهها
(بازنگری شد.) |
جز (ربات: افزودن رده:کتاب جمعه) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
[[Image:36-007.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۷|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۷]] | [[Image:36-007.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۷|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۷]] | ||
[[Image:36-008.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۸|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۸]] | [[Image:36-008.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۸|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۸]] | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
---- | ---- | ||
سطر ۸۴: | سطر ۷۹: | ||
# {{پاورقی|m3}} تلگرام فرماندار مهاباد بهرئیس جمهوری: | # {{پاورقی|m3}} تلگرام فرماندار مهاباد بهرئیس جمهوری: | ||
«جناب آقای دکتر بنیصدر رئیس جمهوری اسلامی ایران – ۱۹ روز از محاصرهٔ شهر مهاباد میگذرد. بهعلت نبودن سوخت تمام دستگاهها و ادارات دولتی کاملاً راکد و کشاورزی در حال نابودی است. مردم سرگردان، تعیین تکلیف نمائید.» (کیهان، ۲۵ اردیبهشت ۵۹) جالب است که ترجمهٔ این تلگرام را کسی در مجمع وزیران بازار مشترک بخواند تا روشن شود که معنای دقیق محاصرهٔ اقتصادی چیست. در جای دیگر، امام جمعهٔ تهران گفت که جنگ کردستان، جنگ میان اسلام و کفر است. | «جناب آقای دکتر بنیصدر رئیس جمهوری اسلامی ایران – ۱۹ روز از محاصرهٔ شهر مهاباد میگذرد. بهعلت نبودن سوخت تمام دستگاهها و ادارات دولتی کاملاً راکد و کشاورزی در حال نابودی است. مردم سرگردان، تعیین تکلیف نمائید.» (کیهان، ۲۵ اردیبهشت ۵۹) جالب است که ترجمهٔ این تلگرام را کسی در مجمع وزیران بازار مشترک بخواند تا روشن شود که معنای دقیق محاصرهٔ اقتصادی چیست. در جای دیگر، امام جمعهٔ تهران گفت که جنگ کردستان، جنگ میان اسلام و کفر است. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | {{الگو:لایک}} | ||
+ | |||
+ | [[رده:سرمقاله]] | ||
+ | [[رده:کتاب جمعه ۳۶]] | ||
+ | [[رده:مقالات نهاییشده]] | ||
+ | [[رده:کتاب جمعه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۵۱
قابل توجه متولیان شهرستانها
ایجاد مزاحمت برای نمایندگان فروش مجله بهبهانهٔ نداشتن «جواز انتشار» سوءاستفاده از قدرت است.
کتاب جمعه در ۵۸/۵/۴ شروع بهانتشار کرده
قانون مطبوعات در ۵۸/۵/۲۰ رسمیت یافته
تقاضای امتیاز برای کتاب جمعه در ۵۸/۷/۸ تسلیم وزارت ارشاد ملی شده است.
بنابراین تا هنگامی که وزارت ارشاد ملی بههر دلیلی پاسخ رسمی به درخواستکنندهٔ امتیاز نداده مشکلی در راه انتشار این مجله وجود ندارد.
اختلاف بر سر تعیین نخستوزیر یک رقابت ساده نبود. در واقع ترفند سیاسی بنیصدر در انتصاب نخستوزیر پیش از گشایش مجلس، و مقاومت رقیبان در برابر آن، خبر از تحولّی در موازنهٔ نیروها میدهد: شرکای حکومت برای حکومت کردن بیحضور آیتالله خمینی تمرین میکنند. سران حزب جمهوری اسلامی رسماً و علناً گفتند که مجلس در رد یا تأیید نخستوزیر مختار خواهد بود - حتی اگر شورای انقلاب و رئیسجمهوری پیشتر او را تأیید کرده باشند. معنای حرف روشن است: سهم هر کس مال خود اوست. پدر خانواده نمیتواند عطایا را پس بگیرد و سهم این عضو را بهآن عضو دیگر واگذار کند.
بنیصدر شاید از کشمکش بر سر تعیین نخستوزیر خسته شده باشد اما بهنظر نمیرسد که دلیلی برای ناامید شدن ببیند: وِتو شدن تلویحیِ موافقت آیتالله خمینی با معرفی نخستوزیر نه دلیل نیرومندتر شدن سران حزب بلکه نشانهٔ دگرگونی موقعیت رهبری در صحنهٔ سیاستی است که روز بهروز پیچیدهتر میشود. در چنین شرائطی، رئیسجمهوری هم بهنوبهٔ خود و در حد توانائیش امکان خواهد داشت که بهجای آیتالله خمینی تصمیم بگیرد و وصایای سیاسی او را بهدلخواه خود تعبیر و تفسیر کند.
کوشش بسیار شد تا جر و بحث بهتمامی در پرده بماند، و در واقع هم از پشت درهای بسته چیز زیادی از مسألهٔ تعیین نخستوزیر بهبیرون درز نکرد. حریفان، بهصلاح امّتِ بهپا خاسته نمیدانند که اصل قضایا موضوع گفتوگوی کوچه و بازار شود. اما با این همه نمیتوانند مواضعی را که در برابر هم دارند کاملاً پنهان کنند. آیتالله بهشتی در مصاحبهٔ مطبوعاتیش (چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت) وانمود کرد که قصد تبرئه کردن بنیصدر را دارد اما در واقع با لحنی بهناچار سرد و عمداً بزرگوارانه بهملامتگری پرداخت و «نیافته»اش را «بهاطلاع ملت عزیز» رساند و اظهار امیدواری کرد که انشاءالله گربه است:
- «این که آقای بنیصدر خواسته باشد [تعیین نخستوزیر پیش از تشکیل مجلس] را بهعنوان راهی برای پیشگیری از اعمال نظر آزاد نمایندگان اکثریت مجلس مورد استفاده قرار دهند، بنده امیدوارم که چنین چیزی نباشد و من نشانهئی بر این نیافتم... من نیافتم که ایشان میخواستند بهراهی بروند برخلاف حزب جمهوری اسلامی. من این را نیافتم. و من لازم میبینم که این نیافتهام را و این برداشتی را که دارم بهاطلاع ملت برسانم و ملت عزیز ما این احساس را داشته باشد که ما میکوشیم با همکاری و تفاهم میان همهٔ عناصر تصمیمگیرنده ملت و مملکت انقلاب را بهسمت کمال و سعادت...»
و الی آخر.
از آن سو بهنظر میرسد که بنیصدر مانوورهای رقیبان را زیاد جدی نمیگیرد و عامل زمان را بهزیان روحانیان و آیندهٔ حکومت را بهسود خود میبیند. در سخنرانی تبریزش تقریباً عین همان سیاقِ کلامیِ آیتالله بهشتی را بهکار گرفت تا ظاهراً از روحانیان صاحب قدرت دفاع کند اما در معنا بر آنها بتازد. بنیصدر، از موضع قدرت، بر یکی از آسیبپذیرترین مواضع روحانیان—ناتوانی آنها در سازماندهی و تسلط بر بوروکراسی—انگشت گذاشت:
- «آنهائی که ما را از استبداد آخوندیسم میترسانند دروغ میگویند. روحانیت ما هیچ سازمانی برای استبداد ندارد و نمیتواند بهاستبداد سیاسی سازمان دهد.... استبداد سیاسی سازماندهی میخواهد و اینها کسانی که بهسازماندهی استبداد سیاسی توانا باشند نیستند...».
در همین سخنرانی، در کنار چندین موضوع داغ دیگر، بنیصدر مرزهای ایدئولوژی و سیاست را در هم ریخت تا «شیعه را واقعیترین چپ دنیا» معرفی کند.
رقیبان بنیصدر که اصطلاح «چپ» را بهعنوان اتمام و ناسزا بهکار میگیرند شاید از این حرف او علیه خودش بهرهبرداری کنند. در هر حال، اگر فرض کنیم بنیصدر این حرف را آگاهانه بر زبان آورده و الگوهای سیاسی اروپا با زبان سیاسی ایران امروز در ذهنش مخلوط نشده باشد، میتوان نتیجه گرفت که مخاطرات گرایش بهراستِ روزافزونِ حکومت در برابر نارضائی رو بهرشد مردم را بهخوبی درک میکند و میکوشد تا دست کم با موضعگیریهای لفظی از تأثیر درهم کوبیدن شهرهای کردستان و فشار انفجارآمیزی که بر سازمانهای مترقی وارد میآید کم کند.
در کشمکش تعیین نخستوزیر، رازداری و پردهپوشی رقیبان تماشائی بود. نه بنیصدر و نه سران حزب از کسی نام نبردند و از مباحث پشت پرده چیزی در جائی درز نکرد—جز آنها که بهسبب ملاقات با آیتالله خمینی نامشان بهعنوان نخستوزیر احتمالی مطرح میشد. این درجه از پردهپوشی در تاریخ سیاسی ایران کم سابقه است. حتی در گوشه و کنارِ مطبوعاتِ بهشدت کنترلشدهٔ رژیم ساقط، میشد جسته و گریخته چیزهائی از برخوردهای جناحهای حکومت برای روی کار آوردن یا پائین کشیدنِ مقامی در حدّ نخستوزیر بهدست آورد. شاید همین مورد کافی باشد تا بتوان عمق فاجعهٔ اختناق مطبوعات ایران را—آن هم یک سال و اندی پس از قیام بهمن—دریافت.
- *
در همین حال، فهرست ۲۴۲ نفری (از ۲۷۰ نفرِ مقرّر) نمایندگان مجلس شورای ملی فراهم شد. پردهٔ تراژدی بزرگ هنوز بالا نرفته اما با همین تجربیاتی که از انتخابات ماراتون دو مرحلهئی و دو ماههٔ مجلس بهدست آمده عنوان «تقلب بزرگ قرن» برای آن گزافهگویانه بهنظر نمیرسد.
از هیأت هفت نفری مأمور رسیدگی بهتقلّبات و تخلفات مرحلهٔ اول انتخابات در همان ابتدای کار سه نفر استعفا کردند و سه نفر دیگر بیسروصدا جایشان را گرفتند. تا کنون از رسولان هفت گانهئی که در پی کشف حقیقت رفته بودند جز ابطال نتیجهٔ انتخابات ساوه و تأیید انتخابات چند شهر دیگر خبری نرسیده است و بهنظر میرسد که مأموریت هیأت پایان یافته باشد. یک هفته پیش از برگزاری مرحلهٔ دوم انتخابات مجلس، سرپرست وزارت کشور اعلام کرد اگر هیأت هفت نفری گزارش تحقیقاتش را تا آخر هفته نیاورد انتخابات برگزار میشود، و اگر بیاورد، باز هم برگزار میشود. نسلهای آینده شاید در برابر شرح این حوادث عجیب متحیّر بمانند که چرا با این همه شوخطبعی زمامداران عصر «بعثت فرهنگی»، مردم شب و روز قهقهه نمیزدهاند. اما مردم که میبینند «ارتش جمهوری اسلامی» شیفتهٔ پیشبرد انقلاب است و دانشگاهیان سدّ راه انقلاب شدهاند حتی برای لبخند زدن هم دلیلی نمییابند.
نتیجهٔ تحقیقات و مضمون گزارش هیأت هفت نفری هر چه میبود، باز تخلّفات پنهانیِ انتخابات مجلس، در برابر تقلّبات علنی و سازمانیافتهٔ آن وزنی نداشت [۱]. آرای مخدوش و تقلّبی نتیجهٔ انتخابات را تعیین نکرد. انتخابات مجلس محصول فکر و عمل کسانی است که بهانتخابات عمومی کمترین اعتقادی ندارند و تصمیمگیری دربارهٔ کل جامعه را در حدّ اعضای آن نمیدانند. پدیدهٔ سراسر نیرنگ «ائتلاف بزرگ!» (که در مرحلهٔ دوم علامت تعجب آن برداشته شد) نتیجهٔ این جهانبینی است. سرپرست وزارت کشور که مرحلهٔ دوم انتخابات را—با یا بدونِ گزارش هیأت هفت نفری—پیشاپیش برگزار شده میبیند، دست کم آن اندازه صداقت دارد که تأثیر عاملِ فتوا در انتخابات را کماهمیت وانمود نکند. نمایندگیِ مجلس شورای ملی بهتعدادِ رأیدهندگان و آزادی و اعتقاد آنها و شمار آرا بستگی ندارد. این موقعیت، کیفیتی است القاشدنی و بیرون از توانائیِ درکِ رهگذران غیرعالِمِ کوچه و خیابان.
مجلس اول رژیم جمهوری بیآنکه بتواند مسألهئی را حل کند خود تبدیل بهمسألهئی بزرگ خواهد شد و بسیار بعید است که ترکیب این اشخاص در این شرائط چهار سال دوام بیاورد و سیاست کشور را هدایت کند. تضادهای نهادی این مجلس، حتی پیش از تشکیل جلسات آن شکل گرفته است [۲].
در هر حال، در هیچ یک از دو مرحلهٔ انتخابات بهتلویزیون اجازه داده نشد بهجای نمایش تمامنشدنی حشراتالارض و موجوداتِ ذوحیاتین دست کم عکس نامزدهای انتخابات را برای چند لحظه بر صفحه بیاورد؛ یا رادیو مردم را مطمئن کند که همهٔ نامزدها زبان فارسی را خوب میدانند. اما اگر حسن نیّتی در کار باشد هنوز زیاد دیر نشده است. رادیو-تلویزیون میتواند اندک زمانی را وقفِ معرفی نمایندگان کند تا مردم بدانند نمایندگانشان چگونه اشخاصی هستند و تا کنون چه میکردهاند.
- *
فتح چیزی که از سنندج باقی مانده است فصلی تازه در ماجرای کردستان گشود. ارتش با قاطعیت شهرهای کردستان را در هم خواهد کوبید تا «مهاجمان» را بیرون براند. در اعلامیههای پیاپی ارتش بهساکنان نقاطی از این ده و آن شهر اخطار میشود که هر چه زودتر خانههایشان را تخلیه کنند اما گفته نمیشود که بهکجا بروند.
از نظر نظامی آنچه در کردستان اتفاق میافتد اشغال منطقهئی وسیع و برقراری حکومت نظامی نامحدودی است. بهسبب مقاومت کردها این اشغال با سیاست «زمین سوخته» همراه شده و بنابراین آنچه نصیب ارتش میشود جز شهرهای ویران و خالی از سکنه نیست. اما جنگجویان کرد دست بهنبرد پارتیزاتی زدهاند و این کار از هم اکنون آغاز شده است.
ارتش تا آیندهئی نامعلوم با سنگینترین ساز و برگ خود در کردستان خواهد ماند و حکومت، با منطقه چون سرزمینی اشغالشده رفتار خواهد کرد [۳]. عصر جمعه ۲۶ اردیبهشت نیروی زمینی اعلام کرد که یک تیپ زرهی برای کمک به«مدافعان» عازم بانه شده است. این تیپ زرهی علیالاصول باید بهبیش از ۱۵۰ تانک سنگین مجهز باشد. رئیس جمهوری نام این لشکرکشی را هر چه بگذارد، معنای آن جز یک جنگ تمام عیار برای نابودی بخشی از جمعیت کشور نیست که طبعاً واکنش نظامیان نیز در برابر آن باید بهحساب آورده شود. هنوز در گوشه و کنار کشور نظامیانی بهجرم «اطاعت از مافوق در رژیم پیشین» محاکمه میشوند که دوباره ندای «اطلاعت بی چون و چرا» برخاسته است. روزنامهٔ انقلاب اسلامی (۲۷ اردیبهشت ۵۹) خبر داد ۳۸ نظامی از درجهدار تا سرگرد که بهپیشمرگان کُرد پیوسته بودند در سنندج دستگیر شدهاند. در اصفهان تا کنون دست کم یک افسر جزء بهاتهام تمرّد و تحریک اعدام شده است.
جنگ کردستان در پائیز سال گذشته بیسرانجام ماند و در کنار همهٔ مسائل دیگر، فرماندهان ارتش درگیر شدن در جنگ زمستانی در کردستان را صلاح ندیدند. اکنون، کار باید تا پائیز فیصله یابد. اگر هر ماه دست کم دو شهر نسبتاً پرجمعیت نابود شود، فرصت باقی مانده برای «پاکسازی» کردستان کفایت میکند.
اکنون، پیشبینی پایان کار امکان ندارد. اما این نکته روشن است که این گونه لشکرکشی سیر حوادث را بازگشتناپذیر کرده است. زمانی که تانکها بهپادگانها باز گردند و فرماندهان ارتش بند پوتینهایشان را باز کنند اوضاع با امروز بسیار تفاوت خواهد داشت.
م. مراد
۲۷ اردیبهشت ۵۹
پاورقیها
- ^ «یکی از خویشان خود من که رئیس یکی از هیأتهای نظارت بود تعریف میکرد که: افراد هیأت نظّاری که من رئیس آن بودم وقتی بهبعضی اسامی که میرسیدند اصرار داشتند یا اصلاً آن اسم را ننویسند یا اسم دیگری بنویسند. آنها میگفتند اشخاصی را که میدانیم مخالف خدا و مخالف انقلاب هستند اگر بیائیم اسامیشان را بنویسیم کمک بهمعصیت کردهایم و این خلاف شرع است. این شخص محترم میگفت که بالاخره با اصرار من آنها را متقاعد کردم از این عمل دست بردارند و بهآنها گفتم امانت جزء دستورات اسلامی است و باید رعایت شود. ولی... آنها هر وقت بهآن اسامی میرسیدند همگی بهصورت جمعی لعنت میفرستادند و وقتی اسامی دیگر میآمد صلوات میگفتند.»... «باطناً میتوان گفت که این انتخابات صحیح نبوده و از مشروعیّت قانونی برخوردار نیست. من امیدوارم که هیأت هفت نفری بهاین مسائل توجّه کند.» (مصاحبه با مهندس بازرگان، انقلاب اسلامی، ۳۱ فروردین ۵۹).
- ^ آیتالله خمینی که در نخستین سخنرانیش پس از ورود بهایران، در بهشت زهرا با حرارت بهدفاع از حق هر نسل برای تعیین سرنوشت خود پرداخته بود، در پیامی بهمناسبت مرحلهٔ دوم انتخابات مجلس شورای ملی اعلام کرد که «سرنوشت مجالس دورههای بعد هم امروز باید تعیین شود.» پیش از مرحلهٔ اول انتخابات رسماً اعلام شد که آیتالله خمینی در برابر طرح انتخابات دو مرحلهئی سکوت کرده است.
- ^ تلگرام فرماندار مهاباد بهرئیس جمهوری:
«جناب آقای دکتر بنیصدر رئیس جمهوری اسلامی ایران – ۱۹ روز از محاصرهٔ شهر مهاباد میگذرد. بهعلت نبودن سوخت تمام دستگاهها و ادارات دولتی کاملاً راکد و کشاورزی در حال نابودی است. مردم سرگردان، تعیین تکلیف نمائید.» (کیهان، ۲۵ اردیبهشت ۵۹) جالب است که ترجمهٔ این تلگرام را کسی در مجمع وزیران بازار مشترک بخواند تا روشن شود که معنای دقیق محاصرهٔ اقتصادی چیست. در جای دیگر، امام جمعهٔ تهران گفت که جنگ کردستان، جنگ میان اسلام و کفر است.