بحث:کودک بااستعداد من: تفاوت بین نسخهها
(پیشنهاد) |
|||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | * '''این داستان سالها قبلتر (۱۳۴۰) در [[کتاب هفته]] هم منتشر شده بوده است. با نام: [[بچهٔ بااستعداد من]]''' --[[کاربر:Parastoo|پرستو]] ۲۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۵۶ (UTC) | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ---- | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
یک پیشنهاد: | یک پیشنهاد: | ||
صفحه اول این مطلب رو با نرم افزار تشخیص متن در تصویر Readiris به متن فارسی برگردوندم که بدون هیچ تغییری این زیر Paste کردم. پیشنهادم اینه که بعضی مطالب رو با توضیح و «رده» مشخص مثلا «تایپ ماشینی» ایجاد کنیم و با کمک این نرم افزار، متن خام رو در اختیار کاربرانی بذاریم که شاید به تصحیح متن ِ موجود، بیشتر علاقمند باشند تا تایپ ِ مقالات، از صفر. | صفحه اول این مطلب رو با نرم افزار تشخیص متن در تصویر Readiris به متن فارسی برگردوندم که بدون هیچ تغییری این زیر Paste کردم. پیشنهادم اینه که بعضی مطالب رو با توضیح و «رده» مشخص مثلا «تایپ ماشینی» ایجاد کنیم و با کمک این نرم افزار، متن خام رو در اختیار کاربرانی بذاریم که شاید به تصحیح متن ِ موجود، بیشتر علاقمند باشند تا تایپ ِ مقالات، از صفر. | ||
سطر ۱۳: | سطر ۲۰: | ||
در واقع این هنوز اول عشق بود. همان طور که می«انید، بیشتر گرفتاری های هر بچه ئی در این مرحله از زندگی نصیب مادوش است، گیرم سر چند سال پسرم آن قدر بزرک ئند که همه گرفتاری های مربوط به تعلیم وتربیت او به کردن پدرئنی _ یعنی به کردن من بیچاره _ افتاأ. | در واقع این هنوز اول عشق بود. همان طور که می«انید، بیشتر گرفتاری های هر بچه ئی در این مرحله از زندگی نصیب مادوش است، گیرم سر چند سال پسرم آن قدر بزرک ئند که همه گرفتاری های مربوط به تعلیم وتربیت او به کردن پدرئنی _ یعنی به کردن من بیچاره _ افتاأ. | ||
} | } | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ::ممنون بابت پیشنهاد. شخصاً اصلاح چنین متنی برایم وقتگیرتر از تایپ کردنِ دوباره است. اما اگر فکر میکنید این جوری به پیشبرد کار کمک میشود، و اگر به این نرمافزار دسترسیِ آسان دارید، میتوانیم با همان ردهبندی این متنها را مشخص کنیم. در این صورت خوب است که با تعداد محدودی متن شروع کنیم و ببینیم تمایل به اصلاح این متنها چقدر است و بر اساس آن تصمیم بگیریم. مرسی. --[[کاربر:Parastoo|پرستو]] ۲۴ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۱۰ (UTC) | ||
+ | |||
+ | :::منطقی. من اجازه ایجاد صفحه جدید ندارم. اگر موافقید "رده: ترجمه ماشینی" یا ردهای دیگر ایجاد کنید و مقالهای را هم پیشنهاد کنید، با نرمافزار، تبدیل کنم به متن. من نرمافزار رو دارم. خوبه برچسبی هم مثلا به همین اسم ایجاد کنید که بالای این مقاله بزنیم با همچین مضمونی: "متن این مقاله با نرمافزار تبدیل تصویر به متن، به طور خودکار تایپ شده و نیازمند بررسی دقیق و ویرایش زیاد است..." | ||
+ | برای شروع، پیشنهاد میکنم یک مقاله متوسط -ال حجم متن- انتخاب و هوا کنیم. در ضمن چرا بخش "وقایع کنونی" سوتوکور است؟ بد نیست آنجا این جور خبرها را منتشر کنید؟ یک جور تابلو اعلانات. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ::::اول از آخر شروع کنیم: سوت و کوری برمیگردد به اینکه آدمهای پایهی کار چندان زیاد نبودهاند که تقسیم کار کنیم. از اینکه شما پایه هستید، خوشحالم. برای ایجاد صفحههای جدید و برچسب به شما دسترسی میدهم. (امیدوارم مدیریت را قبول کنید.) مقالههای پیشنهادیام را هم در صفحه بحثِ شما پیوند میدهم. (زنده باد گودر! ال استفاده از ال.) --[[کاربر:Parastoo|پرستو]] ۲۵ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC) | ||
+ | |||
+ | ::::: خیلی خوشحال شدم از اعطای اجازه دسترسی. خیلی ممنون، با کمال میل قبول میکنم. [[کاربر:MIM|MIM]] ۲۵ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۷ (UTC) |
نسخهٔ کنونی تا ۴ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۴:۲۵
- این داستان سالها قبلتر (۱۳۴۰) در کتاب هفته هم منتشر شده بوده است. با نام: بچهٔ بااستعداد من --پرستو ۲۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۵۶ (UTC)
یک پیشنهاد: صفحه اول این مطلب رو با نرم افزار تشخیص متن در تصویر Readiris به متن فارسی برگردوندم که بدون هیچ تغییری این زیر Paste کردم. پیشنهادم اینه که بعضی مطالب رو با توضیح و «رده» مشخص مثلا «تایپ ماشینی» ایجاد کنیم و با کمک این نرم افزار، متن خام رو در اختیار کاربرانی بذاریم که شاید به تصحیح متن ِ موجود، بیشتر علاقمند باشند تا تایپ ِ مقالات، از صفر.
دستپخت -صدالبته شور اما نه غیر قابل خوردن- جناب نرم افزار:
{ من در پیش بینی وقایع و پدیده ها استعداد عجیبی دارم که خودم هم از آن سخت در فئگفتم. منلا درست پنج ما» بعد از ازدواجم تو انسته بودم پیش بینی کنم که ماحب چند تا بجه خواهم ئند.
بچه اولم پسری بود با چشم های آبی که رنگ جنئم مایش رفته رفته تیره تر، مپبس سبز، آنگاه قهوه ئی و سرانجام کاملأ سیاه ئند.
بچه وحنئتناکی بو« که هوس های عجیب و غریبی دائنت، منلأ از کندن موهای سبیلم سخت محظوظ می شد و من، همان جور که به زحمت از چکیدن اشک چشمم جلو کیری می کردم فاچار بودم درد این عمل را با بردباری فراوان تحمل کنم، چرا که ماارزنم اعلام کرده بود پدری نیست که از کند» فئدن تارهای سبیلنئی به دست فرزندئنی نهایت لمذت را نبرد. و البته به نیت آن که لذت بیشتری صیب من بکند با تکرار جعلأ: ددبکش! بکش! باز هم بکئنی!<> فورچشمی را به اداهأ فعالیت ظالما نه اش تشویق می کرد.
در واقع این هنوز اول عشق بود. همان طور که می«انید، بیشتر گرفتاری های هر بچه ئی در این مرحله از زندگی نصیب مادوش است، گیرم سر چند سال پسرم آن قدر بزرک ئند که همه گرفتاری های مربوط به تعلیم وتربیت او به کردن پدرئنی _ یعنی به کردن من بیچاره _ افتاأ. }
- ممنون بابت پیشنهاد. شخصاً اصلاح چنین متنی برایم وقتگیرتر از تایپ کردنِ دوباره است. اما اگر فکر میکنید این جوری به پیشبرد کار کمک میشود، و اگر به این نرمافزار دسترسیِ آسان دارید، میتوانیم با همان ردهبندی این متنها را مشخص کنیم. در این صورت خوب است که با تعداد محدودی متن شروع کنیم و ببینیم تمایل به اصلاح این متنها چقدر است و بر اساس آن تصمیم بگیریم. مرسی. --پرستو ۲۴ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۱۰ (UTC)
- منطقی. من اجازه ایجاد صفحه جدید ندارم. اگر موافقید "رده: ترجمه ماشینی" یا ردهای دیگر ایجاد کنید و مقالهای را هم پیشنهاد کنید، با نرمافزار، تبدیل کنم به متن. من نرمافزار رو دارم. خوبه برچسبی هم مثلا به همین اسم ایجاد کنید که بالای این مقاله بزنیم با همچین مضمونی: "متن این مقاله با نرمافزار تبدیل تصویر به متن، به طور خودکار تایپ شده و نیازمند بررسی دقیق و ویرایش زیاد است..."
برای شروع، پیشنهاد میکنم یک مقاله متوسط -ال حجم متن- انتخاب و هوا کنیم. در ضمن چرا بخش "وقایع کنونی" سوتوکور است؟ بد نیست آنجا این جور خبرها را منتشر کنید؟ یک جور تابلو اعلانات.
- اول از آخر شروع کنیم: سوت و کوری برمیگردد به اینکه آدمهای پایهی کار چندان زیاد نبودهاند که تقسیم کار کنیم. از اینکه شما پایه هستید، خوشحالم. برای ایجاد صفحههای جدید و برچسب به شما دسترسی میدهم. (امیدوارم مدیریت را قبول کنید.) مقالههای پیشنهادیام را هم در صفحه بحثِ شما پیوند میدهم. (زنده باد گودر! ال استفاده از ال.) --پرستو ۲۵ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC)
- خیلی خوشحال شدم از اعطای اجازه دسترسی. خیلی ممنون، با کمال میل قبول میکنم. MIM ۲۵ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۷ (UTC)