آفرینش جهان در اساطیر مصر ۲: تفاوت بین نسخهها
جز («آفرینش جهان در اساطیر مصر ۲» را محافظت کرد: مطابق با متنِ اصلی است. ([edit=sysop] (بیپایان) [move=sysop] (بیپایان))) |
|||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱۱: | سطر ۱۱: | ||
[[Image:14-136.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۱۳۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۱۳۶]] | [[Image:14-136.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۱۳۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۱۳۶]] | ||
− | + | '''باجلان فرخی''' | |
+ | ==«نیل» خاستگاه اساطیر مصر== | ||
+ | از آنجا که نیل با جنبههای گوناگون زندگانی مردم مصر ارتباط دارد با اساطیر و تاریخ مصر نیز پیوندی ناگسستنی دارد. اندیشهٔ محافظهکارانهٔ مصری سبب شده است که در طول تاریخ این دیار هیچ اسطوره و رویدادی از یاد نرود، و اساطیر مصر و اساطیر نیل با گذشت زمان یکدیگر را کامل کرده و همچون جریان بههم پیوستهٔ نیل با یکدیگر بستگی دارند. | ||
− | ''' | + | '''«رود - خدا»'''ی مصر «حاپی» (Hapi) نام دارد و بهسبب ثابت ماندن نوع معیشت در سواحل دورافتادهٔ نیل هنوز هم این خدا موضوع نقل افسانههای ملاحان و ماهیگیران مصری است. «حاپی» خدای نیل، خدای حاصلخیزی و آبیاری است و از آنجا که نیل در معیشت مصریان نقش اساسی دارد مراسم آئینی و نیایشی «حاپی» از دیگر خدایان مصری بیشتر است. وظیفهٔ «حاپی» آبیاری چمنزاران و آماده کردن برای گلههای «رع» و مردم، آبیاری کشتزارها، تهیهٔ آب برای واحدها، کنترل نظام آبیاری، تهیهٔ خوراک برای مردمان است. «حاپی» حامی فرمانهای خدایان، و نیز در اسطورهئی خود آفریننده و پدر خدایان است. مهمترین مرکز نیایشی «حاپی» در جزیرهٔ '''بیگه''' (Bigeh) نزدیک آبشار بزرگ شلالههای نیل قرار داشت و مراسم نیایشی او از نظر سیاسی گویای آرزوی وحدت مصر علیا و سفلی است. بعدها «حاپی»، با توجه به اسطورهٔ «اوزیریس»، ورود و «ایزیس»، نیروی جاریکننده نیل میشود. در این اسطوره شیرینی آب نیل از «اوزیریس»، و طغیان آن به اشک «ایزیس» در سوگ از دست دادن «اوزیریس» مربوط میشود. «حاپی» غالباً در نقوش و تندیسهای مصری مرد ریشداری است با ردای سبز یا آبی که مویش از گیاهان نیل و «پاپیروس» و نیلوفر آبی است، و در برخی نقوش، در همین هیأت جام بزرگی در دست دارد که از آن آب میریزد، و در برخی از تصاویر هم بهجای یک جام دو جام در دو دست دارد که نماد نیل علیا و نیل سفلی است. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
در موزهٔ «واتیکان» خدای نیل در هیأت مرد خمیدهئی است که خوشههای غلّه بهدست گرفته و شانزده فرزندش هر یک بهبلندی یک زراع او را در میان گرفتهاند. شانزده فرزند خدای نیل اشاره است بهاین تجربه که هرگاه طغیان نیل از شانزده زراع کمتر باشد قحطی و خشکسالی درپی خواهد داشت. | در موزهٔ «واتیکان» خدای نیل در هیأت مرد خمیدهئی است که خوشههای غلّه بهدست گرفته و شانزده فرزندش هر یک بهبلندی یک زراع او را در میان گرفتهاند. شانزده فرزند خدای نیل اشاره است بهاین تجربه که هرگاه طغیان نیل از شانزده زراع کمتر باشد قحطی و خشکسالی درپی خواهد داشت. | ||
− | در آرامگاهی که در '''اَبیدوس''' (Abydos) یافته شده کتیبهئی بهدست آمد که در آن از دو نیل یاد شده است: یکی نیل دربردارندهٔ پاپیروس و نیلوفرآبی و دیگری نیل دربردارندهٔ انواع خوراک و نوشیدنیها. در سرود مشهور '''اَخناتون''' (Akh - en - Aton) در ستایش خورشید (= اَتن Aten) نیز از دو نیل یاد میشود: یکی نیل زمینی و دیگری نیل | + | در آرامگاهی که در '''اَبیدوس''' (Abydos) یافته شده کتیبهئی بهدست آمد که در آن از دو نیل یاد شده است: یکی نیل دربردارندهٔ پاپیروس و نیلوفرآبی و دیگری نیل دربردارندهٔ انواع خوراک و نوشیدنیها. در سرود مشهور '''اَخناتون''' (Akh-en-Aton) در ستایش خورشید (= اَتن Aten) نیز از دو نیل یاد میشود: یکی نیل زمینی و دیگری نیل آسمانی، که هر دو آفریدهٔ خورشیداند و نیل زمینی حامی مصریان و هم غیرمصریان است. |
مشهورترین اسطورهٔ نیل آنهائی است که به اسطورهٔ «اوزیریس» مربوط میشود. «پلوتارخ» از مراسمی یاد میکند که کاهنان مصری در ماه «أثیر» انجام میدادند و طی آن شبانگاه با کوزههای زرین بهساحل نیل میرفتند و کوزهها را از آب شیرین پر میکردند و هنگامی که آنان بهکار پر کردن کوزهها مشغول بودند زنانی که در این مراسم شرکت جسته بودند فریاد میزدند «اوزیریس» پیدا شد و هلهله میکردند. در اسطورهئی طغیان نیل را با غرق شدن «اوزیریس» در نیل مرتبط دانستهاند و پیدا شدن «اوزیریس» و رستاخیز او بهیاری «ایزیس» و «نفتیس» از اسطورههائی است که مراسم آئینی متعددی را بهوجود آورده است که با فرمانروائی فراعنه و نقش آنان در گسترش این مراسم رابطهئی خاص دارد. | مشهورترین اسطورهٔ نیل آنهائی است که به اسطورهٔ «اوزیریس» مربوط میشود. «پلوتارخ» از مراسمی یاد میکند که کاهنان مصری در ماه «أثیر» انجام میدادند و طی آن شبانگاه با کوزههای زرین بهساحل نیل میرفتند و کوزهها را از آب شیرین پر میکردند و هنگامی که آنان بهکار پر کردن کوزهها مشغول بودند زنانی که در این مراسم شرکت جسته بودند فریاد میزدند «اوزیریس» پیدا شد و هلهله میکردند. در اسطورهئی طغیان نیل را با غرق شدن «اوزیریس» در نیل مرتبط دانستهاند و پیدا شدن «اوزیریس» و رستاخیز او بهیاری «ایزیس» و «نفتیس» از اسطورههائی است که مراسم آئینی متعددی را بهوجود آورده است که با فرمانروائی فراعنه و نقش آنان در گسترش این مراسم رابطهئی خاص دارد. | ||
سطر ۳۴: | سطر ۳۰: | ||
'''«بتاح»''' | '''«بتاح»''' | ||
− | «بتاح» مشهورترین خدای «ممفیس» [پایتخت مصر | + | «بتاح» مشهورترین خدای «ممفیس» [پایتخت مصر قدیم، در ۱۲ میلی جنوب قاهره] بود که نیایش او از زمان فرمانروائی نخستین فرعون مصر، '''مِنِس''' (Menes)، در مصر رواج یافت. این خدا در آغاز خدای حاصلخیزی و باروری بود و از زمان نوزدهمین سلالهٔ مصر قدیم بهعنوان حامی و پدر فراعنه و نیز آفرینندهٔ جهان شهرت یافت. او را آفرینندهٔ بزرگ، جادوگر بزرگ و فرمانده ماهیان و ماران و حامی هنروران میخواندند و هم از اینجاست که هنروران مصری در این دوره خود را کاهنان «بتاح» مینامیدند. |
− | + | «بتاح»، در نقش آفرینندهٔ جهان، با «نون»، «حامی» «گب»، «تِنِن» (Tenen)، «شو»، «اَتن» و «سوکر» (Seker) همکار است. در دورهٔ سلالهٔ بیست و هشتم او را بهشکل «گاو» نیایش میکردند و بدینسان «بتاح» در دورههای متفاوت تاریخ مصر نقش سیاسی دارد و وظایف او تغییر میکند. | |
− | در تندیسها «بتاح» را گاهی در نقش گاو و غالباً در هیأت انسانی ساختهاند که سر گاو دارد با | + | در تندیسها «بتاح» را گاهی در نقش گاو و غالباً در هیأت انسانی ساختهاند که سر گاو دارد با دو پای بههم چسبیده و دو دست چسبیده بهتن. |
'''خدابانو سِخمِت''' | '''خدابانو سِخمِت''' | ||
− | + | «سخمت»، دختر «رع»، چشم او و بیانگر خورشید است - او زن «بتاح» و از خدایانی است که در کار آفرینش همکار اوست. یکی از مراسم آئینی او بهجشن بادهنوشی مشهور است و چنین مینماید که او در این نقش با «هاثور»، که پیش ازاین از او سخن گفتیم، یکی شده است. | |
+ | |||
+ | نام «سخمت» به معنی «یگانهٔ توانا» است و در تندیسها و نقوش گاهی بهشکل ماری است که بر سر «رع» چنبر زده است و از دَمش شعله میبارد که دشمنان «رع» را از او دور میکند. در هیأتی دیگر بهشکل «بِس»{{نشان|۱}} (Bast) یا خود «بس» است که تصاویر و تندیسهای او زینتبخش رواق معبد '''موت''' (Mut) بود. در هیأتی دیگر «سخمت» زنی است که با سرِ شیر ماده یا تمساح، و گاهی بههیأت «مین» نشان داده شده است که کاردی در دست دارد. | ||
+ | |||
+ | '''نِفِرتوم''' | ||
+ | |||
+ | «نفرتوم» (Nefertum) بهمعنی نیلوفر آبی است و اگرچه او را پسر «رع» و «سخمت» میخواندند اما در اسطورهئی آمده که از نیلوفر آبی زاده شده است. او در اسطورهٔ دیگری همانند «رع» است و انسان آغازین را از اشک چشم او میدانند. «نفرتوم» در نقوش و تندیسهای مصری بهشکل مردی است با سرِ شیر و دستاری که ترکیبی است از نیلوفر آبی، و چند شاخه گیاه (نماد حاصلخیزی و باروری) زینتافزای سر اوست. او را پاسدار منخرین «رع» دانستهاند، و در بسیاری از تصاویر، «رع» نیلوفری در دست دارد که آن را بو میکشد. | ||
+ | |||
+ | '''خِنوم''' | ||
+ | |||
+ | «خِنوم» (Khnum)، بهمعنی آفریدن، سَرور آب خنک و خدای آبشار بزرگ نیل بود. او را پاسدار دو سرچشمه از سرچشمههای فرعی نیل در جزیرهٔ «پیلسان» میدانستند که در این نقش با «حاپی» و حاصلخیزی و باروری بستگی دارد. در روایتی از سلالهٔ سوم آمده است وقتی که هفت سال قحط پیش آمد «ایمحوتپ» (Imhotep) فرمان داد در دو سوی نیل و در اطراف جزیره ییلدار دوازده قطعه زمین را وقف «خنوم» کردند و پس از این کار قحطسالی از میان رفت. | ||
+ | |||
+ | «خنوم» را آفرینندهٔ جهان و نگهدارندهٔ آسمان بر چهار رکن میخواندند و در نقش آفرینندگی اوست که خدایان و انسان را بهیاری چرخ کوزهگری از گِلِ نیل بهپیمانه میزند و '''اَمون-رع''' (Amon-ra) با دمیدن روح «کا» (Ka) در تن آنان خدایان و انسان را زندگی میبخشد. در برخی از روایات «خنوم»، «آمون» و «بتاح» را خدایان سرنوشت خواندهاند. در روایتی آمده که تن کودکان را «خنوم» در بطن مادر شکل میدهد. او را خدای خدایان جهان زیرین نیز خواندهاند. در تندیسها و نقوش مصری هیأت این خدا بهشکل انسانی است با سر قوچ که شاخهای افقی دارد، و گاه قوچ را بر دو پا ایستاده نشان دادهاند، و گاهی بهشکل انسانی است با چهار سر قوچ. مراسم نیایش او با مراسم نیایشی خدایان نیل پیوند دارد و دورهئی نیز رواج بسیار داشته است. | ||
+ | |||
+ | '''خدابانو حِکِت''' | ||
+ | |||
+ | «حکت» (Heket)؛ خدابانوی آب، دختر «رع» و زنِ «شو» (هوا-خدا)، است، او نماد باروری و رستاخیز و ناظر بر تولد شاهان و همسران آنان بود. «حکت» شاهان و ملکههائی را که «خنوم» با چرخ کوزهگری خود از خاک بهپیمانه میزد جان میبخشید. او را زن «خنوم» هم خواندهاند. او در اساطیر «هرموپولیس» [= بَعلبَک] و در نقوش مصری وزغی است که با چهار وزغ آغازینِ «نون»، پیش از آفرینش جهان، بستگی دارد و تندیسهای او معمولاً بهشکل زنی است با سر وزغ. | ||
+ | |||
+ | '''خدابانو ساتیس''' | ||
+ | |||
+ | «ساتیس» (satis)، «ساتی» یا «ساتِت» در اساطیر مصر دختر «رع» یا «خنوم» یا «اَنوکِت» (Anuket) و زن «خنوم» بود. نام او به معنی کِشتِ دانه و از خدابانوی عشق و حاصلخیزی، رستاخیز بود. در روایتی آمده است که پاسدار دروازهٔ جهان زیرین است و بههنگامی که فرعون بهجهان زیرین میرود او را با چهار جام آب متبرک میکند؛ و در روایتی دیگر، او جاری کننده آب نیل و مقسّمِ آب مزارع است. | ||
+ | |||
+ | او در نقوش و تندیسهای مصری به هیأت زنی است با تاجی یا روسریئی که بهشکل کرکس است و بر سرش شاخ بزکوهی و در دستانش تیر و کمانی است که او را به «نیت» (Neith) خدابانوی مصر جنوبی همانند میکند. | ||
+ | |||
+ | '''خدابانو اَنوکت''' | ||
+ | |||
+ | «اَنوکت» یا «اَنوکیس» (Anukis)، یعنی بهآغوش کشیدن، او در سودان خدای آب و در مصر خدابانوی حاصلخیزی و شهوت بود. «اَنوکت» را زن غیررسمی «خنوم» میدانستند و در نقوش و تندیسهای مصری او را بههیأت زنی ساختهاند که تاجی بر سر دارد و پرهای طوطی قرمز زینت تاج اوست. | ||
+ | |||
+ | '''مین''' | ||
+ | |||
+ | «مین» (Min) در کهنترین روایات «آسمان-خدا» است و در مصر میانه پسر «رع» یا «شو» است. «مین» در اسطورهئی خدای حاصلخیزی، نیروبخش توانائیهای جنسی، خدای باران و رویش نباتات. در اسطورهٔ دیگری از مصر میانه و در مراسم آئینی جشن خرمن فرعون زمین را شخم می زند و گندم را با داس درو میکند و در اسطورهٔ «اوزیریس» در نقش «حور» نمایان میشود. | ||
+ | |||
+ | «مین» خدای صحاری شرقی نیز هست و در این نقش پاسدار کاروانهائی است که بهجانب دریای سرخ روانهاند. «مین» در این نقش جدید حامی شبانان و کوچنشینان و شکارچیان و خدای دیارهای بیگانهاست. او کیفردهنده نیز هست و وسیلهٔ کیفرش آذرخش است. | ||
+ | |||
+ | نقاطی که آئینهای نیایشی «مین» در آنها انجام میگرفت بیشتر در «چمیس» (Chemmis) و «کوپوتوس» (Kopotos) واقع بود. «مین» را در تندیسها و نقوش مصری در هیأت مردی ریشدار و شهوانی و سیاه نشان دادهاند. معمولاً در تندیسها پاهای او بههم چسبیده است، دستارش، مانند دستار «آمون» با دو پر آراسته است و تازیانهئی در دست دارد که نماد آذرخش است. | ||
+ | |||
+ | '''بس''' | ||
+ | |||
+ | «بس» از خدایان سودان است که در آغاز شیر-خدا بود، امّا در مصر نقش دیگری بهاو واگذار شد، بدین معنا که نخست پاسدار کاخهای شاهان بعد خدای شادمانی و حامی خانواده و ازدواج شد. در روایتی آرایشدهندهٔ زنان و یاریدهنده آنان بههنگام تولد نوزاد است. در این نقش کنار بستر تنبورزنان میرقصد و ارواح خبیث را از زائو و نوزاد دور میکند. | ||
+ | |||
+ | در نیایشهای آئینی او موسیقی نقش اساسی داشت. در روایتی آمده که «بس» احشام نیایشکنندگان خود را در برابر بیماری و نیش مار حفظ میکند از این روست که در برخی از تصاویر او را در حال دریدن و بلعیدن مار و افعی نشان دادهاند. در برخی از تصاویر «بس» جامهٔ رزم بهتن دارد که نماد مبارزهٔ با دشمنِ نیایشکنندگان خویش است. | ||
+ | |||
+ | «بس» را در نقوش و تندیسهای مصری چنین نگاشتهاند. کوتاهقد و دستانی دراز دارد؛ دُم دارد، و رویهمرفته زشت است. گاهی هم در برخی از نقوش شاخی هم بر پیشانی او دیده میشود. در این نقوش پوشاک او غالباً از پوست شیر یا پوست پلنگ است، و غالباً او را در بالای بستر، بهویژه بستر ازدواج ترسیم کردهاند؛ نقشهائی از او در پشت آینه زنان، روی جاعطری و وسایل خانگی نیز بهدست آمده است. آخرین نقش «بس» آرامش بخشیدن بهمردگان بود و بههمین دلیل در برخی از نقوش او را در حالی نشان دادهاند که سر مومیائیشدهئی را بر بالش میگذارد و از او حمایت میکند. | ||
+ | |||
+ | '''خدابانو تاورت''' | ||
+ | |||
+ | «تاورت» (Taueret)، تحوریس (Thoeris) یا «اَپت» (Apet)، بهمعنی یگانهٔ بزرگ، نخست اسب آبی خدا و بعد خدابانو مادر بود. او را چشم و دختر «رع» و مادر «اوزیریس» و «ایزیس» میخواندند. | ||
+ | |||
+ | او در روایات دیگری خدابانوی خانهها و پاسدار زنان باردار بود، و به همین دلیل در نقوشی که از او از دورهٔ سلالهٔ هیجدهم بهجا مانده، او را در هیأت زنی نشان میدهد که پیرامون خوابگاه زائو میرقصد. با مردگان و رستاخیز مردگان نیز ارتباط داشت، و در روایتی هم نقشی بداندیشانه دارد. | ||
+ | |||
+ | «تاوَرت» در تندیسها و نقوش در هیأت اسب آبی است که پستانهای زنانه دارد و بر دو پای ایستاده است و دُم او به شکل دُم تمساح است. معابد و مراکز نیایش این خدابانو در «تبس» و «دیرالبحیر» بود. | ||
+ | |||
+ | '''خدابانو مش کِنت''' | ||
+ | |||
+ | «مِش کِنت» (Meshkent) چهارمین خدابانوی زایش و تعیینکنندهٔ سرنوشت انسانها بههنگام تولد بود. او همانند دیگر خدابانوان زایش با جهان مردگان و رستاخیز مردگان رابطه داشت. | ||
+ | |||
+ | در تندیسها و تصاویر مصری او را بههیأت زنی ترسیم کردهاند که دو آجر زیر پای زائو میگذارد و بر موهایش دو شاخه گیاه آبزی دیده میشود و در جمع خدابانوان زایش در حالت رقص در کنار زائو دیده میشود. او را زن «شو» میدانستند و در آئینهای نیایش او موسیقی نقشی اساسی داشت. | ||
+ | |||
+ | '''خدابانو رِننت''' | ||
+ | |||
+ | «رِننت» (Renenet) یا «رِنِهنوتت» (Renenutet) خدابانوی پرستار کودکان و نوزادان بههنگام زایش و راقم سرنوشت کودک در جهت خوشبختی بود. در این نقش با «اِرنوتت» (Ernvtet) همانندی دارد که نماد سرشاری خرمن است و او را بهشکل مار کبرائی نشان میدادهاند که درون غلات پنهان شدهاست. | ||
+ | |||
+ | در تندیسها و تصاویر «رِنِنِت» را بههیأت زنی نشان دادهاند که سر مار کبری و تاجی بهشکل قرص خورشید دارد که آن را با دو شاخه گیاه زینت دادهاند. یک جفت شاخ گاو نیز بر پیشانی او دیده میشود. او نیز، مانند دیگر خدابانوان زایش، با جهان مردگان رابطه داشت. | ||
+ | |||
+ | '''شای''' | ||
+ | |||
+ | «شای» (Shai)، یعنی آنچه مقدر است، خدای سرنوشت نیک و پاسدار فرشتگانی است که با تولد هر نوزاد بهمحافظت او گمارده میشودند. «شای» تعیینکنندهٔ طول عمر و کیفیت مرگ هر فرد و گاهی راقم سرنوشت بد نیز هست. | ||
+ | |||
+ | او را شوهر «مِشکِنت» میدانستند و هم از این نظر خدای تولد و قضاوت بعد از مرگ نیز هست. بنا بر روایتی «شای» از آغاز تولد تا مرگ هر فرد با او همراه است و اگر رفتار آن فرد نیک باشد او را بعد مرگ بهزندگانی باز میگرداند. «شای» را در تصاویر و تندیسها مصری بههیأت بز، مار و نیز انسان نشان دادهاند. | ||
+ | |||
+ | '''خدابانو هاثور''' | ||
+ | |||
+ | «هاثور» خدابانوی مادر ساکن درخت آسمان و خوراکدهندهٔ روح مردان در جهان زندگان و مردگان است. سرنوشت هر کودک در دست اوست و اوست که سرنوشت نیک و بد نوزادان را به «رِنِنت» و «شای» تقریر میکند. | ||
+ | |||
+ | «هاثور» در تصاویر و نقوش مصری بههیأتهای مختلفی نمایان میشود و معمولاً او را در شمار خدابانوانی نشان میدهند که تنبور مینوازند و زینت سر آنان قرص خورشید و شاخی است که بر سر دارند، و گاه او را بهشکل ماده گاو یا زنی با سر گاو نیز نشان دادهاند. «هاثور» را دختر و زن «رع» میدانستند. | ||
+ | |||
+ | '''حو، سیا، سِحِم، حا''' | ||
+ | |||
+ | «حو»، «سیا»، «سِحِم»، و «حا» (Heh) در اساطیر مصر موکلان آفرینشاند. «حو» و «سیا» در شمار پاسداران زورق «رع»اند و گوئی هم آناناند که «رع» را بهآفرینش برمیانگیزند. و بنا بر روایات، «حو» و «سا» رفتارشان همانند «تحوتی» است، و در تصاویر آن دو را بههیأت مردانی ریشدار نمایاندهاند، و آن دو را چشم «حور» نیز خواندهاند. در اساطیر «ممفیس» نیز «حو» و «سیا» زبان و دل «بتاح» و نیروی اصلی آفرینشاند. | ||
+ | |||
+ | «سِحم» نقشی همانند «حو» و «سیا» دارد و زن او «حِت» (Hehet) زمینهٔ «نون» اقیانوس آغازین و فضای بیکران است. در تصاویر «حا» را بههیأت مردی نشان دادهاند که نی خمیدهئی دارد که نماد شادمانی و زندگانی دراز است و در برخی روایات او را خدای خانهها دانستهاند. | ||
+ | |||
+ | '''خدابانو ماعِت''' | ||
+ | |||
+ | «ماعت» (Mayet) دختر «رع» و زن «تحوتی» و از سرنشینان زورق «رع» است. «ماعت» انوار «رع» و گرداننده جهان از بینظمی بهنظم و ساماندهندهٔ جهان است. بنا بر روایات، زمان فرمانروائی «ماعت» بر جهان زمانی است که در همه جا یگانگی و صلح حاکم بود و مردم وظایف خود را انجام داده بهفرامین خدایان گردن مینهادند. فرعون خود را بزرگترین پیرو «ماعت» و ارزانیکنندهٔ «ماعت» (صلح و آرامش) بهخدایان، بهجای قربانی، میخواند و زندگانی خدایان را همه از او میدانست. | ||
+ | فراعنهٔ مصر خود را برگزیدگان و نمایندهٔ «ماعت» بر زمین مینامیدند و در بسیاری از روایتها برافتادن سلالههای فرمانروائی را بهسبب بهکار نبستن سنت «حور» دانستهاند. «ماعت» نزد عامه بیش از خدابانوان و خدایان دیگری که فراعنه خود را بهآنان منسوب میکردند محبوبیت داشت. | ||
+ | «ماعت» در اسطورهٔ «اُوزیریس» نقش راهنمائی مردگان را در تالار عدالت بهعهده دارد. در این نقش پَر او را در یک کفه ترازو و دل مرده را در کفهٔ دیگر میگذارند و اگر پر «ماعت» سنگینترین باشد مرده گناهکار است و بهدوزخ خواهد رفت. | ||
+ | |||
+ | «ماعت» در تندیسها و تصاویر کهن مصری بههیأت زنی است در قایق «رع» و در اسطورهٔ «اوزیریس» بر سر «اوزیریس» نشسته و تاجی از پر شتر مرغ بهسر دارد. | ||
+ | |||
+ | '''برخی از خدایان مرگ''' | ||
+ | |||
+ | علاوه بر «اوزیریس»، خدایان و خدا-بانوان زایش هر یک بهگونهئی با مرگ و دیار غرب یا سرزمین مردگان رابطه داشتند؛ در این میان خدایان دیگری نیز بودند که با جهان زیرین مربوط میشدند. از آن جملهاند: | ||
+ | |||
+ | '''سوکر''' | ||
+ | |||
+ | «سوکر» (Seker) یا «سوکریس» (Sokaris) نخست از خدایان «ممفیس» بود و آنگاه از خدایان سواحل نیل غربی و خدای تاریکیها، زوال و مرگ شد. بنا بر روایتی «سوکر» روح «گِب» و فرمانروای شنزارها است که در جهان زیرین قرار دارد و زورقِ «رع» بههنگام رسیدن بهجهان زیرین برای گذار از این صحاری بهاژدها-ماری بدل میشود. معبد «سوکر» «رو-ستاو» (Ro-Setau) یعنی «دروازهٔ راه» نام داشت و این نام بازگوی نقشی است که در آن «سوکر» بر دروازهٔ جهان زیرین ایستاده و دل مردگان را بههنگام گذر از دروازهٔ دیارِ غرب قوت میبخشد. | ||
+ | |||
+ | در نقوش و تندیسهای کهن مصری «سوکر» را بههیأت شاهین، قرقی یا مومیائی با سر قرقی نشان دادهاند. در تصاویر کهن او را در کنار «اوزیریس» نشان دادهاند و در روایتی از او با نام ترکیبی «بتاح سوکر-اوزیریس» یاد کردهاند. «سوکر» در این تصاویر کوتاهقد است و عضلاتی سطبر دارد در برخی از نقوش هم سر طاسی دارد که بر آن شاخ روئیده است. در یک تصویر هم «سوکر » را بههیأت «خپر» یا سرگینغلطانی نشان دادهاند که او را با آفرینش پیوند میدهد. | ||
+ | |||
+ | '''خدابانو سِلکِت''' | ||
+ | |||
+ | «سِلکِت» (Selket) یا «سرکوت» (Serquet) عقرب-خدابانو از خدابانوان چهار سرچشمهٔ نیل و از این رو خدابانویِ حاصلخیزی جهان زیرین است. در روایتی «سِلکت» زن «نخبکاوو» (Nekhebkau) از خدا-ماران جهان زیرین است و «اِپِپِ» را در زندان جهان زیرین پاسداری میکند. در همین روایت «سِلکِت» مردگان را در جهان زیرین بهزنجیر میکشد و شوهر او غذای مردگان را فراهم میآورد و نقشی دوستانه دارد. در اسطورهٔ «اوزیریس» «سلکت» «ایزیس» را در پرورش «حور» یاری می کند و در انجام مراسم تدفین همکار «اوزیریس» است. در تصاویر و تندیسهای مصری «سلکت» بههیأت زنی با سر عقرب، در پای تابوت مردگان است و گاهی شبیه به «ایزیس» است که با دستان بال مانندش از مردگان محافظت میکند. | ||
+ | |||
+ | '''خدابانو مِرت سِگِر''' | ||
+ | |||
+ | «مِرت سِگِر» (Mertseger) معشوق غرب و ساکن افولگاه خورشید یا جهان زیرین است. معنی نام او چنین است: «دلدادهٔ آن که خاموش است» و لقب دیگر او «قلهٔ غرب» است، و بنا بر روایتی ساکن قلهٔ کوه بلندی است که فرعون را در آن مدفون کردهاند، «مرت سِگِر» حافظ انسانها در برابر نیش مار است و خطاکاران را با بیماری و مرگ کیفر میدهد. در نقوش مصری «مِرت سِگِر» را بههیأت شیری که خطاکاران را دنبال میکند، و مار کبرا یا زنی با سر مار کبرا نشان دادهاند. | ||
+ | |||
+ | '''چهار پسر حور و گب''' | ||
+ | |||
+ | در روایات مصری «حور» و «ایزیس» چهار فرزند دارند که بنا بر اسطورهٔ «اوزیریس»، با جهان مردگان پیوند دارند. بنا بر روایتی «گب» چهار فرزند دارد که از نیلوفر آبی بر اقیانوس آغازین جهانِ «نون» تولد یافتهاند و پس از آن که از آب برگرفته شدند بهفرمان «رع» فرمانروای چهار جهت اصلی شدند. | ||
+ | |||
+ | تصاویر اینان در نقوش کهن مصری ترکیبی است از هر دو روایت و آنان را در کنار سریر «اوزیریس» در تالار قضاوت مردگان و ایستاده بر گل نیلوفر آبی نشان میدهند. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | ==پاورقی== | ||
+ | #{{پاورقی|۱}} بس (خدابانو-گربه)، از خدایان کهن دلتای نیل، خدای بانو حافظ موجودات از نیش مار و خدابانوی شادمانی، موسیقی و رقص است. او را دختر و زن «رع» میخوانند. و معتقد بودند که «رع» را در برابر دشمن سرسختش «اپپ» که هیولائی اژدها مار بود محافظت میکند. بزرگترین معبد این خدابانو در «تِبِس» قرار داشت. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | '''مآخذ:''' | ||
+ | |||
+ | {{چپچین}} | ||
+ | Middle Eastern Mythology. Hook. Pelican | ||
+ | {{پایان چپچین}} | ||
+ | {{چپچین}} | ||
+ | .Egyptian Mythology. v. Ions. Hamlyn | ||
+ | {{پایان چپچین}} | ||
+ | {{چپچین}} | ||
+ | .Larousse World Mythology. Hamlyn | ||
+ | {{پایان چپچین}} | ||
+ | {{چپچین}} | ||
+ | New Larousse Encyclopedia Mythology. Hamlyn | ||
+ | {{پایان چپچین}} | ||
+ | {{چپچین}} | ||
+ | Egypt. Gordon water field. T&H | ||
+ | {{پایان چپچین}} | ||
+ | {{چپچین}} | ||
+ | Colourbook of Egyptian Mythology. Octopus | ||
+ | {{پایان چپچین}} | ||
+ | |||
+ | [[رده:کتاب جمعه]] | ||
+ | [[رده:کتاب جمعه ۱۴]] | ||
+ | [[رده:باجلان فرخی]] | ||
+ | [[رده:مقالات نهاییشده]] | ||
− | + | {{لایک}} | |
− |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۰۰
باجلان فرخی
«نیل» خاستگاه اساطیر مصر
از آنجا که نیل با جنبههای گوناگون زندگانی مردم مصر ارتباط دارد با اساطیر و تاریخ مصر نیز پیوندی ناگسستنی دارد. اندیشهٔ محافظهکارانهٔ مصری سبب شده است که در طول تاریخ این دیار هیچ اسطوره و رویدادی از یاد نرود، و اساطیر مصر و اساطیر نیل با گذشت زمان یکدیگر را کامل کرده و همچون جریان بههم پیوستهٔ نیل با یکدیگر بستگی دارند.
«رود - خدا»ی مصر «حاپی» (Hapi) نام دارد و بهسبب ثابت ماندن نوع معیشت در سواحل دورافتادهٔ نیل هنوز هم این خدا موضوع نقل افسانههای ملاحان و ماهیگیران مصری است. «حاپی» خدای نیل، خدای حاصلخیزی و آبیاری است و از آنجا که نیل در معیشت مصریان نقش اساسی دارد مراسم آئینی و نیایشی «حاپی» از دیگر خدایان مصری بیشتر است. وظیفهٔ «حاپی» آبیاری چمنزاران و آماده کردن برای گلههای «رع» و مردم، آبیاری کشتزارها، تهیهٔ آب برای واحدها، کنترل نظام آبیاری، تهیهٔ خوراک برای مردمان است. «حاپی» حامی فرمانهای خدایان، و نیز در اسطورهئی خود آفریننده و پدر خدایان است. مهمترین مرکز نیایشی «حاپی» در جزیرهٔ بیگه (Bigeh) نزدیک آبشار بزرگ شلالههای نیل قرار داشت و مراسم نیایشی او از نظر سیاسی گویای آرزوی وحدت مصر علیا و سفلی است. بعدها «حاپی»، با توجه به اسطورهٔ «اوزیریس»، ورود و «ایزیس»، نیروی جاریکننده نیل میشود. در این اسطوره شیرینی آب نیل از «اوزیریس»، و طغیان آن به اشک «ایزیس» در سوگ از دست دادن «اوزیریس» مربوط میشود. «حاپی» غالباً در نقوش و تندیسهای مصری مرد ریشداری است با ردای سبز یا آبی که مویش از گیاهان نیل و «پاپیروس» و نیلوفر آبی است، و در برخی نقوش، در همین هیأت جام بزرگی در دست دارد که از آن آب میریزد، و در برخی از تصاویر هم بهجای یک جام دو جام در دو دست دارد که نماد نیل علیا و نیل سفلی است.
در موزهٔ «واتیکان» خدای نیل در هیأت مرد خمیدهئی است که خوشههای غلّه بهدست گرفته و شانزده فرزندش هر یک بهبلندی یک زراع او را در میان گرفتهاند. شانزده فرزند خدای نیل اشاره است بهاین تجربه که هرگاه طغیان نیل از شانزده زراع کمتر باشد قحطی و خشکسالی درپی خواهد داشت.
در آرامگاهی که در اَبیدوس (Abydos) یافته شده کتیبهئی بهدست آمد که در آن از دو نیل یاد شده است: یکی نیل دربردارندهٔ پاپیروس و نیلوفرآبی و دیگری نیل دربردارندهٔ انواع خوراک و نوشیدنیها. در سرود مشهور اَخناتون (Akh-en-Aton) در ستایش خورشید (= اَتن Aten) نیز از دو نیل یاد میشود: یکی نیل زمینی و دیگری نیل آسمانی، که هر دو آفریدهٔ خورشیداند و نیل زمینی حامی مصریان و هم غیرمصریان است.
مشهورترین اسطورهٔ نیل آنهائی است که به اسطورهٔ «اوزیریس» مربوط میشود. «پلوتارخ» از مراسمی یاد میکند که کاهنان مصری در ماه «أثیر» انجام میدادند و طی آن شبانگاه با کوزههای زرین بهساحل نیل میرفتند و کوزهها را از آب شیرین پر میکردند و هنگامی که آنان بهکار پر کردن کوزهها مشغول بودند زنانی که در این مراسم شرکت جسته بودند فریاد میزدند «اوزیریس» پیدا شد و هلهله میکردند. در اسطورهئی طغیان نیل را با غرق شدن «اوزیریس» در نیل مرتبط دانستهاند و پیدا شدن «اوزیریس» و رستاخیز او بهیاری «ایزیس» و «نفتیس» از اسطورههائی است که مراسم آئینی متعددی را بهوجود آورده است که با فرمانروائی فراعنه و نقش آنان در گسترش این مراسم رابطهئی خاص دارد.
خدایانی که با آفرینش و تولد رابطه دارند
«بتاح»
«بتاح» مشهورترین خدای «ممفیس» [پایتخت مصر قدیم، در ۱۲ میلی جنوب قاهره] بود که نیایش او از زمان فرمانروائی نخستین فرعون مصر، مِنِس (Menes)، در مصر رواج یافت. این خدا در آغاز خدای حاصلخیزی و باروری بود و از زمان نوزدهمین سلالهٔ مصر قدیم بهعنوان حامی و پدر فراعنه و نیز آفرینندهٔ جهان شهرت یافت. او را آفرینندهٔ بزرگ، جادوگر بزرگ و فرمانده ماهیان و ماران و حامی هنروران میخواندند و هم از اینجاست که هنروران مصری در این دوره خود را کاهنان «بتاح» مینامیدند.
«بتاح»، در نقش آفرینندهٔ جهان، با «نون»، «حامی» «گب»، «تِنِن» (Tenen)، «شو»، «اَتن» و «سوکر» (Seker) همکار است. در دورهٔ سلالهٔ بیست و هشتم او را بهشکل «گاو» نیایش میکردند و بدینسان «بتاح» در دورههای متفاوت تاریخ مصر نقش سیاسی دارد و وظایف او تغییر میکند.
در تندیسها «بتاح» را گاهی در نقش گاو و غالباً در هیأت انسانی ساختهاند که سر گاو دارد با دو پای بههم چسبیده و دو دست چسبیده بهتن.
خدابانو سِخمِت
«سخمت»، دختر «رع»، چشم او و بیانگر خورشید است - او زن «بتاح» و از خدایانی است که در کار آفرینش همکار اوست. یکی از مراسم آئینی او بهجشن بادهنوشی مشهور است و چنین مینماید که او در این نقش با «هاثور»، که پیش ازاین از او سخن گفتیم، یکی شده است.
نام «سخمت» به معنی «یگانهٔ توانا» است و در تندیسها و نقوش گاهی بهشکل ماری است که بر سر «رع» چنبر زده است و از دَمش شعله میبارد که دشمنان «رع» را از او دور میکند. در هیأتی دیگر بهشکل «بِس»[۱] (Bast) یا خود «بس» است که تصاویر و تندیسهای او زینتبخش رواق معبد موت (Mut) بود. در هیأتی دیگر «سخمت» زنی است که با سرِ شیر ماده یا تمساح، و گاهی بههیأت «مین» نشان داده شده است که کاردی در دست دارد.
نِفِرتوم
«نفرتوم» (Nefertum) بهمعنی نیلوفر آبی است و اگرچه او را پسر «رع» و «سخمت» میخواندند اما در اسطورهئی آمده که از نیلوفر آبی زاده شده است. او در اسطورهٔ دیگری همانند «رع» است و انسان آغازین را از اشک چشم او میدانند. «نفرتوم» در نقوش و تندیسهای مصری بهشکل مردی است با سرِ شیر و دستاری که ترکیبی است از نیلوفر آبی، و چند شاخه گیاه (نماد حاصلخیزی و باروری) زینتافزای سر اوست. او را پاسدار منخرین «رع» دانستهاند، و در بسیاری از تصاویر، «رع» نیلوفری در دست دارد که آن را بو میکشد.
خِنوم
«خِنوم» (Khnum)، بهمعنی آفریدن، سَرور آب خنک و خدای آبشار بزرگ نیل بود. او را پاسدار دو سرچشمه از سرچشمههای فرعی نیل در جزیرهٔ «پیلسان» میدانستند که در این نقش با «حاپی» و حاصلخیزی و باروری بستگی دارد. در روایتی از سلالهٔ سوم آمده است وقتی که هفت سال قحط پیش آمد «ایمحوتپ» (Imhotep) فرمان داد در دو سوی نیل و در اطراف جزیره ییلدار دوازده قطعه زمین را وقف «خنوم» کردند و پس از این کار قحطسالی از میان رفت.
«خنوم» را آفرینندهٔ جهان و نگهدارندهٔ آسمان بر چهار رکن میخواندند و در نقش آفرینندگی اوست که خدایان و انسان را بهیاری چرخ کوزهگری از گِلِ نیل بهپیمانه میزند و اَمون-رع (Amon-ra) با دمیدن روح «کا» (Ka) در تن آنان خدایان و انسان را زندگی میبخشد. در برخی از روایات «خنوم»، «آمون» و «بتاح» را خدایان سرنوشت خواندهاند. در روایتی آمده که تن کودکان را «خنوم» در بطن مادر شکل میدهد. او را خدای خدایان جهان زیرین نیز خواندهاند. در تندیسها و نقوش مصری هیأت این خدا بهشکل انسانی است با سر قوچ که شاخهای افقی دارد، و گاه قوچ را بر دو پا ایستاده نشان دادهاند، و گاهی بهشکل انسانی است با چهار سر قوچ. مراسم نیایش او با مراسم نیایشی خدایان نیل پیوند دارد و دورهئی نیز رواج بسیار داشته است.
خدابانو حِکِت
«حکت» (Heket)؛ خدابانوی آب، دختر «رع» و زنِ «شو» (هوا-خدا)، است، او نماد باروری و رستاخیز و ناظر بر تولد شاهان و همسران آنان بود. «حکت» شاهان و ملکههائی را که «خنوم» با چرخ کوزهگری خود از خاک بهپیمانه میزد جان میبخشید. او را زن «خنوم» هم خواندهاند. او در اساطیر «هرموپولیس» [= بَعلبَک] و در نقوش مصری وزغی است که با چهار وزغ آغازینِ «نون»، پیش از آفرینش جهان، بستگی دارد و تندیسهای او معمولاً بهشکل زنی است با سر وزغ.
خدابانو ساتیس
«ساتیس» (satis)، «ساتی» یا «ساتِت» در اساطیر مصر دختر «رع» یا «خنوم» یا «اَنوکِت» (Anuket) و زن «خنوم» بود. نام او به معنی کِشتِ دانه و از خدابانوی عشق و حاصلخیزی، رستاخیز بود. در روایتی آمده است که پاسدار دروازهٔ جهان زیرین است و بههنگامی که فرعون بهجهان زیرین میرود او را با چهار جام آب متبرک میکند؛ و در روایتی دیگر، او جاری کننده آب نیل و مقسّمِ آب مزارع است.
او در نقوش و تندیسهای مصری به هیأت زنی است با تاجی یا روسریئی که بهشکل کرکس است و بر سرش شاخ بزکوهی و در دستانش تیر و کمانی است که او را به «نیت» (Neith) خدابانوی مصر جنوبی همانند میکند.
خدابانو اَنوکت
«اَنوکت» یا «اَنوکیس» (Anukis)، یعنی بهآغوش کشیدن، او در سودان خدای آب و در مصر خدابانوی حاصلخیزی و شهوت بود. «اَنوکت» را زن غیررسمی «خنوم» میدانستند و در نقوش و تندیسهای مصری او را بههیأت زنی ساختهاند که تاجی بر سر دارد و پرهای طوطی قرمز زینت تاج اوست.
مین
«مین» (Min) در کهنترین روایات «آسمان-خدا» است و در مصر میانه پسر «رع» یا «شو» است. «مین» در اسطورهئی خدای حاصلخیزی، نیروبخش توانائیهای جنسی، خدای باران و رویش نباتات. در اسطورهٔ دیگری از مصر میانه و در مراسم آئینی جشن خرمن فرعون زمین را شخم می زند و گندم را با داس درو میکند و در اسطورهٔ «اوزیریس» در نقش «حور» نمایان میشود.
«مین» خدای صحاری شرقی نیز هست و در این نقش پاسدار کاروانهائی است که بهجانب دریای سرخ روانهاند. «مین» در این نقش جدید حامی شبانان و کوچنشینان و شکارچیان و خدای دیارهای بیگانهاست. او کیفردهنده نیز هست و وسیلهٔ کیفرش آذرخش است.
نقاطی که آئینهای نیایشی «مین» در آنها انجام میگرفت بیشتر در «چمیس» (Chemmis) و «کوپوتوس» (Kopotos) واقع بود. «مین» را در تندیسها و نقوش مصری در هیأت مردی ریشدار و شهوانی و سیاه نشان دادهاند. معمولاً در تندیسها پاهای او بههم چسبیده است، دستارش، مانند دستار «آمون» با دو پر آراسته است و تازیانهئی در دست دارد که نماد آذرخش است.
بس
«بس» از خدایان سودان است که در آغاز شیر-خدا بود، امّا در مصر نقش دیگری بهاو واگذار شد، بدین معنا که نخست پاسدار کاخهای شاهان بعد خدای شادمانی و حامی خانواده و ازدواج شد. در روایتی آرایشدهندهٔ زنان و یاریدهنده آنان بههنگام تولد نوزاد است. در این نقش کنار بستر تنبورزنان میرقصد و ارواح خبیث را از زائو و نوزاد دور میکند.
در نیایشهای آئینی او موسیقی نقش اساسی داشت. در روایتی آمده که «بس» احشام نیایشکنندگان خود را در برابر بیماری و نیش مار حفظ میکند از این روست که در برخی از تصاویر او را در حال دریدن و بلعیدن مار و افعی نشان دادهاند. در برخی از تصاویر «بس» جامهٔ رزم بهتن دارد که نماد مبارزهٔ با دشمنِ نیایشکنندگان خویش است.
«بس» را در نقوش و تندیسهای مصری چنین نگاشتهاند. کوتاهقد و دستانی دراز دارد؛ دُم دارد، و رویهمرفته زشت است. گاهی هم در برخی از نقوش شاخی هم بر پیشانی او دیده میشود. در این نقوش پوشاک او غالباً از پوست شیر یا پوست پلنگ است، و غالباً او را در بالای بستر، بهویژه بستر ازدواج ترسیم کردهاند؛ نقشهائی از او در پشت آینه زنان، روی جاعطری و وسایل خانگی نیز بهدست آمده است. آخرین نقش «بس» آرامش بخشیدن بهمردگان بود و بههمین دلیل در برخی از نقوش او را در حالی نشان دادهاند که سر مومیائیشدهئی را بر بالش میگذارد و از او حمایت میکند.
خدابانو تاورت
«تاورت» (Taueret)، تحوریس (Thoeris) یا «اَپت» (Apet)، بهمعنی یگانهٔ بزرگ، نخست اسب آبی خدا و بعد خدابانو مادر بود. او را چشم و دختر «رع» و مادر «اوزیریس» و «ایزیس» میخواندند.
او در روایات دیگری خدابانوی خانهها و پاسدار زنان باردار بود، و به همین دلیل در نقوشی که از او از دورهٔ سلالهٔ هیجدهم بهجا مانده، او را در هیأت زنی نشان میدهد که پیرامون خوابگاه زائو میرقصد. با مردگان و رستاخیز مردگان نیز ارتباط داشت، و در روایتی هم نقشی بداندیشانه دارد.
«تاوَرت» در تندیسها و نقوش در هیأت اسب آبی است که پستانهای زنانه دارد و بر دو پای ایستاده است و دُم او به شکل دُم تمساح است. معابد و مراکز نیایش این خدابانو در «تبس» و «دیرالبحیر» بود.
خدابانو مش کِنت
«مِش کِنت» (Meshkent) چهارمین خدابانوی زایش و تعیینکنندهٔ سرنوشت انسانها بههنگام تولد بود. او همانند دیگر خدابانوان زایش با جهان مردگان و رستاخیز مردگان رابطه داشت.
در تندیسها و تصاویر مصری او را بههیأت زنی ترسیم کردهاند که دو آجر زیر پای زائو میگذارد و بر موهایش دو شاخه گیاه آبزی دیده میشود و در جمع خدابانوان زایش در حالت رقص در کنار زائو دیده میشود. او را زن «شو» میدانستند و در آئینهای نیایش او موسیقی نقشی اساسی داشت.
خدابانو رِننت
«رِننت» (Renenet) یا «رِنِهنوتت» (Renenutet) خدابانوی پرستار کودکان و نوزادان بههنگام زایش و راقم سرنوشت کودک در جهت خوشبختی بود. در این نقش با «اِرنوتت» (Ernvtet) همانندی دارد که نماد سرشاری خرمن است و او را بهشکل مار کبرائی نشان میدادهاند که درون غلات پنهان شدهاست.
در تندیسها و تصاویر «رِنِنِت» را بههیأت زنی نشان دادهاند که سر مار کبری و تاجی بهشکل قرص خورشید دارد که آن را با دو شاخه گیاه زینت دادهاند. یک جفت شاخ گاو نیز بر پیشانی او دیده میشود. او نیز، مانند دیگر خدابانوان زایش، با جهان مردگان رابطه داشت.
شای
«شای» (Shai)، یعنی آنچه مقدر است، خدای سرنوشت نیک و پاسدار فرشتگانی است که با تولد هر نوزاد بهمحافظت او گمارده میشودند. «شای» تعیینکنندهٔ طول عمر و کیفیت مرگ هر فرد و گاهی راقم سرنوشت بد نیز هست.
او را شوهر «مِشکِنت» میدانستند و هم از این نظر خدای تولد و قضاوت بعد از مرگ نیز هست. بنا بر روایتی «شای» از آغاز تولد تا مرگ هر فرد با او همراه است و اگر رفتار آن فرد نیک باشد او را بعد مرگ بهزندگانی باز میگرداند. «شای» را در تصاویر و تندیسها مصری بههیأت بز، مار و نیز انسان نشان دادهاند.
خدابانو هاثور
«هاثور» خدابانوی مادر ساکن درخت آسمان و خوراکدهندهٔ روح مردان در جهان زندگان و مردگان است. سرنوشت هر کودک در دست اوست و اوست که سرنوشت نیک و بد نوزادان را به «رِنِنت» و «شای» تقریر میکند.
«هاثور» در تصاویر و نقوش مصری بههیأتهای مختلفی نمایان میشود و معمولاً او را در شمار خدابانوانی نشان میدهند که تنبور مینوازند و زینت سر آنان قرص خورشید و شاخی است که بر سر دارند، و گاه او را بهشکل ماده گاو یا زنی با سر گاو نیز نشان دادهاند. «هاثور» را دختر و زن «رع» میدانستند.
حو، سیا، سِحِم، حا
«حو»، «سیا»، «سِحِم»، و «حا» (Heh) در اساطیر مصر موکلان آفرینشاند. «حو» و «سیا» در شمار پاسداران زورق «رع»اند و گوئی هم آناناند که «رع» را بهآفرینش برمیانگیزند. و بنا بر روایات، «حو» و «سا» رفتارشان همانند «تحوتی» است، و در تصاویر آن دو را بههیأت مردانی ریشدار نمایاندهاند، و آن دو را چشم «حور» نیز خواندهاند. در اساطیر «ممفیس» نیز «حو» و «سیا» زبان و دل «بتاح» و نیروی اصلی آفرینشاند.
«سِحم» نقشی همانند «حو» و «سیا» دارد و زن او «حِت» (Hehet) زمینهٔ «نون» اقیانوس آغازین و فضای بیکران است. در تصاویر «حا» را بههیأت مردی نشان دادهاند که نی خمیدهئی دارد که نماد شادمانی و زندگانی دراز است و در برخی روایات او را خدای خانهها دانستهاند.
خدابانو ماعِت
«ماعت» (Mayet) دختر «رع» و زن «تحوتی» و از سرنشینان زورق «رع» است. «ماعت» انوار «رع» و گرداننده جهان از بینظمی بهنظم و ساماندهندهٔ جهان است. بنا بر روایات، زمان فرمانروائی «ماعت» بر جهان زمانی است که در همه جا یگانگی و صلح حاکم بود و مردم وظایف خود را انجام داده بهفرامین خدایان گردن مینهادند. فرعون خود را بزرگترین پیرو «ماعت» و ارزانیکنندهٔ «ماعت» (صلح و آرامش) بهخدایان، بهجای قربانی، میخواند و زندگانی خدایان را همه از او میدانست.
فراعنهٔ مصر خود را برگزیدگان و نمایندهٔ «ماعت» بر زمین مینامیدند و در بسیاری از روایتها برافتادن سلالههای فرمانروائی را بهسبب بهکار نبستن سنت «حور» دانستهاند. «ماعت» نزد عامه بیش از خدابانوان و خدایان دیگری که فراعنه خود را بهآنان منسوب میکردند محبوبیت داشت.
«ماعت» در اسطورهٔ «اُوزیریس» نقش راهنمائی مردگان را در تالار عدالت بهعهده دارد. در این نقش پَر او را در یک کفه ترازو و دل مرده را در کفهٔ دیگر میگذارند و اگر پر «ماعت» سنگینترین باشد مرده گناهکار است و بهدوزخ خواهد رفت.
«ماعت» در تندیسها و تصاویر کهن مصری بههیأت زنی است در قایق «رع» و در اسطورهٔ «اوزیریس» بر سر «اوزیریس» نشسته و تاجی از پر شتر مرغ بهسر دارد.
برخی از خدایان مرگ
علاوه بر «اوزیریس»، خدایان و خدا-بانوان زایش هر یک بهگونهئی با مرگ و دیار غرب یا سرزمین مردگان رابطه داشتند؛ در این میان خدایان دیگری نیز بودند که با جهان زیرین مربوط میشدند. از آن جملهاند:
سوکر
«سوکر» (Seker) یا «سوکریس» (Sokaris) نخست از خدایان «ممفیس» بود و آنگاه از خدایان سواحل نیل غربی و خدای تاریکیها، زوال و مرگ شد. بنا بر روایتی «سوکر» روح «گِب» و فرمانروای شنزارها است که در جهان زیرین قرار دارد و زورقِ «رع» بههنگام رسیدن بهجهان زیرین برای گذار از این صحاری بهاژدها-ماری بدل میشود. معبد «سوکر» «رو-ستاو» (Ro-Setau) یعنی «دروازهٔ راه» نام داشت و این نام بازگوی نقشی است که در آن «سوکر» بر دروازهٔ جهان زیرین ایستاده و دل مردگان را بههنگام گذر از دروازهٔ دیارِ غرب قوت میبخشد.
در نقوش و تندیسهای کهن مصری «سوکر» را بههیأت شاهین، قرقی یا مومیائی با سر قرقی نشان دادهاند. در تصاویر کهن او را در کنار «اوزیریس» نشان دادهاند و در روایتی از او با نام ترکیبی «بتاح سوکر-اوزیریس» یاد کردهاند. «سوکر» در این تصاویر کوتاهقد است و عضلاتی سطبر دارد در برخی از نقوش هم سر طاسی دارد که بر آن شاخ روئیده است. در یک تصویر هم «سوکر » را بههیأت «خپر» یا سرگینغلطانی نشان دادهاند که او را با آفرینش پیوند میدهد.
خدابانو سِلکِت
«سِلکِت» (Selket) یا «سرکوت» (Serquet) عقرب-خدابانو از خدابانوان چهار سرچشمهٔ نیل و از این رو خدابانویِ حاصلخیزی جهان زیرین است. در روایتی «سِلکت» زن «نخبکاوو» (Nekhebkau) از خدا-ماران جهان زیرین است و «اِپِپِ» را در زندان جهان زیرین پاسداری میکند. در همین روایت «سِلکِت» مردگان را در جهان زیرین بهزنجیر میکشد و شوهر او غذای مردگان را فراهم میآورد و نقشی دوستانه دارد. در اسطورهٔ «اوزیریس» «سلکت» «ایزیس» را در پرورش «حور» یاری می کند و در انجام مراسم تدفین همکار «اوزیریس» است. در تصاویر و تندیسهای مصری «سلکت» بههیأت زنی با سر عقرب، در پای تابوت مردگان است و گاهی شبیه به «ایزیس» است که با دستان بال مانندش از مردگان محافظت میکند.
خدابانو مِرت سِگِر
«مِرت سِگِر» (Mertseger) معشوق غرب و ساکن افولگاه خورشید یا جهان زیرین است. معنی نام او چنین است: «دلدادهٔ آن که خاموش است» و لقب دیگر او «قلهٔ غرب» است، و بنا بر روایتی ساکن قلهٔ کوه بلندی است که فرعون را در آن مدفون کردهاند، «مرت سِگِر» حافظ انسانها در برابر نیش مار است و خطاکاران را با بیماری و مرگ کیفر میدهد. در نقوش مصری «مِرت سِگِر» را بههیأت شیری که خطاکاران را دنبال میکند، و مار کبرا یا زنی با سر مار کبرا نشان دادهاند.
چهار پسر حور و گب
در روایات مصری «حور» و «ایزیس» چهار فرزند دارند که بنا بر اسطورهٔ «اوزیریس»، با جهان مردگان پیوند دارند. بنا بر روایتی «گب» چهار فرزند دارد که از نیلوفر آبی بر اقیانوس آغازین جهانِ «نون» تولد یافتهاند و پس از آن که از آب برگرفته شدند بهفرمان «رع» فرمانروای چهار جهت اصلی شدند.
تصاویر اینان در نقوش کهن مصری ترکیبی است از هر دو روایت و آنان را در کنار سریر «اوزیریس» در تالار قضاوت مردگان و ایستاده بر گل نیلوفر آبی نشان میدهند.
پاورقی
- ^ بس (خدابانو-گربه)، از خدایان کهن دلتای نیل، خدای بانو حافظ موجودات از نیش مار و خدابانوی شادمانی، موسیقی و رقص است. او را دختر و زن «رع» میخوانند. و معتقد بودند که «رع» را در برابر دشمن سرسختش «اپپ» که هیولائی اژدها مار بود محافظت میکند. بزرگترین معبد این خدابانو در «تِبِس» قرار داشت.
مآخذ:
Middle Eastern Mythology. Hook. Pelican
.Egyptian Mythology. v. Ions. Hamlyn
.Larousse World Mythology. Hamlyn
New Larousse Encyclopedia Mythology. Hamlyn
Egypt. Gordon water field. T&H
Colourbook of Egyptian Mythology. Octopus