حافظ شناسی!: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(فاصلهٔ مجازی)
جز
 
(۱۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
[[Image:1-155.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره اول صفحه ۱۵۵|کتاب جمعه سال اول شماره اول صفحه ۱۵۵]]
 
[[Image:1-155.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره اول صفحه ۱۵۵|کتاب جمعه سال اول شماره اول صفحه ۱۵۵]]
  
{{بازنگری}}
 
  
تفسیر بیت هفتم
+
'''تفسیر بیت هفتم'''
  
تفسیر یک بیت حافظ به قلم پژوهنده
+
تفسیر یک بیت حافظ به‌قلم پژوهنده<br>رکن‌الدین همایونفرخ<br>از کتاب حافظ خراباتی
رکن الدین همایونفرخ
 
از کتاب حافظ خراباتی
 
  
  
[ سلام کردم و با من به روی خندان گفت – که ای خمارکش مفلس شراب زده]
+
[سلام کردم و با من به‌روی خندان گفت – که ای خمارکش مفلس شراب زده]
بیت ٧: [در حالی که در آن سرای یک چنین وضعیت محسور کننده وجود داشت و سراسر آن سرای را عطر زیبائی و معنویت فرا گرفته و حاضران در آن محفل را سرمست و به هیجان آورده و از خود بیخود کرده بود] من به آنجا قدم گذاشتم و به پیر مغان سلام کردم و تهنیت گفتم.
+
بیت ٧: [در حالی که در آن سرای یک چنین وضعیت محسورکننده وجود داشت و سراسر آن سرای را عطر زیبائی و معنویت فرا گرفته و حاضران در آن محفل را سرمست و به‌هیجان آورده و از خود بیخود کرده بود] من به آنجا قدم گذاشتم و به‌پیر مغان سلام کردم و تهنیت گفتم.
  
 +
پیر مغان سلامم را گرفت و با چهره‌ئی بشاش و روئی پرخنده به‌من گفت: ای کسی که خماری بسیار تحمل کرده‌ای [محرومیت زیاد کشیده و از وصل دور و به‌هجر گرفتار بوده‌ای] و در اثر ننوشیدن شراب بتو عذاب خماری دست داده «خمارکش» و مدتها در خماری بسر برده‌ای «خمارکش» و از روی افلاس و نداشتن پول و سرمایه «مفلس» شراب ننوشیده و رغبت به‌شراب پیدا نکرده‌ای «شراب‌زده» [شراب زده یعنی کسی که از شراب سیراب شده و دیگر رغبتی به‌نوشیدن آن نداشته باشد، و در اینجا منظور عدم میل و رغبت است، واعظ قزوینی می‌گوید: گو تشنه‌ام ای محتسب شراب‌زده – بیا و شیشه می را ز پیش من بردار] (منظور اینست که: من به‌حضور پیر و مراد رندان و عاشقان رسیدم و مراسم ادب بجای آوردم و او با خنده‌روئی مرا مخاطب ساخت و گفت ای کسی که به‌علت فقر مادی و معنوی مدت‌ها است که دچار محرومیت هستی و از درک دریافت لذائذ معنوی محروم مانده‌ای و هم‌چنین در اثر افلاس نمی‌توانی از عیش زندگی بهره‌مند شوی!! این نحوه بیان دوپهلوست بخاطر حسن‌طلبی است که بعداً ادا خواهد کرد و آن مدح و ستایش از شاه یحیی است که در اثر این مقدمه به‌شاه و ممدوح القاء و تفهیم می کند که مفلس است و  مدت‌هاست که خماری کشیده و برای فراهم آوردن بساط عیش نیاز به‌پول و کمک دارد (ص ۳۶۵۱ حافظ خراباتی)
  
پیر مغان سلامم را گرفت و با چهره‌ئی بشاش و روئی  پر خنده به من گفت: ای کسی که خماری بسیار تحمل کرده ای [محرومیت زیاد کشیده و از وصل دور و به هجر گرفتار بوده‌ای] و در اثر ننوشیدن شراب بتو عذاب خماری دست داده «خمارکش» و مدتها در خماری بسر برده‌ای «خمارکش» و از روی افلاس و نداشتن پول و سرمایه «مفلس» شراب ننوشیده و رغبت به شراب پیدا نکرده ای «شراب‌زده» [شراب زده یعنی کسی که از شراب سیراب شده و دیگر رغبتی به نوشیدن آن نداشته باشد، و در اینجا منظور عدم میل و رغبت است، واعظ قزوینی می گوید: گو تشنه‌ام ای محتسب شراب زده – بیا و شیشه می را ز پیش من بردار] (منظور اینست که: من به حضور پیر و مراد رندان و عاشقان رسیدم و مراسم ادب بجای آوردم و او با خنده‌روئی مرا مخاطب ساخت و گفت ای کسی که به علت فقر مادی و معنوی مدت‌ها است که دچار محرومیت هستی و از درک دریافت لذائذ معنوی محروم مانده‌ای و هم چنین در اثر افلاس نمی‌توانستی از عیش زندگی بهره‌مند شوی!! این نحوه بیان دوپهلوست بخاطر حسن‌طلبی است که بعداً ادا خواهد کرد و آن مدح و ستایش از شاه یحیی است که در اثر این مقدمه به شاه و ممدوح القاء و تفهیم می کند که مفلس است و  مدت‌هاست که خماری کشیده و برای فراهم آوردن بساط عیش نیاز به پول و کمک دارد (ص ۳۶۵۱ حافظ خراباتی)
+
[[رده:کتاب جمعه]]
 +
[[رده:کتاب جمعه ۱]]
 +
[[رده:پرسه در متون]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
 +
 
 +
{{لایک}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۱:۱۷

کتاب جمعه سال اول شماره اول صفحه ۱۵۵
کتاب جمعه سال اول شماره اول صفحه ۱۵۵


تفسیر بیت هفتم

تفسیر یک بیت حافظ به‌قلم پژوهنده
رکن‌الدین همایونفرخ
از کتاب حافظ خراباتی


[سلام کردم و با من به‌روی خندان گفت – که ای خمارکش مفلس شراب زده] بیت ٧: [در حالی که در آن سرای یک چنین وضعیت محسورکننده وجود داشت و سراسر آن سرای را عطر زیبائی و معنویت فرا گرفته و حاضران در آن محفل را سرمست و به‌هیجان آورده و از خود بیخود کرده بود] من به آنجا قدم گذاشتم و به‌پیر مغان سلام کردم و تهنیت گفتم.

پیر مغان سلامم را گرفت و با چهره‌ئی بشاش و روئی پرخنده به‌من گفت: ای کسی که خماری بسیار تحمل کرده‌ای [محرومیت زیاد کشیده و از وصل دور و به‌هجر گرفتار بوده‌ای] و در اثر ننوشیدن شراب بتو عذاب خماری دست داده «خمارکش» و مدتها در خماری بسر برده‌ای «خمارکش» و از روی افلاس و نداشتن پول و سرمایه «مفلس» شراب ننوشیده و رغبت به‌شراب پیدا نکرده‌ای «شراب‌زده» [شراب زده یعنی کسی که از شراب سیراب شده و دیگر رغبتی به‌نوشیدن آن نداشته باشد، و در اینجا منظور عدم میل و رغبت است، واعظ قزوینی می‌گوید: گو تشنه‌ام ای محتسب شراب‌زده – بیا و شیشه می را ز پیش من بردار] (منظور اینست که: من به‌حضور پیر و مراد رندان و عاشقان رسیدم و مراسم ادب بجای آوردم و او با خنده‌روئی مرا مخاطب ساخت و گفت ای کسی که به‌علت فقر مادی و معنوی مدت‌ها است که دچار محرومیت هستی و از درک دریافت لذائذ معنوی محروم مانده‌ای و هم‌چنین در اثر افلاس نمی‌توانی از عیش زندگی بهره‌مند شوی!! این نحوه بیان دوپهلوست بخاطر حسن‌طلبی است که بعداً ادا خواهد کرد و آن مدح و ستایش از شاه یحیی است که در اثر این مقدمه به‌شاه و ممدوح القاء و تفهیم می کند که مفلس است و مدت‌هاست که خماری کشیده و برای فراهم آوردن بساط عیش نیاز به‌پول و کمک دارد (ص ۳۶۵۱ حافظ خراباتی)