پنج سند دربارهٔ قوام‌السلطنه: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاحِ الگو.)
 
(۱۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۸: سطر ۸:
 
[[Image:5-152.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۲|کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۲]]
 
[[Image:5-152.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۲|کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۲]]
 
[[Image:5-153.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۳|کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۳]]
 
[[Image:5-153.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۳|کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۳]]
[[Image:5-154.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۴]]
 
[[Image:5-155.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۵|کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۵]]
 
[[Image:5-156.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۶]]
 
 
[[رده:کتاب جمعه]]
 
[[رده:کتاب جمعه]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۵]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۵]]
 
[[رده:اسناد تاریخی]]
 
[[رده:اسناد تاریخی]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
  
{{بازنگری}}
 
  
اسناد تاريخی
+
اسناد پنجگانه‌ئی که در این شماره آمده است، هر یک به‌‌نوبهٔ خود حقیقتی تاریخی را برملا می‌کند. امّا انتشار یکجای آن‌ها رابطه‌ئی تاریخی را در ذهن پدید می‌آورد که از سیاستی خسران‌بار سخن می‌گوید.
  
(1)
+
اسناد شمارهٔ یک و دو سرسپردگی بی‌چون‌و‌چرای احمد قوام را به‌‌امپریالیست‌ها، از ابتدای کارش، در فراسوی هرگونه تردیدی مستند می‌کند که ضمناً موضعگیری بین‌الملل کمونیست (در ژوئن ۱۹۲۳) را نیز که قوام را «سرسخت‌ترین هوادار انگلیسی‌ها در ایران» معرفی کرده است{{نشان|۱}}، می‌باید بر این اسناد افزود.
  
 +
سند سوم تلگراف تبریک تقی‌زاده است به‌‌قوام، به‌‌مناسبت توفیق او به‌‌سرکوب جنبش در آذربایجان.
  
اسناد پنج‌گانه‌اي كه در اين شماره آمده است. هريك به نوبه‌ي خود حقيقتي تاريخي را برملا مي‌كند. اما انتشار يكجاي آنها رابطه‌اي تاريخي را در ذهن پديد مي‌آورد كه از سياستي خسران‌بار سخن مي‌گويد.
+
سند چهارم یکی از اسناد سرسپردگی تقی‌زاده به‌‌انگلستان است. وی که در آن زمان سفیر ایران در انگلستان بود به‌‌جای دفاع از منافع کشور به‌‌جاسوسی وزارتخانهٔ بریتانیا مشغول است.
اسناد شماره‌ي يك و دو سرسپردگي بي‌چون و چراي احمد قوام را به امپرياليست‌ها، از ابتداي كارش، در فراسوي هرگونه ترديدي مستند مي‌كند كه ضمنا موضع‌گيري بين‌الملل كمونيست (در ژوئن 1923) را نيز كه قوام را «سرسخت‌ترين هوادار انگليسي‌ها در ايران» معرفي كرده است، مي‌بايد بر اين اسناد افزود.
 
سند سوم تلگراف تبريك تقي‌زاده است به قوام، به مناسبت توفيق او به سركوب جنبش در آذربايجان.
 
سند چهارم يكي از اسناد سرسپردگي تقي‌زاده، به انگلستان است. وي كه در آن زمان سفير ايران در انگلستان بود به جاي دفاع از منافع كشور به جاسوسي وزارتخانه‌ي بريتانيا مشغول است.
 
سند پنجم موضع حزب توده است نسبت به قوام، در آستانه‌ي ائتلاف با او.
 
با مطالعه‌ي اين اسناد تاريخي به دو نكته‌ي روشن آگاهي مي‌يابيم. يكي ماهيت قوام‌السلطنه و ديگر ماهيت كساني كه با او به نوعي در رابطه بوده‌اند. سند اخير نشان مي‌دهد كه ناآگاهي و خوش‌باوري سياسي تا چه حد ريشه‌دار بوده است كه عناصر به اصطلاح «مترقي» چنين آسان فريب جناحي از ارتجاع را مي‌خورند و كل جنبشي را به توفان فنا مي‌سپارند!
 
  
 +
سند پنجم موضع حزب توده است نسبت به‌‌قوام، در آستانهٔ ائتلاف با او.
 +
 +
با مطالعهٔ این اسناد تاریخی به‌‌دو نکتهٔ روشن آگاهی می‌یابیم. یکی ماهیت قوام‌السلطنه و دیگر ماهیت کسانی که با او به‌‌نوعی در رابطه بوده‌اند. سند اخیر نشان می‌دهد که ناآگاهی و خوشباوری سیاسی تا چه حد ریشه‌دار بوده است که عناصر به‌‌اصطلاح «مترقی» چنین آسان فریب جناحی از ارتجاع را می‌خورند و کل جنبشی را به‌‌توفان فنا می‌سپارند!
  
1
 
پنج سند درباره‌ي قوام‌السلطنه
 
نامه قوام‌السلطنه به وزير مختار بريتانيا در تهران، پس از دستگيري و زنداني شدن او توسط كلنل محمدتقي‌خان پسيان
 
فدايت شوم، بعد از عرض ارادت و تاسف از اينكه از سعادت ملاقات محروم هستم زحمت‌افزا مي‌شوم قريب 50 روز است بدون هيچ‌گونه تقصير و گناه خودم در حبس و كسان و بستگانم قسمتي در مشهد محبوس و قسمتي متفرق تمام اموال و علاقه حتي اثاثيه منزل كه همراه بوده است ضبط و غارت شده. يقين دارم كلنل پريدكس شرح حال و گزارشات مرا در ايام حبس كاملا به عرض عالي نرساند. زيرا از داخله‌ي محبس و طرز فشار و سختي مامورين البته بي‌اطلاع بوده است. اجمالا از بي‌شرفي و بي‌احترامي آنچه ممكن بود نسبت به من و خانواده‌ي من فروگذار نشد و فعلا بعد از تحمل صدمات و مشقات يك هفته است وارد طهران و در عشرت‌آباد محبوس هستم و با كمال حيرتي كه از اين پيشامد دارم اين مختصر را به جناب مستطاب عالي عرض مي‌كنم هرچند ممكن است بفرماييد مداخله در امور داخلي ايران نخواهيد فرمود ليكن نظر به دوستي و روابط صادقانه و صميمانه كه در اين سه سال با مامورين دولت فخيمه داشته و در هيچ موقع از حفظ منافع آن دولت كوتاهي نكرده‌ام و از طرف ديگر تصور هم نمي‌كنم اقدام جناب مستطاب عالي در اين مورد حمل بر مداخله شود. زيرا آنچه بدون جهت و دليل بر من وارد شده است جز بر اشتباه و عدم تحقيق محلي [حمل] نمي‌تواند كرد و در اين صورت اقدام جنابعالي براي رفع اشتباه است نه براي مداخله. اين است با كمال اميدواري از مراتب شفقت و خيرخواهي جناب مستطاب عالي مسئلت مي‌كنم اقدام موثري در اصلاح و جبران اين احوال كه اساس زندگاني مرا به كلي از هم پاشيده است بفرماييد كه زودتر به منزل خود رفته با توجه و مساعدت عالي ترتيبي در زندگاني من داده شده تا بلكه بتوانم با خانواده و بستگانم از ايران مهاجرت نمايم و از اين احسان و شفقت جناب مستطاب عالي مادام‌العمر رهين امتنان و تشكر باشم.
 
خواهشمندم اين مكتوب در خدمت عالي محرمانه بماند و هر اقدامي مي‌فرماييد مستقيما از طرف خودتان باشد زيرا در صورتي كه معلوم شود در اين حال با جنابعالي مكاتبه كرده‌ام بيشتر بر فشار مامورين و گرفتاري من افزوده خواهد شد. با ارادت سرشار احترامات فايقه را تقديم مي‌دارم.
 
قوام‌السلطنه
 
[اواسط ماه مه 1921]
 
  
2
 
نشان فراماسونري قوام‌السلطنه(2)
 
دكوراسيون [شماره 113]
 
از دبير عالي‌ترين لژ order امپراطوري هند به فرستاده‌ي مخصوص ماژسته بريتانيا و وزير مختار در دربار ايران ـ تهران.
 
سپتامبر ـ مورخ 17 اكتبر 1920
 
عالي‌جناب:
 
من از طرف جناب استاد بزرگ (گراندماستر)، عالي‌ترين لژ امپراطوري هند [بريتانياي كبير]،‌ ماموريت دارم [مطالب زير را] از براي تحويل به جناب احمدخان، قوام‌السلطنه D.C.I.E والي خراسان براي شما ارسال دارم.
 
(1) نشان شواليه فرمانده لژ (Knight Commander 01 Order).
 
(2) ميثاقي حاوي شرطي از براي استرداد مقتضي نشان كه من بايد پيرو بخش 16 مقررات لژ بخواهم از طرف او [قوام] امضا شود، مگر آنكه شما عدم لزوم آن را توصيه كنيد.
 
(3) رونوشتي از مقررات لژ.
 
(4) يادداشتي پيرامون اطلاعات مربوط به عمل دكوراسيون لژ ستاره‌ي هند (Star of India) و امپراطوري هند و مدال از طرف اعضاي شخصي [غيرنظامي] اين لژ و حاملين اين مدال‌ها.
 
(5) رسيد لطفا درخواست مي‌شود.
 
(6) بايد تقاضا كنم كه گزارشي درباره تشريفات اعطاي اين نشان براي ثبت به من فرستاده شود.
 
(7) بايد درخواست كنم كه از آن جناب [قوام] تقاضا شود كه به هنگام تميز كردن نشان براي پرهيز از صدمه [به آن] از دقت دريغ نفرمايند.
 
با احترامات فائقه
 
دبير عالي‌ترين لژ امپراطوري هند [بريتانياي كبير]
 
  
3
+
{{وسط‌چین}}'''پنج سند دربارهٔ قوام‌السلطنه'''{{پایان وسط‌چین}}
متن تلگراف سيدحسن تقي‌زاده سفير كبير ايران در لندن به احمد قوام‌السلطنه نخست‌وزير، مورخ بيستم آذرماه 1325 وزارت امور خارجه
 
جناب اشرف آقاي رئيس‌الوزراء از موفقيت حاصل در امر استرداد آذربايجان و احياي مملكت قديمي و جلوگيري از تجزيه‌ي وطن از صميم قلب تبريك گفته و هزاران هزار تشكر داريم. خداوند خود به جناب اشرف عالي جزاي خبر بدهد و كامكار گرداند كه هيچ پاداش دنيوي اجر لايق اين خدمت نتواند شد. روح پيغمبر اكرم و روح كورش و داريوش به شما دعاي خير مي‌فرستند كافه‌ي ملت ايران و مسلمانان عالم پشتيبانتان مي‌باشند. انتشار خبر تصميم متمردين ظهر چهارشنبه در لندن ايرانيان را به وجد آورده و خبر فتح به ناگهان در يك ساعت مثل برق منتشر شد و جمله با دلي پر از اعجاب و قدرداني به دعاي كاميابي عالي و عظمت ايران و بلندي بخت اعليحضرت رطب‌اللسان شدند. ادعيه‌ي خالصانه‌ي بي‌ريا و تهنيت قلبي اينجانب را هم بپذيريد.
 
تقي‌زاده
 
  
4
+
----
سفارت شاهنشاهي ايران
 
6 سپتامبر 1945
 
سر رونالد عزيزم
 
پيرو مذاكرات ديروزمان، همان‌طور كه قول دادم، اكنون ما هم با ارسال خلاصه‌ي اخبار واصله از ايران، ماحصل نامه‌هايي را كه در هفته‌هاي گذشته پيرامون چندين برخورد در نقاط مختلف ايران دريافت كرده‌ام. با ذكر علل اصلي وقايع تاسف‌انگيز مذكور تقديم دارم.
 
مايلم از جنابعالي بابت توجهي كه به مشكلات مبذول مي‌داريد تشكر كنم.
 
دوستار شما
 
تقي‌زاده
 
س.ح. [سيدحسن]
 
  
گزارش تقي‌زاده
 
در شمال ايران اخيرا تشنجاتي رخ داد كه ناشي از تحريكات حزب چپ افراطي [كذا] (توده) بوده است كه به درست يا خطا به حمايت مستقيم يا غيرمستقيم خارجي [شوروي] باور دارد. آنچه در زير مي‌آيد [گزارش] تصادماتي است كه رخ داده است:
 
طرفداران حزب توده عازم ليقوان (دهكده‌ي بزرگي در آذربايجان) شدند و در آنجا به تظاهرات و تبليغات دست زدند. اين امر موجب تصادمات شد و در محل نزاعي بين اهالي دهكده و [توده‌اي‌ها] در گرفت و از هر دو طرف چهار نفر به قتل رسيدند. تحريكات مشابهي در رضاييه [اروميه] (شهري در جنوب غربي آذربايجان) انجام گرفت كه پس از يك هيئت نظامي به سركردگي يك افسر سرشناس و بي‌طرف، ژنرال جهانباني، از طرف دولت براي تحقيقات به تبريز اعزام شد.
 
حوادث جدي‌تري در مشهد رخ داده كه طي آن 20 تن از افسران و سربازان قيام كردند و با به غرامت بردن كاميون‌ها، سلاح‌ها و مهمات به سوي استپ‌ها[ي تركمن صحرا] فرار كرده تا در آنجا به تعداد قابل ملاحظه‌اي از تركمن‌هاي مسلح بپيوندند.
 
اينان در گنبدكاووس با يك گروهان ژاندارمري اعزامي دولت روبه‌رو شدند؛ هشت تن از شورشيان به قتل رسيدند؛ شش تن ديگر دستگير و كاميون‌ها و سلاح‌هاي سرقت شده، توقيف شدند. بقيه شورشيان به درون منطقه‌ي جنگلي آن حوالي فرار كردند.(3)
 
به منظور تحكيم موقعيت [نظامي] نامطلوب اين مناطق، نيروهاي تازه‌اي از پادگان‌هاي مختلف ژاندارمري به آن محل اعزام شدند. اما نيروهاي نظامي شوروي به اين واحدهاي ژاندارمري اطلاع دادند كه اولا بايد به پادگان‌هاي خود بازگردند، و ثانيا دار صورت [پيش آمدن] تصادم نبايد تيراندازي كنند و ثالثا آنان مانع ارسال سلاح‌ها و مهمات به تهران هستند كه از شورشيان توقيف شده است.
 
اخبار تازه پيرامون وخامت وضع در اين نقاط كشور دولت را وادار ساخت در حدود 200 تن ديگر را به‌عنوان نيروي تقويتي اعزام كند. اما اين نيروها از فيروزكوه (شهركي در جاده تهران ـ مازندران) بازگشتند.
 
تحريكات و تصادمات از جانب طرفداران حزب توده در نقاط مختلف مازندران (چون شاهي، بابل،... و شهسوار) و ديگر نواحي شمال ادامه دارد. در اين نواحي طرفداران حزب توده، دهقانان را براي تحويل برنج مورد تهديد و ارعاب قرار داده‌اند و هر روز خطر اختلالات بيشتري مي‌رود. كوشش دولت ايران براي تضمين آزادي رفت و آمد و اعزام نيروهاي ژاندارمري به هيچ نتيجه‌اي نرسيده است. گفتن ندارد كه اين وضع اقدامات فوري را ضروري مي‌كند. چندي پيش سفير شوروي در اصل با اعزام ژاندارمري [به اين نواحي] موافقت كرد. اما ظاهرا هنوز هيچ دستورالعملي به نيروهاي نظامي شوروي [در آن ناحيه] نرسيده است.
 
سفير شوروي اكنون در تهران نيست و وضع ناروشن است.
 
تا به حال هيچ‌گونه‌ي نشانه‌اي دال بر خروج نيروهاي متفقين از ايران مشاهده نشده است. به عكس در صفحات شمال تبليغات عليه دولت مركزي به‌طور روزمره افزايش مي‌يابد، و در نتيجه آن حوادث ياد شده‌ي بالا در ليقوان، حوادث اخير مشهد و جنبش جدي‌تر تجزيه‌طلبي، طي اعلاميه مسخره‌اي استقلال و استقرار جمهوري مراغه (شهركي در جنوب شرقي آذربايجان) را اعلام داشت، را به وجود آورد.
 
بارها و بارها تاكيد شده است نخستين و مهم‌ترين گام در رودررويي با اين وضع مسلما همانا تقويت دولت مركزي است و اين تنها زماني شدني است كه نيروهاي متفقين از ايران تخليه شود و اين نشانه‌ي صميميت متفقين در عدم مداخله در امور داخلي كشور و حمايت از قدرت مركزي است.
 
5
 
در پيرامون اعلاميه نخست‌وزير [قوام‌السلطنه]
 
«بترسند از روزي كه دست انتقام از آستين عدالت و ايران دوستي بيرون آيد و مغز خيانتكاران و بدخواهان را متلاشي كنند»
 
روز گذشته اعلاميه‌اي به امضاي نخست وزير انتشار يافت كه از لحاظ سياسي و اجتماعي حايز اهميت به سزايي است و مي‌توان آن را يك سند ذيقيمت رسمي و يك ادعانامه واقعي بر عليه عناصر ارتجاعي اين كشور تلقي نمود.
 
ما در مدت چهار سال و نيم مبارزه خود به كرات ملت ايران را از جريان تحريكات اين عناصر ماجراجو كه براي حفظ مطامع بيگانگان و پر كردن جيب‌هاي انباشته خود از هيچ‌گونه اقدامي كه به ضرر مصالح حقيقي ميهن عزيز ماست مضايقه ندارند برحذر داشته‌ايم و تا آنجا كه صفحات روزنامه رهبر به ما اجازه داده است نقشه‌هاي تحريك‌آميز و ايران‌برانداز اينان را در برابر ديدگان مردم ايران نامش نموده‌ايم.
 
بسيار خرسنديم كه امروز آقاي نخست‌وزير به وسيله يك اعلاميه رسمي با كمال وضوح پرده از روي اعمال ننگين اين عناصر خيانتكار برداشته و بدين‌طريق يك بار ديگر اعلام داشته‌اند كه با عزمي ثابت تصميم دارند دست اين قبيل اشخاص را از گريبان ملت ايران كوتاه نمايند.
 
اين اعلاميه كه متن كامل آن در همين شماره از نظر خوانندگان مي‌گذرد حاوي نكات مهم چندي است:
 
نخست آنكه در چندين قسمت از اعلاميه صريحا به اقدامات خيانت‌آميز عناصر ارتجاعي كه دايما مشغول تحريكات بر عليه مصالح كشور و مردم ايران هستند اشاره گرديده و براي اينكه هيچ‌گونه شبهه‌ي در هويت آنان باقي نماند در چند مورد با كمال وضوح بيان مقصود شده است.
 
اعلاميه صريحا و رسما به عناصر ارتجاعي و نمايندگان تحميلي دوره سيزدهم و چهاردهم كه: «روابط ايران را با دولت اتحاد جماهير شوروي به وسيله اعمال جنون‌آميز از روي عمد و سوءنيت تيره و تار كردند» حمله مي‌كند. آنهايي را كه «بدون هيچ مدرك و دليل صرفا روي نيات پليد خود اعتبارنامه آقاي پيشه‌وري و ديگران را رد نمودند»، مورد خطاب قرار مي‌دهد. به نمايندگاني كه «در دوره سيزدهم و چهاردهم يك قدم براي آسايش مردم برنداشتند و جز حفظ مقام و جمع مال از طريق نامشروع هدفي براي خود اختيار نكردند، و دولت‌هاي ناصالح و فرومايه را روي كار آورده و به منظور فساد دايما به سفارتخانه‌ها رفتند و به تحريك و دسيسه پرداختند، شديدا حمله‌ور مي‌شود.
 
با اين توضيحات جاي ترديد براي كسي باقي نمي‌ماند كه فرض حقيقي آقاي نخست‌وزير عده از نمايندگان و متوليان مجلس چهاردهم است كه به نام اكثريت مخصوصا در دو سال اخير مرتكب كليه اين عمليات ننگين و خيانت‌آميز گرديده‌اند.
 
اينها همان پزشك طاهري‌ها، سيدكاظم‌ها، دشتي‌ها، سيدضياءها و نوچه‌هاي آنان جمال امامي و ثقه‌الاسلامي و امثال آنان هستند كه به دستياري عمال اجانب از قبيل كريم رشتي و ارفع كليه تحريكات و اقداماتي كه كشور ما را در مقابل وضع كنوني قرار داد مرتكب شدند و حتي براي اينكه به منظورهاي پست و ننگين خويش ادامه دهند حاضرند ميهن به اجانب بفروشند و با قدرت آنان ارتجاع بخرند.
 
به همين جهت در قسمت ديگر اعلاميه اشاره به فعاليت‌هاي جنايت‌آميز اين گروه در حال حاضر شده و اعمال آنان را براي متزلزل كردن دولت آقاي قوام و «به منظور اينكه بتوانند خود را در انتخابات آينده بار ديگر بر مردم تحميل كنند» فاش ساخته است.
 
اين قسمت از اعلاميه در حقيقت پاسخ دندان‌شكني است به شايعات اخير داير به استعفا آقاي نخست وزير و اعتراضايي كه براي تشويش اذهان عمومي و اغفال مردم ساده‌لوح بر عليه رئيس دولت انتشار يافته است.
 
آقاي قوام براي روشن شدن اذهان نه تنها استعفا خود را صريحا تكذيب نموده‌اند بلكه عزم راسخ خويش را در پايداري و تعقيب سياستي كه تاكنون در امور خارجي و داخلي دنبال كرده‌اند و مجازات شديد ماجراجويان و اتكا به افكار عمومي ملت ايران اعلام داشته‌اند.
 
اعلاميه نخست وزير مخصوصا علل اين تحريكات را در عبارت كوتاه ولي پر معني خلاصه خلاصه كرده است.
 
«مي‌گويند چرا با نمايندگان آذربايجان حاضر به مذاكره و مسالمت گرديدم و چرا به مسكو رفته و با دولت اتحاد جماهير شوروي حسن‌تفاهم پيدا كردم».
 
آقاي نخست وزير نه تنها اساس سياست خارجي دولت خود را از نو تاييد نمودند بلكه جاي بسي خرسندي است كه صراحتا اطمينان خويش را در حل مسالمت‌آميز مشكل آذربايجان اعلام داشته‌اند.
 
قسمت سوم اعلاميه كه در حقيقت نتيجه‌ي منطقي اين ادعانامه‌ي تاريخي بر عليه عناصر ارتجاعي است تصميم رئيس دولت را مبني بر اصلاحات اساسي در امور داخلي (به منظور آبادي كشور و تامين رفاه و آسايش مردم خصوصا طبقه كارگر و زارع) بيان نموده و مخصوصا تصريح گرديده است كه (براي پيشرفت اين هدف در نظر دارم از عناصر مترقي كشور حداكثر استفاده را بنمايم) بنا بر آنچه ذكر شد از مجموع اعلاميه مي‌توان برنامه آينده آقاي نخست‌وزير را استنتاج نمود.
 
1ـ تعقيب و مجازات شديد خائنين و عناصر ماجراجو كه هنوز درصدد مشوب كردن اذهان عمومي و ايجاد سوءتفاهم با همسايه نيرومند ما اتحاد جماهير شوروي هستند.
 
2ـ تجديد مذاكرات براي حل مسالمت‌آميز مسئله آذربايجان.
 
3ـ استفاده كردن از عناصر مترقي كشور و آزادي‌خواهان به منظور اصلاحات اساسي.
 
ما اين اعلاميه را با كمال خرسندي استقبال مي‌كنيم و اميدواريم كه آقاي نخست‌وزير براي انجام منظورهاي خويش هرچه زودتر نه تنها به تحريكات مرتجعين خاتمه دهند بلكه دست عمال آنها را از داخله كابينه‌ي خويش كوتاه كرده و با تشكيل دولت از عناصر مترقي ضربه‌ي شديدي بر پيكر ارتجاع وارد آورند.
 
اطمينان داشته باشند كه براي اجرا اين نظريات حزب نيرومند ما و كليه آزادي‌خواهان ايران از ايشان پشتيباني خواهند نمود.
 
نامه‌ي رهبر ارگان مركزي حزب توده ايران 29 ارديبهشت 1325
 
  
خلع سلاح مجاهدين و فدائيان
+
{{وسط‌چین}}'''۱'''{{پایان وسط‌چین}}
ماجراي چگونگي خلع سلاح مجاهدين را در كتاب‌هاي تاريخ، از جمله تاريخ كسروي، خوانده‌ايد و در اينجا نيازي به تكرار آن نيست. تلگرام‌هايي كه مي‌خوانيد از آن اسناد ديپلماتيك است كه از نقشه‌ي اصلي توطئه خلع سلاح پرده برمي‌دارد. توطئه‌اي كه در اصل در وزارت خارجه‌ي روسيه‌ي تزاري و با تباني ماموران بريتانيا طرح شد.
 
نگفته نماند كه برخي از سوسيال دموكرات‌هاي ايران نيز، با پيروي از نظرات نادرست رايج آن روزها، ندانسته آب به آسياب دشمن مي‌ريختند، به اين معنا كه هم از خلع سلاح حمايت و هم در آن شركت كردند، يعني چاله‌اي كندند كه دامچاله‌ي خودشان شد.
 
  
سند شماره يك تلگراف نيكولسون به سر ادوارد گري
 
سن پترزبورگ (19 فوريه 1910) ـ آقاي ايسفولسكي! در وزارت خارجه و روسيه اشاره مي‌كنند كه اخبار رسيده از تبريز چندان رضايت‌بخش نيست... آن عاليجناب مي‌گويد كه ستارخان و باقرخان دست‌اندركار اخلالند و اگرچه والي درصدد است كه اين دو تن را تحت كنترل درآورد اما در انجام كاملا مستاصل است. زيرا نه بودجه دارد و نه سرباز در اختيار دارد... اهالي ايران در حال وحشت به سر مي‌برند و خوشحالند[!] كه براي صيانت‌شان نيروهاي روسي هستند.
 
  
سند شماره 2
+
نامه قوام‌السلطنه به‌‌وزیر مختار بریتانیا در تهران، پس از دستگیری و زندانی شدن او توسط کلنل محمدتقی‌خان پسیان
سن پترزبورگ (11 مارس 1910)، به دعوت آقاي ايسفولسكي امروز به ديدن او رفتم، و آن عاليجناب گفت مايل است به من بگويد كه اخبار نگران‌كننده‌تري از تبريز به او رسيده است. آقاي ايسفولسكي از طريق تلگراف به وزير مختار روس در تهران دستور داده است كه دولت ايران را تشويق كند كه در جهت مطيع ساختن فوري ستارخان و باقرخان فرصت را از دست ندهد و نيز به من اطلاع دهد كه اگر اين امر انجام نپذيرد، خود دولت روسيه مجبور خواهد شد [راسا] اقدام كند.
 
  
  
ستارخان و باقرخان
+
فدایت شوم، بعد از عرض ارادت و تاسف از این که از سعادت ملاقات محروم هستم زحمت‌افزا می‌شوم قریب ۵۰ روز است بدون هیچ‌گونه تقصیر و گناه خودم در حبس، و کسان و بستگانم قسمتی در مشهد محبوس و قسمتی متفرق تمام اموال و علاقه حتی اثاثیه منزل که همراه بوده است ضبط و غارت شده. یقین دارم کلنل '''پریدکس''' شرح‌حال و گزارشات مرا در ایام حبس کاملاً به‌‌عرض عالی نرساند. زیرا از داخلهٔ محبس و طرز فشار و سختی مأمورین البته بی‌اطلاع بوده است. اجمالاً از بیشرفی و بی‌احترامی آن چه ممکن بود نسبت به‌‌من و خانوادهٔ من فروگذار نشد، و فعلاً بعد از تحمل صدمات و مشقات یک هفته است وارد طهران و در عشرت‌آباد محبوس هستم و با کمال حیرتی که از این پیشآمد دارم این مختصر را به‌‌جناب مستطاب عالی عرض می‌کنم هرچند ممکن است بفرمائید مداخله در امور داخلی ایران نخواهید فرمود لیکن نظر به‌‌دوستی و روابط صادقانه و صمیمانه که در این سه سال با مامورین دولت فخیمه داشته و در هیچ موقع از حفظ منافع آن دولت کوتاهی نکرده‌ام و از طرف دیگر تصور هم نمی‌کنم اقدام جناب مستطاب عالی در این مورد حمل بر مداخله شود. زیرا آن چه بدون جهت و دلیل بر من وارد شده است جز بر اشتباه و عدم تحقیق محلی [حمل] نمی‌تواند کرد و در این صورت اقدام جناب عالی برای رفع اشتباه است نه برای مداخله. این است با کمال امیدواری از مراتب شفقت و خیرخواهی جناب مستطاب عالی مسئلت می‌کنم اقدام موثری در اصلاح و جبران این احوال که اساس زندگانی مرا به‌‌کلی از هم پاشیده است بفرمائید که زودتر به‌‌منزل خود رفته با توجه و مساعدت عالی ترتیبی در زندگانی من داده شده تا بل‌که بتوانم با خانواده و بستگانم از ایران مهاجرت نمایم و از این احسان و شفقت جناب مستطاب عالی مادام‌العمر رهین امتنان و تشکر باشم.
چگونه دست غيبي اين دو جوان غيور و دو جان‌نثار حقيقي و دو وطن‌پرست، خلاصه ستارخان سردار و باقرخان سالار را برانگيخت كه سد سديدي در جلو سپاه استيفاد كشيده و لشكر باجوح را از هم پراكنده ساختند. [ص 206]
+
خواهشمندم این مکتوب در خدمت عالی محرمانه بماند و هر اقدامی می‌فرمائید مستقیماً از طرف خودتان باشد زیرا در صورتی که معلوم شود در این حال با جناب عالی مکاتبه کرده‌ام بیش‌تر بر فشار مأمورین و گرفتاری من افزوده خواهد شد. با ارادت سرشار احترامات فایقه را تقدیم می‌دارم.
  
سند سوم تلگراف وزير مختار بريتانيا سر.ج. باركلي به لندن
+
{{چپ‌چین}}قوام‌السلطنه{{پایان چپ‌چین}}
تهران (13 مارس 1910) (تلگرافي)
 
افتخار دارم گزارش دهم كه يادداشتي به دولت ايران تسليم كرده‌ام مبني بر حمايت از خواست همكار روسم كه خواستار اخراج ستارخان و باقرخان از تبريز و خلع سلاح طرفداران آنها [مجاهدين] است.
 
  
سند چهارم تلگراف سفير [بريتانيا] از روسيه به لندن
+
{{چپ‌چین}}[اواسط ماه مه ۱۹۲۱]{{پایان چپ‌چین}}
سن پترزبورگ (18 مارس 1910) (تلگرافي)
 
امروز بعدازظهر آقاي ايسفولسكي تلگرافي را كه تازه رسيده بود براي من قرائت كرد كه در آن گفته شده است كه ستارخان در پاسخ دومين احضارش به تهران قاطعا جواب رد داده است. درحالي‌كه باقرخان به اين شرط حاضر شده بود حكم احضار را بپذيرد كه مبلغ ده هزار [قران؟ تومان؟] به او پرداخته شود. والي ويفرم [خان] معترفند كه از اقدامات قهرآميز ناتوانند.
 
  
 +
منبع - اصل خط قوام با مداد در آرشیو وزارت خارجه بریتانیا به‌شماره‌ی F.O.248/1346 موجود است.
  
سند پنجم تلگراف وزير مختار از تهران به لندن
 
تهران ـ (7 اوت 1910) (تلگرافي)
 
ستارخان همراه تعداد قابل ملاحظه‌اي از فدائيان و مجاهدين در باغ اتابك و در حوالي مقر وزارت مختار، مستقر شده است و از تحويل سلاح‌ها تا پرداخت حقوقي كه مدعي است معوق مانده، امتناع مي‌كند نيروهاي دولتي با چند توپ كوچك آنان را در محاصره گرفته‌اند و اگرچه ضرب‌الاجل تحويل سلاح‌ها امروز صبح سر رسيده، به نظر مي‌رسد كه دولت از اقدام به عمل هراس داشته باشد.
 
  
سند ششم از تهران به لندن
+
{{وسط‌چین}}'''۲'''{{پایان وسط‌چین}}
تهران ـ (8 اوت 1910) فدائيان ديشب با مجروح شدن ستارخان تسليم شدند. شهر كاملا آرام است.
+
{{وسط‌چین}}نشان فراماسونری قوام‌السلطنه{{نشان|۲}}{{پایان وسط‌چین}}
  
  
 +
دکوراسیون [شماره ۱۱۳]
  
 +
از دبیر عالی‌ترین لژ order امپراطوری هند به‌‌فرستادهٔ مخصوص ماژسته بریتانیا و وزیر مختار در دربار ایران ـ تهران.
  
 +
سپتامبر ـ مورخ ۱۷ اکتبر ۱۹۲۰
  
 +
عالی‌جناب:
  
 +
من از طرف جناب استاد بزرگ (گراندماستر)، عالی‌ترین لژ امپراطوری هند [بریتانیای کبیر]،‌ مأموریت دارم [مطالب زیر را] از برای تحویل به‌‌جناب احمدخان، قوام‌السلطنه K.C.I.E والی خراسان برای شما ارسال دارم.
  
 +
۱) نشان شوالیه فرمانده لژ Knight Commander of Order
  
 +
۲) میثاقی حاوی شرطی از برای استردادِ مقتضیِ نشان که من باید پیرو بخش ۱۶ مقررات لژ بخواهم از طرف او [قوام] امضا شود، مگر آن که شما عدم لزوم آن را توصیه کنید.
  
 +
۳) رونوشتی از مقررات لژ.
  
پي‌نوشت‌ها:
+
۴) یادداشتی پیرامون اطلاعات مربوط به‌‌عمل دکوراسیون لژ ستارهٔ هند (Star of India) و امپراطوری هند و مدال از طرف اعضای شخصی [غیرنظامی] این لژ و حاملین این مدال‌ها.
1. اسناد جنبش كمونيستي ايران ـ مزدك ـ فلورانس ـ جلد 6 ـ ص 107.
 
2. F.O.248/1350, xx, 2009
 
3. برخي از اين افسران جوان براي پرهيز از اسارت در چنگال پهلوي از مرز شوروي گذشتند تا در آنجا پناهنده شوند. همه‌ي اينها دستگير و به‌عنوان عناصر ضدانقلاب و جاسوس به سيبري اعزام شدند و سال‌ها در آنجا در اسارت بودند. جا دارد اين افسران هم خاطرات خود را بنويسند.(م)
 
  
منبع:
+
۵) رسید لطفاً درخواست می‌شود.
اصل خط قوام با مفاد در آرشيو وزارت خارجه بريتانيا به شماره 1345/248.O.F موجود است.
+
 
C. CHAQUEAI, LA SOCIAL – DEMOCRATIE EN IRAN, PLORENCE, 1979.
+
۶) باید تقاضا کنم که گزارشی درباره تشریفات اعطای این نشان برای ثبت به‌‌من فرستاده شود.
 +
 
 +
۷) باید درخواست کنم که از آن جناب [قوام] تقاضا شود که به‌‌هنگام تمیز کردن نشان برای پرهیز از صدمه [به‌آن] از دقت دریغ نفرمایند.
 +
 
 +
{{چپ‌چین}}با احترامات فائقه{{پایان چپ‌چین}}
 +
 
 +
{{چپ‌چین}}دبیر عالی‌ترین لژ امپراطوری هند [بریتانیای کبیر]{{پایان چپ‌چین}}
 +
 
 +
 
 +
 
 +
{{وسط‌چین}}'''۳'''{{پایان وسط‌چین}}
 +
 
 +
 
 +
'''متن تلگراف سیدحسن تقی‌زاده سفیر کبیر ایران در لندن به‌‌احمد قوام‌السلطنه نخست‌وزیر، مورخ بیستم آذرماه ۱۳۲۵ وزارت امور خارجه'''
 +
 
 +
جناب اشرف آقای رئیس‌الوزراء از موفقیت حاصل در امر استرداد آذربایجان و احیای مملکت قدیمی و جلوگیری از تجزیهٔ وطن از صمیم قلب تبریک گفته و هزاران هزار تشکر داریم. خداوند خود به‌‌جناب اشرف عالی جزای خبر بدهد و کامکار گرداند که هیچ پاداش دنیوی اجر لایق این خدمت نتواند شد. روح پیغمبر اکرم و روح کورش و داریوش به‌‌شما دعای خیر می‌فرستند کافّهٔ ملت ایران و مسلمانان عالم پشتیبانتان می‌باشند. انتشار خبر تصمیم متمرّدین ظهر چهارشنبه در لندن ایرانیان را به‌‌وجد آورده و خبر فتح به‌‌ناگهان در یک ساعت مثل برق منتشر شد و جمله با دلی پر از اعجاب و قدردانی به‌‌دعای کامیابی عالی و عظمت ایران و بلندی بخت اعلیحضرت رطب‌اللسان شدند. ادعیهٔ خالصانهٔ بی‌ریا و تهنیت قلبی اینجانب را هم بپذیرید.
 +
 
 +
{{چپ‌چین}}تقی‌زاده{{پایان چپ‌چین}}
 +
 
 +
 
 +
 
 +
{{وسط‌چین}}'''۴'''{{پایان وسط‌چین}}
 +
 
 +
 
 +
{{وسط‌چین}}'''سفارت شاهنشاهی ایران'''{{پایان وسط‌چین}}
 +
 
 +
۶ سپتامبر ۱۹۴۵
 +
 
 +
سِر رونالد عزیزم
 +
 
 +
پیرو مذاکرات دیروزمان، همان‌طور که قول دادم، اکنون ما هم با ارسال خلاصهٔ اخبار واصله از ایران، ماحصل نامه‌هائی را که در هفته‌های گذشته پیرامون چندین برخورد در نقاط مختلف ایران دریافت کرده‌ام. با ذکر علل اصلی وقایع تأسف‌انگیز مذکور تقدیم دارم.
 +
 
 +
مایلم از جنابعالی بابت توجهی که به‌‌مشکلات مبذول می‌دارید تشکر کنم.
 +
{{چپ‌چین}}دوستار شما
 +
 
 +
تقی‌زاده
 +
 
 +
س.ح. [سیدحسن]{{پایان چپ‌چین}}
 +
 
 +
 
 +
{{وسط‌چین}}'''گزارش تقی‌زاده'''{{پایان وسط‌چین}}
 +
 
 +
در شمال ایران اخیراً تشنجاتی رُخ داد که ناشی از تحریکات حزب چپ افراطی [کذا] (توده) بوده است که به‌‌درست یا خطا به‌‌حمایت مستقیم یا غیرمستقیم خارجی [شوروی] باور دارد. آن چه در زیر می‌آید [گزارش] تصادماتی است که رُخ داده است:
 +
 
 +
طرف‌داران حزب توده عازم لیقوان (دهکدهٔ بزرگی در آذربایجان) شدند و در آنجا به‌‌تظاهرات و تبلیغات دست زدند. این امر موجب تصادمات شد و در محل نزاعی بین اهالی دهکده و [توده‌ایها] در گرفت و از هر دو طرف چهار نفر به‌‌قتل رسیدند. تحریکات مشابهی در رضائیه [ارومیه] (شهری در جنوب‌غربی آذربایجان) انجام گرفت که پس از آن یک هیئت نظامی به‌‌سرکردگی یک افسر سرشناس و بی‌طرف، ژنرال جهانبانی، از طرف دولت برای تحقیقات به‌‌تبریز اعزام شد.
 +
 
 +
حوادث جدّی‌تری در مشهد رُخ داده که طی آن ۲۰ تن از افسران و سربازان قیام کردند و با به‌‌غرامت بُردن کامیون‌ها، سلاح‌ها و مُهمات به‌‌سوی اِستپ‌ها[ی ترکمن‌صحرا] فرار کرده تا در آنجا به‌‌تعداد قابل ملاحظه‌ای از ترکمن‌های مُسلح به‌پیوندند.
 +
 
 +
اینان در گنبدکاووس با یک گروهان ژاندارمری اعزامی دولت روبرو شدند؛ هشت تن از شورشیان به‌‌قتل رسیدند؛ ۶ تن دیگر دستگیر و کامیون‌ها و سلاح‌های سرقت‌شده، توقیف شدند. بقیه شورشیان به‌‌درون منطقهٔ جنگلی آن حوالی فرار کردند.{{نشان|۳}}
 +
 
 +
به‌منظور تحکیم موقعیت [نظامی] نامطلوب این مناطق، نیروهای تازه‌ئی از پادگان‌های مختلف ژاندارمری به‌‌آن محل اعزام شدند. امّا نیروهای نظامی شوروی به‌‌این واحدهای ژاندارمری اطلاع دادند که اولاً باید به‌‌پادگان‌های خود بازگردند، و ثانیاً در صورت [پیش آمدن] تصادم نباید تیراندازی کنند، و ثالثاً آنان مانع ارسال سلاح‌ها و مُهمات به‌‌تهران هستند که از شورشیان توقیف شده است.
 +
 
 +
اخبار تازه پیرامون وخامت وضع در این نقاط کشور دولت را وادار ساخت در حدود دویست تن دیگر را به‌عنوان نیروی تقویتی اعزام کند. امّا این نیروها از فیروزکوه (شهرکی در جاده تهران‌ـ‌مازندران) بازگشتند.
 +
 
 +
تحریکات و تصادمات از جانب طرف‌داران حزب توده در نقاط مختلف مازندران (چون شاهی، بابل،... و شهسوار) و دیگر نواحی شمال ادامه دارد. در این نواحی طرف‌داران حزب توده، دهقانان را برای تحویل برنج مورد تهدید و ارعاب قرار داده‌اند و هر روز خطر اختلالات بیشتری می‌رود. کوشش دولت ایران برای تضمین آزادی رفت‌و‌آمد و اعزام نیروهای ژاندارمری به‌‌هیچ نتیجه‌ای نرسیده است. گفتن ندارد که این وضع اقدامات فوری را ضروری می‌کند. چندی پیش سفیر شوروی در اصل با اعزام ژاندارمری [به‌این نواحی] موافقت کرد. امّا ظاهراً هنوز هیچ دستورالعملی به‌‌نیروهای نظامی شوروی [در آن ناحیه] نرسیده است.
 +
 
 +
سفیر شوروی اکنون در تهران نیست، و وضع ناروشن است.
 +
 
 +
تا به‌‌حال هیچ‌گونهٔ نشانه‌ئی دالّ بر خروج نیروهای متفقین از ایران مُشاهده نشده است. بعکس در صفحات شمال تبلیغات علیه دولت مرکزی به‌طور روزمرّه افزایش می‌یابد، و در نتیجه آن حوادث یاد‌شدهٔ بالا در لیقوان، حوادث اخیر مشهد و جنبش جدی‌تر تجزیه‌طلبی، طی اعلامیه مسخره‌ئی استقلال و استقرار جمهوری مراغه (شهرکی در جنوب‌شرقی آذربایجان) را اعلام داشت، را به‌‌وجود آورد.
 +
 
 +
بارها و بارها تأکید شده است نخستین و مهم‌ترین گام در رودرروئی با این وضع مسلماً همانا تقویت دولت مرکزی است. و این تنها زمانی شدنی است که نیروهای مُتفقین از ایران تخلیه شود و این نشانهٔ صمیمیت متفقین در عدم مُداخله در امور داخلی کشور و حمایت از قدرت مرکزی است.
 +
 
 +
 
 +
 
 +
{{وسط‌چین}}'''۵'''{{پایان وسط‌چین}}
 +
 
 +
 
 +
{{وسط‌چین}}'''در پیرامون اعلامیه نخست‌وزیر [قوام‌السلطنه]'''{{پایان وسط‌چین}}
 +
 
 +
'''«بترسند از روزی که دست انتقام از آستین عدالت و ایران‌دوستی بیرون آید و مغز خیانتکاران و بدخواهان را متلاشی کند»'''
 +
 
 +
روز گذشته اعلامیه‌ئی به‌‌امضای نخست‌وزیر انتشار یافت که از لحاظ سیاسی و اجتماعی حائز اهمیت به‌‌سزایی است و می‌توان آن را یک سند ذیقیمت رسمی و یک ادعانامه واقعی بر علیه عناصر ارتجاعی این کشور تلقی نمود.
 +
 
 +
ما در مدت چهار سال و نیم مبارزه خود بکرات ملت ایران را از جریان تحریکات این عناصر ماجراجو که برای حفظ مطامع بیگانگان و پر کردن جیب‌های انباشته خود از هیچگونه اقدامی که بضرر مصالح حقیقی میهن عزیز ماست مضایقه ندارند برحذر داشته‌ایم و تا آنجا که صفحات روزنامه رهبر به‌‌ما اجازه داده است نقشه‌های تحریک‌آمیز و ایران‌برانداز اینان را در برابر دیدگان مردم ایران نامش نموده‌ایم.
 +
 
 +
بسیار خرسندیم که امروز آقای نخست‌وزیر به‌‌وسیله یک اعلامیه رسمی با کمال وضوح پرده از روی اعمال ننگین این عناصر خیانتکار برداشته و بدین‌طریق یکبار دیگر اعلام داشته‌اند که با عزمی ثابت تصمیم دارند دست این قبیل اشخاص را از گریبان ملت ایران کوتاه نمایند.
 +
 
 +
این اعلامیه که متن کامل آن در همین شماره از نظر خوانندگان می‌گذرد حاوی نکات مهم چندی است:
 +
 
 +
نخست آنکه در چندین قسمت از اعلامیه صریحاً به‌‌اقدامات خیانت‌آمیز عناصر ارتجاعی که دائماً مشغول تحریکات بر علیه مصالح کشور و مردم ایران هستند اشاره گردیده و برای اینکه هیچ‌گونه شبههٔ در هویت آنان باقی نماند در چند مورد با کمال وضوح بیان مقصود شده است.
 +
 
 +
اعلامیه صریحاً و رسماً به‌‌عناصر ارتجاعی و نمایندگان تحمیلی دوره سیزدهم و چهاردهم که: «روابط ایران را با دولت اتحاد جماهیر شوروی به‌‌وسیله اعمال جنون‌آمیز از روی عمد و سوءنیت تیره و تار کردند» حمله می‌کند. آن‌هائی را که «بدون هیچ مدرک و دلیل صرفاً روی نیات پلید خود اعتبارنامه آقای پیشه‌وری و دیگران را رد نمودند.»، مورد خطاب قرار می‌دهد. به‌‌نمایندگانی که «در دوره سیزدهم و چهاردهم یک قدم برای آسایش مردم برنداشتند و جز حفظ مقام و جمع مال از طریق نامشروع هدفی برای خود اختیار نکردند، و دولت‌های ناصالح و فرومایه را روی کار آورده و به‌‌منظور فساد دائماً به‌‌سفارتخانه‌ها رفتند و به‌‌تحریک و دسیسه پرداختند» شدیداً حمله‌ور می‌شود.
 +
 
 +
با این توضیحات جای تردید برای کسی باقی نمی‌ماند که فرض حقیقی آقای نخست‌وزیر عده‌ئی از نمایندگان و متولیان مجلس چهاردهم است که بنام اکثریت مخصوصاً در دو سال اخیر مرتکب کلیه این عملیات ننگین و خیانت‌آمیز گردیده‌اند.
 +
 
 +
این‌ها همان پزشک طاهری‌ها، سیدکاظم‌ها، دشتی‌ها، سیدضیاءها و نوچه‌های آنان جمال امامی و ثقةالاسلامی و امثال آنان هستند که به‌‌دستیاری عمال اجانب از قبیل کریم رشتی و ارفع کلیه تحریکات و اقداماتی که کشور ما را در مقابل وضع کنونی قرار داد مرتکب شدند و حتی برای این که به‌‌منظورهای پست و ننگین خویش ادامه دهند حاضرند میهن باجانب بفروشند و با قدرت آنان ارتجاع بخرند.
 +
 
 +
به‌همین جهت در قسمت دیگر اعلامیه اشاره به‌‌فعالیت‌های جنایت‌آمیز این گروه در حال حاضر شده و اعمال آنان را برای متزلزل کردن دولت آقای قوام و «به‌منظور این که بتوانند خود را در انتخابات آینده بار دیگر بر مردم تحمیل کنند» فاش ساخته است.
 +
 
 +
این قسمت از اعلامیه در حقیقت پاسخ دندان‌شکنی است به‌‌شایعات اخیر دائر به‌‌استعفاء آقای نخست‌وزیر و اعتراضاتیکه برای تشویش اذهان عمومی و اغفال مردم ساده‌لوح بر علیه رئیس دولت انتشار یافته است.
 +
 
 +
آقای قوام برای روشن شدن اذهان نه‌تنها استعفا خود را صریحاً تکذیب نموده‌اند بلکه عزم راسخ خویش را در پایداری و تعقیب سیاستی که تاکنون در امور خارجی و داخلی دنبال کرده‌اند و مجازات شدید ماجراجویان و اتکاء به‌‌افکار عمومی ملت ایران اعلام داشته‌اند.
 +
 
 +
اعلامیه نخست‌وزیر مخصوصاً علل این تحریکات را در دو عبارت کوتاه ولی پرمعنی خلاصه خلاصه کرده است.
 +
 
 +
«می‌گویند چرا با نمایندگان آذربایجان حاضر به‌‌مذاکره و مسالمت گردیدم و چرا به‌‌مسکو رفته و با دولت اتحاد جماهیر شوروی حسن‌تفاهم پیدا کردم».
 +
 
 +
آقای نخست‌وزیر نه‌تنها اساس سیاست خارجی دولت خود را از نو تأیید نمودند بلکه جای بسی خرسندی است که صراحتاً اطمینان خویش را در حل مسالمت‌آمیز مشکل آذربایجان اعلام داشته‌اند.
 +
 
 +
قسمت سوم اعلامیه که در حقیقت نتیجهٔ منطقی این ادعانامهٔ تاریخی بر علیه عناصر ارتجاعی است تصمیم رئیس دولت را مبنی بر اصلاحات اساسی در امور داخلی (به‌منظور آبادی کشور و تأمین رفاه و آسایش مردم خصوصاً طبقه کارگر و زارع) بیان نموده و مخصوصاً تصریح گردیده است که (برای پیشرفت این هدف در نظر دارم از عناصر مترقی کشور حداکثر استفاده را بنمایم) بنا بر آنچه ذکر شد از مجموع اعلامیه می‌توان برنامه آینده آقای نخست‌وزیر را استنتاج نمود.
 +
 
 +
۱ـ  تعقیب و مجازات شدید خائنین و عناصر ماجراجو که هنوز درصدد مشوب کردن اذهان عمومی و ایجاد سوءتفاهم با همسایه نیرومند ما اتحاد جماهیر شوروی هستند.
 +
 
 +
۲ـ تجدید مذاکرات برای حل مسالمت‌آمیز مسئله آذربایجان.
 +
 
 +
۳ـ استفاده کردن از عناصر مترقی کشور و آزادی‌خواهان به‌‌منظور اصلاحات اساسی.
 +
 
 +
ما این اعلامیه را با کمال خرسندی استقبال می‌کنیم و امیدواریم که آقای نخست‌وزیر برای انجام منظورهای خویش هرچه زودتر نه‌تنها به‌‌تحریکات مرتجعین خاتمه دهند بلکه دست عمال آنها را از داخله کابینهٔ خویش کوتاه کرده و با تشکیل دولت از عناصر مترقی ضربهٔ شدیدی بر پیکر ارتجاع وارد آورند.
 +
 
 +
اطمینان داشته باشند که برای اجراء این نظریات حزب نیرومند ما و کلیه آزادی‌خواهان ایران از ایشان پشتیبانی خواهند نمود.
 +
 
 +
{{چپ‌چین}}نامهٔ رهبر ارگان مرکزی حزب توده ایران ۲۹ اردیبهشت ۱۳۲۵{{پایان چپ‌چین}}
 +
 
 +
 
 +
==پاورقی‌ها==
 +
#{{پاورقی|۱}}'''اسناد جنبش کمونیستی ایران''' ـ مزدک ـ فلورانس ـ جلد ۶ ـ ص ۱۰۷
 +
#{{پاورقی|۲}} F.O.248/1350, xk 2059
 +
#{{پاورقی|۳}}برخی از این افسران جوان برای پرهیز از اسارت در چنگال پهلوی از مرز شوروی گذشتند تا در آنجا پناهنده شوند. همهٔ اینها دستگیر و به‌عنوان عناصر ضدانقلاب و جاسوس به‌‌سیبری اعزام شدند و سال‌ها در آنجا در اسارت بودند. جا دارد این افسران هم خاطرات خود را بنویسند.(م)
 +
 
 +
 
 +
{{لایک}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۴:۵۰

کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۴۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۴۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۴۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۴۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۴۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۴۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۴۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۴۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۴۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۴۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۳


اسناد پنجگانه‌ئی که در این شماره آمده است، هر یک به‌‌نوبهٔ خود حقیقتی تاریخی را برملا می‌کند. امّا انتشار یکجای آن‌ها رابطه‌ئی تاریخی را در ذهن پدید می‌آورد که از سیاستی خسران‌بار سخن می‌گوید.

اسناد شمارهٔ یک و دو سرسپردگی بی‌چون‌و‌چرای احمد قوام را به‌‌امپریالیست‌ها، از ابتدای کارش، در فراسوی هرگونه تردیدی مستند می‌کند که ضمناً موضعگیری بین‌الملل کمونیست (در ژوئن ۱۹۲۳) را نیز که قوام را «سرسخت‌ترین هوادار انگلیسی‌ها در ایران» معرفی کرده است[۱]، می‌باید بر این اسناد افزود.

سند سوم تلگراف تبریک تقی‌زاده است به‌‌قوام، به‌‌مناسبت توفیق او به‌‌سرکوب جنبش در آذربایجان.

سند چهارم یکی از اسناد سرسپردگی تقی‌زاده به‌‌انگلستان است. وی که در آن زمان سفیر ایران در انگلستان بود به‌‌جای دفاع از منافع کشور به‌‌جاسوسی وزارتخانهٔ بریتانیا مشغول است.

سند پنجم موضع حزب توده است نسبت به‌‌قوام، در آستانهٔ ائتلاف با او.

با مطالعهٔ این اسناد تاریخی به‌‌دو نکتهٔ روشن آگاهی می‌یابیم. یکی ماهیت قوام‌السلطنه و دیگر ماهیت کسانی که با او به‌‌نوعی در رابطه بوده‌اند. سند اخیر نشان می‌دهد که ناآگاهی و خوشباوری سیاسی تا چه حد ریشه‌دار بوده است که عناصر به‌‌اصطلاح «مترقی» چنین آسان فریب جناحی از ارتجاع را می‌خورند و کل جنبشی را به‌‌توفان فنا می‌سپارند!


پنج سند دربارهٔ قوام‌السلطنه


۱


نامه قوام‌السلطنه به‌‌وزیر مختار بریتانیا در تهران، پس از دستگیری و زندانی شدن او توسط کلنل محمدتقی‌خان پسیان


فدایت شوم، بعد از عرض ارادت و تاسف از این که از سعادت ملاقات محروم هستم زحمت‌افزا می‌شوم قریب ۵۰ روز است بدون هیچ‌گونه تقصیر و گناه خودم در حبس، و کسان و بستگانم قسمتی در مشهد محبوس و قسمتی متفرق تمام اموال و علاقه حتی اثاثیه منزل که همراه بوده است ضبط و غارت شده. یقین دارم کلنل پریدکس شرح‌حال و گزارشات مرا در ایام حبس کاملاً به‌‌عرض عالی نرساند. زیرا از داخلهٔ محبس و طرز فشار و سختی مأمورین البته بی‌اطلاع بوده است. اجمالاً از بیشرفی و بی‌احترامی آن چه ممکن بود نسبت به‌‌من و خانوادهٔ من فروگذار نشد، و فعلاً بعد از تحمل صدمات و مشقات یک هفته است وارد طهران و در عشرت‌آباد محبوس هستم و با کمال حیرتی که از این پیشآمد دارم این مختصر را به‌‌جناب مستطاب عالی عرض می‌کنم هرچند ممکن است بفرمائید مداخله در امور داخلی ایران نخواهید فرمود لیکن نظر به‌‌دوستی و روابط صادقانه و صمیمانه که در این سه سال با مامورین دولت فخیمه داشته و در هیچ موقع از حفظ منافع آن دولت کوتاهی نکرده‌ام و از طرف دیگر تصور هم نمی‌کنم اقدام جناب مستطاب عالی در این مورد حمل بر مداخله شود. زیرا آن چه بدون جهت و دلیل بر من وارد شده است جز بر اشتباه و عدم تحقیق محلی [حمل] نمی‌تواند کرد و در این صورت اقدام جناب عالی برای رفع اشتباه است نه برای مداخله. این است با کمال امیدواری از مراتب شفقت و خیرخواهی جناب مستطاب عالی مسئلت می‌کنم اقدام موثری در اصلاح و جبران این احوال که اساس زندگانی مرا به‌‌کلی از هم پاشیده است بفرمائید که زودتر به‌‌منزل خود رفته با توجه و مساعدت عالی ترتیبی در زندگانی من داده شده تا بل‌که بتوانم با خانواده و بستگانم از ایران مهاجرت نمایم و از این احسان و شفقت جناب مستطاب عالی مادام‌العمر رهین امتنان و تشکر باشم. خواهشمندم این مکتوب در خدمت عالی محرمانه بماند و هر اقدامی می‌فرمائید مستقیماً از طرف خودتان باشد زیرا در صورتی که معلوم شود در این حال با جناب عالی مکاتبه کرده‌ام بیش‌تر بر فشار مأمورین و گرفتاری من افزوده خواهد شد. با ارادت سرشار احترامات فایقه را تقدیم می‌دارم.

قوام‌السلطنه
[اواسط ماه مه ۱۹۲۱]

منبع - اصل خط قوام با مداد در آرشیو وزارت خارجه بریتانیا به‌شماره‌ی F.O.248/1346 موجود است.


۲
نشان فراماسونری قوام‌السلطنه[۲]


دکوراسیون [شماره ۱۱۳]

از دبیر عالی‌ترین لژ order امپراطوری هند به‌‌فرستادهٔ مخصوص ماژسته بریتانیا و وزیر مختار در دربار ایران ـ تهران.

سپتامبر ـ مورخ ۱۷ اکتبر ۱۹۲۰

عالی‌جناب:

من از طرف جناب استاد بزرگ (گراندماستر)، عالی‌ترین لژ امپراطوری هند [بریتانیای کبیر]،‌ مأموریت دارم [مطالب زیر را] از برای تحویل به‌‌جناب احمدخان، قوام‌السلطنه K.C.I.E والی خراسان برای شما ارسال دارم.

۱) نشان شوالیه فرمانده لژ Knight Commander of Order

۲) میثاقی حاوی شرطی از برای استردادِ مقتضیِ نشان که من باید پیرو بخش ۱۶ مقررات لژ بخواهم از طرف او [قوام] امضا شود، مگر آن که شما عدم لزوم آن را توصیه کنید.

۳) رونوشتی از مقررات لژ.

۴) یادداشتی پیرامون اطلاعات مربوط به‌‌عمل دکوراسیون لژ ستارهٔ هند (Star of India) و امپراطوری هند و مدال از طرف اعضای شخصی [غیرنظامی] این لژ و حاملین این مدال‌ها.

۵) رسید لطفاً درخواست می‌شود.

۶) باید تقاضا کنم که گزارشی درباره تشریفات اعطای این نشان برای ثبت به‌‌من فرستاده شود.

۷) باید درخواست کنم که از آن جناب [قوام] تقاضا شود که به‌‌هنگام تمیز کردن نشان برای پرهیز از صدمه [به‌آن] از دقت دریغ نفرمایند.

با احترامات فائقه
دبیر عالی‌ترین لژ امپراطوری هند [بریتانیای کبیر]


۳


متن تلگراف سیدحسن تقی‌زاده سفیر کبیر ایران در لندن به‌‌احمد قوام‌السلطنه نخست‌وزیر، مورخ بیستم آذرماه ۱۳۲۵ وزارت امور خارجه

جناب اشرف آقای رئیس‌الوزراء از موفقیت حاصل در امر استرداد آذربایجان و احیای مملکت قدیمی و جلوگیری از تجزیهٔ وطن از صمیم قلب تبریک گفته و هزاران هزار تشکر داریم. خداوند خود به‌‌جناب اشرف عالی جزای خبر بدهد و کامکار گرداند که هیچ پاداش دنیوی اجر لایق این خدمت نتواند شد. روح پیغمبر اکرم و روح کورش و داریوش به‌‌شما دعای خیر می‌فرستند کافّهٔ ملت ایران و مسلمانان عالم پشتیبانتان می‌باشند. انتشار خبر تصمیم متمرّدین ظهر چهارشنبه در لندن ایرانیان را به‌‌وجد آورده و خبر فتح به‌‌ناگهان در یک ساعت مثل برق منتشر شد و جمله با دلی پر از اعجاب و قدردانی به‌‌دعای کامیابی عالی و عظمت ایران و بلندی بخت اعلیحضرت رطب‌اللسان شدند. ادعیهٔ خالصانهٔ بی‌ریا و تهنیت قلبی اینجانب را هم بپذیرید.

تقی‌زاده


۴


سفارت شاهنشاهی ایران

۶ سپتامبر ۱۹۴۵

سِر رونالد عزیزم

پیرو مذاکرات دیروزمان، همان‌طور که قول دادم، اکنون ما هم با ارسال خلاصهٔ اخبار واصله از ایران، ماحصل نامه‌هائی را که در هفته‌های گذشته پیرامون چندین برخورد در نقاط مختلف ایران دریافت کرده‌ام. با ذکر علل اصلی وقایع تأسف‌انگیز مذکور تقدیم دارم.

مایلم از جنابعالی بابت توجهی که به‌‌مشکلات مبذول می‌دارید تشکر کنم.

دوستار شما

تقی‌زاده

س.ح. [سیدحسن]


گزارش تقی‌زاده

در شمال ایران اخیراً تشنجاتی رُخ داد که ناشی از تحریکات حزب چپ افراطی [کذا] (توده) بوده است که به‌‌درست یا خطا به‌‌حمایت مستقیم یا غیرمستقیم خارجی [شوروی] باور دارد. آن چه در زیر می‌آید [گزارش] تصادماتی است که رُخ داده است:

طرف‌داران حزب توده عازم لیقوان (دهکدهٔ بزرگی در آذربایجان) شدند و در آنجا به‌‌تظاهرات و تبلیغات دست زدند. این امر موجب تصادمات شد و در محل نزاعی بین اهالی دهکده و [توده‌ایها] در گرفت و از هر دو طرف چهار نفر به‌‌قتل رسیدند. تحریکات مشابهی در رضائیه [ارومیه] (شهری در جنوب‌غربی آذربایجان) انجام گرفت که پس از آن یک هیئت نظامی به‌‌سرکردگی یک افسر سرشناس و بی‌طرف، ژنرال جهانبانی، از طرف دولت برای تحقیقات به‌‌تبریز اعزام شد.

حوادث جدّی‌تری در مشهد رُخ داده که طی آن ۲۰ تن از افسران و سربازان قیام کردند و با به‌‌غرامت بُردن کامیون‌ها، سلاح‌ها و مُهمات به‌‌سوی اِستپ‌ها[ی ترکمن‌صحرا] فرار کرده تا در آنجا به‌‌تعداد قابل ملاحظه‌ای از ترکمن‌های مُسلح به‌پیوندند.

اینان در گنبدکاووس با یک گروهان ژاندارمری اعزامی دولت روبرو شدند؛ هشت تن از شورشیان به‌‌قتل رسیدند؛ ۶ تن دیگر دستگیر و کامیون‌ها و سلاح‌های سرقت‌شده، توقیف شدند. بقیه شورشیان به‌‌درون منطقهٔ جنگلی آن حوالی فرار کردند.[۳]

به‌منظور تحکیم موقعیت [نظامی] نامطلوب این مناطق، نیروهای تازه‌ئی از پادگان‌های مختلف ژاندارمری به‌‌آن محل اعزام شدند. امّا نیروهای نظامی شوروی به‌‌این واحدهای ژاندارمری اطلاع دادند که اولاً باید به‌‌پادگان‌های خود بازگردند، و ثانیاً در صورت [پیش آمدن] تصادم نباید تیراندازی کنند، و ثالثاً آنان مانع ارسال سلاح‌ها و مُهمات به‌‌تهران هستند که از شورشیان توقیف شده است.

اخبار تازه پیرامون وخامت وضع در این نقاط کشور دولت را وادار ساخت در حدود دویست تن دیگر را به‌عنوان نیروی تقویتی اعزام کند. امّا این نیروها از فیروزکوه (شهرکی در جاده تهران‌ـ‌مازندران) بازگشتند.

تحریکات و تصادمات از جانب طرف‌داران حزب توده در نقاط مختلف مازندران (چون شاهی، بابل،... و شهسوار) و دیگر نواحی شمال ادامه دارد. در این نواحی طرف‌داران حزب توده، دهقانان را برای تحویل برنج مورد تهدید و ارعاب قرار داده‌اند و هر روز خطر اختلالات بیشتری می‌رود. کوشش دولت ایران برای تضمین آزادی رفت‌و‌آمد و اعزام نیروهای ژاندارمری به‌‌هیچ نتیجه‌ای نرسیده است. گفتن ندارد که این وضع اقدامات فوری را ضروری می‌کند. چندی پیش سفیر شوروی در اصل با اعزام ژاندارمری [به‌این نواحی] موافقت کرد. امّا ظاهراً هنوز هیچ دستورالعملی به‌‌نیروهای نظامی شوروی [در آن ناحیه] نرسیده است.

سفیر شوروی اکنون در تهران نیست، و وضع ناروشن است.

تا به‌‌حال هیچ‌گونهٔ نشانه‌ئی دالّ بر خروج نیروهای متفقین از ایران مُشاهده نشده است. بعکس در صفحات شمال تبلیغات علیه دولت مرکزی به‌طور روزمرّه افزایش می‌یابد، و در نتیجه آن حوادث یاد‌شدهٔ بالا در لیقوان، حوادث اخیر مشهد و جنبش جدی‌تر تجزیه‌طلبی، طی اعلامیه مسخره‌ئی استقلال و استقرار جمهوری مراغه (شهرکی در جنوب‌شرقی آذربایجان) را اعلام داشت، را به‌‌وجود آورد.

بارها و بارها تأکید شده است نخستین و مهم‌ترین گام در رودرروئی با این وضع مسلماً همانا تقویت دولت مرکزی است. و این تنها زمانی شدنی است که نیروهای مُتفقین از ایران تخلیه شود و این نشانهٔ صمیمیت متفقین در عدم مُداخله در امور داخلی کشور و حمایت از قدرت مرکزی است.


۵


در پیرامون اعلامیه نخست‌وزیر [قوام‌السلطنه]

«بترسند از روزی که دست انتقام از آستین عدالت و ایران‌دوستی بیرون آید و مغز خیانتکاران و بدخواهان را متلاشی کند»

روز گذشته اعلامیه‌ئی به‌‌امضای نخست‌وزیر انتشار یافت که از لحاظ سیاسی و اجتماعی حائز اهمیت به‌‌سزایی است و می‌توان آن را یک سند ذیقیمت رسمی و یک ادعانامه واقعی بر علیه عناصر ارتجاعی این کشور تلقی نمود.

ما در مدت چهار سال و نیم مبارزه خود بکرات ملت ایران را از جریان تحریکات این عناصر ماجراجو که برای حفظ مطامع بیگانگان و پر کردن جیب‌های انباشته خود از هیچگونه اقدامی که بضرر مصالح حقیقی میهن عزیز ماست مضایقه ندارند برحذر داشته‌ایم و تا آنجا که صفحات روزنامه رهبر به‌‌ما اجازه داده است نقشه‌های تحریک‌آمیز و ایران‌برانداز اینان را در برابر دیدگان مردم ایران نامش نموده‌ایم.

بسیار خرسندیم که امروز آقای نخست‌وزیر به‌‌وسیله یک اعلامیه رسمی با کمال وضوح پرده از روی اعمال ننگین این عناصر خیانتکار برداشته و بدین‌طریق یکبار دیگر اعلام داشته‌اند که با عزمی ثابت تصمیم دارند دست این قبیل اشخاص را از گریبان ملت ایران کوتاه نمایند.

این اعلامیه که متن کامل آن در همین شماره از نظر خوانندگان می‌گذرد حاوی نکات مهم چندی است:

نخست آنکه در چندین قسمت از اعلامیه صریحاً به‌‌اقدامات خیانت‌آمیز عناصر ارتجاعی که دائماً مشغول تحریکات بر علیه مصالح کشور و مردم ایران هستند اشاره گردیده و برای اینکه هیچ‌گونه شبههٔ در هویت آنان باقی نماند در چند مورد با کمال وضوح بیان مقصود شده است.

اعلامیه صریحاً و رسماً به‌‌عناصر ارتجاعی و نمایندگان تحمیلی دوره سیزدهم و چهاردهم که: «روابط ایران را با دولت اتحاد جماهیر شوروی به‌‌وسیله اعمال جنون‌آمیز از روی عمد و سوءنیت تیره و تار کردند» حمله می‌کند. آن‌هائی را که «بدون هیچ مدرک و دلیل صرفاً روی نیات پلید خود اعتبارنامه آقای پیشه‌وری و دیگران را رد نمودند.»، مورد خطاب قرار می‌دهد. به‌‌نمایندگانی که «در دوره سیزدهم و چهاردهم یک قدم برای آسایش مردم برنداشتند و جز حفظ مقام و جمع مال از طریق نامشروع هدفی برای خود اختیار نکردند، و دولت‌های ناصالح و فرومایه را روی کار آورده و به‌‌منظور فساد دائماً به‌‌سفارتخانه‌ها رفتند و به‌‌تحریک و دسیسه پرداختند» شدیداً حمله‌ور می‌شود.

با این توضیحات جای تردید برای کسی باقی نمی‌ماند که فرض حقیقی آقای نخست‌وزیر عده‌ئی از نمایندگان و متولیان مجلس چهاردهم است که بنام اکثریت مخصوصاً در دو سال اخیر مرتکب کلیه این عملیات ننگین و خیانت‌آمیز گردیده‌اند.

این‌ها همان پزشک طاهری‌ها، سیدکاظم‌ها، دشتی‌ها، سیدضیاءها و نوچه‌های آنان جمال امامی و ثقةالاسلامی و امثال آنان هستند که به‌‌دستیاری عمال اجانب از قبیل کریم رشتی و ارفع کلیه تحریکات و اقداماتی که کشور ما را در مقابل وضع کنونی قرار داد مرتکب شدند و حتی برای این که به‌‌منظورهای پست و ننگین خویش ادامه دهند حاضرند میهن باجانب بفروشند و با قدرت آنان ارتجاع بخرند.

به‌همین جهت در قسمت دیگر اعلامیه اشاره به‌‌فعالیت‌های جنایت‌آمیز این گروه در حال حاضر شده و اعمال آنان را برای متزلزل کردن دولت آقای قوام و «به‌منظور این که بتوانند خود را در انتخابات آینده بار دیگر بر مردم تحمیل کنند» فاش ساخته است.

این قسمت از اعلامیه در حقیقت پاسخ دندان‌شکنی است به‌‌شایعات اخیر دائر به‌‌استعفاء آقای نخست‌وزیر و اعتراضاتیکه برای تشویش اذهان عمومی و اغفال مردم ساده‌لوح بر علیه رئیس دولت انتشار یافته است.

آقای قوام برای روشن شدن اذهان نه‌تنها استعفا خود را صریحاً تکذیب نموده‌اند بلکه عزم راسخ خویش را در پایداری و تعقیب سیاستی که تاکنون در امور خارجی و داخلی دنبال کرده‌اند و مجازات شدید ماجراجویان و اتکاء به‌‌افکار عمومی ملت ایران اعلام داشته‌اند.

اعلامیه نخست‌وزیر مخصوصاً علل این تحریکات را در دو عبارت کوتاه ولی پرمعنی خلاصه خلاصه کرده است.

«می‌گویند چرا با نمایندگان آذربایجان حاضر به‌‌مذاکره و مسالمت گردیدم و چرا به‌‌مسکو رفته و با دولت اتحاد جماهیر شوروی حسن‌تفاهم پیدا کردم».

آقای نخست‌وزیر نه‌تنها اساس سیاست خارجی دولت خود را از نو تأیید نمودند بلکه جای بسی خرسندی است که صراحتاً اطمینان خویش را در حل مسالمت‌آمیز مشکل آذربایجان اعلام داشته‌اند.

قسمت سوم اعلامیه که در حقیقت نتیجهٔ منطقی این ادعانامهٔ تاریخی بر علیه عناصر ارتجاعی است تصمیم رئیس دولت را مبنی بر اصلاحات اساسی در امور داخلی (به‌منظور آبادی کشور و تأمین رفاه و آسایش مردم خصوصاً طبقه کارگر و زارع) بیان نموده و مخصوصاً تصریح گردیده است که (برای پیشرفت این هدف در نظر دارم از عناصر مترقی کشور حداکثر استفاده را بنمایم) بنا بر آنچه ذکر شد از مجموع اعلامیه می‌توان برنامه آینده آقای نخست‌وزیر را استنتاج نمود.

۱ـ تعقیب و مجازات شدید خائنین و عناصر ماجراجو که هنوز درصدد مشوب کردن اذهان عمومی و ایجاد سوءتفاهم با همسایه نیرومند ما اتحاد جماهیر شوروی هستند.

۲ـ تجدید مذاکرات برای حل مسالمت‌آمیز مسئله آذربایجان.

۳ـ استفاده کردن از عناصر مترقی کشور و آزادی‌خواهان به‌‌منظور اصلاحات اساسی.

ما این اعلامیه را با کمال خرسندی استقبال می‌کنیم و امیدواریم که آقای نخست‌وزیر برای انجام منظورهای خویش هرچه زودتر نه‌تنها به‌‌تحریکات مرتجعین خاتمه دهند بلکه دست عمال آنها را از داخله کابینهٔ خویش کوتاه کرده و با تشکیل دولت از عناصر مترقی ضربهٔ شدیدی بر پیکر ارتجاع وارد آورند.

اطمینان داشته باشند که برای اجراء این نظریات حزب نیرومند ما و کلیه آزادی‌خواهان ایران از ایشان پشتیبانی خواهند نمود.

نامهٔ رهبر ارگان مرکزی حزب توده ایران ۲۹ اردیبهشت ۱۳۲۵


پاورقی‌ها

  1. ^ اسناد جنبش کمونیستی ایران ـ مزدک ـ فلورانس ـ جلد ۶ ـ ص ۱۰۷
  2. ^  F.O.248/1350, xk 2059
  3. ^ برخی از این افسران جوان برای پرهیز از اسارت در چنگال پهلوی از مرز شوروی گذشتند تا در آنجا پناهنده شوند. همهٔ اینها دستگیر و به‌عنوان عناصر ضدانقلاب و جاسوس به‌‌سیبری اعزام شدند و سال‌ها در آنجا در اسارت بودند. جا دارد این افسران هم خاطرات خود را بنویسند.(م)