دو شعر از رضا دبیریجوان: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(پایانِ تایپ.) |
جز (ربات: افزودن رده:کتاب جمعه) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
[[Image:5-069.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۶۹|کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۶۹]] | [[Image:5-069.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۶۹|کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۶۹]] | ||
− | |||
===۱=== | ===۱=== | ||
سطر ۶۱: | سطر ۶۰: | ||
::::::که بلوغ زخمی خود را | ::::::که بلوغ زخمی خود را | ||
::::::::::نظاره میکند. | ::::::::::نظاره میکند. | ||
− | + | {{الگو:لایک}} | |
[[رده:کتاب جمعه ۵]] | [[رده:کتاب جمعه ۵]] | ||
[[رده:شعر]] | [[رده:شعر]] | ||
[[رده:رضا دبیریجوان]] | [[رده:رضا دبیریجوان]] | ||
+ | [[رده:مقالات نهاییشده]] | ||
+ | [[رده:کتاب جمعه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۱۷
۱
عارفانه
خواهم آویخت بهشبهائی که
ابریشم روشن کلامت
- جاری است.
شبی که بیتو بهباغ ستاره
- نماز میبردم
دلم از سبزی برگ
خالی بود.
آنگاه
در من حضور یافتی
- از غلغل آب
- در دل سنگ
عشق
- دیگر باره
سایه و باد را زمزمه خواهد کرد.
۲
فصل صدای عشق.
و ازدحام کلام.
فصل سرگیجه.
منم انسان
که انعکاس زمزمهام
غرور کوه
میشکند
و استخوانهای تاریخ
در دستهایم
موم میشود.
گور بادهاست
دشت صدای من.
این صدای مجروح مکرر من است
- که بلوغ زخمی خود را
- نظاره میکند.
- که بلوغ زخمی خود را