خونریزی: تفاوت بین نسخهها
PardisParto (بحث | مشارکتها) |
(اصلاح فاصلههای بینِ خطوط.) |
||
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
{{بازنگری}} | {{بازنگری}} | ||
− | + | پا گرفتهست زمانی است مدید | |
− | + | ناخوش احوالی در پیکر من. | |
− | + | دوستانم، رفقای محرم! | |
− | + | به هوائی که حکیمی برسد، مگذارید | |
− | |||
− | |||
− | + | این دل آشوب چراغ | |
+ | روشنایی بدهد در بر من. | ||
− | |||
+ | من به تن دردم نیست | ||
− | + | یک تب سرکش تنها پکرم ساخته و دانم این را که چرا، | |
− | + | و چرا هر رگ من در تن من سفت و سقط شلاقی است | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
که فرود آمده سوزان | که فرود آمده سوزان | ||
+ | |||
دم به دم در تن من. | دم به دم در تن من. | ||
تن من با تن مردم، همه را از تن من ساخته اند، | تن من با تن مردم، همه را از تن من ساخته اند، | ||
+ | |||
و به یک جور و صفت میدانم | و به یک جور و صفت میدانم | ||
+ | |||
که در این معرکه انداخته اند. | که در این معرکه انداخته اند. | ||
+ | |||
نبض میخواندمان با هم و میریزد خون، لیک کنون | نبض میخواندمان با هم و میریزد خون، لیک کنون | ||
+ | |||
به دلم نیست که دریابم انگشت گذار | به دلم نیست که دریابم انگشت گذار | ||
+ | |||
کز کدامین رگ من خونم میریزد بیرون. | کز کدامین رگ من خونم میریزد بیرون. | ||
+ | |||
یکی از همسفرانم که در این واقعه میبرد نظر، گشت دچار | یکی از همسفرانم که در این واقعه میبرد نظر، گشت دچار | ||
+ | |||
به تب ذات الجنب | به تب ذات الجنب | ||
+ | |||
و من، اکنون در من | و من، اکنون در من | ||
+ | |||
تب ضعف است برآورده دمار. | تب ضعف است برآورده دمار. | ||
+ | |||
من نیازی به حکیمانم نیست | من نیازی به حکیمانم نیست | ||
+ | |||
"شرح اسباب" من تب زده در پیش من است | "شرح اسباب" من تب زده در پیش من است | ||
+ | |||
به جز آسودن درمانم نیست. | به جز آسودن درمانم نیست. | ||
+ | |||
من به از هر کس | من به از هر کس | ||
+ | |||
سر بدر میبرم از دردم آسان که ز چیست: | سر بدر میبرم از دردم آسان که ز چیست: | ||
+ | |||
با تنم توفان رفته است | با تنم توفان رفته است | ||
+ | |||
از تنم خون فراوان رفته است | از تنم خون فراوان رفته است | ||
+ | |||
تبم از ضعف من است | تبم از ضعف من است | ||
+ | |||
ضعفم از خونریزی است. | ضعفم از خونریزی است. | ||
− | '''نیما یوشیج''' | + | ::::::'''نیما یوشیج''' |
− | ''' | + | |
+ | ::::::یوش – تابستان '''۱۳۳۱''' |
نسخهٔ ۱۹ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۰۳:۲۷
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
پا گرفتهست زمانی است مدید
ناخوش احوالی در پیکر من.
دوستانم، رفقای محرم!
به هوائی که حکیمی برسد، مگذارید
این دل آشوب چراغ
روشنایی بدهد در بر من.
من به تن دردم نیست
یک تب سرکش تنها پکرم ساخته و دانم این را که چرا،
و چرا هر رگ من در تن من سفت و سقط شلاقی است
که فرود آمده سوزان
دم به دم در تن من.
تن من با تن مردم، همه را از تن من ساخته اند،
و به یک جور و صفت میدانم
که در این معرکه انداخته اند.
نبض میخواندمان با هم و میریزد خون، لیک کنون
به دلم نیست که دریابم انگشت گذار
کز کدامین رگ من خونم میریزد بیرون.
یکی از همسفرانم که در این واقعه میبرد نظر، گشت دچار
به تب ذات الجنب
و من، اکنون در من
تب ضعف است برآورده دمار.
من نیازی به حکیمانم نیست
"شرح اسباب" من تب زده در پیش من است
به جز آسودن درمانم نیست.
من به از هر کس
سر بدر میبرم از دردم آسان که ز چیست:
با تنم توفان رفته است
از تنم خون فراوان رفته است
تبم از ضعف من است
ضعفم از خونریزی است.
- نیما یوشیج
- یوش – تابستان ۱۳۳۱