من مرگ را ...

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۱۳ توسط Parastoo (بحث | مشارکت‌ها) من مرگ را ...» را محافظت کرد (‏[edit=sysop] (بی‌پایان) ‏[move=sysop] (بی‌پایان)))
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب هفته شماره ۱۱ صفحه ۱۴۹
کتاب هفته شماره ۱۱ صفحه ۱۴۹
کتاب هفته شماره ۱۱ صفحه ۱۵۰
کتاب هفته شماره ۱۱ صفحه ۱۵۰


اینک موج سنگین‌گذر زمان است که در من می‌گذرد.

اینک موج سنگین‌گذر زمان است که چون جوبار آهن در من می‌گذرد

اینک موج سنگین‌گذر زمان است که چونان دریائی از پولاد و سنگ

در من می‌گذرد.

*

در گذرگاه نسیم، سرودی دیگرگونه آغاز کردم

درگذرگاه باران، سرودی دیگرگونه آغاز کردم

درگذرگاه سایه، سرودی دیگرگونه آغاز کردم


نیلوفر و باران در تو بود

خنجر و فریادی در من،

فواره و رؤیا در تو بود

تالاب و سیاهی در من،

در گذرگاهت سرودی دیگرگونه آغاز کردم.

*

من برگ را سرودی کردم

سرسبز‌تر ز بیشه،

من موج را سرودی کردم

پرنبض‌تر ز انسان،

من عشق را سرودی کردم

پرطبل‌تر ز مرگ.


سرسبز‌تر ز جنگل

من برگ را سرودی کردم،

پرتپش‌تر از دل دریا

من موج را سرودی کردم،

پرطبل‌تر از حیات

من مرگ را

سرودی کردم.


ا. بامداد

آذرماه چهل