ارتش آزادیبخش

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۲:۰۱ توسط Parastoo (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره اول صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره اول صفحه ۸۳


فریدون فریاد


سربازان

گل می‌گیرند و
گریه می‌کنند.

مردم به‌سربازان

گل می‌دهند

و سربازان

گل
گریه می‌کنند.

قوچعلی

دوستعلی

گداعلی

قربانعلی

حسن
حسین
اصغر
علی

از مزرعه آمده‌اند

از کارخانه آمده‌اند

آن‌ها خود را گلِ دستِ مردم می‌دانند

آنها

خود را
مردم
می‌دانند-

برای همین

سرباز سبزْعلی

تیر خالی می‌کند

توی قلب ژنرال

و ژنرال سیاه

-غلامعلی-
می‌افتد
و خون سیاه
از او
بیرون
می‌ریزد.

مردم

خود را سرباز می‌دانند؛

از کارخانه می‌آیند

از مزرعه می‌آیند

و ارتش می‌سازند

و ژنرال‌های سیاه را

یکی

بعد از
دیگری
می‌کشند

و وطن را آزاد می‌کنند.


برای همین است که سربازان

گل می‌گیرند و
گل گریه می‌کنند.