کنگرهٔ بین‌الملل چگونه روز اول ماه مِه را انتخاب کرد؟: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(OCR)
جز کنگرهٔ بین‌الملل چگونه روز اول ماه مِه را انتخاب کرد؟» را محافظت کرد: بازنگری شده و مطابق با متن اصلی است. ([edit=sysop] (بی‌پایان) [move=sysop] (بی‌پ)
 
(۱۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱۴: سطر ۱۴:
 
[[Image:33-022.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۲۲|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۲۲]]
 
[[Image:33-022.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۲۲|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۲۲]]
  
+
 
[[رده:پیاده‌ شدهٔ خودکار]]
+
 
 +
 
 +
'''‏شنبه ۲۰ ‏ژوئیه ۱۸۸۹'''
 +
 
 +
(شش بعد از ظهر؛)
 +
 
 +
 
 +
‏کنگره کار خود را تقریباً به‌اتمام رسانده است. شخصیت‌های مهم کارگری از کشورهای مختلف اروپا و آمریکا آماده رأی دادن به‌قطعنامه‌های مختلف شده‌اند. پس از رأی‌گیری دربارهٔ چند قطعنامه، یکی از نمایندگان حزب سوسیالیست کارگری آمریکا به‌نام بوش ‏Busche رشتهٔ کلام را به‌دست ‏می‌گیرد و پیشنهاد می‌کند که هر سال در یک روز در سراسر جهان تظاهرات عمومی برگزار شود و خواست آن تقلیل ساعات کار باشد. بحث زیادی صورت نمی‌گیرد نمایندگان با تظاهرات یک روز در سال مخالفتی ندارند.
 +
 
 +
‏اصل مطلب تصویب می‌شود. اما چه روزی را برگزینند؟ ۱۴ ‏ژوئیه{{نشان|۱}}؟ ۱۸ ‏مارس{{نشان|۲}} ۲۱ ‏سپتامبر؟ - سخنگوی آمریکائی اظهار می‌دارد که کنگرهٔ آنان در سال ۱۸۸۸ ‏روز اوّل ماه مه را برگزیدند، و قرار است «فدراسیون سندیکاهای کارگری آمریکا» '''(آمریکِن فِدریشن آو لی‌بر)''' برای اولین بار تظاهرات خود را روز اول ماه مه ۱۸۹۰ ‏برگزار کند. برای انتخاب این روز رأی می‌گیرند و تصویب می‌شود.
 +
 
 +
==در صدمین سالگرد آزادی زندان باستی (باستیل) ۱۸۸۹ ==
 
   
 
   
‏شنبه ۲۰ ‏ژوثپه ۱۸۸۹ ‏ (شش بعدازظهر!)
+
‏در حدود سال ۱۸۸۹ ‏در کشورهای سرمایه‌داری احزاب و گروه‌های کارگری وجود داشت اما اعضای این گروه‌ها تنها اقلیت کوچکی از زحمتکشان را تشکیل می‌داد. در میان ایشان سه گرایش عمده قابل تشخیص بود:
 +
 
 +
 
 +
'''۱. مارکسیست‌ها:'''
 +
 
 +
اینان کسانی هستند که در صددند حزبِ «طبقاتی» کارگری را به‌وجود آرند یا اگر قبلاً ‏چنین کرده‌اند، در راه تحکیم و گسترش این حزب گام برمی‌دارند. این‌ها می‌خواهند کارگران را هم در زمینه‌های اقتصادی و هم در زمینهٔ سیاسی بسیج و متشکل کنند. این احزاب در عین پیشبرد مبارزه برای انجام انقلاب اجتماعی، می‌کوشند در وضع زندگی‏ اقتصادی و حقوق سیاسی کارگران تحولات ملموسی ایجاد کنند زیرا می‌خواهند هر روز تعداد بیش‌تری از زحمتکشان را بسیج کرده، سازمان دهند. اینان مترصدند احترامات ‏اصلاح‌طلبانه‌شان برای بهبود وضع زندگی ‏کارگران سدّ راه اساسی استقرار سوسیالیسم نشود. مارکسیست‌ها که در حیات خود مارکس نفوذ زیادی در احزاب کارگری نداشتند در این دوران آهسته آهسته تبدیل به‌اکثریت بدل می‌شوند و تا جنگ جهانی اول در اکثریت باقی می‌مانند.
 
   
 
   
‏کنک ه کار خود را تتریبأ به اتمام وسانده است. شخصیت‌های میم کارگری از کشورهای مختلف اروپا و آمریکا آماده رأی دادن به قطعنامه‌های محتلف شده‌اند. پر از رأی گیری درباره چند قطعنامه، یکی از نمایندگان حزب سوسیالیست کارگری آهریکا به نام بوش» ۸ ‏» ی ما ۸ ‏رشته کلام را به دست
 
  
‏ص گیرد و پیشنهاد ص کند که هر سال دو یک روز در سل اسر مجهان تظاهرات عمومی برحزار شود و خواست آن تقلیل ساعات کار باشد. بحث زیادی صورت نمی‌گیرد نمایندگان با ~هرات یک روز در سال مخالفتی فی ار~
+
'''۲. اصلاح طلبان:'''
* صفحه ۹
+
 
 +
‏برخلاف مارکسیست‌ها که معتقد به‌تمایز احزاب کارگری و احزاب بورژوازی مترقی بودند، اصلاح‌طلبان در این عصر به‌همکاری نزدیک با عناصر و احزاب بورژوائی مترقی عقیده داشتند. آن‌ها همانند مارکسیست‌ها در مبارزات انتخاباتی شرکت می‌جستند اما در این راه فرا‌تر می‌رفتند و کم و بیش در جریانات بورژوائی مستحیل می‌شدند. مبارزات اصلاح‌طلبان، در کنار مارکسیست‌ها برای بهبود وضع طبقه کارگر در کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته (و بعد‌ها امپریالیستی) بدون موفقیت نبود. کارگران توانستند در اثر مبارزات طولانی خود به‌دست‌آوردهائی از نوع قوانین کار، بیمه‌های اجتماعی، حق کامل شرکت در پارلمان و غیره نائل آیند.
 +
 
 +
 
 +
'''۳. هواداران مبارزه اقتصادی:'''
 +
 
 +
‏این‌ها به دو دسته تقسیم می‌شدند. نخست '''سندیکالیست‌ها''' که نظم سرمایه‌داری را می‌پذیرفتند. برخی از فعالین سندیکائی معتقد بودند بورژوازی نیرومند‌تر از آن است که از طریق بازی‌های پارلمانی قوانین مفید به‌حال طبقهٔ کارگر را بپذیرد و حتی اگر هم به‌نحوی معجزآسا یک چنین قوانینی به‌تصویب برسد اهمیت زیادی نخواهد داشت زیرا که هرگز ‏به‌مورد اجرا گذاشته نخواهد شد. ازین رو نمایندگان این گرایش کارگری از مبارزهٔ سیاسی روگردان بودند و نظرشان بر این بود که خواست‌های کارگران را بر اساس مبارزهٔ اقتصادی، در صورت لزوم از طریق قهرآمیز به‌کرسی بنشانند. این گرایش به‌ویژه در انگلستان و آمریکا که محل تمرکز میلیون‌ها کارگر است اهمیت زیادی پیدا می‌کند. این اتحادیه پاره‌ئی مواقع گرایش‌های ارتجاعی نیز کسب می‌کنند.
 +
 
 +
‏گروه دوم '''آنارشیست‌ها''' بودند. اینان از نظر تعداد اهمیتی نداشتند اما نفوذشان در جنبش کارگری گسترده و عمیق بود. آنارشیست‌ها به «اعتصاب عام» نه از برای بالا بردن دستمزد، بل به‌عنوان وسیلهٔ واژگونی قدرت سیاسی بورژوازی و الغای سیستم مزدوری عقیده داشتند. اینان که از جنبش سوسیالیستی «اخراج» شدند، به‌فعالیت در جنبش سندیکائی پرداختند، و بسیاری از رهبران آنان در رأس سندیکا‌های انقلابی به‌نام «آنارشوسندیکالیست» قرار گرفتند.
 +
 
 +
==کنگره بین‌الملل در پاریس و قطعنامهٔ جشن اول ماه مه==
 +
 
 +
طرح زیر از سری گروهی از نمایندگان کارگری فرانسه به‌کنگره ارائه شد:
 +
 
 +
 
 +
'''تظاهرات بین‌المللی اول ماه مِه ۱۸۹۰ '''
 +
 
 +
 
 +
‏یک نمایش بزرگ بین‌المللی با تاریخی ثابت سازمان داده خواهد شد به‌نحوی که در تمام کشور‌ها و همهٔ شهر در آنِ واحد در یک روز معین کارگران مقامات دولتی را در مقابل این مسؤولیت قرار دهند که قانوناً روزانهٔ کار را به‌هشت ساعت کاهش دهند و دیگر ‏قطعنامه‌های کنگره بین‌الملل پاریس را به‌مورد اجرا گذارند.  
 +
 +
با توجه به‌این که برگزاری چنین نمایشی توسط فدراسیون کار آمریکا قبلاً در کنگرهٔ دسامبر ۱۸۸۸ ‏آن سازمان در شهر '''سن لوئیز''' برای روز اول ماه مِه ۱۸۹۰ ‏پیش‌بینی شده است این تاریخ برای روز نمایش بین‌المللی برگزیده می‌شود.
 +
 +
کارگران کشورهای مختلف وظیفه خواهند داشت این نمایش را در اوضاع و احوالی که وضعیت ویژهٔ کشورشان به‌آن‌ها تحمیل می‌کند برگزار کنند.
 +
 
 +
 
 +
==قطعنامهٔ نمایندهٔ ‏سوسیالیست‌های آمریکا که از سوی بوش Busche ‏ارائه شد==
  
‏اصل مطلب تصویب ص شود. اما چه روزی را برگزینندأ لأ ۱ ‏ژوئیه>؟ ۱۸ ‏مارس» ۲۱ ‏سپتامبر أ _ سخنگوی آمریکائی اظهار ص دارد که کنگره آنان در سال ~ ۱ ‏روز اول ماه مه را برگزیدنأ، و قرار است
 
‏ددفدراسیون سندیکا مای کارگری آمریکا <<(آمریکین یدریشن آو یی بر) برای اوین ط ر تظاهرات خود را روز اول ما» مه ۱۸۹۰ ‏برکزار کند. برای انتخاب این روز رأی می‌گیرنا و تصویب ص شود.
 
 
   
 
   
‏در مدمین سالک د آزادی زندان باستی (باستیل) ۱۸۸۹
+
‏با توجه به‌این که گزارش نمایندگان همهٔ کشورهای شرکت‌کننده در این کنگره نشان داد که سازمان اقتصادی کار (یعنی اتحادیه‌های کارگری و گروه‌های مشابه) برای رهائی طبقه زحمتکش کفایت نمی‌کند، در حالی که تبلیغ و تهییج برای تقلیل روزانهٔ کار، برای محدودیت کار زنان و کودکان، و [برای تصویب] قوانین حامی کار نشان داده‌اند که وسیله‌ئی برای گسترش آگاهی طبقاتی در میان کارگران است و به‌عنوان مقدمهٔ ضروری ‏برای رهائی طبقهٔ کارگر به‌دست خود او -
 +
 
 +
با توجه به‌اینکه تاریخ جنبش کارگری نشان می‌دهد که استدعا از بورژوازی فاقد هرگونه اثری برای کارگران است و سودی ندارد مگر ایجاد سرمایه‌ئی سیاسی برای طبقهٔ حاکم -
 +
 
 +
‏با توجه به‌این که قدرت سیاسی‌ئی که در دست طبقهٔ حاکم است به‌او اجازه می‌دهد ‏نظام استثماری خود را در مؤسسات خصوصی و تولید سرمایه‌داری همچنان حفظ کند - ‏با توجه به‌اینکه بورژوازی از طریق قدرت سیاسی مانع کنترل صنایع به‌وسیلهٔ دولت و کنترل دولت به‌وسیلهٔ مردم می‌شود -
 +
 
 +
 
 +
'''کنگرهٔ بین‌المللی منعقده در پاریس تصمیم می‌گیرد:'''
 
   
 
   
‏در حدود سال ۹ ‏~ ۱ ‏در کشورهای سرمایه داری احزاب و کروه مای کارگری وجود داشت اما اعضای این گروه‌ها تنها اقلیت کوچکی از زحمتکشان را تشکیل ص داد. در میان ایشان سه گرایش عده قابل تشخیص
+
۱- که کارگران باید در تمام کشورهائی که از حقوق انتخاباتی برخوردارند به‌صفوف حزب سوسیالیست داخل شوند و به‌هیچ سازشی با هیچ حزب سیاسی دیگر تن در ندهند و از طریق استفاده از حق رأی خود، با پیروی از قانون اساسی کشور خود برای تسخیر قدرت پی‌گیری کنند.  
 +
 
 +
۲- در تمام کشورهائی که حقوق انتخاباتی و حقوق اساسی از پرولتر‌ها سلب است کارگران باید از تمام وسائل برای کسب این حقوق به‌مبارزه برخیزند.
 
   
 
   
۱ ‏. مارکسبسر‌ها:  
+
۳- که به‌کار گرفتن نیروی سرکوب‌کننده از سوی طبقهٔ حاکم به‌منظور ممانعت از تحول مسالمت‌آمیز جامعه به‌سوی یک سازمان تعاونی که هم صنعتی و هم اجتماعی باشد، جنایتی علیه بشریت تلقی می‌شود و آنان که برای دفاع از آزادی و حیات خود مبارزه می‌کنند متجاوزان را به‌سزای اعمال خود خواهند رساند.
‏اینان کسانی هستنا که درصددند حزب ددطبقاتی» د کارگری را به وجود آرند یا اکر قبلا
+
۰ ‏چنین کرد «اند، در را» تحکیم و گسترش این حزب کام برمی أارند. این‌ها می‌خواهنا کارگران را مم در زمینه‌های اقتصادی و مم در زمینأ سیاسی بسیج و متشکل کننذ. این احزاب در عین بیشبرد مبارزه برای انجام انقلاب اجتماعئ، ~می کوشنا در وضع زندگی
+
این قطعنامه به‌اتفاق آراء، سوای یک رأی مخالف، به‌تصویب رسید.  
‏اقتصادی و مقوت سیاسی کارگران تحولات. ملموسی ایجاد کنند زیرا می‌خواهنا و روز تیداد بیش ترق از زحمتکشان را بسیج کرد»، سازمان دمنا. اینان مترصدنا احترا مات
+
 
‏اصلاح طلبانه شرن برای بهبود وضع زندکی
+
 
 +
==جنبش‌های کارگری در سال ۱۸۸۹==
 +
 +
 
 +
'''آلمان:'''
 +
 
 +
مهم‌ترین جنبش در این دوران، بی‌هیچ ‏تردید نهضت کارگری آلمان است. در حالی که پس از کمون پاریس، جنبش فرانسه سران خود را از دست می‌دهد، جنبش کارگری آلمان به‌شکرانهٔ گسترش سریع صنایع آلمان و وحدت کشور شاهد پیشرفت‌های چشمگیری بود. گرایش‌های مختلف جنبش، عمدتأ مارکسیست‌ها و لاسالیست‌ها در کنگرهٔ تاریخی گُتا متحد شدند (نگاه کنید به «نقد مارکس بر برنامهٔ '''گُتا'''، مصوب همین کنگره. ترجمهٔ میم. شین، انتشارات مزدک، فلورانس). از این به‌بعد جنبش کارگری آلمان گسترش یافت اما هر روز بیش‌تر زیر نفوذ گرایش اصلاح‌طلبانه لاسالیون قرار می‌گرفت. در سال ۱۸۷۸ ‏'''بیسمارک''' که از جنگ با فرانسه فاتح بیرون آمده بود قانونی به‌نام «قوانین استثنائی» یعنی قوانین ضدسوسیالیستی به «تصویب» رساند و حزب سوسیال دمکرات آلمان را غیرقانونی اعلام ‏داشت. با این همه، جنبش کارگری آلمان متوقف نشد و هر روز به پیروزی‌های جدیدی نائل آمد. تعداد نمایندگان سوسیالیست (علیرغم غیرقانونی بودن حزب) در پارلمان افزایش یافت. ظرف چهار سال که از غیرقانونی کردن حزب گذشت تعداد آراء حزب بیش از سه برابر شد. این حزب در سال ۱۹۱۴ ‏سی و چهار درصد از آراء انتخاباتی را به‌دست آورد. اعضای سندیکاهای کارگری وابسته یا نزدیک به‌این حزب به‌چهار میلیون تن بالغ شد. در سال ۱۸۸۹ ‏در اعتصاب بزرگ معدنچیان ایالت '''وستفالی''' ۱۸۰ ‏هزار نفر شرکت جستند. طی سال‌هائی که حزب غیرقانونی بود، مطبوعات حزبی نیز حق انتشار نداشتند. '''یولیوس موتلر''' Motteler ‏مسئولیت روزنامهٔ مخفی حزب، موسوم به‌'''پیک سرخ''' را که در سویس چاپ می‌شد به‌عهده گرفت. پس از رفع ممنوعیت حزب، قدرت این سازمان ‏در آلمان و اعتبار ‏آن در جنبش بین‌المللی سوسیالیستی افزایش یافت و تا ایجاد حزب بلشویک، حزب آلمان ‏نقشِ حزب مادر (یا برادر بزرگ‌تر) را ایفا می‌کرد.
 
   
 
   
‏کار لحران سز را «اساس استراو سرسیایستم نشرأ. مارکیست‌ها که در حیات خود مارکی نفوذ زیادی در امز اب کارگری «امت در ایز دوران آهت آهت. ب پل به اکژیت بدل می‌شرند ر تا جک جهاز اول در اکریت باقر می‌ماند.
 
۲ ‏. اصلاح طلبان:
 
‏برخلاف مارکسیست‌ها که معتقد به تایر احزاب کارگری و احزاب بورژوازی سترقی بودنأ، اصلاح طلبان در این عصر معتقد به همکاری نزدیک با عناصر و احزاب بورژواثی سترقی محقید» داشتنأ. آن‌ها همانند مارکسیست‌ها در مبارزات انتخاباتی شرکت می‌جستنأ اما در این راه فرا‌تر می‌وفتند و کم و بیش در جریانهات بورژوائی ستخیل می‌شدنا. مبارزات اصلاح طلبان، در کنار مارکسیست‌ها برای بهبود وضع طبقه کارگر در کشورهای سرمایه داری پیشرفته (و بعد‌ها امپریالیستی) بدون موفقیت نبوت. کارگران توانستند در اثر منارزات کلولانی خود به دست آوردهائی از نوع قوانین کار، بیمه‌های اجتماعی، حق کامل شرکت در پارلمان و غیر» نائل آیند.
 
۳ ‏. فواداران مبارز اثثصادی:
 
‏این‌ها به دو دسته تقسیم می‌شدنا. فغست سندیکا لیست‌ها که نظم سرمایه داری را می‌پذیرفتنأ. برخی از فعالین سندیکائی معتقد بودنأ بورژوازی رنیرومند‌تر از آن است که از ~یق بازی‌های پارلمانی قوانین مفید به حال طبقه کارگر را بپذیرأ و حتی اگرمم به نحوی معجز آسا یک چنین قوانینی به تصویب برممد
 
‏~ اهمیت زیادی نخوامد داشت زیرا که هرگز
 
‏به مورد اجرا گذاشته نخواهد شد. آزین رو
 
*صفحه ۱۰
 
  
‏نمایندگان این گرایش کارگری از مبارزه سیاسی روگردان بودنأ و فظرشان بر این بود که خوابمت‌های کارگران را برا سرس مبارز» ا~دی، در صورت لزوم از طریق قهر آمیز به کرسی بنشاننا. این گرایش به ویژء در انگلستان و آمریکا که محل تمرکز می‌یرن‌ها کارکی است امیت زیادی پیدا می‌کند. این اتحادیه پار «ئی مواقح گرایش‌های ارتجاعس نیز کسب ص کنند.
+
‏'''فرانسه:'''
‏کرو» دوم آنارسست‌ها بودنأ. اینان از نظر تعداد اممیتبی نداشتنأ اما نفوذثسان د «جنبش کارگری کسترهو و می‌ق بود. آنارشیست‌ها به «اعتصاب عام» ´نه از برای بالا برمن دستمزد، بل به عنوان وسیله واژکوننی قدرت سیاسی بورژوازی و الغای سیستم مزدوری عقیده داشتنأ. اینان که از جنبش موسیالیستس «اخراج» شدنأ، به فعالیت در جنبش سندیکائی پرداختنا، و بسیاری از وهبران آنان در راس سندیکا‌های انقلابی به نام «آنارشوسندیکالیست» قرار کرفتنأ.
+
 
 +
جنبش کارگری فرانسه در این دوران در مقام مقایسه با نهضت آلمان کم‌اهمیت‌تر است. رهبران آن نابود، و سی هزار تن از اهالی پاریس در دوران پس از شکست کمون پاریس به‌قتل رسیده بودند. بسیاری دیگر از فعالین تبعید شده بودند اما در سال ۱۸۷۷ ‏یک اکثریت جدید جهوریخواه، اکثریت محافظه‌کارِ منتخب سال ۱۸۷۱ ‏را از مجلس بیرون ریخت. جنبش سوسیالیستی آهسته آهسته از نو جان می‌گیرد و با تصویب قانون آزادی مطبوعات ۱۸۸۱ ‏امکان سرکوب آن دشوار‌تر می‌شود. گرایش‌های مختلف چپ چون گدیست‌ها و طرفداران '''لافارگ''' که از مارکس متأثر بودند، و نیز بلانکیست‌ها - چون '''پُل وَیّان''' Vaillant - بین خود درگیر مبارزهٔ شدیدی بودند. در کنار این گروه‌ها، آنارشیست‌ها نیز از نظر کیفیت و نه از نظر کمّی، در جنبش کارگری نفوذ زیادی داشتند. در این دوران فشار سیاسی ارتجاع و دسته‌بندی‌های درونی جنبش کارگری، اتحادیه‌های متعددی پدید آمد که هیچ یک نیرو و توان زیادی نداشت و به‌قول '''ژول گِد''' Guesde «هر که می‌توانست با پنج قران یک مهر لاستیکی درست کند یک اتحادیه هم راه می‌‌انداخت!»
 
   
 
   
‏کنگر» بین الملل در پا ریس و قطعنامه جشن اول ماه مه
+
 
 +
'''امپراتوری اتریش-مجارستان:'''
 +
 
 +
جنبش سوسیالیستی در امپراتوری اتریش-مجارستان نیز به‌‌‌همان صورت آلمان گسترش یافت، منتها با مسائل ویژه‌ئی که به‌وجود ملیت‌های مختلف و اختلافات آنان مربوط می‌شد.
 +
 +
در خود اتریش به‌سال ۱۸۸۸ ‏یک حزب سوسیالیستی تأسیس شد. هدف مبرم آن مبارزه علیه قوانین ممنوعیت سوسیالیست‌ها و استقرار آزادی‌های دموکراتیک چون آزادی مطبوعات و تجمعات بود.
 +
 
 +
‏حزب سوسیالیست دموکرات اتریش بلافاصله علیه امتیازات ملی موضع گرفت و از‌‌ همان آغاز خود را حزبی انترناسیونالیست اعلام داشت. اما گسترش جنبشی سوسیالیستی در اتریش و مجارستان همواره از اختلافات ملی بین آلمانی‌ها، مجار‌ها، و اسلاو‌ها متأثر بود. غالباً بین کارگران ماهر آلمانی و اسلاوی‌های غیرماهر اختلاف در می‌گرفت. دولت امپراتوری همیشه مترصد بود که از این اختلافات سود بجوید.
 
   
 
   
‏. ط ح زد از سری کرومی از نمایندگان کارگری فرانسه به کنگر» اراته شر.
 
‏تظاهرات بین المللی اول ماه په ۱۸۹۰
 
‏یک نمایش بزرک بین المللی با تاریخی ثابت سازمان داد» خواهأ شد به نحوی که در تمام کشور‌ها و همه شهر در آن واحد در یک روز معین کارگران مقدمات دولتی را در مقابل این مسؤولیت قرار دهنأ که تانبرنا روزانه کار را به هشت ساعت کاهش دهنأ و أیکر
 
 
   
 
   
‏قطعنامه مای کفکره بین الملل پا ریس را به مورد اجرا کذارند.  
+
'''انگلستان:'''
‏با توجه به اینکه برکزاری چنین نمایشی توسط فدراسیون کار آمریکا قبلأ در کنک» دساهبر ~ ۱ ‏آن سازمان در شه سن لونیز برای روز اول ما» په ۱۸۹۰ ‏پیش بینی شده است این تاریخ برای روز نمایش بین المللی برگزیده ص شود.  
+
 
‏گار کران کشورهای مختلف وظیفه خواهنا داشت این نمایش را در اوضاع و احوالی که وضعیت ت یژه کشورشان به آن‌ها تحمیل می‌کند برکزار کنند.  
+
‏در انگلستان در قرن هیجدهم که بیش از همهٔ کشور‌ها از مرحلهٔ انقلاب صنعتی گذشته بود، سرمایه‌داری نیرومند‌تر و طبقه کارگر از نظر کمی رشدیافته‌تر از هر جای دیگر بود. اما قدرت جنبش سوسیالیستی با این اوضاع تناسب نداشت. جنبش چارتیست‌ها که در آغاز سدهٔ نوزدهم میلادی پایه‌های سرمایه‌داری انگلستان را به‌لرزه‌ انداخت و بزرگ‌ترین اعتصابات کارگری را به‌پا کرد، به‌زودی شکست خورد. اقدامات فعالینی چون '''روبرت ئوون''' Owen نیز کامیابی در بر نداشت و همزمان با سرکوب چارتیست‌ها از میان رفت. در ۱۸۶۰ ‏اتحادیه نجاران تشکیل شد. در‌‌ همان سال دبیران سندیکا‌های مختلف دبیرخانهٔ مشترکی برای هماهنگ کردن فعالیت‌های خود به‌وجود آوردند. در ۱۸۸۹ ‏اتحادیه‌های کارگری نزدیک به‌یک میلیون و نیم عضو داشتند. سندیکا‌های کارگری انگلستان که بیش‌تر از کارگران ماهر تشکیل می‌شد با ایجاد صندوق اعتصاب این امر را میسر کرد که کارگران بتوانند هنگام اعتصاب از حداقل کمک مالی برخوردار شوند و اعتصاب بتواند مدت طولانی‌تری ادامه یابد. هیئت حاکمهٔ انگلستان با اخذ احکام محکومیت از دادگاه ‏برای سندیکالیست‌هائی که به‌کارگران اعتصابی کمک مالی می‌کردند به‌مقابله با اتحادیه‌ها برخاست. در این موقع اتحادیه‌های کارگری با عقد معاهده‌ئی مخفی با حزب لیبرال قرار بر این گذاشتند که در پارلمان به‌دفاع از آن حزب برخیزند و در عوض لیبرال‌ها به‌هنگام داشتن قدرت اقدام به الغای قوانین ضدکارگری کنند. این تاکتیک نشان می‌دهد که علیرغم منافع یک چنین تاکتیکی، جنبش به‌انحراف کشانده می‌شد.  
 +
 +
نخستین سازمان مشخصاً و خالصاً ‏کارگری به‌سال ۱۸۸۱ ‏به‌همت '''هیندمان''' Hyndman تأسیس شد که در ۱۸۸۴ ‏ «فدراسیون سوسیال دموکراتیک» نام گرفت. در این تاریخ ‏پیروان '''مارکس''' «جامعهٔ سوسیالیست» را پایه‌ریزی کردند. متأسفانه نه آ‏ن اولی و نه دومی هیچ یک نفوذ زیادی نیافتند. در‌‌ همان تاریخ جامعهٔ '''فابین''' تأسیس شد که بعد‌ها در حزب کارگر انگلستان نقش مهم ایفا کرد.
 +
 
 +
 
 +
'''‏بلژیک:'''
 +
 
 +
این کشور که بین سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان قرار دارد از جنبش ‏اجتماعی هر سهٔ این کشور‌ها تأثیر می‌پذیرفت و علاوه بر این، همواره به‌عنوان ‏پناهگاه یا تبعیدگاه مورد استفادهٔ انقلابیون فرانسوی یا آلمانی قرار می‌گرفت و فعالین جنبش کارگری از تأثیر این انقلابیون بی‌بهره نمی‌ماندند. می‌دانیم که مارکس، خود در سال ۱۸۴۸ ‏تا هنگام اخراج در آنجا زندگی می‌کرد. تا سال ۱۸۸۹ سرمایه‌داری و صنعت در بلژیک پیشرفت زیادی کرده بود. این کشور که نه از عواقب شکست کمون پاریس ‏و نه از پی‌آمدهای «قوانین استثنائی» آلمان رنج می‌برد، در این سال جنبش کارگری و سوسیالیستی نیرومندی داشت. نخستین انجمن مقاومت به‌سال ۱۸۵۷ در شهر '''گاند،''' و نخستین تعاونی کارگری (اتحادیهٔ بافندگان) در‌‌ همان سال پدید آمد. حزب کارگری سوسیالیست فلامان بلژیک به‌سال ۱۸۷۶ ‏تأسیس شد. بعدها، در ۱۸۸۹ ‏حزب سوسیالیست بلژیک که همهٔ کوشندگان '''فلامان''' و '''والون''' (فرانسوی زبان) را در برمی‌گرفت ایجاد شد. سوسیالیست‌های بلژیک هم در زمینه‌های اقتصادی و هم در زمینهٔ سیاسی برای تأمین حقوق دموکراتیک مبارزه می‌کردند.  
 
   
 
   
‏قطعنامأ نمایند ۰ ‏سرسیا لیست‌های آمریکا که از سوی بوئر» ۶ ‏ءد» ۸ ‏ارائه مد
+
 
 +
‏'''هلند:'''
 +
 
 +
اهمیت جنبش سوسیالیستی در هلند بسیار کم‌تر از کشورهای مجاور آن بود. یک حزب سوسیالیست به‌سال ۱۸۸۱ ‏پایه‌گذاری شد. این حزب '''اتحادیهٔ سوسیال دموکرات‌ها''' نام داشت و افراد زیادی در آن فعالیت نداشتند. علیرغم وضع وحشتناک زندگی زحمتکشان، تعداد ناچیزی از آنان در این سال‌ها به‌جنبش کارگری و سوسیالیستی پیوستند. قابل ذکر است که در هلند، روزانهٔ کار، بین ۱۷ ‏تا ۱۸ ‏ساعت در تابستان و ۱۴ ‏ساعت در زمستان بود. دستمزد مردان کارگر بسیار ناچیز بود و به‌سختی بدانان امکان ادامهٔ حیات می‌داد، و دستمزد زنان از آن هم بسی‌ ناچیز‌تر بود.
 +
 
 +
 
 +
'''سویس:'''
 +
 
 +
نخستین سازمان کارگری سویس در ۱۸۳۸ ‏پایه‌گذاری شد و از سوسیالیسم بسیار دور بود. تنها در سال ۱۹۰۱ ‏بود که این سازمان با توجه به‌تجربیات دیگر کشورهای اروپائی به‌حزب سوسیالیست سویس تبدیل شد.
 
   
 
   
‏با توجه به اینکه گزارش نمایندگان بمه کشورهای شرکت کنند «در این کفکره نشان داد که سازمان اقتصادی کار إیمنی اتحادیه‌های کارگری و گرو»‌های مشابه) برای رهائی طبقه زحمتکش کفایت نمی‌کنند، در حالی که تبلیغ و تهییج برای تقلیل روزانه کار، برای محدودیت کار زنان و کودکان، و (برای تصویب ا قوانین خامی کار نشان أاهه‌اند که وسیله ئی رای گسترش آگاهی طبقاتی در میان کارگران است و به عنوان مقدمأ ضروری
 
‏برای رهائی طبقه کارکی به دست خود او •
 
‏با توجه به اینکه تاریخ جنبش کارگری نشان می‌دمد که استدعا از بورژوازی فاقد مرکونه ائری برای کارگران است و سودی فدارد مکر ایجاد سرمایه ئی سیاسی برای طبقه حاکم _
 
‏با توجه به اینکه قدرت سیاسی شرم که در دست طبقه حاکم است به او اباز» مرم~
 
* صفحه ۱۱
 
  
‏نظام استثماری خود را در مؤسسات نوعی و تولید سرمایه داری همچنان حفظ کنذ _
+
‏'''ایتالیا:'''
‏با توجه به اینکه بورژوازی از طریق قدرت سیاسی مانع کنترل صنایع به وسیله دولت و کنترل دولت به وسیله مردم می‌شود _
+
 
 +
‏جنبش انقلابی ایتالیا تا سال ۱۸۷۰ ‏برای وحدت کشور و علیه فئودالیسم و پاپ مبارزه می‌کرد پس از ۱۸۷۰ ‏گسترش و ماهیت مبارزه در نقاط مختلف کشور متفاوت بود. مبارزه، در شمال که طبقهٔ پرولتاریا وجود داشت، با جنوب که هنوز در چنگال فئودالیسم رنج می‌برد به‌کلی تفاوت داشت.
 +
 
 +
 
 +
'''اسپانیا:'''
 +
 
 +
در ۱۸۸۸ ‏در فرصت تشکیل نمایشگاه جهانی در '''بارسلون،''' اتحادیه عمومی کارگران با ۳۵۰۰ عضو پایه‌گذاری شد. هفت سال پیش از آن، فدراسیون کارگران جمهوری‌خواه اسپانیا با شصت هزار عضو تشکیل شده بود. در این کشور گرایش آزادمنش (آنارشیست) قوی‌تر از هر جای دیگر بود.
 +
 
 
   
 
   
‏کنگر» بین المللی منعقد» در پا ریس تصمیم می‌گیرد:
+
'''‏کشورهای اسکاندیناوی:'''
 +
 
 +
‏نخستین کشور اسکاندیناوی که تحت تأثیر سوسیالیسم قرار گرفت دانمارک بود که در آن شعبه‌ئی از بین‌الملل اول بسال ۱۸۶۶ ‏تأسیس شد. در سال ۱۸۷۸ ‏یک حزب سوسیالیست پایه‌گذاری شد که در انتخابات پارلمان شرکت جست اما بیش از ۷۶۷ ‏رأی ‏تحصیل نکرد. مع‌ذلک علیرغم فشارهای زیاد، نفوذ این حزب رو به افزایش گذاشت.
 +
 
 +
‏در نروژ، یعنی کشوری که تا سال ۱۹۰۵ ‏جزئی از پادشاهی سوئد بود، اتحادیه‌های کارگری و سازمان‌های سیاسی به‌نحوی مستقل گسترش یافتند. در سال ۱۸۸۵ ‏دو سازمان سوسیالیستی به‌وجود آمد که در سال ۱۸۸۷ ‏متحد شدند و حزب کارگری نروژ را تأسیس کردند که دست کم دو هزار عضو داشت. از سال ۱۸۸۵ ‏به‌بعد، کوشندگان کارگری به‌ایجاد تعاونی‌های کارگری اقدام کردند.
 
   
 
   
 +
‏در سوئد جنبش کارگری در ۱۸۸۴ ‏به‌دست '''آگوست پالم''' پایه‌گذاری شد و نخستین کلوب سوسیال دموکراسی علیرغم مخالفت سندیکا‌ها در‌‌ همان سال گشایش یافت. بعد‌ها نزدیکی بین سندیکا‌ها و جنبش سوسیالیستی به‌حدی بود که عضویت سندیکا‌ها در جنبش سوسیالیستی امری اجباری شد.
 +
 +
 +
'''‏فنلاند:'''
 +
 +
‏این کشور موردی استثنائی است. فنلاند، علیرغم تعلق جغرافیائی و اقتصادیش به‌کشورهای اِسکاندیناوی، از نظر سیاسی از سال ۱۸۰۹ ‏به‌امپراتوری روسیه وابسته شد. ‏با این همه فنلاند نخستین کشوری بود که برای زنان حق رأی قائل شد (۱۹۰۵) و ‏سوسیالیست‌های آن در انتخابات سال ۱۹۱۱ ‏به‌اکثریت پارلمانی نزدیک شدند (۴۳ ‏درصد آراء، و ۸۷ ‏نماینده از ۲۰۰ ‏تن). اما این پیشرفت بیش‌تر مربوط به‌دوران پس از نخستین انقلاب روسیه است و در سال ۱۸۸۹ ‏هنوز سازمانی سوسیالیستی در آن کشور وجود نداشت.
 +
 +
 +
'''روسیه:'''
 +
 +
‏در تمام کشورهائی که از آنان سخن رفت، گسترش سرمایه‌داری و بالندگی بورژوازی با نابود شدن سیستم فئودالیته صورت پذیرفت اما در روسیه، وضع این چنین نبود. با اینکه '''سرواژ''' به‌سال ۱۸۶۱ ‏ملغی شد، و با اینکه صنایع در حاشیهٔ شهر‌هایی چون '''سن‌پترزبورگ، مسکو،''' و منطقهٔ '''اوکراین''' به‌سوی ‏رشد می‌رفت، در سال ۱۸۸۹ ‏روسیه تنها کشور اروپائی بود که هنوز پادشاهی مستبد بر آن حکومت می‌کرد. در این سال هنوز احزاب سیاسی پدید نیامده بود. پس از شکست جنبش دکابریست‌ها در اوائل سدهٔ نوزدهم میلادی، اقدامات انقلابی عمدتاً از طریق عملیات تروریستی انجام می‌گرفت. تزار '''آلکساندر دوم''' به‌سال ۱۸۸۱ ‏ترور شد. این عملیات به‌دست روشنفکرانی که در غرب تحصیل کرده بودند انجام می‌گرفت و تو‌دهٔ مردم هنوز به‌تکان نیامده بود. نخستین حزب کارگری سوسیال دموکراتیک به‌سال ۱۸۸۳ ‏به‌وسیلهٔ '''پلخانف''' پایه‌گذاری شد و در میان کارگران صنایع جدید به‌فعالیت تبلیغاتی خود پرداخت این تبلیغات به‌زودی به‌ علت استثمار وحشیانهٔ کارگران به‌دست سرمایه‌داران تأثیر خود را بر جا گذاشتند. برخلاف کارگران انگلیسی که امیدوار بودند بتوانند از طریق مبارزات سندیکائی وضع اقتصادی خود را بهبود بخشند، کارگر روسی چنین امیدی نداشت. به‌همین دلیل منازعات به‌زودی شکلی قهرآمیز به‌خود گرفت و در سال ۱۹۰۵ ‏در اوج خود منجر به‌انقلاب شد. در سال ۱۸۸۹ ‏کوشندگان سوسیالیسم روس به‌خاطر جرأت مبارزاتی‌شان در کنگرهٔ بین‌الملل مورد استقبالی محبت‌آمیز قرار گرفتند.
 
   
 
   
۱ ‏_ که کارگران باید در تام کشورهائی که از حقوق انتخاباتی برخوردا رند به مفرف حزب سوسیالیست داخل شونا و به هیچ سازشی با هیچ ن ب سیاسی دیگر تن در ندهنذ و از طریق استفاده از حق رأی خود، با پیروی
+
 
‏» از قانون اساسی کشور خود برای تسخیر قدرت پی گیری کنند.  
+
'''لهستان:'''
۲ ‏_ در تمام کشورمائی که حقوق انتخاباتی و حقوق اساسی از پرو لتر‌ها سلب است کارگران باید از تمام وسائل برای کسب این حقوق به مبارزه برخیزند.  
+
 
۳ ‏_ که به کار گرفتن نیروی سرکوب کننده از سوی طبقه حاکم به منظور صانعت از تحول مسالمت آمیز جامعه به سوی یک سازمان تعاونی که هم صنعتی و مم اجتماعی باشد، جنایتی~علیه بشریت تلقی می‌شود و آنان که برای دفاع از آزادی و حیات خود مبارزه می‌کنند متجا وزان را به سزای امحمل خود خواهنا رسانأ.  
+
‏این کشور که بخشی از امپراتوری روسیه بود شاهد مبارزات انقلابی و در‌‌ همان حال سرکوبی شدیداً قهرآمیز بود. در این کشور مبارزه برای بهبود زندگی با مبارزه علیه تجاوز خارجی پیوند خورد.
‏این قطعنامه به اتفاق آراء، سوای یک رأی مغالف، به تصویب رسید.
+
 
‏چنبشرهای کارگری در سال ۸۱۹ ‏ا أ لمان:  
+
 
‏مسریز جش در این دوران. برهپر
+
'''کشورهای بالکان:'''
 +
 
 +
در این نقطه از جهان که دولت‌های خودمختار در چارچوپ امپراتوری عثمانی ایجاد شده بود سرمایه‌داری ‏هنوز آن‌ قدر‌ها پا نگرفته بود، اما جنبش سوسیالیستی آغاز شده بود. گروه‌های انقلابی در رومانی و بلغارستان پدید آمده بودند و چند صد عضوی را در بر می‌‌گرفتند. این امر با توجه به‌محدودیت تعداد کارگران مثلا در صربستان (۱۵ ‏هزار تن) کاملاً طبیعی بود. هنوز قسمت اعظم جمعیت این مناطق را دهقانان تشکیل می‌دادند.  
 +
 +
 
 +
'''ایالات متحد آمریکا:'''
 +
 
 +
‏در آن سوی اقیانوس اطلس، پس از جنگ استقلال آمریکا، این کشور «کوچک» کشاورزی به‌زودی با توسعهٔ صنعتی سریع و قابل ملاحظه‌ئی روبه‌رو شد. جمعیت آن کشور از ۳۲ ‏میلیون در سال ۱۸۶۰ ‏به ۶۰ میلیون در سال ۱۸۸۹ ‏بالغ شد. آمریکا ‏به‌زودی از کشورهای صنعتی اروپا پیشی گرفت. از ۱۸۹۴ ‏آمریکا دیگر به‌بزرگ‌ترین قدرت صنعتی جهان بدل شده بود. در سال ۱۸۸۹ ‏میلیون‌ها کارگر در صنایعی با ابعاد غول‌آسا کار می‌کردند. نخستین سندیکای کارگری آمریکا به‌نام «پاسداران کار» در سال ۱۸۸۶‏، یعنی سال اوج قدرتش، ۷۲۹ ‏هزار عضو داشت. اما با این همه این تعداد استثنائی بود. سازمان رقیب که همزمان در حال توسعه بود، یعنی «فدراسیون کار آمریکا» در این زمان بیش از ۵۰ ‏هزار عضو نداشت. در مقام مقایسه با سندیکا‌های کارگری اروپا، سندیکا‌های آمریکا کم‌تر نزدیک به‌سوسیالیسم و بیش از اتحادیه‌های انگلستان به‌دنبال منافع صرفاً اقتصادی بودند. جنبش سوسیالیستی در این زمان به‌گروه‌های کوچک محدود بود. جنبش سوسیالیستی در این کشور هرگز اهمیتی را که در اروپا داشت پیدا نکرد، اما جنبش سندیکائی (با خواست‌های صرفاً اصلاح‌طلبانه اقتصادی) بسیار نیرومند شد.
 +
 
 +
 
 +
'''آمریکای لاتین و کانادا:'''
 +
 
 +
در این کشورهای قارهٔ آمریکا نیز جنبش سندیکائی و سیاسی کارگران به‌دست مهاجران اروپائی ایجاد شد، اما در سال ۱۸۸۹ ‏هنوز ‏رشد قابل ذکری پیدا نکرده بود.  
 
   
 
   
‏تردید نهضت کارگری آلمان است. درحالی که پس از کمون پا ریس، جنبش فرانسه سران خود درا از دست ص دهد، جنبش کارگری آلمان به شکرا نه گسترش سریع صنایع آلمان
 
‏و وحدت کشور شاما پیشرفت‌های پشگیری بود. گرایش‌های مغتلف جنبش، مممدتأ مارکسیست ما و لاسا لیست‌ها در کنگره تاریخی کتا متحد شدنأ (نگاه کنیأ _ بهدد نقد مارکس بر برنامه کتا <<، مصرب فمین کنگره. ترجمه می‌م. شین، انتشارات مزدک، فلور انس). از این به بعد جنبش کارگری آلمان گسترش یافت اما و روز بیشتر زیر نفوذ گرایش اصلاح طلبانه لاسالیون قرار ص کرفت. در سال ۱۸۷۸ ‏بیسارک که از جنگ با فرانسه فاتح بیرون آمده بود قانونی
 
‏به نام أدقوانین استثنائی <<یعنی قوانین فدسوسیالیستی بهددتصویبدد رسانأ و حزب سوسیال دمکرات آلمان را غیر قانونی اعلام
 
‏دا مئت. با این همه، جنبش کارگری آلمان متوقف نشذ و هر روز به~دزی ط ی جدیدی نائل آمد. تعداد نمایندگان سوسیالیست (علیرغم غیر قانونی بوهن حزب) در پارلمان افزایشی یافت. ظرف چهار سال که از نمی‌رلانونی کر «ن. حزب گذشت تعداد آراء حزب بیش از سه برابر شد. این حزب در سال لأ ۱۹۱ ‏سی و چهار أرمد از آرا» لمخخاباتی را به دست آورد. اعضای سندیکا مای کارگری وابسته یا نزدیک به این حزب به چهار میلیون تن بالغ شر. در سال
 
۹ ‏~ ۱ ‏در اعتصاب بزرگ معدنچیان ایالت وستفالی ۸۰ ‏` ۱ ‏هزار نفر شرکت جستنأ. طی سال هائی که حزب غیر قانونی بود، مطبوعات حزبی نیز حق انتشار نداشتنا. یولیوس موتلو»» ا ۱۵ ‏» ه ۷ ‏مسئولیت روزنامه مخنی حزب، موسوم به پیک سرخ را که در سویس چاپ می‌شد به عهده کرفت. پس از رفع ممنوعیت حزب، فدرت این سازمان ۰ ‏در آلمان واعتبار
 
* صفحه ۱۲
 
‏آن در جنبش بین المللی سوسیالیستی افزایش یافت و تا ایجاد حزب بلشویک، حزب آلمان
 
‏نقش حزب مادر (یا برادر بزرگ‌تر) را ایفا ص کرد.
 
‏فرا فسه:
 
‏بنبش کارگری فرانسه در این دوران در مقام مقایسه با نهضت آلمان کم اصیت‌تر است. وهبران آن نابود، و سی هزار تن از اهدلی پا ریس در دوران پس از شکست کمون پا ریس به قتل رسیده بودنأ. بسیاری أیکر از فعالین تبعید شده بودنأ اما در سال ۱۸۲۲ ‏یک اگریت جدید جهوریخنوا»، ا اکریت محافظه کار منتخب سال ۱۸۲۱ ‏را از مجلس بیرون ریخت. جنبش سوسیالیستی آهسته آ~ از نو جان ص کیرأ و با تصویب قانون آزادی مطبوعات ۱ ‏~ ۱ ‏اک ن
 
‏سرکوب آن دشوار‌تر می‌شود. گرایش‌های مغتلف چر عون کایست ما و طرفداران لانارک که از مارکس متاثر بودنأ، و نیز بلانکیست‌ها _ چون بل ویان» «ه) اأه لا_ بین خود أرکیر مبارزه شدیدی بودنأ. درکنار ایمن کروه‌ها، آنارشیست‌ها نیز از نظر کیفیت و نه از نظر کتی، در جنبش کارگری نفوذ زیادی داشتنأ. در این دوران فشار سیاسی ارتجاع «د~~ی لای درونی جنبش کارگری، اتحادیه‌های متعددی پدید آمد که هیچ یک ئیرو و توان زیادی. فداشت و به قول ژول کد «لا»» مالاددهر گه می‌توانست با پنج تران یک مهر لاستیکی درست کند یک اتحادیه هم راه می‌‌اند اخت د <<
 
 
‏جنبنی سوسبالبسنی در امبر انوری
 
 
‏اتریش _ مجارستان نیز به‌‌ همان صورت آلمان گسترش یافت، منتها با مسائل ویژ» تی که به وجبی د ملیت‌های مغتلف و اختلإفات آنان مربوط می‌شد.
 
‏در خود اتریش به سال ~ ۱ ‏یک حزب سوسیالیستی تاسیس شد. هدف مبسرم آن ~رزه علیه ثوانین ممنوبمیت سوسیالیست‌ها و استقرار آزادی‌های دموکراتیک چون آزادی مطبوعات و تجمعات بود.
 
‏حزب سوسیالیست دموکرات اتریش بلافاصله علیه امتیازات ملی موضع کرفت د از‌‌ همان آغاز خود را ~. مر انترناسیونالیست اعلام´ داشت. اما گسترش جنبشی سوسیالیستی در اتریش و مجارستان همواره از اختلا فات ملی بین آلمانی‌ها، مجار‌ها، و اسلاو‌ها متاثر بود. غالبأ بین کارگران ماهر آلمانی و اسلاوی‌های غیر ماهر اختلاف درص کرفت. دولت امپراتوری همیشه مترصد بود که از این اختلا فات سود بجوید.
 
 
 
‏در انگلستان در قرن فیجدهم که بیش از همه کشور‌ها از مرخللأ انقلاب صنعتی گذشته بود، سرمایه داری نیرومند‌تر و طبقه کارگر از نظر کمی رشد یافته‌تر از هر جای أیکر بود. اما قدرت جنبش سوسیالیستی با این اوضاع تناسب فداشت. جنبش چارتیست‌ها که در آغاز سده نوزدهم میلادی پایه‌های سرمایه داری انکلسثان را به لرزه‌اند اخت و بربی ک‌ترین اعتصابات کارگری را به پا کرد. به زودی شکست خورد. اقدامات فعالینی چون روبرت فوون «» - «نیز کامیابی در بر فداشت و ممزمان با سرکومبه محارتیست‌ها از میان رفت. در ۰ ‏لا ۱۸ ‏اتحادیه فجاران تشکیل شد. در‌‌ همان سال دبیران سندیکا‌های مختلف دبیرخانه مش‌تر کوم یوای
 
* صفحه ۱۳
 
  
‏هماهنگ کرهن فعالیت های`نرد به وجود آوردنا. در ۱ ‏~ ۱ ‏اتحادیه‌های کارگری نزدیک به یک میلیون و نیم عضو داشتنأ. سندیکا‌های کارگری انگلستان که بیشتر از کارگران ماهر تشکیل می‌شد با ایجاد صندوق اعتصاب این امر را می‌سر کرد که کارگران بتواننا هنگام اعتصاب از حداقل کمک مالی برخورد ار شونا و اعتصاب بتوانا مدت کلولانی تری ادامه یابأ. فیتت حاکمه اگستان ط انز احکام محکومیت از دادکا ۰ ‏برای سندیکا لیست ماتی که به کار لحران اعتماس ~ مالی می‌کردنأ به مقابله با آتادیه‌ها بوفامت. هر این موقع اتعادیه‌های کارگری با عقد مماهد» تی مخنی با هزب لیبرال قرار بر این گذاشتنأ که در پارلان به مفاع از آن هزب برفیزند ودر عوضی لیبرال‌ها به هنگام داشتن قدرت اقدام به الفای قوانین ضدکارکری کنند این تاکتیک نشان می‌دهد که علیرغم منافع یک عنین تا کتیکی، بنبش به انعراف کشانأ «می‌شر.
+
'''ژاپن:'''
‏نخستین سازمان مشنصأ و خالصأ
+
 
‏کارگری -میسال ۱ ‏~ ۱ ‏به ممت هیندمان ۸ ‏ «-لا ۸ ‏~ تاسیس شد که در لأ~ ۱ ‏ «فدراسیون سوسیال سوکراتیک» نام کرفت. هر این تاریخ ۰ ‏پیروان مارکس «جامعه سوسیالیست» را بایه ریزی کردنأ. متآسفانه نه ۱ ‏ن اولی و نه دومی می‌ج یک نفوذ زیادی نیافتنأ. در‌‌ همان تاریخ بماسز فابین تاسیس شد که بمد‌ها هر هزب کارکی انگلستان نقش مهم ایفا کرد.
+
‏در این کشور که تازه با دنیای خارج رابطه برقرار کرده بود صنایع با سرعتی گیج‌کننده گسترش یافت. سال ۱۸۸۲ ‏شاهد تأسیس یک حزب سوسیالیست شرقی بود که تحت تأثیر '''سِن کاتایاما''' قرار داشت؛ در سال ۱۸۸۹ ‏نخستین سندیکا، متعلق به‌کارگران فلزکار، تأسیس شد. جنبش سوسیالیستی ژاپن همپای صنایع و سرمایه‌داری گسترش یافت، اما در سال ۱۸۸۹ ‏این جنبش اهمیت زیادی نداشت.  
۰ ‏بژیث:
 
‏این کثور که بین سه کشور آلان، فرانسه و انگلستان قرار دارد از جنبش
 
‏ابتاعی هر سه این کشور‌ها تاثیر می‌مذیرفث و علار» بر این، هموار» به عنوان
 
 
 
‏پناهکا» یا تبعید کا> مورد استفاأ انقلا بیون مرآنسوی یا آلمانی قرار می‌کرفت و فعالین بنبش کارگز ۰ ‏ی از تاثیر این انقلا بیون می‌بهر» نمی‌ماندنأ. ص أانیم که مارکس، خود در سال ۸ ‏لأ ۱۸ ‏تا هنگام اخراج مر أنبا زندگی می‌کرد. تا سال ۱ ‏~ ۱ ‏سرمایه داری وصنعت در بلژیک پیشرفت زیادی بکرد بود. ایتن کشور که نه ازعواقب شکست کمون پا ریس
 
‏و نه از پی آمدهای «قوانین استثنائی» الماد رنج ص برد، در این سال جنبش کإرگری و سوسیالیستی نیرومندی داشت. نخستین انجمن مقاومت به سال لا~أ هر شهر کاند،، و نخستین تمارنی کارگری (اتحادیه با فندگان) در‌‌ همان سال پدید آمد. حزب کارگری سوسیالیست فلامان بلژیک به سال لأ ۱۸۷ ‏تاسیس شد. بمدما، هر ۱ ‏~ ۱ ‏حزب سوسیالیست بلژیک که همه کوشندگان فلامان و وا لون (فر انسوی زبان) را در برمی کرفت ایجاد شد. سوسیالیست‌ها بلژیک هم در زمینه هان اقتصادی وهم در زمینه سیاسی برای تامین حقوق هموکراتیک مبارزه می‌کردنأ.
 
 
‏اهمیت جنبش سوسیالیستی در ملنأ بسیار کنم‌تر از کشورهای مجاور آن بود. یک حزب سوسیالیست به سال ۱ ‏طلا ۱ ‏پایه کذارئ شد. این حزب اتحادیف سوسیال سوکرات ما نام داشت و افراد زیادی در آن فعالیت نداشتنا. علیرغم وضع وحشتناک زندکی زحمتکشان، تعداد نامحیزی از آنان در این سال‌ها به جنبش کارگری و سوسیالیستی پیوستنأ. قابل ذکر است که در ملنأ، روزانه کار، بین ۱۷ ‏تا ۱۸ ‏ساعت در تابستان و لأ ۱ ‏ساعت در زمستان بود. دستمزد مردان کارکی بسیار ناحیز بود و به سختی بدانان امکان ادامه
 
* صفحه ۱۴
 
  
‏حیات می‌داد، و دستمزد زنان از آن ~ بی‌ناچیز‌تر بود.
 
 
‏نخستین سازمان کارگری سویس در ۱۸۳۸ ‏پایه گذاری شد و از سوسیالیسم بسیار دور بود. تنها در سال ۱۱۰۱ ‏بود که این سازمان با توجه به تجر بیات دیگر کشورهای اروپانی به حزب سوسیالیست سویس تبدیل
 
 
‏ایتالیا.
 
‏جنبش انقلابی ایتالیا تا سال ۱۸۷۰ ‏برای وحدت کشور و علیه فنودا لیسم و پاپ مبارزه می‌کرد پس از ۱۸۷۰ ‏گسترش و مأنیت مبارزه در نقاط مختلف کشور متفاوت بود ~رز «، در شمال که طبقه پر ولتاریا د-لا داشنت، با بنرب ~ ~ز در چنگال فنودا لیسم رنج می‌برد به کلی تفاوت داشت.
 
‏اسبانبا:
 
‏در ~ ۱ ‏در فرصت تشکیل نمایشگاه جهانرر دربار سلون، اتحادیه عمومی کارگران ط ۰۰ ‏کا ۳ ‏~ پایه گذاری شد. مفت سال پیش از آن، فدرامیسون کارگران جمهوری خوا «اسپانیا با شصت هزار عضو تشکیل شده بود. در این کشور کرارمش آزاد منش (آنارشیست) قوی‌تر از هر جای أیکر بود.
 
‏کو.‌های امکاندباوی:
 
‏نخستین کشور اسکاندیناوی که تحت ~ تاثیر سوسیالیسم قرار کرفت دانا رک برد ک در آن شعبه نی از بین اللل ارل سال ۱۸۳۸
 
‏تاسیس تد. در سال ۱۸۷۸ ‏یک حزمبه سوسیالیست یایه گذاری تمد که أرانتخابات ط د~ن ترکت جست اما بیتی از کا ۷ ‏رأی
 
‏تحصیل فکرد. مع زلک علیرغم فتارهای زیاد، نفوذ این حزب رو به افز ایتی کذاتمت.
 
‏در نروژ، یعنی کتوری که. تا سال ۱۱۰۹ ‏جزنی از پادشاهی سرند بود، اتحادیه‌های کارگری و سازمان‌های سیاسی به نحوی مستقل کسترتی یافتنأ. در سال ~ ۱ ‏دو سازمان سوسیالیستی به وجود آمد که در سال ۷ ‏~ ۱ ‏متحد تدنأ و حزب کارگری نروژ را تاسیس کردنأ که دست کم دو فنرار عضو دا تت. از سال ۹ ‏~ ۱ ‏به بعد، کؤشندگان کارگری به ایجاد تعاونی‌های کارگری اقدام کردنأ.
 
‏در سرند جنبش کارگری دن لأ~ ۱ ‏به دست آکرست بالم یایه کزاری شد و نخستین کلوب سوسیال ~لأا~ علیرغم مخالفت سندیکا‌ها در‌‌ همان سال کشایتی یافت. بعد‌ها نزدیکی بین سندیکا‌ها و جنبق سوسیالیبتی به حدی بود که عضریت سندیکا‌ها در جنب‌تر سوسیالیستی امری اجباری شد.
 
‏~ا:
 
‏این کتور موردی استثنانی است. فنلاند، علیرغم تملق بنر افیانی و اقتصادی‌تر به کتورمای اسکاندیناوی، از نظر سیاسی از سال ۱۸۰۱ ‏به امپراتوری روسیه واهمت تمد.
 
‏با این همه فنلاند نخستین کتوری بود که برای زنطز حق رأی قائل تمد (۱۱۰۹ ‏) و
 
‏سوسیالیست‌های آن در انتخابات سال ۶۱۱۱ ‏به اکثریت پارلمانی نزدیک تندنا (۳۳ ‏درصد آراه، و ۸۷ ‏نمایند «از ۲۰۰ ‏تن). اما این بیترفت بیشتر مربوط به دوران، پس از نخستین انقلاب روسیه است و در سال ۹ ‏~ ۱ ‏هنوز سازمانی سوسیالیستی هر آن کقبور وبود فداشت.
 
*صفحه ۱۵
 
  
‏در تمام اکشورهائی که از آنان سخن رفت، گعترش سرمایه داری د لإ~گی بمررژدازی ط نابود شدن سیستم فئودا لیته صورت بذیرفت اما در روسیه، وضح این چنین نبوت. با اینکه سروان به سال ۱ ‏لا ۱۸ ‏مکی شد، و با اینکه صنایع در حاشیه شهر‌های چون سن
+
'''استرالیا:'''
‏~
 
‏بترز بودک، سبکر، و منطقه اوکر این به سوی
 
‏رشد می‌رفت، در سال ۹ ‏~ ۱ ‏روسیه تنها کشور اروپانی بود که منور پادشاهی مستبد بو آن حکومت ص کرد. در این سال ضوز احز امبه سیاسی پدید نیامده بود پس از شکست جنبش دکابریست‌ها در از ائل سده نوزدهم میلادی، اتدا مات انقلابی مممدتأ از طریق
 
‏• •
 
‏عملیات تروریستی انجام می‌کرفت. تزار آلکساندر دوم به سال ۱ ‏~ ۱ ‏ترور شد. این عملیات به دست ووشنفکرانی گه أرغرب تحصیل کرفو بودنأ ا~م می‌کرفت و تو‌ها مزدم هنوز به تکان نیامده بود. نخستین حزهبه کارگری سوسیال هموکراتیک به سال ۳ ‏~ ۱ ‏به وسیله بلخانف پاپه کزاری شد و در میان کارگران صنایع بدید به فعالیت تبلیغاتئ خود پرداخت این تبلیغات به زودی به علت استثار وهشیانه کارگران به دست سرمایه داران تاثیر خود را برجا کذاشتند. برفلاف کارگران انکلیسس که امیدوارهبردند بتواننا از طریق مبارزات سندیکائی وضح
 
*صفحه ۱۶
 
‏اقتصادی خود را بهبرد بخشنا، کارگر روسی چنین امیدی فداشت. به صین دلیل منازعات به زودی شکلی قهر آمیز به خود کرفت و در سال ۱۹۰۹ ‏در اوبم خود منجربه انقلاب مئد. دوسال ۶ ‏~ ۱ ‏کوشندگان سوسیالیسم روس به خاطر فرأت مبارزا تی مئآن در کفکره بین المحلل مورد استقبالی محبت آمیز قرار گرفتنأ.
 
 
‏این کشور که بخشی از امپراتوری روسیه بود شاما مبارزات انقلابی و در‌‌ همان حال سرکوبی شریدأ قهر آمیز بود. در این کشور مبارزه برای بهبود زندگی با مبارزه علیه تجاوز خارجی پیوند خورد.
 
‏کورهای بالکان:  
 
‏در این نقطه از جهان که دولت‌های خودمختار در چارچوپ امپراتوری عثمانی ایجاد شد» بود سرمایه داری ۰ ‏منوز آن قدر‌ها پا
 
‏فکرفت بود، اما جنبش سوسیالیستی آغاز شده بود. کروه مای انقلابی در وومانی و بلفار ستان پدید آمده بردنأ و چند صد عضوی را در بر می‌. کرفتند. این امر با توجه به محدودیت تعداد کارگران مثلا در عربستان (۱۹ ‏هن ار تن) کاملأ طبیعی بود. هنوز قسمت اعظم جمعیت این مناطق را دهقانان تشکیل می‌دادند.
 
‏ا بآلات منحد آ مریکا:
 
‏در آن سوی اقیانوس اطلس، پس از بنگ استقلال آمریکا، این کشور ددکوچکدد کشاورزی به زودی با توسعه صنعتی سریع و قابل ملاحظه ئی روبه رو شد. جمعیت آن کشور از ۳۲ ‏میلیون در سال ۰ ‏لأ ۱۸ ‏به ۰ ‏لأ میلیون در سال ۹ ‏~ ۱ ‏بالغ شد. آمریکا
 
‏به زودی از کشورهای صنعتی اروپا پیشی کرفت. از ۱۸۹۳ ‏آمریکا أیکر به بزرک‌ترین قدرت منمتی جهان بدل شده بود. در سال ۹ ‏طلا ۱ ‏میلیون‌ها کارگر در صنایعی با ابعاد غول آسا کار می‌کردنأ. نخستین سندیکای کارگری آمریکا به نام ددپاسداران کار <<در سال لا_ ۱ ‏، یعنی سال اوج قدرتش، ۷۲۹ ‏هزار عضو داشت. اما با این همه این تعداد استثنائی بود. سازمان رقیب که همزمان در حال توسعه بود، یعنی «فدراسیون کار آمریکا» در این زنان بیش از ۹۰ ‏مزار عضو فداشت. در مقام مقایه باسنأ سندیکا‌های کارگری اروپا، سندیکا‌های آمریکا کمتر نزدیک به سوسیالیسم وبیش از اتحادیه‌های انگلستان به دنبال منافع صرفأ اقتصادی بودنأ. جنبش سوسیالیستی در این زمان به کروه مای کوچک محدود بود. جنبش
 
‏سوسیالیستی دراین کشور هرگز اصیتی را که در اروپا داشت پیدا فکرد، اما جنبش
 
‏. سندیکائی (با خواست‌های عرفأ اصلاح طلبانه اقتصادی) بیار نیرومند شر.
 
‏آمریکای لاتین و کانا ۰ ‏ا:
 
‏در این کشورهای قاره آمریکا نیز جنبش سندیکائی و سیاسی کارگران به دست مهاجر ازر اروپائی ایجاد شد، اما در سال ۹ ‏~ ۱ ‏ضوز
 
‏رشد قابل ذکری پیدا فکرد» بود.
 
 
‏در این کشور که تازه با دنیای خارج رابطه برقرار کرده بود صنایع با سرعتی گیج کننده گسترش یافت. سال ۲ ‏~ ۱ ‏شاهک تاسیس یک حزب سرسیا لیست شرقی بود که تحت تاثیر مین کا تایاما قرار داشت: در سال. ۹ ‏~ ۱ ‏نخستین سندیکا، متعلق به کارگرانی فلزکار، تاسیس شد. جنبش سوسیالیستی ژارمن
 
۰ ‏مدم
 
* صفحه ۱۷
 
‏ممپای صنایع و سرمایه داری گسترش یافت، اما در سال ۱۸۸۹ ‏این جنبش اهمیت زیادی فداشت.
 
 
‏این کشور یکی از مستعمرات نادر بریتانیا است که تقریبأ تمام> اهدلی آن را سفید پوستان مهاجر تشکیل می‌دادند. بنبش کارگری شا_ پیشرفتی بود شبیه أثچه در انگلستان رخ می‌داد. ایجاد سندیکا‌های
 
  
‏نیرومند، استر الیا را اولین کشوری کرد که روزانه هشت ساعته کار را بذیرفت (به سال لأ ۱۸۹ ‏!). جشن کارگران این کثور، صان تاریخ (۲۱ ‏آوریل) تعیین شد.  
+
این کشور یکی از مستعمرات نادر بریتانیا است که تقریباً تمام اهالی آن را سفیدپوستان مهاجر تشکیل می‌دادند. جنبش کارگری شاهد پیشرفتی بود شبیه آنچه در انگلستان رخ می‌داد. ایجاد سندیکا‌های ‏نیرومند، استرالیا را اولین کشوری کرد که روزانهٔ هشت ساعتهٔ کار را پذیرفت (به‌سال ‍‍۱۸۵۶؛). جشن کارگران این کشور، همان تاریخ (۲۱ ‏آوریل) تعیین شد.  
 
   
 
   
۰ ‏روشن است که در کشورهای آفریقاثی. و آسیائی که در آن‌ها سرمایه داری هنوز ریشه فدوانده، نه سازمان کارگری وجود داشنت نه
 
  
‏تشکیلات سوسیالیستی. خلاصه اینکه دژ تمام کشورهای دنیا که در آن‌ها سرمایه داری گسترش یافته بود، همزمان و فمپا با توسعه صنعت، هم جنبش کارگری و ~ سازمان‌های
+
{{ستاره}}
  
‏سیاسی طبقه کارگر پدید آمد. گروه~ی سوسیالیستی و انجمن‌های «مطالعاتی مارکسیستی، آنارشیستی، یا رفرمیستی آهسته آهسته جای خود را در جامعه باز کردنأ. گرچه در این زمان هنوز تنها اقلیت کوچکی ازمردم به این سازمان فا وگرو»‌ها جلب شده بودنأ، اوضاع بدین گونه نمانا وبه زودی تمام این سازمان‌ها گسترش یافتنأ. سازمان‌های کارگری و احزاب سیاسی کارگری درسطح کشور رشد وگسترش یافتنأ و  
+
روشن است که در کشورهای آفریقائی و آسیائی که در آن‌ها سرمایه‌داری هنوز ریشه ندوانده، نه سازمان کارگری وجود داشت نه ‏تشکیلات سوسیالیستی. خلاصه اینکه در تمام کشورهای دنیا که در آن‌ها سرمایه‌داری گسترش یافته بود، همزمان و همپا با توسعهٔ صنعت، هم جنبش کارگری و هم سازمان‌های ‏سیاسی طبقهٔ کارگر پدید آمد. گروه‌های سوسیالیستی و انجمن‌های مطالعاتی مارکسیستی، آنارشیستی، یا رفرمیستی آهسته آهسته جای خود را در جامعه باز کردند. گرچه در این زمان هنوز تنها اقلیت کوچکی از مردم به‌این سازمان‌ها و گروه‌ها جلب شده بودند، اوضاع بدین گونه نماند و به‌زودی تمام این سازمان‌ها گسترش یافتند. سازمان‌های کارگری و احزاب سیاسی کارگری در سطح کشور رشد و گسترش یافتند و ‏در سطح بین‌المللی نیز پیوند‌ها مستحکم شد.
‏در سطح بین المللی نیز پیوند‌ها  
 
 
 
 
   
 
   
 +
==نخستین جشن اول ماه مه در جهان:==
 +
 +
 +
'''آلمان:'''
 +
 +
در آستانهٔ برگزاری نخستین نمایش اول ماه مه '''روزنامهٔ مذاکرات''' از برلن گزارش داد که کارفرمایان با کوشش فراوان از در مخالفت در آمدند و اعلام کردند کارگرانی را که در روز اول ماه مه غیبت کنند دیگر نخواهند پذیرفت و به‌اعتصابات روزافزونی که این اندیشه موجب شده است تسلیم نخواهند شد. دولت نیز به‌سهم خود دست به‌کار شد. پادگان برلن مهمات کافی دریافت کرد. از همهٔ مدیران کارخانه‌ها درخواست شد کوچک‌ترین حرکتی را فوراً به‌کلانتری محل و شهربانی اطلاع دهند. اما کارگران روحیهٔ خود را حفظ کردند و این تدارکات کوچک‌ترین خللی در روحیهٔ آنان وارد نیاورد. به‌محض اینکه اعلان ممنوعیت غیبت از کارخانه صادر شد اولین دسته از کارگران اعتصاب خود را آغاز کردند. همین روزنامهٔ ارتجاعی گزارشی داد که کارگران‌ '''هامبورگ، روستوک، برلن، فرانکفورت، کلن، لایپزیک، و مونیخ،''' علیرغم تهدیدات کارفرمایان دست به‌اعتصاب زدند. با توجه به‌این که کارفرمایان به‌قول خود دائر بر اخراج کارگران «وفا» کردند، در بسیاری از نقاط اعتصاب کارگران ادامه یافت. مثلاً بندر '''هامبورگ''' در پانزده روز اول ماه مه ۱۸۹۰ ‏کلاً فلج شده بود.
 +
 +
 +
'''اتریش:'''
 +
 +
در اتریش جنبش اعتصابی ظاهراً مهم و عمومی بود. و این موضوع در مورد تمام مناطق امپراتوری صحت داشت. به‌علاوه در پاره‌ئی نقاط به‌نظر می‌رسد که اعتصاب کارگران طی روزهای بعدی هم ادامه یافت. تظاهرات اول ماه مه در شهر وین بسیار مهم بود و تعداد شرکت‌کنندگان تا ۱۵۰ هزار نفر تخمین زده شد. در شهر بوداپست تظاهرات ممنوع اعلام شد و با این همه سی هزار نفر از کارگران در آن شهر گرد آمدند.
 +
 +
 +
'''انگلستان:'''
 +
 +
کمیتهٔ جشن اول ماه مه در انگلستان تصمیم گرفت که این جشن نه در روز پنجشنبه اول ماه که در روز چهارم (یکشنبه) برگزار کند. به‌عده‌ای از کارگران این احساس دست داد که به‌قطعنامهٔ بین‌الملل خیانت شده است. شورای فدراسیون سازمان‌های کارگری کارگران را طی فراخوانی به‌تظاهرات دعوت کرد. در تظاهرات روز اول ماه مه دوهزار کارگر شرکت کردند. اما در روز یکشنبه تظاهرات جشن اول ماه مه در هایدپارک برگزار شد و مهمترین و بزرگ‌ترین نمایشی بود که آن سال در سراسر دنیا انجام گردید. تعداد شرکت کنندگان نیم میلیون اعلام شد.
 +
 +
 +
'''بلژیک:'''
 +
 +
در بلژیک، روز پنجشنبه اول ماه مه، هنگامی که آفتاب طلوع می‌کرد، صد هزار نفر از صد و ده‌ هزار کارگر معدنچی آن کشور اعتصاب را شروع کرده بودند. کارگران در تمام کشور دست به‌تظاهرات زدند. مهم‌ترین این نمایشات در شهر '''شارل‌روآ''' با ۱۵ هزار نفر برگزار شد. در '''بروکسل''' نیز ۱۵ ‏هزار کارگر به‌تظاهرات پرداختند. اگر تعطیل کار در معادن تقریباً کامل بود، در دیگر شهر‌ها همهٔ کارگران در تمامی رشته‌ها این روز را تعطیل نکردند. برخی تنها در بعدازظهر آن روز دست از کار کشیدند. در این کشور پلیس کوچک‌ترین اقدامی علیه تظاهرکنندگان به‌عمل نیاورد.
 +
 +
 +
'''فرانسه:'''
 +
 +
تظاهرات در فرانسه و به‌ویژه در پاریس ممنوع اعلام شد. صف نمایش‌دهندگان در پاریس قرار بود تا محل پارلمان رژه برود و در آنجا عریضه‌ئی حاوی درخواست تقلیل مدت کار به‌هشت ساعت در روز تقدیم مجلسیان شود. علاوه بر ۳۴ ‏هزار سرباز مستقر در پاریس، از شهرستان‌ها نیز کمک خواسته شد. صبح آن روز به‌نظر نمی‌رسید که اتفاقی بیفتد، چند پرچم سرخ با شعار «اول ماه مه، هشت ساعت کار» پائین کشیده شد.
 
   
 
   
‏نخستین جشن اول ماه مه در چون آ لمان:
+
‏هیأت نمایندگی کارگران که مرکب از برخی اعضای پارلمان و رهبران جنبش سندیکائی و احزاب چپ بود در نزدیکی میدان '''کونکورد''' دستگیر شد؛ نمایندگان با نشان دادن کارت نمایندگی مجلس موفق شدند به‌راه خود ادامه دهند، اما نظامیان از پیشروی جمعیت جلوگیری کرد. در حالیکه این هیأت با رئیس مجلس دربارهٔ این عریضه صحبت می‌کردند و اعلام داشتند که از کسی برای تظاهرات دعوت به‌عمل نیامده، پلیس با حملهٔ به‌تظاهرکنندگان، نمایش آرام را به‌زدوخوردی خشن مبدل کرد.
 +
 
 +
 
 +
'''ایتالیا:'''
 +
 
 +
در شهر '''رُم''' حکومت نظامی اعلام شد. تمام بناهای مهم مورد اشغال نظامی قرار گرفت. تمام خیابان‌ها ساکت بود و جنبده‌ئی در آن‌ها به‌چشم نمی‌خورد. مغازه‌ها هم تعطیل بودند. اما بعد، تمام این پیش‌گیری‌ها احمقانه به‌نظر رسید چرا که رُم، یکپارچه تعطیل بود و هیچ گونه تظاهراتی رخ نداد. در دیگر شهر‌های ایتالیا اوضاع یکدست نبود. پاره‌ئی از شهر‌ها مانند '''بولونیا''' و '''ونیز''' که در اشغال نظامی بودند آرامش برقرار بود. در '''لی‌وُرنو''' بین مردم و ژاندرمری زد‏وخوردی رخ داد. در '''فلورانس''' علیرغم حضور نیروهای پلیس تظاهرات با آرامش انجام گرفت. در شهر صنعتی '''تورینو''' اشغال نظامی ساختمان‌های دولتی، دستگیری ‏فعالین سیاسی و سندیکائی، سرانجام به‌ایجاد سنگرهای خیابانی کشید. عده‌ای زخمی و تعداد دیگری دستگیر شدند. به‌نظر می‌رسد شدید‌ترین حادثه درشهر '''لی‌ورنو''' رخ داد که انفجار بمبی در شب قبل از اول ماه مه محیط شهر را به‌شدت متشنج کرد. تظاهرات، زدوخورد‌ها و اعتصاب کارگری، تا چند روز پس از اول ماه مه همچنان در این شهر ادامه یافت.
 +
 
  
‏در آستانأ برگزاری نخستین نمایش ان ل ماه ررزنامذ مذاکرات از برلن گزارش داد که کارفرمایان با کوشش فراوان از در مخالفت در آمدنأ و اعلام کردنأ کارگرانی را. ~ د، «دذ اول ما» مه غیبت کننب أیکر نخراهند بذیرفت و به اعتصابات ووزافزونی که اپن اندیشه موجب شده است تسلیم نخواهند. شد. دولت نیز
+
'''اسپانیا:'''
‏به سهم خود دست به کار شد. پادگان برلن فهمات کافی دریافت کرد. از همه مدپران کارخانه‌ها درخواست شد کوچک‌ترین حرکتی را، فورأ به کلانتری محل و شهر بانی اطلاع دهنأ. إما کارگران روحیه خود ن ا ممغظ کردن و این تدارکات کوچک‌ترین خللی در روحیه آنان وارد فیاورد. به محض اینکه اعلإن ممنوعیت
 
‏. غیبت از کارخانه صادر مئد اولین دسته از لار گران اعتصاب خود زا آغاز کردنأ. فمین روزنامه ارتباعی گزارشی داد که کارگران‌ها می‌ورک، ورستی ک، برلن، فرانکفورت، کلن، لایپزیک، و مونیخ، علیرغم تهدیدات لمخارفرمایان دست به اعتصاب زدنأ. با توجه به این ~ کارفرمایان به قول خود دائر بر اخراج کارگران>> وفا <» کردنأ، در بسیاری إز نقاط اعتصاب کارگران ادامه یافت. مثلأ بندر فامبورک در بانزد» ووزاژل ماه مه ۱۸۹۰ ‏کلأ فلج شده بود.
 
‏اترینتی.
 
‏در اتریش جنبش اعتصابی ظاهرأ مهم و عموص بود. و این موضوع در مورد تمام. مناطق امپراتوری صحت داشت. به علاوه در پاره ئی نقاط به نظر می‌رسد که اعتصابه کارگران هی ووزمای بعدی هم ادامه یافت. تظاهرات اول ما» مه در شهر رین بسیار مهم
 
* صفحه ۱۸
 
  
‏پود و تعداد سرکت کد) ن تا ۱۵۰ ‏م ار نفر تحین زد» سر. در شهر بودایست تظاهرات موی املام سر و با این همه س م ار نفر از کارلم ان در آن شهر کرد آمدنأ.  
+
در این کشور تظاهرات و اعتصابات در چهل شهر انجام شد. در شهر '''بارسلون''' این تظاهرات خشونت‌آمیز‌تر از هر جای دیگر کشور بود. در اثر حملهٔ پلیس چند تن به‌قتل رسیدند و د‌ه‌ها نفر زخمی شدند. در '''مادرید''' ۲۰ ‏هزار نفر در تظاهراتی آرام شرکت جستند. قطعنامهٔ بین‌الملل طی مراسمی به‌نخست وزیر تقدیم شد. '''م. ساگاستا،''' نمایندهٔ حزب کارگران اسپانیا، اعلام داشت که برای قبولاندن اصلاحات مورد نظر حزب کوشش خواهد کرد اما برای این کار به‌وقت و مطالعه نیاز دارد.  
 
   
 
   
‏کیته جشن اول ماه در ا~ن تصمیم کرفت که این جشن نه در ردذ بنجشنبه اول ماه که در روز چهارم (یکشنبه) برکزار کند. به عده‌ای از کارگران این احساس دست داد که به قطعنامه بین البلل خیانت شد «است. شورای فدراسیون سازمان ط ی کارگری کارگران را طی فراخوانی به تظاهرات دعوت کرد. أر تظاهرات روز اول ماه مه أوهزار کارگر شرکت کردنأ. اما أرروز یکشنبه تظاهرات جشن اول ما «مه در هایدپارک
+
 
‏` برگزار شد و مهم‌ترین و بزرکهترین نمایثس بود که آن سال در سراسر دنیا انجام گرد ید. تعداد شرکت کنندگان نیم میلیون اعلام شد.  
+
'''پرتقال:'''
 +
 
 +
‏به‌نظر نمی‌رسد که در روز‌ اول ماه مه ۱۸۹۰ ‏در این کشور اعتصابی انجام شده باشد، مگر چند تظاهرات پراکنده در شهر‌های '''لیسبون''' و '''پرتو.'''
 +
 
 +
 
 +
'''سویس:'''
 +
 
 +
‏در این کشور دولت از تظاهرات جلوگیری نکرد، تظاهرات با آ‏رامش برگزار شد و هیچ حادثهٔ غیرمترقبه‌ئی هم رخ نداد. نمایشات در شهر‌های '''ژنو، برن، لوزان، زوریخ''' و '''لوسرن''' برگزار شد.
 +
 
 +
 
 +
'''کشورهای اسکاندیناوی:'''
 +
 
 +
در این ممالک هم اعتصاب و هم تظاهرات انجام گرفت. در شهر '''استکهلم''' بیش از صد هزار نفر گرد آ‏مدند و به‌سخنان '''آگوست پالم''' و '''برانتینگ''' گوش فرادادند.
 +
 
 +
 
 +
'''لهستان:'''
 +
 
 +
انجام تظاهرات اول ماه مه در کشوری مانند لهستان که دراختناق سیاسی شدیدی به‌سر می‌برد عمل خارق‌العاده‌ئی بود. باید توجه داشت که در کنگرهٔ بین‌الملل، نمایندهٔ روسیه - '''گئورگی پلخانف '''- با تصویب قطعنامه مخالفت کرده بود، زیرا تحقق آن را در روسیه ممکن نمی‌دانست. در واقع در این سال ۱۸۹۰ ‏تظاهراتی هم در روسیه رخ نداد (نخستین تظاهرات اول مه این کشور در سال ۱۸۹۱ ‏برگزار شد). اما در شهر '''ورشو''' کارگران صنعتی کار را تعطیل کردند. به‌مناسبت روز اول ماه ‏مه نخستین اعلامیه‌های سیاسی که در چاپخانه‌ئی مخفی به‌چاپ رسیده بود پخش شد. اول ماه مِه شاهد پیدایش نوعی مطبوعات آزاد، یعنی خارج از کنترل مقامات حکومتی و سرکوب‌کننده بود.  
 +
 
 +
 
 +
'''رومانی:'''
 +
 
 +
در کشور‌های بالکان هم روز اول ماه مه ‏به‌سکوت برگزار نشد. در شهر '''بخارست''' در روز چهارم ماه مه (یکشنبه) چهار هزار نفر در ‏تظاهرات بعدازظهر شرکت جستند. این تظاهرات به‌همت '''دورهٔ کارگری''' به‌خاطر دفاع از روزی هشت ساعت کار برگزار شد. تظاهرکنندگان با حمل پرچم سرخی که روی آن نوشته بود «هشت ساعت کار در روز و ‏نه بیش‌تر!» در خیابان رژه رفتند.
 +
 
 +
 
 +
'''ایالات متحده آمریکا:'''
 +
 
 +
در آ‏ن سوی اقیانوس، میتینگی با شرکت ۲۰ ‏هزار نفر در یکی از میدان‌های نیویورک برگزار شد. این نمایش از طرف سوسیالیست‌های شهر '''نیویورک''' برگزار شده بود. در شهر '''شیکاگو''' نیز ۳۵ ‏هزار نفر در جشن شرکت کردند و به‌سخنرانی نجارّان اعتصابی گوش دادند.  
 +
 
 +
‏در شهر '''لوئی‌ویل''' نیز تظاهراتی با شرکت ۲۰ ‏هزار نفر برگزار شد که به دو ساعت سخنرانی '''ساموئل گومپه‌رز''' - رهبر فدراسیون کار آ‏مریکا، هواداران مبارزهٔ اقتصادی - گوش فراداد.
 +
 
 +
 
 +
'''‏آمریکای لاتین:'''
 
   
 
   
‏در بلژیک، روز بنجشنبه اول ماه مه، منگامی که آفتاب طلوع می‌کرد، صد هزار نفر از صد وده مزار کارکی ت نیی آن کشور اعتصاب را شروع کرفو بودنأ. کارگران در تمام کشور دست به تظاهرات زدنأ. مهم‌ترین این نمایشات در شهر شارل روآ با ۱۹ ‏فرار نفر برکزار شد. در بروکل فینز ۱۹ ‏هزار کارگر به تظاهرات پرداختنا. اکر تعطیل کار در معادن تتریبأ کامل بود، در أیکر شهر‌ها همه کارگران در تمامی رشته با این روز را تعطیل نکردنأ. برخی تنها در بعدازظهر آن روز دست از کار کشیدنا. در این کشور پلیس کوچک‌ترین اقدامی علیه تظاهرکنندکان به عمل فیاورد.  
+
‏تظاهرات وسیع در آمریکای شمالی نسبت به‌وسعت کشور بسیار ناچیز می‌نماید، اما در کشورهای آمریکای لاتین تظاهرات اهمیت بیش‌تری داشت.  
‏فرا فسه:
+
‏تظاهرات در فرانسه و> به ویژه در پا ریس ممنوع اعلام شد. صف نمایش دهنذگان دن پا ریس قرار بود تا محل پارلمان د «» پف دد و در آنجا عریضه ئی ماوی درخواست تقلیل مدت لار _~ ساعت أرروز تقدیم مجلسیان شود. علاو» بر ۳۳ ‏هزار سرباز مستقر در پا ریس، از شهرستان‌ها نیز کمک خواسته شد. مبح آن روز به نظر <نمی‌رسید که اتفاقی بیفتا، چند پرچم سرخ با شعار أداول ماه مه، هشت ساعت کار <<جز اینکه ا پائین کشیده
+
در '''مکزیک''' تعطیل در کار رخ نداد اما '''دورهٔ کارگری''' تظاهراتی را سازمان داد که در آ‏ن، کارگران مکزیکی و کارگران مهاجر اروپا در کنار هم شرکت جستند.
 +
 
 +
در '''کوبا''' علیرغم انحلال اتحادیهٔ کارگران ‏سیگارسازی، اعتصاب این کارگران و کارگران نجاری‌ها انجام شد. هر نوع نمایشی ‏در روز اول ماه مِه ممنوع اعلام شده بود. والی اسپانیولی جزیره تنها اجازه داده بود که بین ساعت ۵ ‏تا ۸ ‏بعدازظهر جلسه‌ئی در تالاری برگزار شود. کارگران مردد بودند. با رسیدن این خبر که '''لوئی میشل''' - زن انقلابی فرانسوی - شب قبل از آن در شهر پاریس دستگیر شده، کارگران تأخیر بیش از آن را صلاح ندانستند و به‌خیابان ریخته به‌سوی محل برگزاری جلسه روان شدند. سخنرانان هشت‌گانه اعلام داشتند که تجمع کارگران به‌خاطر اعتراض به‌انحلال اتحادیهٔ کارگران سیگارساز نیست، بلکه برای ابراز همبستگی با کارگرانی است که در سراسر اروپا و آمریکا این روز را جشن می‌گرفتند، و نیز با کارگرانی که دولت‌های استبدادی از برگزاری جشن آن‌ها ممانعت به‌عمل می‌آوردند.
 
   
 
   
‏فیأت نمایندگی کارگران که مرکب از برخی اعضای پارلمان و وهبران جنبش سندیکائی و احزاب چپ بود در نزدیکی میدان کونکور «دستگیر شد! نمایندگان با نشان دامن کارت نمایندکی مجلس موفق شدنا. به راه خود ادامه دهنأ، اما نظامیان از پیشروی جمعیت جلو گیری کرد. در حالیکه این فیأت با رئیس مجلس درباره این عریضه صحبت می‌کردنأ و اعلام داشتنأ که ااز کسی برای تظاهرات دعوت به عمل نیامده، پلیس با حمله به تظاهرکنندکان، فبایش آرام را به زد وخوردی خشن مبدل کرد.  
+
 
 +
'''آفریقا:'''
 +
 
 +
‏در این قاره که سراسر در اختیار استعمار‌گران بود طبیعتاً نمی‌توانست تعطیل یا اعتصابی رخ دهد. با این همه عده‌ای از اروپائیان مقیم شهر '''الجزیره''' در این روز دست به‌تظاهراتی زدند که توسط پلیس پراکنده شد. در کشور '''تونس''' عده‌ای از آنارشیست‌های ایتالیائی جلسه‌ئی برپا کردند. کارگران چاپخانه‌ها با پیروی از رهبر رفرمیست خود '''کویفر''' از تعطیل و اعتصاب خودداری کردند اما عریضه‌ئی به‌والی تونس ارائه داشتند.
 +
 
 +
 
 +
==ترازنامهٔ اول ماه ‏مه==
 
   
 
   
‏در شهر رم حکومت نظامی اعلام شد. تمام بناهای مهب مؤرد اشغال نظامی قرار کرفت. تمام خیابان‌ها ساکت بود و جنبده ئی در آن‌ها به چشم نمی‌خورد. مغازه ما مم تعطیل بودند. اما بعد، <تمام این پیش گیری ما احمقانه به نظر رسید چرا که رم، یکپارچه تعطیل بود د می‌ج گونه تظاهراتی رخ نداأ. در أیکر شهر‌های ایتالیا اوضاع یکدست نبود~ م ر» ثی از شهر‌ها مانند بو~لونیا و ونیز که هر اشغلا نظامی بودنأ
 
* صفحه ۱۹
 
  
‏. رامش برقرار بود. در لی ورنو بین مر «م و ژاندرمری زد ۰ ‏ونجوردی رخ´داد. در فلوء انس علیرغم ~ر نیز وهای پلیص تظاهرات با ~راث انبهام کرفت. در شهر صنعتی نورینو اشفال نظامی ساختمان‌های دولتی، دستگیری
+
‏اگر تعداد کارگرانی که در سراسر جهان برای اولین بار در جشن ماه مه شرکت جستند با ‏تعداد کارگران آن سال مقایسه شود طبیعتاً روشن خواهد بود که تنها درصد کوچکی از جمع زحمتکشان، در آن روز، همبستگی بین‌المللی خودرا به‌نمایش گذاشتند. اما هیچ حرکتی را نمی‌توان با آغازش داوری کرد. در این نود سالی که از آغاز جشن ماه مه می‌گذرد، زحمتکشان جهان، در کنار شکست‌ها، عقب‌نشینی‌ها، و سرکوب، شاهد پیروزی‌های درخشانی بوده‌اند: پیروزی‌هائی که به‌همت نیروی لایزال خود ایشان به‌دست آمده است. جنبش کارگری در سراسر جهان توانسته است در بسیاری از زمینه‌ها سرمایه‌داری را به‌عقب‌نشیبی وادارد، به‌کسب امتیازات از دست رفته خود نائل شود، و بالا‌تر از همه، به‌سرنگونی دولت‌های سرمایه‌داری در بسیاری از کشور‌ها دست یابد. ‏اگرچه هنوز از استقرار سوسیالیسم در جهان بسیار دوریم و درهم کوفتن نظام جهانی سرمایه‌داری هنوز در دستور روز کارگران مبارز جهان است، اما نباید فراموش کرد که پیروزی‌های حاصله فقط در سایه اتحاد و اتفاق کارگران به‌دست آمده، و ادامهٔ همین وحدت است که می‌تواند ‏هدف نهائی کارگران جهان، یعنی به‌سرنگونی نظام جهانی سرمایه‌داری و استقرار سوسیالیسم بر کرهٔ ارض امکان دهد.
‏نالین سیاسی و سندیکائی، سرانجام به ایجا «سنگرهای خیابانی کشید. عد»‌ای زخمی و تعداد أیکری دستگیر شدنا. به نظر مبی رمد شدید‌ترین حادثه درشهر لی ورنو رخ داذ که انفجار بمبی در شب قبل. از اول ماه مه ~ شهر را به شدت متشنج کرد. اتظاهرات، زد وفورد‌ها و اعتصاب کارگری، تا جنه روز پس از اول ما» مه ممچنان هر این شهر ادامه یافت.  
+
‏اسبانبا:
+
 
‏هر ا_ کنرو لخاهراهذ و اعنصا بامنأ در  
+
{{چپ‌چین}}تحقیق و تنظیم از '''خ. کیانوش'''{{پایان چپ‌چین}}
+
 
‏چهل شهر انجام شد. در شهر بارسلون این تظا/ات خشونت آمیز‌تر ازهرجای أیکر کشور بود. در اثر حمله پلیس چند تن به قتل رسیدنأ و د‌ها نفر زخمی شدنا. در مادریا ۲۰ ‏هزار نفر دء تظاهراتی آرام شرکت جستنأ. قطعنامأ بین الملل طی مراسمی به نخست وزیر تقدیم شد. م. سر کامت، نمایند» حزب کارگران اسپانیا، اعلام داشت که برای قبولاندن اصلاحات مورد نظر هزب کوشش فواهد کرد اما برای این کار به وقت و مطالمه نیاز دارد.  
+
==پاورقی‌ها==
+
#{{پاورقی|۱}} روز سقوط باستیل در پاریس و پیروزی انقلاب کبیر فرانسه، ۱۷۸۹.
‏به نظر نمی‌ونمد که در ووز‌ام ل ماه مه ۱۸۱۰ ‏در این کشور اعتصابی انجام شد» باشر، مکر عند تظام‌ات واکند» ل شهر‌های یسبون م پرتو.
+
#{{پاورقی|۲}} استقرار کمون پاریس (۱۸۷۱).
* صفحه ۲۰
 
  
‏د ر این کشور دولت از تظاهرات بلوگیری فکرد، تظاهرات با ۹ ‏رابش. بی‌کزار شد و هیچ حادثه غیرمترقبه ثی هم رخ نداأ. نمایشات در شهر‌های ژنو، برنء لوران، زور یخ و لوسرذ برکزار شد.
 
‏کشر رهای امکادیاوی:
 
‏در این ممالک هم اعتصاب و هم تظاهرات انجام کرفت. در شهر استکهلم بیش از صد هزار نفر گرد ۹ ‏مدند و به سخنان آکرست بالم و برانتینک گوش فرا دادند.
 
 
‏انجام تظاهرات اول ما» در کشوری مانند لهستان که درافتناق سیاسی شدیدی به سرمی برد عمل فارق العادئی بود. باید توجه داشت که در لحکر» بین الملل، نمایند» روسیه ~ کسر رکی بلخانف _ با تصویب قطعنامه مخالفت کرد بود، زیرا تحقق آن را در روسیه ممکن نمی‌دانست. در واقع در این سال ۱۸۱۰ ‏تظاهراتی هم در روسیه رخ نداأ (نخستین تظاهرات اول ما> این کشور در سال ۱۸۱۱ ‏برگزار شد). اما در شهر ورنسر کارگران صنعتی کار را تعطیل کردنأ. به مناسبت روز اول ما»
 
‏´ مه نخستین اعلامیه‌های سیاسی که در محاپخانه ئی مخنی به محاس رسید» بودا پخش شد. اول ما» په شاهد پیدایش نوعی مطبوعات ~زاعه یصی خارج از کنترل مقدمات حکومتی و سرکوب لحنده بود.
 
‏وومانی:
 
‏در کنور‌های بالکان هم روز اول ما>
 
 
   
 
   
‏به سکوت برگزار نشد. در شهر بخارست در روز محهدرم ما» مه (یکشنبه) چهار هزار نفر در
 
‏تظاهرات بعدازظهر مئرکت جستنأ. این تظاهرات به همت دورذ کارگری به خاطر دفاع از روزی هشت ساعت کار برگزار شد. تظاهرکنندکان با حمل پرچم سرخی که روی آن نوشت بود «هشت ساعت کار در روز ۷ ‏نه بیش ترا» در فیابان رژ» رفتنأ.
 
‏ابآلات منحد. آمریکا:
 
‏در ۹ ‏ن سوی اقیانوس، می‌تینکی با شرکت ۲۰ ‏هزار نفر در یکی از میدان‌های نیویورک برکزار شد. این نمایش از طرفه سوسیاتیست‌های شهر نیویورک برکزار شد»
 
‏م بود. در شهر نمی‌کاکو نیز • ۳ ‏مزار نفر در بشن شرکت کردنأ و به سخنرانی نجات ان اعتصابی گوش دادند.
 
‏در شهر لوثی ویل نیز تظا/اتی با شرکت ۲۰ ‏هزار نفر برگزار شد که به مو ساعت سخنرانی ساموئل کوپبه رز_ رهبر فدرامتیون کار ۹ ‏مریکا، فواداران مبارز» اقتمامی • کوش فرا
 
‏آمریکای لاین:
 
‏تظاهرات وسیع در آمریکای شمالی نسبت به وسعت کشور بسیار ناحیز می‌فماید، اما در کشورهای آمریکای لاتین آتظاهرات اهمیت بیش تری داشت.
 
‏در مکزیک تعطیل در کار رخ نداأ اما أدر» کار لحری تظا/اتی را سازمان داد که در ۹ ‏ن، کارگران مکزیکی و کارگران مفابر اروپا در کنار هم شرکت جستنأ.
 
‏. هر کوبا علیرغم ا~ اتحادیه کارگران
 
‏سیگار سازی، اعتصاب این کارگران و کارگران فباری‌ها انبام شد. هر نوع نمایشی
 
‏م م
 
* صفحه ۲۱
 
  
‏در رزز اول ماه په ممنوع اعلام شد» بود. والی اسپانیولی جزیره تنها اجازه داد» بود گه بین ساعت ۹ ‏تا ۸ ‏بعدازظهر جلسه ئی در تالاری برکزار شود. کارگران مردد بودنبد. با رسیدن این خبر که لونی میشل _ زن انقلابی فرآنسوی _ شب قبل از آن در شهر پا ریس دستگیر شده، کارکزان تاخیر بیش ازآن را مبلاح ندانستنأ و به خیابان ر~ به سوی محل برکزاری جلسه روان شدنا. سخنرانان هشت کانه اعلام داشتنأ که <تجمع کارگران به خاطر اعتراض به انحلال اتحادیه کارگران سیگار ساز نیست، بلکه برای ابراز صبمتکی با کارگرانی أست که در سراسر اروپا و آمریکا این روز را جشن امی گرفتند، «و نیز با کارگرانی که دولت‌های استبدادی از برگزاری جشن آن‌ها ممانعت به عمل می‌آوردنا.
+
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
 
‏در این قاره که سراسر در اختیار استعمار گران بود طبیعتأ نمی‌توانست تعطیل یا اعتصابی رخ دهد. با این ممه عد «ای از اروپائیان مقیم شهر الجزیره در این روز دست به تظاهراتی زدنأ که توسط پلیس براکند» شد. در کشور تونس غده‌ای از آنارشیست فئای ایتالیائس جلسه ئی برپا کردنأ. کارگران چاپخانه‌ها با پیروی از رهبر رفرمیست خود کویفر از تعطیل و اعتصاب خودداری کردنأ اما عریضه ئی ا به والی تونس ارائه دائتند.
 
‏نر ازنافه ا اول مإ ۰ ‏مه
 
‏اکر تعداد کارگرانی که در سراسر جهان برای اولین بار در جشن ماه مه شرکت جستنپ با ۰ ‏تعداد کارگران آن سال مقایسه شود طبیعتأ ری شمن خواهأ بودکه تنها أرمد کوچکی از جمح زحمتکشان، در آن روز، صبستکی
 
 
‏بین الللی خودرا به نمایش کذاشتند. اما هیچ حرکتی را نمی‌توان با آغازش داوری کرد. در این نود سالی که از آغاز جشتن ماه مه می‌کزرد، زحمتکشان جهان، در کنار شکست‌ها، عقب فشینرم‌ها، وسرکوب، شاهد پیروزی مای درخشانی بودانا: پیروزی هائی که ´به همت نیروی لایزال خود ایشان به دست آمده است. جنبش کارگری در سراسر جهان تو انسته است در بسیاری از زمینه‌ها سرمایه داری را به عقب نشیبی وادارد به کسب امتیازات از دست رفته خود نائل مئوأ، و بالا‌تر از همه، به سرنگونی دولت‌های فمرمایه داری در بسیازی از. کشور‌ها دست یابد. ۰ ‏اگرچه هنوز ازاستقرار سوسیالیسم أرجهان بسیار أوریم و درهم کوفتن نظام جهانی سرمایه داری هنوز در
 
‏ا دستور رزز کار لحران مبارز. جهان است، اصا فباید فراموش کرد که پیروزی‌های حامله
 
‏. فقط در سایه اتحاد و اتفاق کارگران به دست آمده، وادامه فمین وحدت است که می‌توانأ
 
‏لاف نهائی کارگران جهان، یعنی به سرنگونی نظام جهانئ سرمایه داری ر استقرار سوسیالیسم بر کره ارض امکان أمد.
 
‏فحفبن و تظبم آزخ. کبانوس
 
۱ ‏. روز سقوط. ستیط د،‌بان پر و پیروزی انقلاب کبیر
 
‏نو انسر. ۱۷۸۱ ‏. •
 
• ۲ ‏. استترا، کمون باریی ا ۶۸۲۶ ‏ا.
 
* صفحه ۲۲
 
 
 
 
[[رده:کتاب جمعه ۳۳]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۳۳]]
 
[[رده:کتاب جمعه]]
 
[[رده:کتاب جمعه]]
 +
[[رده:خ. کیانوش]]
 +
 +
 +
{{لایک}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۱:۱۸

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۲۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۲۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۲۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۲۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۲۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۲۲



‏شنبه ۲۰ ‏ژوئیه ۱۸۸۹

(شش بعد از ظهر؛)


‏کنگره کار خود را تقریباً به‌اتمام رسانده است. شخصیت‌های مهم کارگری از کشورهای مختلف اروپا و آمریکا آماده رأی دادن به‌قطعنامه‌های مختلف شده‌اند. پس از رأی‌گیری دربارهٔ چند قطعنامه، یکی از نمایندگان حزب سوسیالیست کارگری آمریکا به‌نام بوش ‏Busche رشتهٔ کلام را به‌دست ‏می‌گیرد و پیشنهاد می‌کند که هر سال در یک روز در سراسر جهان تظاهرات عمومی برگزار شود و خواست آن تقلیل ساعات کار باشد. بحث زیادی صورت نمی‌گیرد نمایندگان با تظاهرات یک روز در سال مخالفتی ندارند.

‏اصل مطلب تصویب می‌شود. اما چه روزی را برگزینند؟ ۱۴ ‏ژوئیه[۱]؟ ۱۸ ‏مارس[۲] ۲۱ ‏سپتامبر؟ - سخنگوی آمریکائی اظهار می‌دارد که کنگرهٔ آنان در سال ۱۸۸۸ ‏روز اوّل ماه مه را برگزیدند، و قرار است «فدراسیون سندیکاهای کارگری آمریکا» (آمریکِن فِدریشن آو لی‌بر) برای اولین بار تظاهرات خود را روز اول ماه مه ۱۸۹۰ ‏برگزار کند. برای انتخاب این روز رأی می‌گیرند و تصویب می‌شود.

در صدمین سالگرد آزادی زندان باستی (باستیل) ۱۸۸۹

‏در حدود سال ۱۸۸۹ ‏در کشورهای سرمایه‌داری احزاب و گروه‌های کارگری وجود داشت اما اعضای این گروه‌ها تنها اقلیت کوچکی از زحمتکشان را تشکیل می‌داد. در میان ایشان سه گرایش عمده قابل تشخیص بود:


۱. مارکسیست‌ها:

اینان کسانی هستند که در صددند حزبِ «طبقاتی» کارگری را به‌وجود آرند یا اگر قبلاً ‏چنین کرده‌اند، در راه تحکیم و گسترش این حزب گام برمی‌دارند. این‌ها می‌خواهند کارگران را هم در زمینه‌های اقتصادی و هم در زمینهٔ سیاسی بسیج و متشکل کنند. این احزاب در عین پیشبرد مبارزه برای انجام انقلاب اجتماعی، می‌کوشند در وضع زندگی‏ اقتصادی و حقوق سیاسی کارگران تحولات ملموسی ایجاد کنند زیرا می‌خواهند هر روز تعداد بیش‌تری از زحمتکشان را بسیج کرده، سازمان دهند. اینان مترصدند احترامات ‏اصلاح‌طلبانه‌شان برای بهبود وضع زندگی ‏کارگران سدّ راه اساسی استقرار سوسیالیسم نشود. مارکسیست‌ها که در حیات خود مارکس نفوذ زیادی در احزاب کارگری نداشتند در این دوران آهسته آهسته تبدیل به‌اکثریت بدل می‌شوند و تا جنگ جهانی اول در اکثریت باقی می‌مانند.


۲. اصلاح طلبان:

‏برخلاف مارکسیست‌ها که معتقد به‌تمایز احزاب کارگری و احزاب بورژوازی مترقی بودند، اصلاح‌طلبان در این عصر به‌همکاری نزدیک با عناصر و احزاب بورژوائی مترقی عقیده داشتند. آن‌ها همانند مارکسیست‌ها در مبارزات انتخاباتی شرکت می‌جستند اما در این راه فرا‌تر می‌رفتند و کم و بیش در جریانات بورژوائی مستحیل می‌شدند. مبارزات اصلاح‌طلبان، در کنار مارکسیست‌ها برای بهبود وضع طبقه کارگر در کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته (و بعد‌ها امپریالیستی) بدون موفقیت نبود. کارگران توانستند در اثر مبارزات طولانی خود به‌دست‌آوردهائی از نوع قوانین کار، بیمه‌های اجتماعی، حق کامل شرکت در پارلمان و غیره نائل آیند.


۳. هواداران مبارزه اقتصادی:

‏این‌ها به دو دسته تقسیم می‌شدند. نخست سندیکالیست‌ها که نظم سرمایه‌داری را می‌پذیرفتند. برخی از فعالین سندیکائی معتقد بودند بورژوازی نیرومند‌تر از آن است که از طریق بازی‌های پارلمانی قوانین مفید به‌حال طبقهٔ کارگر را بپذیرد و حتی اگر هم به‌نحوی معجزآسا یک چنین قوانینی به‌تصویب برسد اهمیت زیادی نخواهد داشت زیرا که هرگز ‏به‌مورد اجرا گذاشته نخواهد شد. ازین رو نمایندگان این گرایش کارگری از مبارزهٔ سیاسی روگردان بودند و نظرشان بر این بود که خواست‌های کارگران را بر اساس مبارزهٔ اقتصادی، در صورت لزوم از طریق قهرآمیز به‌کرسی بنشانند. این گرایش به‌ویژه در انگلستان و آمریکا که محل تمرکز میلیون‌ها کارگر است اهمیت زیادی پیدا می‌کند. این اتحادیه پاره‌ئی مواقع گرایش‌های ارتجاعی نیز کسب می‌کنند.

‏گروه دوم آنارشیست‌ها بودند. اینان از نظر تعداد اهمیتی نداشتند اما نفوذشان در جنبش کارگری گسترده و عمیق بود. آنارشیست‌ها به «اعتصاب عام» نه از برای بالا بردن دستمزد، بل به‌عنوان وسیلهٔ واژگونی قدرت سیاسی بورژوازی و الغای سیستم مزدوری عقیده داشتند. اینان که از جنبش سوسیالیستی «اخراج» شدند، به‌فعالیت در جنبش سندیکائی پرداختند، و بسیاری از رهبران آنان در رأس سندیکا‌های انقلابی به‌نام «آنارشوسندیکالیست» قرار گرفتند.

کنگره بین‌الملل در پاریس و قطعنامهٔ جشن اول ماه مه

طرح زیر از سری گروهی از نمایندگان کارگری فرانسه به‌کنگره ارائه شد:


تظاهرات بین‌المللی اول ماه مِه ۱۸۹۰


‏یک نمایش بزرگ بین‌المللی با تاریخی ثابت سازمان داده خواهد شد به‌نحوی که در تمام کشور‌ها و همهٔ شهر در آنِ واحد در یک روز معین کارگران مقامات دولتی را در مقابل این مسؤولیت قرار دهند که قانوناً روزانهٔ کار را به‌هشت ساعت کاهش دهند و دیگر ‏قطعنامه‌های کنگره بین‌الملل پاریس را به‌مورد اجرا گذارند. ‏ با توجه به‌این که برگزاری چنین نمایشی توسط فدراسیون کار آمریکا قبلاً در کنگرهٔ دسامبر ۱۸۸۸ ‏آن سازمان در شهر سن لوئیز برای روز اول ماه مِه ۱۸۹۰ ‏پیش‌بینی شده است این تاریخ برای روز نمایش بین‌المللی برگزیده می‌شود. ‏ کارگران کشورهای مختلف وظیفه خواهند داشت این نمایش را در اوضاع و احوالی که وضعیت ویژهٔ کشورشان به‌آن‌ها تحمیل می‌کند برگزار کنند.


قطعنامهٔ نمایندهٔ ‏سوسیالیست‌های آمریکا که از سوی بوش Busche ‏ارائه شد

‏با توجه به‌این که گزارش نمایندگان همهٔ کشورهای شرکت‌کننده در این کنگره نشان داد که سازمان اقتصادی کار (یعنی اتحادیه‌های کارگری و گروه‌های مشابه) برای رهائی طبقه زحمتکش کفایت نمی‌کند، در حالی که تبلیغ و تهییج برای تقلیل روزانهٔ کار، برای محدودیت کار زنان و کودکان، و [برای تصویب] قوانین حامی کار نشان داده‌اند که وسیله‌ئی برای گسترش آگاهی طبقاتی در میان کارگران است و به‌عنوان مقدمهٔ ضروری ‏برای رهائی طبقهٔ کارگر به‌دست خود او -

با توجه به‌اینکه تاریخ جنبش کارگری نشان می‌دهد که استدعا از بورژوازی فاقد هرگونه اثری برای کارگران است و سودی ندارد مگر ایجاد سرمایه‌ئی سیاسی برای طبقهٔ حاکم -

‏با توجه به‌این که قدرت سیاسی‌ئی که در دست طبقهٔ حاکم است به‌او اجازه می‌دهد ‏نظام استثماری خود را در مؤسسات خصوصی و تولید سرمایه‌داری همچنان حفظ کند - ‏با توجه به‌اینکه بورژوازی از طریق قدرت سیاسی مانع کنترل صنایع به‌وسیلهٔ دولت و کنترل دولت به‌وسیلهٔ مردم می‌شود -


کنگرهٔ بین‌المللی منعقده در پاریس تصمیم می‌گیرد:

۱- که کارگران باید در تمام کشورهائی که از حقوق انتخاباتی برخوردارند به‌صفوف حزب سوسیالیست داخل شوند و به‌هیچ سازشی با هیچ حزب سیاسی دیگر تن در ندهند و از طریق استفاده از حق رأی خود، با پیروی از قانون اساسی کشور خود برای تسخیر قدرت پی‌گیری کنند.

۲- در تمام کشورهائی که حقوق انتخاباتی و حقوق اساسی از پرولتر‌ها سلب است کارگران باید از تمام وسائل برای کسب این حقوق به‌مبارزه برخیزند.

۳- که به‌کار گرفتن نیروی سرکوب‌کننده از سوی طبقهٔ حاکم به‌منظور ممانعت از تحول مسالمت‌آمیز جامعه به‌سوی یک سازمان تعاونی که هم صنعتی و هم اجتماعی باشد، جنایتی علیه بشریت تلقی می‌شود و آنان که برای دفاع از آزادی و حیات خود مبارزه می‌کنند متجاوزان را به‌سزای اعمال خود خواهند رساند. ‏ این قطعنامه به‌اتفاق آراء، سوای یک رأی مخالف، به‌تصویب رسید.


جنبش‌های کارگری در سال ۱۸۸۹

آلمان:

مهم‌ترین جنبش در این دوران، بی‌هیچ ‏تردید نهضت کارگری آلمان است. در حالی که پس از کمون پاریس، جنبش فرانسه سران خود را از دست می‌دهد، جنبش کارگری آلمان به‌شکرانهٔ گسترش سریع صنایع آلمان و وحدت کشور شاهد پیشرفت‌های چشمگیری بود. گرایش‌های مختلف جنبش، عمدتأ مارکسیست‌ها و لاسالیست‌ها در کنگرهٔ تاریخی گُتا متحد شدند (نگاه کنید به «نقد مارکس بر برنامهٔ گُتا، مصوب همین کنگره. ترجمهٔ میم. شین، انتشارات مزدک، فلورانس). از این به‌بعد جنبش کارگری آلمان گسترش یافت اما هر روز بیش‌تر زیر نفوذ گرایش اصلاح‌طلبانه لاسالیون قرار می‌گرفت. در سال ۱۸۷۸ ‏بیسمارک که از جنگ با فرانسه فاتح بیرون آمده بود قانونی به‌نام «قوانین استثنائی» یعنی قوانین ضدسوسیالیستی به «تصویب» رساند و حزب سوسیال دمکرات آلمان را غیرقانونی اعلام ‏داشت. با این همه، جنبش کارگری آلمان متوقف نشد و هر روز به پیروزی‌های جدیدی نائل آمد. تعداد نمایندگان سوسیالیست (علیرغم غیرقانونی بودن حزب) در پارلمان افزایش یافت. ظرف چهار سال که از غیرقانونی کردن حزب گذشت تعداد آراء حزب بیش از سه برابر شد. این حزب در سال ۱۹۱۴ ‏سی و چهار درصد از آراء انتخاباتی را به‌دست آورد. اعضای سندیکاهای کارگری وابسته یا نزدیک به‌این حزب به‌چهار میلیون تن بالغ شد. در سال ۱۸۸۹ ‏در اعتصاب بزرگ معدنچیان ایالت وستفالی ۱۸۰ ‏هزار نفر شرکت جستند. طی سال‌هائی که حزب غیرقانونی بود، مطبوعات حزبی نیز حق انتشار نداشتند. یولیوس موتلر Motteler ‏مسئولیت روزنامهٔ مخفی حزب، موسوم به‌پیک سرخ را که در سویس چاپ می‌شد به‌عهده گرفت. پس از رفع ممنوعیت حزب، قدرت این سازمان ‏در آلمان و اعتبار ‏آن در جنبش بین‌المللی سوسیالیستی افزایش یافت و تا ایجاد حزب بلشویک، حزب آلمان ‏نقشِ حزب مادر (یا برادر بزرگ‌تر) را ایفا می‌کرد.


فرانسه:

جنبش کارگری فرانسه در این دوران در مقام مقایسه با نهضت آلمان کم‌اهمیت‌تر است. رهبران آن نابود، و سی هزار تن از اهالی پاریس در دوران پس از شکست کمون پاریس به‌قتل رسیده بودند. بسیاری دیگر از فعالین تبعید شده بودند اما در سال ۱۸۷۷ ‏یک اکثریت جدید جهوریخواه، اکثریت محافظه‌کارِ منتخب سال ۱۸۷۱ ‏را از مجلس بیرون ریخت. جنبش سوسیالیستی آهسته آهسته از نو جان می‌گیرد و با تصویب قانون آزادی مطبوعات ۱۸۸۱ ‏امکان سرکوب آن دشوار‌تر می‌شود. گرایش‌های مختلف چپ چون گدیست‌ها و طرفداران لافارگ که از مارکس متأثر بودند، و نیز بلانکیست‌ها - چون پُل وَیّان Vaillant - بین خود درگیر مبارزهٔ شدیدی بودند. در کنار این گروه‌ها، آنارشیست‌ها نیز از نظر کیفیت و نه از نظر کمّی، در جنبش کارگری نفوذ زیادی داشتند. در این دوران فشار سیاسی ارتجاع و دسته‌بندی‌های درونی جنبش کارگری، اتحادیه‌های متعددی پدید آمد که هیچ یک نیرو و توان زیادی نداشت و به‌قول ژول گِد Guesde «هر که می‌توانست با پنج قران یک مهر لاستیکی درست کند یک اتحادیه هم راه می‌‌انداخت!»


امپراتوری اتریش-مجارستان:

جنبش سوسیالیستی در امپراتوری اتریش-مجارستان نیز به‌‌‌همان صورت آلمان گسترش یافت، منتها با مسائل ویژه‌ئی که به‌وجود ملیت‌های مختلف و اختلافات آنان مربوط می‌شد. ‏ در خود اتریش به‌سال ۱۸۸۸ ‏یک حزب سوسیالیستی تأسیس شد. هدف مبرم آن مبارزه علیه قوانین ممنوعیت سوسیالیست‌ها و استقرار آزادی‌های دموکراتیک چون آزادی مطبوعات و تجمعات بود.

‏حزب سوسیالیست دموکرات اتریش بلافاصله علیه امتیازات ملی موضع گرفت و از‌‌ همان آغاز خود را حزبی انترناسیونالیست اعلام داشت. اما گسترش جنبشی سوسیالیستی در اتریش و مجارستان همواره از اختلافات ملی بین آلمانی‌ها، مجار‌ها، و اسلاو‌ها متأثر بود. غالباً بین کارگران ماهر آلمانی و اسلاوی‌های غیرماهر اختلاف در می‌گرفت. دولت امپراتوری همیشه مترصد بود که از این اختلافات سود بجوید.


انگلستان:

‏در انگلستان در قرن هیجدهم که بیش از همهٔ کشور‌ها از مرحلهٔ انقلاب صنعتی گذشته بود، سرمایه‌داری نیرومند‌تر و طبقه کارگر از نظر کمی رشدیافته‌تر از هر جای دیگر بود. اما قدرت جنبش سوسیالیستی با این اوضاع تناسب نداشت. جنبش چارتیست‌ها که در آغاز سدهٔ نوزدهم میلادی پایه‌های سرمایه‌داری انگلستان را به‌لرزه‌ انداخت و بزرگ‌ترین اعتصابات کارگری را به‌پا کرد، به‌زودی شکست خورد. اقدامات فعالینی چون روبرت ئوون Owen نیز کامیابی در بر نداشت و همزمان با سرکوب چارتیست‌ها از میان رفت. در ۱۸۶۰ ‏اتحادیه نجاران تشکیل شد. در‌‌ همان سال دبیران سندیکا‌های مختلف دبیرخانهٔ مشترکی برای هماهنگ کردن فعالیت‌های خود به‌وجود آوردند. در ۱۸۸۹ ‏اتحادیه‌های کارگری نزدیک به‌یک میلیون و نیم عضو داشتند. سندیکا‌های کارگری انگلستان که بیش‌تر از کارگران ماهر تشکیل می‌شد با ایجاد صندوق اعتصاب این امر را میسر کرد که کارگران بتوانند هنگام اعتصاب از حداقل کمک مالی برخوردار شوند و اعتصاب بتواند مدت طولانی‌تری ادامه یابد. هیئت حاکمهٔ انگلستان با اخذ احکام محکومیت از دادگاه ‏برای سندیکالیست‌هائی که به‌کارگران اعتصابی کمک مالی می‌کردند به‌مقابله با اتحادیه‌ها برخاست. در این موقع اتحادیه‌های کارگری با عقد معاهده‌ئی مخفی با حزب لیبرال قرار بر این گذاشتند که در پارلمان به‌دفاع از آن حزب برخیزند و در عوض لیبرال‌ها به‌هنگام داشتن قدرت اقدام به الغای قوانین ضدکارگری کنند. این تاکتیک نشان می‌دهد که علیرغم منافع یک چنین تاکتیکی، جنبش به‌انحراف کشانده می‌شد. ‏ نخستین سازمان مشخصاً و خالصاً ‏کارگری به‌سال ۱۸۸۱ ‏به‌همت هیندمان Hyndman تأسیس شد که در ۱۸۸۴ ‏ «فدراسیون سوسیال دموکراتیک» نام گرفت. در این تاریخ ‏پیروان مارکس «جامعهٔ سوسیالیست» را پایه‌ریزی کردند. متأسفانه نه آ‏ن اولی و نه دومی هیچ یک نفوذ زیادی نیافتند. در‌‌ همان تاریخ جامعهٔ فابین تأسیس شد که بعد‌ها در حزب کارگر انگلستان نقش مهم ایفا کرد.


‏بلژیک:

این کشور که بین سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان قرار دارد از جنبش ‏اجتماعی هر سهٔ این کشور‌ها تأثیر می‌پذیرفت و علاوه بر این، همواره به‌عنوان ‏پناهگاه یا تبعیدگاه مورد استفادهٔ انقلابیون فرانسوی یا آلمانی قرار می‌گرفت و فعالین جنبش کارگری از تأثیر این انقلابیون بی‌بهره نمی‌ماندند. می‌دانیم که مارکس، خود در سال ۱۸۴۸ ‏تا هنگام اخراج در آنجا زندگی می‌کرد. تا سال ۱۸۸۹ سرمایه‌داری و صنعت در بلژیک پیشرفت زیادی کرده بود. این کشور که نه از عواقب شکست کمون پاریس ‏و نه از پی‌آمدهای «قوانین استثنائی» آلمان رنج می‌برد، در این سال جنبش کارگری و سوسیالیستی نیرومندی داشت. نخستین انجمن مقاومت به‌سال ۱۸۵۷ در شهر گاند، و نخستین تعاونی کارگری (اتحادیهٔ بافندگان) در‌‌ همان سال پدید آمد. حزب کارگری سوسیالیست فلامان بلژیک به‌سال ۱۸۷۶ ‏تأسیس شد. بعدها، در ۱۸۸۹ ‏حزب سوسیالیست بلژیک که همهٔ کوشندگان فلامان و والون (فرانسوی زبان) را در برمی‌گرفت ایجاد شد. سوسیالیست‌های بلژیک هم در زمینه‌های اقتصادی و هم در زمینهٔ سیاسی برای تأمین حقوق دموکراتیک مبارزه می‌کردند.


هلند:

اهمیت جنبش سوسیالیستی در هلند بسیار کم‌تر از کشورهای مجاور آن بود. یک حزب سوسیالیست به‌سال ۱۸۸۱ ‏پایه‌گذاری شد. این حزب اتحادیهٔ سوسیال دموکرات‌ها نام داشت و افراد زیادی در آن فعالیت نداشتند. علیرغم وضع وحشتناک زندگی زحمتکشان، تعداد ناچیزی از آنان در این سال‌ها به‌جنبش کارگری و سوسیالیستی پیوستند. قابل ذکر است که در هلند، روزانهٔ کار، بین ۱۷ ‏تا ۱۸ ‏ساعت در تابستان و ۱۴ ‏ساعت در زمستان بود. دستمزد مردان کارگر بسیار ناچیز بود و به‌سختی بدانان امکان ادامهٔ حیات می‌داد، و دستمزد زنان از آن هم بسی‌ ناچیز‌تر بود.


سویس:

نخستین سازمان کارگری سویس در ۱۸۳۸ ‏پایه‌گذاری شد و از سوسیالیسم بسیار دور بود. تنها در سال ۱۹۰۱ ‏بود که این سازمان با توجه به‌تجربیات دیگر کشورهای اروپائی به‌حزب سوسیالیست سویس تبدیل شد.


ایتالیا:

‏جنبش انقلابی ایتالیا تا سال ۱۸۷۰ ‏برای وحدت کشور و علیه فئودالیسم و پاپ مبارزه می‌کرد پس از ۱۸۷۰ ‏گسترش و ماهیت مبارزه در نقاط مختلف کشور متفاوت بود. مبارزه، در شمال که طبقهٔ پرولتاریا وجود داشت، با جنوب که هنوز در چنگال فئودالیسم رنج می‌برد به‌کلی تفاوت داشت.


اسپانیا:

در ۱۸۸۸ ‏در فرصت تشکیل نمایشگاه جهانی در بارسلون، اتحادیه عمومی کارگران با ۳۵۰۰ عضو پایه‌گذاری شد. هفت سال پیش از آن، فدراسیون کارگران جمهوری‌خواه اسپانیا با شصت هزار عضو تشکیل شده بود. در این کشور گرایش آزادمنش (آنارشیست) قوی‌تر از هر جای دیگر بود.


‏کشورهای اسکاندیناوی:

‏نخستین کشور اسکاندیناوی که تحت تأثیر سوسیالیسم قرار گرفت دانمارک بود که در آن شعبه‌ئی از بین‌الملل اول بسال ۱۸۶۶ ‏تأسیس شد. در سال ۱۸۷۸ ‏یک حزب سوسیالیست پایه‌گذاری شد که در انتخابات پارلمان شرکت جست اما بیش از ۷۶۷ ‏رأی ‏تحصیل نکرد. مع‌ذلک علیرغم فشارهای زیاد، نفوذ این حزب رو به افزایش گذاشت.

‏در نروژ، یعنی کشوری که تا سال ۱۹۰۵ ‏جزئی از پادشاهی سوئد بود، اتحادیه‌های کارگری و سازمان‌های سیاسی به‌نحوی مستقل گسترش یافتند. در سال ۱۸۸۵ ‏دو سازمان سوسیالیستی به‌وجود آمد که در سال ۱۸۸۷ ‏متحد شدند و حزب کارگری نروژ را تأسیس کردند که دست کم دو هزار عضو داشت. از سال ۱۸۸۵ ‏به‌بعد، کوشندگان کارگری به‌ایجاد تعاونی‌های کارگری اقدام کردند.

‏در سوئد جنبش کارگری در ۱۸۸۴ ‏به‌دست آگوست پالم پایه‌گذاری شد و نخستین کلوب سوسیال دموکراسی علیرغم مخالفت سندیکا‌ها در‌‌ همان سال گشایش یافت. بعد‌ها نزدیکی بین سندیکا‌ها و جنبش سوسیالیستی به‌حدی بود که عضویت سندیکا‌ها در جنبش سوسیالیستی امری اجباری شد.


‏فنلاند:

‏این کشور موردی استثنائی است. فنلاند، علیرغم تعلق جغرافیائی و اقتصادیش به‌کشورهای اِسکاندیناوی، از نظر سیاسی از سال ۱۸۰۹ ‏به‌امپراتوری روسیه وابسته شد. ‏با این همه فنلاند نخستین کشوری بود که برای زنان حق رأی قائل شد (۱۹۰۵) و ‏سوسیالیست‌های آن در انتخابات سال ۱۹۱۱ ‏به‌اکثریت پارلمانی نزدیک شدند (۴۳ ‏درصد آراء، و ۸۷ ‏نماینده از ۲۰۰ ‏تن). اما این پیشرفت بیش‌تر مربوط به‌دوران پس از نخستین انقلاب روسیه است و در سال ۱۸۸۹ ‏هنوز سازمانی سوسیالیستی در آن کشور وجود نداشت.


روسیه:

‏در تمام کشورهائی که از آنان سخن رفت، گسترش سرمایه‌داری و بالندگی بورژوازی با نابود شدن سیستم فئودالیته صورت پذیرفت اما در روسیه، وضع این چنین نبود. با اینکه سرواژ به‌سال ۱۸۶۱ ‏ملغی شد، و با اینکه صنایع در حاشیهٔ شهر‌هایی چون سن‌پترزبورگ، مسکو، و منطقهٔ اوکراین به‌سوی ‏رشد می‌رفت، در سال ۱۸۸۹ ‏روسیه تنها کشور اروپائی بود که هنوز پادشاهی مستبد بر آن حکومت می‌کرد. در این سال هنوز احزاب سیاسی پدید نیامده بود. پس از شکست جنبش دکابریست‌ها در اوائل سدهٔ نوزدهم میلادی، اقدامات انقلابی عمدتاً از طریق عملیات تروریستی انجام می‌گرفت. تزار آلکساندر دوم به‌سال ۱۸۸۱ ‏ترور شد. این عملیات به‌دست روشنفکرانی که در غرب تحصیل کرده بودند انجام می‌گرفت و تو‌دهٔ مردم هنوز به‌تکان نیامده بود. نخستین حزب کارگری سوسیال دموکراتیک به‌سال ۱۸۸۳ ‏به‌وسیلهٔ پلخانف پایه‌گذاری شد و در میان کارگران صنایع جدید به‌فعالیت تبلیغاتی خود پرداخت این تبلیغات به‌زودی به‌ علت استثمار وحشیانهٔ کارگران به‌دست سرمایه‌داران تأثیر خود را بر جا گذاشتند. برخلاف کارگران انگلیسی که امیدوار بودند بتوانند از طریق مبارزات سندیکائی وضع اقتصادی خود را بهبود بخشند، کارگر روسی چنین امیدی نداشت. به‌همین دلیل منازعات به‌زودی شکلی قهرآمیز به‌خود گرفت و در سال ۱۹۰۵ ‏در اوج خود منجر به‌انقلاب شد. در سال ۱۸۸۹ ‏کوشندگان سوسیالیسم روس به‌خاطر جرأت مبارزاتی‌شان در کنگرهٔ بین‌الملل مورد استقبالی محبت‌آمیز قرار گرفتند.


لهستان:

‏این کشور که بخشی از امپراتوری روسیه بود شاهد مبارزات انقلابی و در‌‌ همان حال سرکوبی شدیداً قهرآمیز بود. در این کشور مبارزه برای بهبود زندگی با مبارزه علیه تجاوز خارجی پیوند خورد.


کشورهای بالکان:

در این نقطه از جهان که دولت‌های خودمختار در چارچوپ امپراتوری عثمانی ایجاد شده بود سرمایه‌داری ‏هنوز آن‌ قدر‌ها پا نگرفته بود، اما جنبش سوسیالیستی آغاز شده بود. گروه‌های انقلابی در رومانی و بلغارستان پدید آمده بودند و چند صد عضوی را در بر می‌‌گرفتند. این امر با توجه به‌محدودیت تعداد کارگران مثلا در صربستان (۱۵ ‏هزار تن) کاملاً طبیعی بود. هنوز قسمت اعظم جمعیت این مناطق را دهقانان تشکیل می‌دادند. ‏

ایالات متحد آمریکا:

‏در آن سوی اقیانوس اطلس، پس از جنگ استقلال آمریکا، این کشور «کوچک» کشاورزی به‌زودی با توسعهٔ صنعتی سریع و قابل ملاحظه‌ئی روبه‌رو شد. جمعیت آن کشور از ۳۲ ‏میلیون در سال ۱۸۶۰ ‏به ۶۰ میلیون در سال ۱۸۸۹ ‏بالغ شد. آمریکا ‏به‌زودی از کشورهای صنعتی اروپا پیشی گرفت. از ۱۸۹۴ ‏آمریکا دیگر به‌بزرگ‌ترین قدرت صنعتی جهان بدل شده بود. در سال ۱۸۸۹ ‏میلیون‌ها کارگر در صنایعی با ابعاد غول‌آسا کار می‌کردند. نخستین سندیکای کارگری آمریکا به‌نام «پاسداران کار» در سال ۱۸۸۶‏، یعنی سال اوج قدرتش، ۷۲۹ ‏هزار عضو داشت. اما با این همه این تعداد استثنائی بود. سازمان رقیب که همزمان در حال توسعه بود، یعنی «فدراسیون کار آمریکا» در این زمان بیش از ۵۰ ‏هزار عضو نداشت. در مقام مقایسه با سندیکا‌های کارگری اروپا، سندیکا‌های آمریکا کم‌تر نزدیک به‌سوسیالیسم و بیش از اتحادیه‌های انگلستان به‌دنبال منافع صرفاً اقتصادی بودند. جنبش سوسیالیستی در این زمان به‌گروه‌های کوچک محدود بود. جنبش سوسیالیستی در این کشور هرگز اهمیتی را که در اروپا داشت پیدا نکرد، اما جنبش سندیکائی (با خواست‌های صرفاً اصلاح‌طلبانه اقتصادی) بسیار نیرومند شد.


آمریکای لاتین و کانادا:

در این کشورهای قارهٔ آمریکا نیز جنبش سندیکائی و سیاسی کارگران به‌دست مهاجران اروپائی ایجاد شد، اما در سال ۱۸۸۹ ‏هنوز ‏رشد قابل ذکری پیدا نکرده بود.


ژاپن:

‏در این کشور که تازه با دنیای خارج رابطه برقرار کرده بود صنایع با سرعتی گیج‌کننده گسترش یافت. سال ۱۸۸۲ ‏شاهد تأسیس یک حزب سوسیالیست شرقی بود که تحت تأثیر سِن کاتایاما قرار داشت؛ در سال ۱۸۸۹ ‏نخستین سندیکا، متعلق به‌کارگران فلزکار، تأسیس شد. جنبش سوسیالیستی ژاپن همپای صنایع و سرمایه‌داری گسترش یافت، اما در سال ۱۸۸۹ ‏این جنبش اهمیت زیادی نداشت.


استرالیا:

این کشور یکی از مستعمرات نادر بریتانیا است که تقریباً تمام اهالی آن را سفیدپوستان مهاجر تشکیل می‌دادند. جنبش کارگری شاهد پیشرفتی بود شبیه آنچه در انگلستان رخ می‌داد. ایجاد سندیکا‌های ‏نیرومند، استرالیا را اولین کشوری کرد که روزانهٔ هشت ساعتهٔ کار را پذیرفت (به‌سال ‍‍۱۸۵۶؛). جشن کارگران این کشور، همان تاریخ (۲۱ ‏آوریل) تعیین شد.


***

روشن است که در کشورهای آفریقائی و آسیائی که در آن‌ها سرمایه‌داری هنوز ریشه ندوانده، نه سازمان کارگری وجود داشت نه ‏تشکیلات سوسیالیستی. خلاصه اینکه در تمام کشورهای دنیا که در آن‌ها سرمایه‌داری گسترش یافته بود، همزمان و همپا با توسعهٔ صنعت، هم جنبش کارگری و هم سازمان‌های ‏سیاسی طبقهٔ کارگر پدید آمد. گروه‌های سوسیالیستی و انجمن‌های مطالعاتی مارکسیستی، آنارشیستی، یا رفرمیستی آهسته آهسته جای خود را در جامعه باز کردند. گرچه در این زمان هنوز تنها اقلیت کوچکی از مردم به‌این سازمان‌ها و گروه‌ها جلب شده بودند، اوضاع بدین گونه نماند و به‌زودی تمام این سازمان‌ها گسترش یافتند. سازمان‌های کارگری و احزاب سیاسی کارگری در سطح کشور رشد و گسترش یافتند و ‏در سطح بین‌المللی نیز پیوند‌ها مستحکم شد.


نخستین جشن اول ماه مه در جهان:

آلمان:

در آستانهٔ برگزاری نخستین نمایش اول ماه مه روزنامهٔ مذاکرات از برلن گزارش داد که کارفرمایان با کوشش فراوان از در مخالفت در آمدند و اعلام کردند کارگرانی را که در روز اول ماه مه غیبت کنند دیگر نخواهند پذیرفت و به‌اعتصابات روزافزونی که این اندیشه موجب شده است تسلیم نخواهند شد. دولت نیز به‌سهم خود دست به‌کار شد. پادگان برلن مهمات کافی دریافت کرد. از همهٔ مدیران کارخانه‌ها درخواست شد کوچک‌ترین حرکتی را فوراً به‌کلانتری محل و شهربانی اطلاع دهند. اما کارگران روحیهٔ خود را حفظ کردند و این تدارکات کوچک‌ترین خللی در روحیهٔ آنان وارد نیاورد. به‌محض اینکه اعلان ممنوعیت غیبت از کارخانه صادر شد اولین دسته از کارگران اعتصاب خود را آغاز کردند. همین روزنامهٔ ارتجاعی گزارشی داد که کارگران‌ هامبورگ، روستوک، برلن، فرانکفورت، کلن، لایپزیک، و مونیخ، علیرغم تهدیدات کارفرمایان دست به‌اعتصاب زدند. با توجه به‌این که کارفرمایان به‌قول خود دائر بر اخراج کارگران «وفا» کردند، در بسیاری از نقاط اعتصاب کارگران ادامه یافت. مثلاً بندر هامبورگ در پانزده روز اول ماه مه ۱۸۹۰ ‏کلاً فلج شده بود.


اتریش:

در اتریش جنبش اعتصابی ظاهراً مهم و عمومی بود. و این موضوع در مورد تمام مناطق امپراتوری صحت داشت. به‌علاوه در پاره‌ئی نقاط به‌نظر می‌رسد که اعتصاب کارگران طی روزهای بعدی هم ادامه یافت. تظاهرات اول ماه مه در شهر وین بسیار مهم بود و تعداد شرکت‌کنندگان تا ۱۵۰ هزار نفر تخمین زده شد. در شهر بوداپست تظاهرات ممنوع اعلام شد و با این همه سی هزار نفر از کارگران در آن شهر گرد آمدند.


انگلستان:

کمیتهٔ جشن اول ماه مه در انگلستان تصمیم گرفت که این جشن نه در روز پنجشنبه اول ماه که در روز چهارم (یکشنبه) برگزار کند. به‌عده‌ای از کارگران این احساس دست داد که به‌قطعنامهٔ بین‌الملل خیانت شده است. شورای فدراسیون سازمان‌های کارگری کارگران را طی فراخوانی به‌تظاهرات دعوت کرد. در تظاهرات روز اول ماه مه دوهزار کارگر شرکت کردند. اما در روز یکشنبه تظاهرات جشن اول ماه مه در هایدپارک برگزار شد و مهمترین و بزرگ‌ترین نمایشی بود که آن سال در سراسر دنیا انجام گردید. تعداد شرکت کنندگان نیم میلیون اعلام شد.


بلژیک:

در بلژیک، روز پنجشنبه اول ماه مه، هنگامی که آفتاب طلوع می‌کرد، صد هزار نفر از صد و ده‌ هزار کارگر معدنچی آن کشور اعتصاب را شروع کرده بودند. کارگران در تمام کشور دست به‌تظاهرات زدند. مهم‌ترین این نمایشات در شهر شارل‌روآ با ۱۵ هزار نفر برگزار شد. در بروکسل نیز ۱۵ ‏هزار کارگر به‌تظاهرات پرداختند. اگر تعطیل کار در معادن تقریباً کامل بود، در دیگر شهر‌ها همهٔ کارگران در تمامی رشته‌ها این روز را تعطیل نکردند. برخی تنها در بعدازظهر آن روز دست از کار کشیدند. در این کشور پلیس کوچک‌ترین اقدامی علیه تظاهرکنندگان به‌عمل نیاورد.


فرانسه:

تظاهرات در فرانسه و به‌ویژه در پاریس ممنوع اعلام شد. صف نمایش‌دهندگان در پاریس قرار بود تا محل پارلمان رژه برود و در آنجا عریضه‌ئی حاوی درخواست تقلیل مدت کار به‌هشت ساعت در روز تقدیم مجلسیان شود. علاوه بر ۳۴ ‏هزار سرباز مستقر در پاریس، از شهرستان‌ها نیز کمک خواسته شد. صبح آن روز به‌نظر نمی‌رسید که اتفاقی بیفتد، چند پرچم سرخ با شعار «اول ماه مه، هشت ساعت کار» پائین کشیده شد.

‏هیأت نمایندگی کارگران که مرکب از برخی اعضای پارلمان و رهبران جنبش سندیکائی و احزاب چپ بود در نزدیکی میدان کونکورد دستگیر شد؛ نمایندگان با نشان دادن کارت نمایندگی مجلس موفق شدند به‌راه خود ادامه دهند، اما نظامیان از پیشروی جمعیت جلوگیری کرد. در حالیکه این هیأت با رئیس مجلس دربارهٔ این عریضه صحبت می‌کردند و اعلام داشتند که از کسی برای تظاهرات دعوت به‌عمل نیامده، پلیس با حملهٔ به‌تظاهرکنندگان، نمایش آرام را به‌زدوخوردی خشن مبدل کرد.


ایتالیا:

در شهر رُم حکومت نظامی اعلام شد. تمام بناهای مهم مورد اشغال نظامی قرار گرفت. تمام خیابان‌ها ساکت بود و جنبده‌ئی در آن‌ها به‌چشم نمی‌خورد. مغازه‌ها هم تعطیل بودند. اما بعد، تمام این پیش‌گیری‌ها احمقانه به‌نظر رسید چرا که رُم، یکپارچه تعطیل بود و هیچ گونه تظاهراتی رخ نداد. در دیگر شهر‌های ایتالیا اوضاع یکدست نبود. پاره‌ئی از شهر‌ها مانند بولونیا و ونیز که در اشغال نظامی بودند آرامش برقرار بود. در لی‌وُرنو بین مردم و ژاندرمری زد‏وخوردی رخ داد. در فلورانس علیرغم حضور نیروهای پلیس تظاهرات با آرامش انجام گرفت. در شهر صنعتی تورینو اشغال نظامی ساختمان‌های دولتی، دستگیری ‏فعالین سیاسی و سندیکائی، سرانجام به‌ایجاد سنگرهای خیابانی کشید. عده‌ای زخمی و تعداد دیگری دستگیر شدند. به‌نظر می‌رسد شدید‌ترین حادثه درشهر لی‌ورنو رخ داد که انفجار بمبی در شب قبل از اول ماه مه محیط شهر را به‌شدت متشنج کرد. تظاهرات، زدوخورد‌ها و اعتصاب کارگری، تا چند روز پس از اول ماه مه همچنان در این شهر ادامه یافت.


اسپانیا:

در این کشور تظاهرات و اعتصابات در چهل شهر انجام شد. در شهر بارسلون این تظاهرات خشونت‌آمیز‌تر از هر جای دیگر کشور بود. در اثر حملهٔ پلیس چند تن به‌قتل رسیدند و د‌ه‌ها نفر زخمی شدند. در مادرید ۲۰ ‏هزار نفر در تظاهراتی آرام شرکت جستند. قطعنامهٔ بین‌الملل طی مراسمی به‌نخست وزیر تقدیم شد. م. ساگاستا، نمایندهٔ حزب کارگران اسپانیا، اعلام داشت که برای قبولاندن اصلاحات مورد نظر حزب کوشش خواهد کرد اما برای این کار به‌وقت و مطالعه نیاز دارد.


پرتقال:

‏به‌نظر نمی‌رسد که در روز‌ اول ماه مه ۱۸۹۰ ‏در این کشور اعتصابی انجام شده باشد، مگر چند تظاهرات پراکنده در شهر‌های لیسبون و پرتو.


سویس:

‏در این کشور دولت از تظاهرات جلوگیری نکرد، تظاهرات با آ‏رامش برگزار شد و هیچ حادثهٔ غیرمترقبه‌ئی هم رخ نداد. نمایشات در شهر‌های ژنو، برن، لوزان، زوریخ و لوسرن برگزار شد.


کشورهای اسکاندیناوی:

در این ممالک هم اعتصاب و هم تظاهرات انجام گرفت. در شهر استکهلم بیش از صد هزار نفر گرد آ‏مدند و به‌سخنان آگوست پالم و برانتینگ گوش فرادادند.


لهستان:

انجام تظاهرات اول ماه مه در کشوری مانند لهستان که دراختناق سیاسی شدیدی به‌سر می‌برد عمل خارق‌العاده‌ئی بود. باید توجه داشت که در کنگرهٔ بین‌الملل، نمایندهٔ روسیه - گئورگی پلخانف - با تصویب قطعنامه مخالفت کرده بود، زیرا تحقق آن را در روسیه ممکن نمی‌دانست. در واقع در این سال ۱۸۹۰ ‏تظاهراتی هم در روسیه رخ نداد (نخستین تظاهرات اول مه این کشور در سال ۱۸۹۱ ‏برگزار شد). اما در شهر ورشو کارگران صنعتی کار را تعطیل کردند. به‌مناسبت روز اول ماه ‏مه نخستین اعلامیه‌های سیاسی که در چاپخانه‌ئی مخفی به‌چاپ رسیده بود پخش شد. اول ماه مِه شاهد پیدایش نوعی مطبوعات آزاد، یعنی خارج از کنترل مقامات حکومتی و سرکوب‌کننده بود.


رومانی:

در کشور‌های بالکان هم روز اول ماه مه ‏به‌سکوت برگزار نشد. در شهر بخارست در روز چهارم ماه مه (یکشنبه) چهار هزار نفر در ‏تظاهرات بعدازظهر شرکت جستند. این تظاهرات به‌همت دورهٔ کارگری به‌خاطر دفاع از روزی هشت ساعت کار برگزار شد. تظاهرکنندگان با حمل پرچم سرخی که روی آن نوشته بود «هشت ساعت کار در روز و ‏نه بیش‌تر!» در خیابان رژه رفتند.


ایالات متحده آمریکا:

در آ‏ن سوی اقیانوس، میتینگی با شرکت ۲۰ ‏هزار نفر در یکی از میدان‌های نیویورک برگزار شد. این نمایش از طرف سوسیالیست‌های شهر نیویورک برگزار شده بود. در شهر شیکاگو نیز ۳۵ ‏هزار نفر در جشن شرکت کردند و به‌سخنرانی نجارّان اعتصابی گوش دادند.

‏در شهر لوئی‌ویل نیز تظاهراتی با شرکت ۲۰ ‏هزار نفر برگزار شد که به دو ساعت سخنرانی ساموئل گومپه‌رز - رهبر فدراسیون کار آ‏مریکا، هواداران مبارزهٔ اقتصادی - گوش فراداد.


‏آمریکای لاتین:

‏تظاهرات وسیع در آمریکای شمالی نسبت به‌وسعت کشور بسیار ناچیز می‌نماید، اما در کشورهای آمریکای لاتین تظاهرات اهمیت بیش‌تری داشت. ‏ در مکزیک تعطیل در کار رخ نداد اما دورهٔ کارگری تظاهراتی را سازمان داد که در آ‏ن، کارگران مکزیکی و کارگران مهاجر اروپا در کنار هم شرکت جستند.

در کوبا علیرغم انحلال اتحادیهٔ کارگران ‏سیگارسازی، اعتصاب این کارگران و کارگران نجاری‌ها انجام شد. هر نوع نمایشی ‏در روز اول ماه مِه ممنوع اعلام شده بود. والی اسپانیولی جزیره تنها اجازه داده بود که بین ساعت ۵ ‏تا ۸ ‏بعدازظهر جلسه‌ئی در تالاری برگزار شود. کارگران مردد بودند. با رسیدن این خبر که لوئی میشل - زن انقلابی فرانسوی - شب قبل از آن در شهر پاریس دستگیر شده، کارگران تأخیر بیش از آن را صلاح ندانستند و به‌خیابان ریخته به‌سوی محل برگزاری جلسه روان شدند. سخنرانان هشت‌گانه اعلام داشتند که تجمع کارگران به‌خاطر اعتراض به‌انحلال اتحادیهٔ کارگران سیگارساز نیست، بلکه برای ابراز همبستگی با کارگرانی است که در سراسر اروپا و آمریکا این روز را جشن می‌گرفتند، و نیز با کارگرانی که دولت‌های استبدادی از برگزاری جشن آن‌ها ممانعت به‌عمل می‌آوردند.


آفریقا:

‏در این قاره که سراسر در اختیار استعمار‌گران بود طبیعتاً نمی‌توانست تعطیل یا اعتصابی رخ دهد. با این همه عده‌ای از اروپائیان مقیم شهر الجزیره در این روز دست به‌تظاهراتی زدند که توسط پلیس پراکنده شد. در کشور تونس عده‌ای از آنارشیست‌های ایتالیائی جلسه‌ئی برپا کردند. کارگران چاپخانه‌ها با پیروی از رهبر رفرمیست خود کویفر از تعطیل و اعتصاب خودداری کردند اما عریضه‌ئی به‌والی تونس ارائه داشتند.


ترازنامهٔ اول ماه ‏مه

‏اگر تعداد کارگرانی که در سراسر جهان برای اولین بار در جشن ماه مه شرکت جستند با ‏تعداد کارگران آن سال مقایسه شود طبیعتاً روشن خواهد بود که تنها درصد کوچکی از جمع زحمتکشان، در آن روز، همبستگی بین‌المللی خودرا به‌نمایش گذاشتند. اما هیچ حرکتی را نمی‌توان با آغازش داوری کرد. در این نود سالی که از آغاز جشن ماه مه می‌گذرد، زحمتکشان جهان، در کنار شکست‌ها، عقب‌نشینی‌ها، و سرکوب، شاهد پیروزی‌های درخشانی بوده‌اند: پیروزی‌هائی که به‌همت نیروی لایزال خود ایشان به‌دست آمده است. جنبش کارگری در سراسر جهان توانسته است در بسیاری از زمینه‌ها سرمایه‌داری را به‌عقب‌نشیبی وادارد، به‌کسب امتیازات از دست رفته خود نائل شود، و بالا‌تر از همه، به‌سرنگونی دولت‌های سرمایه‌داری در بسیاری از کشور‌ها دست یابد. ‏اگرچه هنوز از استقرار سوسیالیسم در جهان بسیار دوریم و درهم کوفتن نظام جهانی سرمایه‌داری هنوز در دستور روز کارگران مبارز جهان است، اما نباید فراموش کرد که پیروزی‌های حاصله فقط در سایه اتحاد و اتفاق کارگران به‌دست آمده، و ادامهٔ همین وحدت است که می‌تواند ‏هدف نهائی کارگران جهان، یعنی به‌سرنگونی نظام جهانی سرمایه‌داری و استقرار سوسیالیسم بر کرهٔ ارض امکان دهد. ‏

تحقیق و تنظیم از خ. کیانوش

پاورقی‌ها

  1. ^  روز سقوط باستیل در پاریس و پیروزی انقلاب کبیر فرانسه، ۱۷۸۹.
  2. ^  استقرار کمون پاریس (۱۸۷۱).