چند رباعی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
بندهی اندیشه
یک عاشق پاک و یک دل زنده کجاست؟
یک سوخته بیفکر پراکنده کجاست؟
چون بندهی اندیشهی خویشاند همه،
بر روی زمین خدای را بنده کجاست؟
شیخ عطار
بیداری نابهنگام
ایام شباب با هوس بودم جفت،
نه دیدهی دید بود و نه گوش شنفت؛
در خواب غرور صرف شد نقد حیات،
بیدار شدم کنون که باید خفت.
خلیلبیگ گیلانی
ناگاه
هر روز یکی ز در درآید که منم،
خود را به جهانیان نماید که: منم!
چون کار جهان بر او قراری گیرد،
ناگاه اجل ز در درآید که: منم
منسوب به محمود
باش
گر زری و گر سیم زراندودی، باش
گر بحری و گر نهری و گر رودی، باش
در این قفس شوم چه طاووس، چه بوم.
چون ره ابدیست هر کجا بودی، باش.
امید اخوان
جهان جهان گناه
جمعی به درت گریه و آه آوردند،
جمعی همه دیده و نگاه آوردند؛
جمعی دیدند خواهش عفو تو را،
رفتند، جهان جهان گناه آوردند.
عرفی شیرازی