غمهای طبقهٔ متوسط: تفاوت بین نسخهها
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
{{بازنگری}} | {{بازنگری}} | ||
+ | |||
{{کوچک}} | {{کوچک}} | ||
سطر ۱۸: | سطر ۱۹: | ||
{{چپچین}}هوشنگ برمکی{{پایان چپچین}} | {{چپچین}}هوشنگ برمکی{{پایان چپچین}} | ||
{{پایان کوچک}} | {{پایان کوچک}} | ||
+ | |||
+ | ما را شکایتی نیست، | ||
+ | |||
+ | بیکار نیستیم | ||
+ | |||
+ | گرسنه نمیمانیم | ||
+ | |||
+ | میخوریم. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | چمن میروید | ||
+ | |||
+ | تولید ملی، ناخن، گذشته. | ||
+ | |||
+ | خیابانها خلوتند | ||
+ | |||
+ | معملات سرگرفته | ||
+ | |||
+ | آژیرها خاموش است. | ||
+ | |||
+ | آن همه، خواهد گذشت. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | مردگان وصیّت خود را بهجای آوردهاند | ||
+ | |||
+ | باران بهصورت نمنم در آمده | ||
+ | |||
+ | جنگ هنوز اعلام نشده است. | ||
+ | |||
+ | برای آن شتابی در کار نیست. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ما چمن را میخوریم | ||
+ | |||
+ | تولید ملی را میخوریم | ||
+ | |||
+ | ناخنها را میخوریم | ||
+ | |||
+ | گذشته را میخوریم. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | چیزی برای پنهان کردن نداریم | ||
+ | |||
+ | ما چیزی برای از دست دادن نداریم | ||
+ | |||
+ | و چیزی برای گفتن نداریم. | ||
+ | |||
+ | میخوریم. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ساعت کوک شده است | ||
+ | |||
+ | صورت حسابها پرداخت شده است | ||
+ | |||
+ | شست وشو انجام گرفته است. | ||
+ | |||
+ | آخرین اتوبوس اکنون میگذرد | ||
+ | |||
+ | خالی است. | ||
+ | |||
+ | ما را شکایتی نیست. | ||
+ | |||
+ | بهراستی منتظر چه هستیم؟ | ||
+ | |||
+ | |||
[[رده:شعر]] | [[رده:شعر]] | ||
[[رده:کتاب جمعه ۳۶]] | [[رده:کتاب جمعه ۳۶]] |
نسخهٔ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۳۵
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
شاعر و منتقد نامدار آلمانی، هانس ماگنوس اِنْتْ زِنْسْ بِرگِر Hans Magnus Enzensberger بهسال ۱۹۲۹ در باواریا متولد شد.
خطوط اصلی زندگی او تا کنون بدین شرح است:
دوران کودکیش را بیشتر در نورمبرگطی کرد. پس از پایان جنگ جانی دوم، یکچند بهعنوان مترجم و متصدی باربرای نیروهای اشغالی متفقین بهکار پرداخت و آنگاه برای تحصیل زبان و ادبیات و فلسفه راهی دانشگاههای ارلانگن، فرایبورگ، هامبورگ، و سوربُن شد و توانست درجهٔ دکترایش را با نوشتن پایاننامهٔ خود دربارهٔ شاعر رمانتیک - برِنتانو Brentano - بهدست آورد. از ۱۹۵۵ تا ۱۹۵۷ در رادیو اشتوتگارت تهیهکنندهٔ برنامه بود و در این سال بهایتالیا و نروژ رفت و یکسره بهسرودن شعر و نویسندگی و نقد ادبی پرداخت و نخستین مجموعهٔ شعر خود را بهچاپ رساند.
از ۱۹۶۰ بیشتر وقت او صرف ویراستاری و نقد کتاب و ترجمه و تألیف جنگهای مختلف شده است و در همان حال سردبیری گاهنامهٔ پیشرو کورس باخ Kursbach را نیز برعهده دارد که بیشتر بهمسائل سیاسی و جامعهشناسی و هنر از دیدگاه نقد مارکسیستی میپردازد.
از او تاکنون سه مجموعهٔ شعر و دو مجموعهٔ مقالات در آلمان بهچاپ رسیده. بهگفتهٔ خودش، میکوشد هر چه بیشتر تجارب غنی برتولت برشت را در سرودن اشعار خصوصی (Personal Poems) بهکار گیرد، و در این امر خود را دنبالهرو برشت میشمارد و البته با تکیه بر موازین نقد مارکسیستی که بدان نیز، چون برشت، سخت پایبندی نشان میدهد.
هانس در ایران شاعری شناخته شده نیست. و این برگردان شعری از اوست.
ما را شکایتی نیست،
بیکار نیستیم
گرسنه نمیمانیم
میخوریم.
چمن میروید
تولید ملی، ناخن، گذشته.
خیابانها خلوتند
معملات سرگرفته
آژیرها خاموش است.
آن همه، خواهد گذشت.
مردگان وصیّت خود را بهجای آوردهاند
باران بهصورت نمنم در آمده
جنگ هنوز اعلام نشده است.
برای آن شتابی در کار نیست.
ما چمن را میخوریم
تولید ملی را میخوریم
ناخنها را میخوریم
گذشته را میخوریم.
چیزی برای پنهان کردن نداریم
ما چیزی برای از دست دادن نداریم
و چیزی برای گفتن نداریم.
میخوریم.
ساعت کوک شده است
صورت حسابها پرداخت شده است
شست وشو انجام گرفته است.
آخرین اتوبوس اکنون میگذرد
خالی است.
ما را شکایتی نیست.
بهراستی منتظر چه هستیم؟