غمهای طبقهٔ متوسط
شاعر و منتقد نامدار آلمانی، هانس ماگنوس اِنْتْ زِنْسْ بِرگِر
Hans Magnus Enzensberger
بهسال ۱۹۲۹ در باواریا متولد شد.
خطوط اصلی زندگی او تاکنون بدین شرح است:
دوران کودکیش را بیشتر در نورمبرگ طی کرد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، یکچند بهعنوان مترجم و متصدی بار برای نیروهای اشغالی متفقین بهکار پرداخت و آنگاه برای تحصیل زبان و ادبیات و فلسفه راهی دانشگاههای ارلانگن، فرایبورگ، هامبورگ، و سوربُن شد و توانست درجهٔ دکترایش را با نوشتن پایاننامهٔ خود دربارهٔ شاعر رمانتیک - برِنتانو Brentano - بهدست آورد. از ۱۹۵۵ تا ۱۹۵۷ در رادیو اشتوتگارت تهیهکنندهٔ برنامه بود و در این سال بهایتالیا و نروژ رفت و یکسره بهسرودن شعر و نویسندگی و نقد ادبی پرداخت و نخستین مجموعهٔ شعر خود را بهچاپ رساند.
از ۱۹۶۰ بیشتر وقت او صرف ویراستاری و نقد کتاب و ترجمه و تألیف جُنگهای مختلف شده است و در همان حال سردبیری گاهنامهٔ پیشرو کورس باخ Kursbuch را نیز برعهده دارد که بیشتر بهمسائل سیاسی و جامعهشناسی و هنر از دیدگاه نقد مارکسیستی میپردازد.
از او تاکنون سه مجموعهٔ شعر و دو مجموعهٔ مقالات در آلمان بهچاپ رسیده. بهگفتهٔ خودش، میکوشد هر چه بیشتر تجارب غنی برتولت برشت را در سرودن اشعار خصوصی (Personal Poems) بهکار گیرد، و در این امر خود را دنبالهرو برشت میشمارد و البته با تکیه بر موازین نقد مارکسیستی که بدان نیز، چون برشت، سخت پایبندی نشان میدهد.
هانس در ایران شاعری شناخته شده نیست. و این برگردان شعری از اوست.
ما را شکایتی نیست،
بیکار نیستیم
گرسنه نمیمانیم
میخوریم.
چمن میروید
تولید ملی، ناخن، گذشته.
خیابانها خلوتند
معاملات سرگرفته
آژیرها خاموش است.
این همه، خواهد گذشت.
مردگان وصیّت خود را به جای آوردهاند
باران به صورت نمنم در آمده
جنگ هنوز اعلام نشده است.
برای آن شتابی در کار نیست.
ما چمن را میخوریم
تولید ملی را میخوریم
ناخنها را میخوریم
گذشته را میخوریم.
چیزی برای پنهان کردن نداریم
ما چیزی برای از دست دادن نداریم
و چیزی برای گفتن نداریم.
میخوریم.
ساعت کوک شده است
صورت حسابها پرداخت شده است
شستوشو انجام گرفته است.
آخرین اتوبوس اکنون میگذرد
خالی است.
ما را شکایتی نیست.
به راستی منتظر چه هستیم؟