شعر آفریقائی

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۳ صفحه ۷۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳ صفحه ۷۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳ صفحه ۷۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳ صفحه ۷۹

در مرز آسمان و زمین، آنجا

آتش و طرح تاریک درختان

با بازوهای برافراشته شان

در هوا

عطر سبز نخل‌های سوخته.


در جاده

خطر باربران بایلندو*

زیر بارهای آرد ذرّتشان

نالان.


در اتاق

سبزهٔ شوخْ‌چشم شنگ

که می‌آراید

به‌سفیداب و غازه

چهره‌اش را

و زیر بار انبوه جامه‌هایش

می‌جنباند

سُرینش را.


در بستر، مرد خواب‌زده

در اندیشهٔ خرید کاردوچنگال‌هائی است

که با آن بخورد

پشت میزی
غذائی.


در آسمان

شعلْه‌تابْ آتش‌ها

و نیمرخ تاریک سیاهان در طبل‌ها
با بازوهای برافراشته‌شان
در هوا
آوایِ گرم سازها**.


در جاده، باربران

در اتاق، زن سبزهٔ دورگه

در بستر، مرد خواب‌زده...


زغال‌های افروخته خاکستر می‌شوند، آنک!

و با آتش

خاکستر می‌شود
سرزمینِ گرمسیر افق‌ها.
برگردان فریدون فریاد


* بایلندُو Bailundu

** Marimbas سازی چوبین شبیه سَنتور. - برای ترجمه واژهٔ ساز ترجیح داده شد.