شعر آفریقائی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
در مرز آسمان و زمین، آنجا
آتش و طرح تاریک درختان
با بازوهای برافراشته شان
- در هوا
عطر سبز نخلهای سوخته.
در جاده
خطر باربران بایلندو*
زیر بارهای آرد ذرّتشان
- نالان.
در اتاق
سبزهٔ شوخْچشم شنگ
که میآراید
بهسفیداب و غازه
- چهرهاش را
و زیر بار انبوه جامههایش
میجنباند
- سُرینش را.
در بستر، مرد خوابزده
در اندیشهٔ خرید کاردوچنگالهائی است
که با آن بخورد
- پشت میزی
- غذائی.
در آسمان
شعلْهتابْ آتشها
- و نیمرخ تاریک سیاهان در طبلها
- با بازوهای برافراشتهشان
- در هوا
- آوایِ گرم سازها**.
در جاده، باربران
در اتاق، زن سبزهٔ دورگه
در بستر، مرد خوابزده...
زغالهای افروخته خاکستر میشوند، آنک!
و با آتش
- خاکستر میشود
- سرزمینِ گرمسیر افقها.
- برگردان فریدون فریاد
*
بایلندُو Bailundu
** Marimbas سازی چوبین شبیه سَنتور. - برای ترجمه واژهٔ ساز ترجیح داده شد.