سکوت (مهیمن)
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
میدانهای خالی
رعشهٔ انفجار
خیابانهای خاموش
هیاهوی عابران—
تو سکوت را چه گونه تفسیر میکنی؟
وقتی که بر اندام هر فریاد لکهٔ خونی به جای مانده است
تو سکوت را چه گونه تفسیر میکنی
وقتی که انفجار با کلمات نمیآید؟
انفجار در رنگ سرخ دیوارهاست
و سکوت بر لبهای آنان که با رنگ خویش
دیوارها را به سرخی اندودند.
تو سکوت را به چه تعبیر میکنی
وقتی که برای زیستن
تنها در فواصل کلام باید ایستاد:
میدانهای خالی!
در حقیت هیچ اتفاقی نمیافتد
نه
تنها ما با خون خویش
تصویر بیجان حیات را بر دیوارها نقش میکنیم.
سکوت را
- تو چه گونه تعبیر میکنی
وقتی که در اندیشهٔ پرندگان
به جای پرواز
- تهاجم لانه کرده است.
- پروانهٔ مهیمن