سندی دربارهٔ روزنامهٔ «پیکار»
پس از استقرار سلطنت رضاخان و سرکوب نیروهای اپوزیسیون در داخل کشور، حزب کمونیست ایران بر آن شد که مرکز ثقل فعالیت انتشاراتی خود را بهخارج از ایران انتقال دهد تا از حملههای پلیس رضاخانی در امان بماند و در میان دانشجویان ایرانی که تعدادشان در خارج رو بهافزایش بود نیز دست بهتبلیغ بزند.
یکی از نشریات آنها روزنامهٔ پیکار بود که بههمت مرتضی علوی (یار دکتر ارانی و برادر بزرگ علوی) و تحت سرپرستی آوتیس سلطانزاده (تئوریسین حزب) در برلن انتشار یافت. این روزنامه که در اوائل سال ۱۳۱۰ (۱۹۳۱) صورت انتشار یافت بهزودی خشم رضاخان را برانگیخت و دولت فخیمه از آن بهدادگاه برلن شکایت بُرد امّا پیش از آن که رأی دادگاه اعلام شود مرتضی علوی بهوسیلهٔ پلیس و وزارت خارجهٔ آلمان از آن کشور اخراج شد تا منافع امپریالیسم آلمان در ایران بر اثر خشم رضاخان بهخطر نیفتد.
پیکار یازده شماره منتشر شد و پس از انتشار مجدد آن بهنام نهضت - که تنها یک شماره بهچاپ رسید - بهتعطیلی گرائید. متأسفانه همهٔ شمارههای این نشریه در دست نیست. از کسانی که شمارههائی از آن را در اختیار دارند درخواست میشود با کتاب جمعه تماس بگیرند.
ادعانامه ما بر ضد رضاخان پهلوی
آنچه که ما در مقابل محکمه اظهار خواهیم داشت. در چهارم آوریل محاکمهٔ پیکار، در محکمهٔ برلین شروع خواهد شد.
قزاقباشی موسوم بهرضاشاه که امروزه در ایران حکومت نموده و دست خونآلودش گریبان ملت زحمتکش ایران را میفشارد کوشش دارد که چنگال خود را بهخارج ایران هم دراز نموده، نغمهٔ آزادی که از حلقوم انقلاب ایران از خارج بلند است خفه نماید. این شخص که در معامله با مردم ایران جز سرنیزه و سیاهچال وسیلهٔ دیگری نمیشناسد؛ این جبّار در خارج ایران بهمحکمهٔ عدلیه متوسل شده است. مثل این که کسی از عملیات ایشان خبر ندارد که آنها را در مقابل محکمه عدلیه فاش نماید یا آن که جنایات قزاقباشی زیر هفت پرده پنهان مانده نمیتوان آنها را آشکار نمود. کدام خیانتی هست که این شخص در عرض چند سال بساط خود در ایران مرتکب نشده است؟ کدام گوشه ایران است که دست ظلم و تعدّی این قزاق بهآنجا نرسیده است؟ با این حال مدعی است که جرائد انقلابی نسبت بهاو توهین نمودهاند. تیمورتاش و داور که علمدار فجایع رضاخان هستند ادعا دارند که رضاشاه پهلوی هیچ وقت بهاموال مردم ایران دستدرازی نکرده، ظلم نکرده، قتل و چپاول نکرده، و بههیچ موردی آزاری نرسانیده است. رجال پهلوی همگی در این عصمت و طهارتشان از لوث هرگونه رشوهگیری و وطنفروشی و اختلاس و آدمکشی پاک و مبرّا است. حالا ببینیم حقیقت مسئله از همین قرار است یا نه؟
۱. ما از آقای رضاخان پهلوی سؤال میکنیم اگر ایشان دستدرازی بهاموال ملت ایران نکرده، چگونه در عرض ۱۰ سال ریاست و زمامداری خود میلیونها وجه نقد در بانکهای خارجه اندوخته و بهاندازهٔ نصف ایران املاک و مستغلات برای خود تهیه نمودهاند؟
۲. املاک مازندران در بانک استقراضی روس رهن بود: بعد از واگذاری بانک مزبور از طرف دولت شوروی بهایران، وزارت مالیه این املاک را ضبط و اداره نمود. چگونه املاک مذکور که مال مسلّم ملت ایران است در جزو املاک مازندران رضاخان درآمده و بهنام املاک همایونی در جراید اعلان آن درج شد؟
۳. آیا این امر دروغ است که کُلیتاً رضاخان تمام املاک عمده و پُرمنفعت تجّار و اعیان خود را بزور اخذ و یا «خریده» و اموال صاحبمنصبان بزرگ و امرای [قشون؟] خود را که از ملت چپاول کردهاند تصرف نموده است و هر کس نداده حبس و از کار معزول شده، آیا چراغعلیخان پسرعموی محبوب خود را رضاخان بهواسطهٔ امتناع او از وصیتکردن دارائی خویش بهولیعهد با ضربت لگد هلاک نکرد و بعد از مرگ او دارائی او را بهنوشته [؟] ضبظ ننمود؟
۴. آقای رضاخان، ما شما را قاتل انقلابیون گیلان و آزادیخواهان خراسان و سربازهای سلماس[۱]، گردانندهٔ سر کلنل محمّد تقیخان و کوچکخان در شهرها، بلاد زارعین قشقائی و کرد و بلوچ، قاتل واعظ قزوینی[۲]، قاتل میرزاده عشقی، جلاد حجازی کارگر مطبعهٔ تهران و و و میدانیم. آیا شما منکر صحت این وقایع هستید؟
۵. آقای رضاخان، ما شما را مُتهم میکنیم که تاج و تخت خود را از دست انگلیسیها گرفته و در یک رشته از عملیات و سیاست داخلی و خارجی خود، اطاعت خود را بهامپریالیسم انگلیس ثابت نمودید. ما مدعی هستیم که شما بهپشتهماندازی و جعل تلگرافات از طرف اهالی تبریز و اصفهان و غیره و بزور سرنیزه قزاقان خود و ترور و بالاخره با تطمیع اعضای مجلس «مؤسسان» ساختگی را مجبور کردید شما را به«شاهی» انتخاب کنند. آری سلطنت شما غیرقانونی و غیرمشروع بوده و ملت ایران طالب جمهوری بوده است نه سلطنت.
۶. شما و نوکر شما تیمورتاش که دم از استقلال ایران میزنید تاکنون یک قدم عملی برای لغو امتیاز خانه خرابکن نفت جنوب، برای قطع دست انگلیسیها از بحرین برنداشتید. شما یک میلیون لیرهئی را که انگلیسیها در موقع عقد قرارداد بهوثوقالدوله و تیمورتاش و نصرتالدوله و غیره رشوه پرداختند و تاکنون هیچ حکومتی زیر بار شناختن آن نمیرفت، بهرسمیت شناختید؟
۷. شما گروه گروه، اکراد و الوار و سایر رعایای ایرانی و سربازان بیچاره رشید ایران را بهوسیلهٔ سیاست خیانتکارانهٔ خود و برای منافع طبقهٔ خود بهبرادرکشی وادار کرده و بهدهان مرگ فرستادید. شما تمام اسلحه و قوای ایران را برای جنگ با خود طوایف و رنجبران ایرانی صرف کردید نه برای دفاع حقوق و خاک ایران یا برعلیه امپریالیسم خارجی.
۸. شما در اعتصاب کارگران نفت جنوب نه فقط بهکارگران بدبخت ایران و عائلههای فقیر آنها که از تعدیات کمپانی نفت جنوب از سادهلوحی برای درخواست کمک بهپایتخت و درگاه تو آمدند کمکی نکردید بلکه بهحمایت کمپانی انگلیسی بهروی کارگران غیرمسلح ایرانی تیر خالی کردید و جمعی از آنها را ماهها و سالها محبوس نمودهاید. آقای رضاخان شما اموال سردار بجنورد و سردار ماکو سردار عشایر و شیخ خزعل و ظفرنظام و داوودخان کلهر و جواهرات خالو قربان و غیره را که خود حاصل دسترنج زارعین سیهروز ایرانی بود اخذ کرده بهجیب خود ریختید. آیا منکر این حقایق هستید؟ شما تمام دهات اطراف سعدآباد را خشک و لمیزرع نموده، آب قنوات را بهسعدآباد محل قصر شدّادی خود بردهاید.
۹. شما تمام آثار و بقایای دورهٔ مشروطیت را در ایران محو و آزادی را کاملاً ممنوع، اجتماعات و اتحادیهها را منحل و ممنوع و دهان تمام جراید را بستید. شما مدیران جراید را برای مجبور کردن بهستایشگری از فجایع خود مانند دورهٔ بربریت زیر چوب و شلاق انداخته و یا حبس و تبعید کردید. شما در عصری که در تمام دنیا آزادی مسافرت و یا تلاش برای ایجاد تسهیلات آن کوشش میشود و همهٔ دولتها برای سهولت تجارت و معاشرت و مسافرت هرگونه قیودات و محدودیتها را حتی در بین ممالک همدیگر مرتفع مینمایند، در داخل مملکت ایران بین شهرهای ایران سیستم چرا را برقرار کردهاید. شما ایران را بهیک مَحبَس بزرگ و یک مملکت برای جاسوسها مبدل نمودهاید. وزیر عدلیه شما با وجود تمام اصلاحات کذائی خود در عدلیه تاکنون یک نفر محبوس سیاسی ایرانی را در محکمهٔ ایرانی علناً محاکمه نکرده؛ مجازات و محاکمه محبوسین سیاسی را برخلاف نص صریح قانون اساسی بهعهدهٔ مأمورین تأمینات گذارده است که در شکنجه و عذاب محبوسین سیاسی از هیچ شقاوتی فروگذار نمیکنند.
۱۰. آقای رضاخان شما تمام آنگلوفیلهای معروف را که حتی جرأت ورود بهایران را هم نداشتند دومرتبه روی کار آوردید. شما تیمورتاش قاتل ۲۰ نفر دهقان بیگناه گیلان، طرفدار جدّی قرارداد [۱۹۱۹]، رشوهخور مشهور که رجّالهترین عنصری است که در تاریخ جدید ایران بهظهور رسیده زمامدار مطلق ایران کردهاید. آقای رضاخان وزیر دربار شما بر خلاف نص صریح قانون اساسی در آن واحد هم مقام وزارت و هم وکالت را اشغال کرده و در عرض تمام این مدّت از هیچ یک از دو شغل استعفا نداده و برای دو مقام حقوق میگیرد. تیمورتاش خودش وزیر دربار است و از طرف دیگر، شبها فراکسیون ترقی «مجلس شورای ملّی» را اداره میکند. دادگر رئیس مجلس بهفکر شخصی وزیر دربار بود، و تمام مذاکرات و آراء عروسکهای مقوائی پارلمان ایران یعنی «وکلا» قبلاً از طرف آمر تصویب گردیده است. قالبی و سفارشی بودن وکلای مجلس مسخرهٔ ایران در دورهٔ حکومت رضاخان مسئلهایست که بر تمام ملت ایران واضح بوده و حتی خود آقای تیمورتاش نیز سال گذشته در فراکسیون ترقی (خانه صدرالسلطنه) موقع تعرض بهتوقع ریاست مجلس داشتنِ فهیمی میگفت: «اگر برای انتخاب سایر وکلا تلگراف رمز کردیم برای انتخاب آقای فهیمی قشون روانه نمودیم». راجع بهرئیسالوزراء شما مخبرالسلطنه قاتل خیابانی و احرار آذربایجان راجع بهفروغی کاسهلیس شما و رؤسای نظمیه و امراء لشکر از قبیل محمدخان، احمدخان، کریم آقاخان که هر کدام برای خود صد نایب حسین کاشی هستند دیگر شرح و بسطی نمیدهیم. در هوّیت خود شما هم همین بس که کمپانی انگلیسی نفت تاکنون دو مجسمه برای شما نصب نموده است و این ننگ ارزانی شما و شایستهٔ شخص شما است. اما ما این نکات و صدها نکات دیگر را در مقابل محکمه عدلیه اظهار داشته و با اسناد و مدارک ثابت مینمائیم تا دنیای آزادیخواه شما و رژیم غارتگری شما را بشناسد.
آقای رضاخان پهلوی، در نظر ملت زحمتکش ایران شما مدتهاست که محکوم هستید. محاکمهٔ ما با شما و رجال شما در محکمهٔ برلین خاتمه نیافته و بلکه در آتیه نزدیکی در خود ایران در محکمهٔ انقلابی رنجبران ایران تجدید خواهد شد. آن وقت است که شاهدهای عملیات شما و کارکنان شما بدون هیچ ترس و ملاحظه در محکمه حاضر شده مجال هیچگونه افکار و خلاصی برای جلادان رنجبران باقی نخواهد ماند. آن وقت است که ملت زحمتکش ایران با شما و اعوان شما ختم حساب خواهد نمود.
امروز در مقابل محکمهٔ آلمان، فردا در مقابل محکمهٔ انقلابی ایران
فروردین ۱۳۱۱، مارس ۱۹۳۲
پاورقیها
- ^ اشاره بهقیامهای سهگانهٔ سربازان در خراسان (مراوه تپه)، پادگان سلماس (آذربایجان) و ابراهیم خان (از یاران میرزا کوچکخان) بهسال ۱۳۰۵ است که بهدست ارتش رضاخانی وحشیانه سرکوب شدند.
- ^ نویسندهٔ کمونیست ایران و مدیر روزنامهٔ نصیحت، که بهدست عمال رضاخان ترور شد.
مأخذ: Quelle: Akten pol. 2 Deutschland/Persien, Bp. 6u 7 pol. Archiv des AA Bonn