درباره ضرورت بختیاری بودن برای هر بختیاری

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۲۳ توسط Farzaneh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی ي عربی با ی فارسی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۶۹
متن این مقاله با نرم‌افزار تبدیل تصویر به متن، به طور خودکار تایپ شده است و باید به‌دقت بازنویسی و ویرایش شود.

جامعه، سرزمین و نابرابری شبانان چادرنشین ایران

بختیاری‌ها با نیم میلیون نفر جمعیت، که بیش از نیمی از آن هنوز چادرنشین‌اند، یکی از ایلات مهم ایران را تشکیل می‌دهند. آنها مسلمان و شیعی مذهب‌ند و به گویشِ لری سخن می‌گویند که شاخه‌ئی است از زبان فارسی متداول در جنوب غربی ایران (یعنی کردستان، ممسنی، کهکیلویه و بویراحمد و بخشی از ایلات خمسه). سرزمین بختیاری‌ها با حدود ۷۵۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت میان دو استان اصفهان و خوزستان واقع است. کوه‌های زاگرس این سرزمین را به دو قسمت تقسیم می‌کند. چادرنشینی و کوچ بختیاری‌ها برای آن است که بتوانند در طول سال به‌طور متناوب از مراتع دو منطقه‌ی مختلف‌الارتفاع [برای تعلیف دام‌های‌شان] استفاده کنند: ییلاقشان مرتفع‌ترین منطقه‌ی کوچ است و بلندترین نقطه‌ی آن در زردکوه است به ارتفاع ۴۵۴۸ متر که در غرب شهرکرد و در منطقه چهارمحال قرار گرفته است. زمان این ییلاق از اردیبهشت تا شهریور است. گرمسیرشان در کوهپایه‌های غربی رشته کوه زاگرس و در انتهای شرقی دشت‌های خوزستان واقع شده است.زمان قشلاق از مهر تا فروردین است. بختیاری‌ها در طی سال دو کوچ مهم دارند که یکی را در بهار می‌روند دیگری را در پائیز، اختلاف فاصله‌ی مبداء و مقصد این کوچ‌ها برحسب گروه متفاوت است حداکثر مسافتی که طی می‌کنند به سیصد کیلومتر می‌رسد. در همین مدار چادرنشینی است که کلیه‌ی فعالیت‌های گروه تولیدی را هماهنگ می‌کنند و شکل می‌دهند. بختیاری‌ها گذشته از الاغ و اسب و قاطر که برای باربری و سواری از آنها استفاده می‌کنند، اساساً به پرورش گوسفند و بز می‌پردازند؛ آن‌ها از فرآورده‌های این دام‌ها به صور گوناگون بهره می‌گیرند. یعنی یا به صورت ""خودمصرفی"" یا به صورت ""مبادله"". در واقع بختیاری‌ها بخش مهمی از مواد خوراکی خود را از شیر و گاهی هم از گوشت تهیه می‌کنند. آن‌ها از دام مواد اولیه‌ئی نظیر پشم، مو، چرم و غیره به دست می‌آورند که از آن برای صنایع دستی استفاده می‌کنند. یا فرآورده‌های دامی را به خارج از محدودۀ ایل می‌فروشند. مثل: فروش بره پرواری، یا مواد غذائی حاصل از شیر یا مواد اولیه خام نظیر پشم، پوست، مو یا تولیدات دستی نظیر فرش، گلیم، خرجین و غیره. بره و بزغاله در گرمسیر به دنیا می‌آید (حدود بهمن ماه) و بختیاری‌ها آن را بعد از فربه کردن در فصل پائیز در سردسیر می‌فروشند. دام‌ها را تا خرداد ماه می‌دوشند و پشم گوسفندان را در اواخر خرداد بعد از برپا کردن چادرها در گرمسیر، می‌چینند. امروزه بخش مهمی از بختیاری‌ها به کشت گندم و جو می‌پردازند که از اولی نان درست می‌کنند که غذای اصلی افراد ایلی است و دومی را به مصرف خوراک دام می‌رسانند، خاصه هنگامی که علف مراتع کم باشد. بختیاری‌ها در سال دو بار از زمین محصول برمی‌دارند. یکی در ییلاق (سردسیر) و دیگری در قشلاق (گرمسیر). در ییلاق در حدود دهم شهریور، درست قبل از کوچ پائیزه، بذر می|فشانند و در تیر ماه سال بعد که دوباره به ییلاق برمی‌گردند، محصول را درو و خرمن‌کوبی می‌کنند. اما در قشلاق بذرافشانی را در آبان ماه انجام می‌دهند و محصول را در پایان اقامت زمستانی در گرمسیر برداشت می‌کنند. گردآوری گیاهان وحشی نقش درخور توجهی در حیات اقتصادی بختیاری‌ها دارد. آن‌ها بعضی از گیاهان وحشی مانند سبزیجات کوهی را برای مصرف غذائی گردآوری می‌کنند و نیز از بعضی از گیاهان وحشی موادی نظیر گنه‌گنه، گز، کتیرا به دست می‌آورند که آن را می‌فروشند. زنان بافندۀ ایلی محصولات متنوعی نظیر انواع پوشاک، خورجین، فرش، سیاه‌چادر و غیره تولید می‌کنند. سیاه‌جادر که از موی بز سیاه بافته می‌شود مسکن معمول و متداول چادرنشینان است در واقع تولیدات دستی در زندگی اقتصادی بختیاری‌ها نقش بسیار مهمی دارد. همۀ این فعالیت‌ها که با نظم و دقت فوق‌العاده‌ئی در زندگی چادرنشینی جریان دارد، نشانه‌ئی است از ارتباط مستقیم جامعه بختیاری با محیط پیرامون خود و بازگوی قابلیت فنّی این جامعه است در انطباق با نوع زندگی بختیاری در این شرایط خاص. ایل بختیاری از نظر سازمان اجتماعی به دو بخش یا بلوک تقسیم می‌شود به‌ نام‌های هفت‌لنگ و چهارلنگ همین بخش‌ها نیز تقسیمات دیگری دارد به‌نام باب مثل دورکی باب، بهداروند باب، بابادی باب. این باب‌ها به طایفه‌ها تقسیم می‌شوند مثل زراسوند، گندلی، موری و غیره. هر طایفه‌ئی به چند تیره تقسیم می‌شود و هر تیره به چند تش و هر تش به چند اولاد و هر اولاد به چند خانوار. این نوع تفسیم‌ بندی بسیار فشرده مربوط به نوعی سازمان تباری یعنی سازمان پدرتباری که در آن ازدواج پسرعموها و دخترعموها را به سایر ازدواج‌ها ترجیح می‌دهند. اما، همان طور که معمولاً در حالات مشابه پیش می‌آید، عملاً ناممکن است که میان بختیاری‌ها کسانی را بیابیم که آن دسته از پیوستگی‌های سازمان تباری را که از حدود تش و تیره می‌گذرد، بشناسند و دربارۀ آن اطلاعات قطعی و درستی بدهند؛ وانگهی شجره‌نامه‌ها را هم دست کاری کرده‌‌اند و در نتیجه از آن چیزی جز دغدغۀ بیان نتایج حاصل از اتحادهای سیاسی در کیفیت سلسله نسب را می‌توان دریافت.

استقلال و وابستگی

همۀ این واحدهای اجتماعی جنبه کارکردی ندارد. سطوح داخلی تقسیمات، که مستقیماً از طریق خویشاوندی تعیین شده است؛ همانند مکان مناسبی برای امور اقتصادی روزمره تجلی می‌کند. خانواده که (هر خانوار به‌طور متوسط پتج نفر را در بر می‌گیرد) محل سکونت آن سیاه چادر است پایه و اساس اسن اجتماع است و می‌توان آن را واحد مصرف تلقی کرد. در واقع سیاه چادر (خانوار) مکان تملک خصوصی دام هم هست. خانوادۀ گسترده را اولاد یاتش می‌خوانند که به‌صورت یک یا چند مال است. هر مال مجموعه‌ئی است از چادرها مع آن‌ها را در کنار هم برپا می‌کنند. اندازه هر مال برحسب احتیاجات نیروی انسانی از ۲ تا ۱۲ چادر است. هنگام کوچ، تش، و بیش‌تر مواقع تیره با گروهبندی مجدد با بیش‌تر مال‌هائی که جنبه خویشاوندی دارد ارتباط برقرار می‌کند این نوع سازمان که به‌شکل واحدهای اجتماعی کم و بیش مستقل است، با کمی تفاوت، میان همۀ جوامع چادرنشینی و شبانی خاورمیانه هم دیده می‌شود. برای بختیاری‌ها اصلیت مهم بختیاری بودن در موجودیت واحدهائی چون طایفه و باب و‌ به‌خصوص ایل تجلی می‌کند این واحدها به‌ترتیب همۀ افراد ایل را در بر می‌گیرد و ابعاد جمعیتی در خور توجهی دارد. چنان که جمعیت بعضی طوایف (گندلی، موری، بابادی، عالی انور) حتی به ۲۶۵۰۰۰ نفر و جمعیت ایل همان‌طور که گفته‌ایم به نیم میلیون نفر هم می‌رسد. به‌نظر می‌رسد که در سطوح بالائی سازمان این امر به‌عکس سطوح پائینی تقسیم‌بندی‌ها، بیش‌تر جنبه سیاسی داشته و عاری از جنبه کارکردی است. با وجود این نمی‌توان در اهمیت وجودی تقسیمات سطوح فوقانی شک کرد. همۀ بختیاری‌ها دقیقاً از {نمودار ترسیم شود!} اعداد ستون دست چپ محل گروه‌ها را روی نقشه نشان می‌دهد. اعدادی که رویِ نقشه با مثلث سیاه نشان داده شده‌اند مربوط به گروه‌هائی است که کاملاً ساکن شده‌اند. اعدادی که زیر آنها خط کشیده شده است طوایف چهارلنگ را نشان می‌دهد. {نمودار ترسیم شود!} حروف ستون دست راست محل گذرگاه‌ها را روی نقشه نشان می‌دهد و اعداد ستون دست چپ گروه‌هائی که از این گذرگاه‌ها استفاده می‌کنند، نشان می‌دهد. {محل نقشه!} این تقسیمات با خبرند و آن را پذیرفته‌اند. یعنی آن که همۀ افراد ایل در مرکز یک سلسله دوایر محدود جا می‌گرفته‌اند. افراد ایل می‌کوشند که این دوایر را وسیع‌تر کنند. یعنی اعضای خانواده، که دایرۀ تعلق محدودی است. مایلند که از آن پا فراتر گذاشته و این دایرۀ تعلق را تا حد ایل گسترش دهند. چرا که آنان ایل را به مثابۀ دایرۀ تعلق وسیعی شناخته‌اند. پس به این نتیجه می‌رسیم که لفظ بختیاری واژه‌ئی تهی نیست. بنابراین در آن وضعیتی کاملاً اصیل و خاص وجود دارد. این وضعیت را نه در میان لرها می‌توان یافت و نه در میان بویراحمدی‌ها که از نظر فرهنگی و جغرافیائی با بختیاری‌ها بسیار نزدیکند (سرزمین‌ لرها در شمال و سرزمین بویراحمدی‌ها در جنوب سرزمین بختیاری‌ها واقع است). دربارۀ لرها می‌توان چنین گفت که چیزی به اسم ایل یا اتحادیۀ لرها وجود ندارد. اما گروه‌های فراوانی از لرها وجود دارد که از نظر اقتصادی و سیاسی مستقل از یکدیگر زندگی می‌کنند. این گروه‌ها در معنای کلی لرند. اما میان خودشان یا «سگوند» ند یا «پاپی‌» یا «شیراوند» و غیره. وضعیت بویراحمدی‌ها نیز با آنچه که میان لرهای لرستان می‌بینیم تفاوت چندانی ندارد. زیرا در منطقۀ کهکیلویه پنج گروه ایلی، بویراحمدی،طبیبی، دشمن زیاری، بمئی و چرام زندگی می‌کنند که هریک در محدودۀ خود مستقلاً به ییلاق و قشلاق می‌روند. گاهی به‌غلط همۀ این ایلات را ایل کهکیلویه می‌خوانند. حال آن که کهکیلویه نام منطقه‌است. یا همۀ این‌ها را ایل بویراحمدی می‌نامند در حالی که بویر احمدی یکی از ایلات پنجگانه و شاید بزرگ‌‌ترین ایل منطقه است. این نوع نام‌گذاری ناشی از عادت افراد خارج از ایل است، برای نامیدن ساکنان یک منطقه این امر در مورد لرستان هم صادق است.

سرزمین و فضای ضروری

ایلات لرستان و کهکیلویه هر یک سرزمینی را در تصرف دارند که مختص خود آن‌هاست و محدودۀ آن را به‌دقت و به‌وضوح تعیین کرده‌اند. در واقع سرزمین هر ایل از سرزمین‌ ایل‌های دیگر مجزاست. برخی از آن‌ها در حوزه‌های گرم نزدیک به خلیج فارس و برخی دیگر در کوهستان‌ها جای دارند. هریک از این گروه‌ها فقط در سرزمین محدود خود به کوچ‌های قصلی مبادرت می‌ورزند. بنابراین سرزمین‌های لرستان و کهکیلویه به قطعات کوچکی تقسیم شده است و در نتیجه ساکنان آن فقط می‌توانند حرکاتی کوتاه و با ابعاد کم را انجام دهند. اما برای بختیاری‌ها چنین نیست و این مشخصۀ دیگری است که آن‌ها را از همسایگان خود متمایز می‌کند. همۀ منطقه که مساحت آن حدود ۷۵۰۰۰ کیلومتر مربع است سرزمین واحدی را تشکیل می‌دهد که بختیاری‌ها آن را کلاً متعلق به‌خود می‌دانند و ایل بختیاری آن را خاک بختیاری می‌نامد و می‌داند. به‌عبارت دیگر، امکاناتی که یک دامپرور بختیاری برای دسترسی به منابع طبیعی دارد (و شکی نیست که وجود این امکانات برای انجام فعالیت‌هایش کاملاً ضروری است) از وابستگی‌اش به ایل بختیاری حاصل می‌شود. وانگهی این امکانات را برحسب شرایطی که پیش می‌آید، از طریق تصرف جمعی یا فردی مراتع یا ایل‌ را‌ه‌ها تأمین می‌کنند. با وجود این، هرکس، به این دلیل که به سرزمین بختیاری دسترسی دارد حق تصرف ندارد. هرکس نمی‌تواند در سرزمین بختیاری سکنی گزیند یا به‌هرجای این منطقه که مایل است نقل مکان کند و هر نوع و هر وقت دقیقاً و به‌حسب زمان و مکان میان بخش‌ها و تبارها بر بنیاد حق بهره‌گیری سنتی و پذیرفته شده ایل، تقسیم کرده‌اند. این حق و حقوق و شیوه‌های بهره‌برداری از زمین و منابع طبیعی را از طریق بنچاق‌هائی تعیین می‌کنند که در دست بزرگان و ریش سفیذان گروه ایلی است. در این بنچاق‌ها قابلیت تعلیف زمین‌های ایل و حتی غیرقابل انتقال بودن آن به‌صراحت ذکر شده است. چرا که عملاً به‌دلیل همنوائی فیزیکی زمین، مراتع به‌هم چسبیده است و ایل راه‌ها روی هم افتاده و یکدیگر را قطع می‌کند. در نتیجه اگر گروهی بتواند بخشی از سرزمین را به کسی که بختیاری نیست بفروشد، این شخص می‌تواند مانع ورود افراد برخی از گروه‌ها به مراتع دیگر شود، یا از ورود آن‌ها به مکان‌هائی که می‌خواهند دام‌های‌شان را تعلیف کنند، ممانعت کند. در خاک بختیاری‌ زمین‌هائی که در مالکیت خصوصی افراد است، بیش‌تر مستعد کشاورزی است و غالباً آن را زیر کشت می‌برند. این زمین‌ها یا به مراکز بسیار قدیمی کشاورزی مربوط است که غالباً آن را از طریق شبکه‌های آبیاری مشروب می‌کنند یا زمین‌های وسیعی است در مالکیتِ خصوصی روسای ایل یا زمین‌هائی است که به‌شکل خالصجات در خارج از محدودۀ ایل گسترش یافته است (خوزستان، چهارمحال و فریدن). زمین‌هائی که آن را از طریق شبکه‌های آبیاری مشروب می‌کنند زمین‌هائی است معدود و با ابعادی درخور توجه. اما در زمین‌های ایل محاط است، مانند گوتوند، ایوه یا سومن، ایذه یا مالمیر که همه در گرمسیر (خوزستان) واقع است. اما روسای ایل زمین‌هائی را که در مالکیت خصوصی آن‌هاست یا خریده‌اند یا به‌عنوان غنائم جنگی تصرف کرده‌اند.

قسمتی از زمین‌های ایل را فقط به بهره‌بردای شبانی تخصیص داده‌اند و هر تبار یا هر بخش قسمت‌های مشخصی از آن را چه در ییلاق و چه در قشلاق به‌خود اختصاص داده است یعنی آن قسمت فقط متعلق به‌همان تبار یا بخش است.


در لرستان و كهكیلویه، بنابهتوضیعاتى كه دادیم، زمین هر طایقه یا ئروه مشخص است و ییلاق و قشلاق آن طایفه یا ئروه در محدودا هسین زمین قرار هارد یعنى مساحث زمین طایغه انل برایر اسث با یلاق همان طایغه یهاضافه قشلاق همان طایفهغرمول زیر این رابطه را ئویاتر تشان مىدس قشلاق طایفه صب ییلاق طایفه سجال سرزمین طایقه٠ در نتیجه مىتوان موقعیث كلى لرستان یا كهكیلوبه را ها این فرمول یهصورت زیر تشان هادی منذ لرستان صیتن زمین طایغة اول ه زمین طایقة دوم ه زمین طایع سوم ه...ر (ییلاق طلیقة اولى ه صنعه ق طایغة اول،) ه (ییلاق طایع دوم ه قشلاق طایقة ضوم) . (یهلاق طایع سهم ٠ قشلاق طایقة سو٠م) هءهه در مورد خالد هختیارى ههقرموله زیر مىرسهما سرزمین بخنغهارىتنت (یهلاق طایفة اولى ه ییلاق طایقة دوم ه ییلاق طایتهه سمهةه ه (قثسلاق طایقة اول ه قثسلاق طایفة دوم . قشلاق طایقة سوم هام یعنى در سهمرمین بخنیارىها مجموع زمینهاى ییلاق همه ئروهها از یك سو و مجموع زمینهاى قشلاق این كروهها از سوى دیكر دو حوزه ممتد را تشكیل مىدهد كه هین آنها مىتوان یك خط رسم كرد.

تعلق اجننماعى، ازمان سرزمین و سربیسنى منابع طبیعى ٠بیدایننلی و بهموازات آن حفاظث مدار وابسقكى وسیع. مانند ایل

بختیارى و یكانكى سرزمینى كه بهاین مدار وابستكى تعلق داره مىتواند بهحضور یلبی قدرت سیاسى در ایل مریوط باشد. این قدرت ابتدا در دست یلیه

ا ٠ ج صا ا .. لحل یلمان متمركز است و سثس بهطور سلسله مراقبى در سطوح مع ختلة تة . مىسود یعس این ودرت سیاسى در بخننىها، میان كلانتران طوایف و سمسم ) میان ىخداهاى تیرهها و غیره توزیع مىشود٠ در قالس لین شكل سا له ثمنا تقسیم قدرت عباسی مىتوان دستكاه واقعى حكومت ایلى را دید كه وج ن دب صمد دوم مرن ئذشته و اوایل قرن حاضر بوده اسذ٠ بى ان كه بخواهیم یا اوردن دلایلى ههاین فرضیه خدشهئى وارد كنیم و در بثیجا تركیب این یكانكنساخت سیاسى ایل را یدهم یریزیمباید ئقت كه دلائل قاطع و متعددى وجود دارد كه با در نظر ئرخضن آن نمنتنوان ثئلبنمتع از این قبیل كه اصولى را یهانسان القاء مىكند، اكنننا كرد. اولین دلیل ن است جنین هدرت متمرس مشابهى، با اختلاف ناجیزى، در لرستان نیز وجمد دانته است ثمالى خرم اباد) بى آن كه در آنجا اعمال مشابهى را نننن! آك دلمنإ دلیل ان كه ازسال ٢١٣١ بهاین طرف برنامهئى را در مورد ة نسخ ئرمئی ده كردهاند اما وحدت سیاسى و وحدت سرزمینى یختیارىها، ٠ وجود حدس ٠بى درس خانها و دستكاه سیاسى این خوانین، باقى ماند و هنوز هم بهحیات خود ادامه مىدهد٠ . وحدت زمیز یختها ٠ .. نم. ٠ .. .. ج

ع آی. ٠ سرئیبتر . رى٠و عبر قابل كییر بودن و عیر قابل عروش بمن دا بهعیر بختیارىها و نیز ابعاد ایل را، باید بهمثابه وسیلهنى در نظر ئرفت یراى سربرستى جمعى منا طبیعى ایل ا ٠ ها سا . شبانى د ٨ اط خا أشأ ننس ٠عع . ص ین ع اعمال جادرنضینى

٠ رسرای ص اه باع جل (تراكم نسبىب . حمعسنتی حدا . ٨ جو كیلومتر مربعا كه در امنحا »عده ا ا هم ٠ . كثم لهردر .. . ٠ ثم واصل سس، انطباق دارد٠ دروا( جنین بهنظر مىرسد كه موارد فوق بهترین صح ی لصمین و تأمین ا جو براى بهر س . تكنواضت یلیىم٠ن٠ ٠ ت ءه تع صك سمعإ ٦ هإردارى بهر نتاوبأ امما و ئة صمن كاملا منطقى و متعادل از مراتع. این تامین ٠ هیر ر ل ٠ هال بهصو .. ك یدنثا كوجلو یمسه مستقل را در بر مىئیرد كه ا ربی . عد ٠ ٠عء ل ج مبادرت ترتع ا هى منرثنإ در حاشیه یهبهكات صر قابل اجتناس ٠ ع مم . لح ین حر ی بهطور كلى براى ان است كه در اندازه رمهها و در نوع بوسس ئیاهى كه بهتناوب بهان نماا٠ دا ند عل. ات . تسهیلاتىفراهم كند هما ٠ . نع ر ر كییر هى بدهند، این امر ءع. ن ٠ الك آ بر ى حل مسانلى كه ایل دوبار در سال یا آن مواجه مىسو ا یعمى ئلى كه در حین عبور از سلسله جبال زائر ٠ ارتفاعات زردكوه (طلإهه نع ) ا ترا. ر س و بعصوص میلیون دا . ة سر بر ى حدود صدهزثمنفر كوج رو و حدود ید جو .. م ٠بیسمى ید٠وجود مراتع طبیعى، ئودالها و جریانهاى آب كه ایل

»


ترو

راهط را قظع مىكند، درمرزمیان ییلاق و قشلاق، سبب مىشود كه ایلی راهط روى هم بیافتد جرا كه این موانع نقاط عبور را بهحداقل مىرةن«دو كلاس جانسون» یراى بیان كینیث كوج بختیارىط در مرحله ئذر از زردكوه كه نشزیرند ازئذر»ههاى تنكى بكذرند، بهحق اصطلاح «انقباض نوسانى» را بهكار برده اسث٠ بیشتر این ئذر»هها تنكهها یا ئردنههائى است كه همة آنها در ارتفاعات بیش از دوهزار ویانصد متر واقع است. و »هى نبن ارتفاع آن به ٠ . ءه متر مىرسد مثل لیله ولد و نرده كه از آبان تا قروردین بستة اسثیخى از ئذر»هها فقط دربانیز قابل عبوراست مثلسمیز، لیله ولد و كلنجى٠ ایل راه را جریانهاى آب مثل رودخانهها وغیره قطعمىكند كهان عمق تنكههاى عمیق و از جدارهاى سخت و سراشیب سرجشمه مىكیرد٠ نقاط عبور از این رودها را بر اساس ئدارهانى تعیین مىكنند كه افراد ایل و

دامهاىشان راحتتر بهساحل برسند٠ در این نقاط هاید سطح روهخانه و ‎ ‏‎

ساحل آن اختلاف ارتفاع نداشته باشد تا ایل قادر بهعبور ازآن باشد. بهاین دلاثل، این ئذر»هها، همیشه مكان و موقعیث بسیارمهمى است از نظرتمركز انسان و دام. در این نقاط معمولا خطرات زیادى انسان و دام و مرتع را تهدید

٠ مىكند٠ بهرهبردارى بیش از حد از مراتع این حوالى موجب انهدام آن

مىشود٠ اكر ئذر»ه همیشكى بعضى از طایفهها بهعلل طبیعى بسته باشد بلافاصله راه خهمد را تغییر داده و قصد عبور از نزدیدترینن ئذر»هس را مىكننلكه قبلا میشبینى كردهاند٠ این طایقهها دامهاىشان را در مراتع حوالی این ئذر»هها تعلیف مىكننددر جنینمواردىائرمیانطایفههاهمبستكى وجوه نداشته باشد جنك رجدال بروز خواهد كرد اما جون در سازمان ایلى

بختیارىها همعه این مسائل را میشبینى كردهاند، جنین مشكلاتى كمقر مدید

مىآید٠ در نتیجه، جنین راه حلى ممكن نیسث مكران طریق وجود یلی ئروهبندى كاماأ ئسترده انسانها در بطن ایلس واحد كه مالم سرزمین واحدى است كه بهمثابه ثروت مشترلد و عمومى ایلی استی از همین نكنه بهاصل «ضرورت» یخننیارى بودن یراى هر بخننیارى مىرسبم كه عنوان این مقاله است.

تصرف لضا و نابرابرى اجتماعى

دشوارىطئى كه در جنین نظامى براى هر بختیارى وجود داره كدام

اسثؤ «بارث» در مورد باصرىها بهدقث روى اهمیت نقش رؤسا در اجراى نقل و مكانها و جایكزینىهاى فصلى تكید مىكنر معذالك محتمل است كه فقط این مسءله نیاز (كه بهعلهرحال نمىتوان آن را یلد علت نهائى دانسث) براى استقرار جنین ساختى كافی نهاشد و عوامل دكوجود هاشم باشد كه از همان ابتدا یك دستكاه حكوملى همانند بختیارى بر بنیاد آن ثدید آمده و تكوین یاقته باشد. یارهنى از ئروههاى ایلى مثل بایادى، جاننلى ومومونی در ییلاق یلیجانشین شدهاند و بهرهنى دیكر مثل كیان ارثی در قشلاق٠ در نتیجه این ئروهها فقط یك قرار»ه داونر در هسه كروههاثى كه دو قرار»و یلاقى و قشلاقى دارند قواصلى كه از یلبی سو مركز ییلاق و از سوى دیكر مركز قشلاق هر كروم را از مرز دو حوزه متصرفه فصلى جدا مىكند، بهطور

هممعسوسى برابر اسع بهعبارت دیكر ئروههاى مختلقى كه در یلاق یا در

قشلاق مستقر مىشوند نسبتا بهاین مرز تقریبا قرینهاند یعنى ئروهى كه در یلاق ههاین مرز نزد» یا از آن دور باشد در ئرمسیر هم او را نزد» یا دور از این مرز خواهیم یافت. ٠بس بین فواصلى كه ئروههاى مختلف بههنكام نقل مكان فصلى هاید طى كتند اختلاف درخور توجهى وجوردارد٠لذامورىهاكه زمین قشلاق و زمین ییلاقشان مجاور یكدیكر است فقط حدود سى كیلومتر مراى طى كرهن دارند٠ آنها ملىتوانند این فاصله را فقط مر عرض جند روز طى كنند٠ اما موقعیث مركزى «مورى»ها سبب مىشود كه ئروه عظیم از عشایر زمینهاى آنها را دوبار در سال لكدكوب كنند٠ و نتیجه آن خرابىهاى زیادى است كه هر ساله در مراتع و مزارع «مورى»ها بهوجود مىاورند٠ اما ئرو،هانى مثل استرلمحا یا سوهونى كأقرار»ههاى قشلاقى و ییلاقىشان در دو سر قلمرو هختیارى قرار داره لاید فاصلهئى حدود ٠هلإ تا ٠ ٠ ٣ كیلومتر را طى كنند تا ازییلاق بهقشلاق بروند یا بهعكس٠ آنها براى این منظور باید در بهار هه٢ تا ٠ ه روز و در یانیز هم روز در راه باشنن (در مانیز بهدلیل شرایط سخت جوى و نهودن علف در مراتع مسیر ایل راه را ههسرعت طىمىكنند٠) دروا« این دو موقعیت كه یكلى از در منتهى علیه سرزمین و دیكرى در مركز آن قرار ئرفته است هیج امتیازى در بر ندارد٠ اما بهنظر مىرسد كه كوج ئروههانى كه از موقعیث جغرافیانى حد وسط برخوردارندریهعالىترینوضعى یركزار مىعود٠ ومد این نوع نابرابرىها در تصرف فضا و دستیابى بهمنابع طبیعى مىقواس در عین حال هم قو، محركه باشد و هم موجد نیروى ئریز از

مركز كه یمضى از كرومها را بهقدرت و یعد یهزوال مىكشاند٠این قرضین كه

هم

دو

باید در باب آن بررسى دقثترى كرد تا هان عمیقة صحت آن را اثبات كرد، نشان مىدهد كهآن ئروههائى از ایل بختیارى كه بهخاطر موقعیث مكانى مناسب یهقدرت رسیدهبودند إ«استركى» تا سال هو٩، «جهارلنك» حدود ٩٢٢١ و غیره) امروز. یا بهحاشیهع سرزمین ایل راند. شدهاند یا با بخش هاى یكجانشین ایل، همجوار شدهاند امثل دو بخش از جهار بخثس مهم «جهارلنك» كه در اواسط قرن ئذشته از «هفث لنك» شكسث خورد» ضاید این فشارهاى متناوب و دورهئى ناشى از عواست ،بارهئى از كروههاى ادغال شده باشد كه مىخواهند بهمطلوب خود رسیده و خود را از مناطق كاسلا مركزى سرزمین ایل جدا كرهه و بهحوزههاى كمربندى ایل برسانند، جرا كه همیشه عبور قبایل دیكر خسارات قراوانى بهاین مناطق وارد مىكند٠ نتیجة جنین وضعى امتداد بىرویة مسیرها و برخورد با همسایكان یكجانشین و غیره است. این وضع معدودیتهائى را در جهث استفاده قانونى از منابع طبیعى براى ئروههائى كه بهحاشیه راند. شدهاند قراهم مىاورد و انها را روزبهروز ضعیفتر نىكند٠

شاید در موجودیث این نوع فشارها و حركات كریز آز مركز است كه مىیاید یننلى از مكانیزمهانى را دید كه جامعه عشایرى از طریق آن جمعیت اضافى خود را دفع مىكند٠ جامعه عشایرى این جمعیت اضافى وا بهسوى حوزههاى یكجانشین حاشیة سرزمین مىراند و«بارث» ضرورث این عمل را نشان داده اسث٠ بههرحال، درتنیجه جنین حركاتى و بهیارى قایلیت تحرلد و تغییر وضع كرومها و استقلال نسبى آنهاست كه واحدهاى تولیدى مىتوانند فضلى كافى و وسیعى در اختیار هاشم باشند كه در مالكیث جمعى است. بنایراین ذكر این نكته بىفایده نیسث كه در جامعة هختیارى همانند اكثر جوامع (خواه شبانى و خوله غیرشبانى) بر بنیاد همین بایهها و نهادهاسث كه راه دسترسى٠ یهمنابع ضرورى و بهطور كلى ثروت باز اسث٠این عوامل سبب مىشود كه نابرابرىها توسعه یابد، و عوامل هویت و تمایز اجتماعی بهوجود آید ‎ ‏‎ . از این كزارش مجمل مىتوان نتیجه ئرقث كهم اولا صك ئروهى ثنمدن بیض از نیم میلیون نقر در یك ایل (ایل بختیارى» در سرزمینس والجد

بهمساحت ا ا ءه٧ كیلومترمربع، كه داراثى جمعى همه افراد ایل محسوب ‎ ‏‎

مىثود (خالد یخنیارى) بهمنزلة ضرورتى است كه از طریق شرایط طبیعى و

فنى و نحوا بهكارئیرى و مصرف فضا با توجه بهعمل شبانى و جادرنشینى در

معیطى كوهستانی و مرتفع بهاین جمع انسانى تحمیل شده اسع یعنى این كه وابستكى و تعلق اجتماعی و سازمانى این سرزمین ئستردنوسانلىاستكه یراى سربرستى جمعى منابع طبیعى بهكار مىرود٠ بنابراین در این مورد با موجودیث یلبی نمونغ عالی از اجتماعى روبهرو هستیم كه «از قیل قابل تصوره نیست٠بلكهنتیجة آن جیزى است كه ماركس آن راا تصرف حقیقى از طریق روندكارسنامد٠ ثانیأ اكر مىبینیم كه صور و وسائل سربرستى اجتماعى منابع طبیعن را بهطرق ئونائون بهعنوان وسیلهنس اریح براى رسیلن بهنتیجهنى قابل توجه در زمینة بسط نابرابرىها و تمایزات داخلى در جامعة بختیارى بهخدمت مىئیرند بهدلیل آن رابطة دیالكتیكى است كه آنها را بهنهادهاى خاصى ربط مىدهد٠ كاركرد این نهارها آن است كه استقلالی واحدهاى تولیدى درون. این جامعه را حفظ كند یعنى رابطهئى مضلو یحتمل متضاد كه مىتوان آن را میان عشایر، در جریان همان آ»هى تعیین اقتصادى بیدا كرد.

ترجمة.. اصغركریس

لعلل-ع-ل-لل-ج----

منابع فارس.. ‎ ‏‎

افشار نادرى، نادر هه٣١ر مونوئراقى ایل بهمنى٠ تهران٠ مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى دانشكاه تهران٠ ‎ ‏‎

بهمن بیكى. بء ه٢٣د عرف و عادت در عشایر فارس. تهران٠

دفتر آبادانى منطقة ععشایرى ٨لإ٣١ب برر-ى ایلات عشایر بختیارى، ببیشنهاداتى براى آبادانى سرزمین آنها٠

ورجاوند٠ حب. و دیكران. تم٢٣١ بامدى، طایقهاى از بختیارى٠ تهانئ مؤسسة مطالعات و تحقیقات اجننماعى، دانشكاه تهران٠ ٠