خلع‌سلاح مجاهدین و فدائیان

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۵۶


ماجرای چگونگی خلع‌سلاح مجاهدین را در کتاب‌های تاریخ، از جمله تاریخ کسروی، خوانده‌اید و در اینجا نیازی به‌‌تکرار آن نیست. تلگرام‌هائی که می‌خوانید از آن اسناد دیپلماتیک است که از نقشهٔ اصلی توطئه خلع‌سلاح پرده برمی‌دارد. توطئه‌ئی که در اصل در وزارت خارجهٔ روسیهٔ تزاری و با تبانی مأموران بریتانیا طرح شد.

نگفته نماند که برخی از سوسیال دموکرات‌های ایران نیز، با پیروی از نظرات نادرست رایج آن روزها، ندانسته آب به‌‌آسیاب دشمن می‌ریختند، به‌‌این معنا که هم از خلع‌سلاح حمایت و هم در آن شرکت کردند، یعنی چاله‌ئی کندند که دامچالهٔ خودشان شد.


سند شماره ۱ تلگراف نیکولسون به‌‌سِر ادوارد گِرِی

سن پترزبورگ (۱۹ فوریه ۱۹۱۰) ـ آقای ایسفولسکی [در وزارت خارجه روسیه] اشاره می‌کنند که اخبار رسیده از تبریز چندان رضایت‌بخش نیست... آن عالیجناب می‌گوید که ستارخان و باقرخان دست‌اندرکار اخلالند، و اگرچه والی درصدد است که این دو تن را تحت کنترل درآورد امّا در انجام کاملاً مستأصل است. زیرا نه بودجه دارد، و نه سرباز در اختیار دارد... اهالی ایران در حال وحشت به‌‌سر می‌برند و خوشحالند[!] که برای صیانت‌شان نیروهای روسی هستند.


سند شماره ۲

سن پترزبورگ (۱۱ مارس ۱۹۱۰)، به‌‌دعوت آقای ایسفولسکی امروز به‌‌دیدن او رفتم، و آن عالیجناب گفت مایل است به‌‌من بگوید که اخبار نگران‌کننده‌تری از تبریز به‌‌او رسیده است. آقای ایسفولسکی از طریق تلگراف به‌‌وزیر مختار روس در تهران دستور داده است که دولت ایران را تشویق کند که در جهت مطیع ساختن فوری ستارخان و باقرخان فرصت را از دست ندهد، و نیز به‌‌من اطلاع دهد که اگر این امر انجام نپذیرد، خود دولت روسیه مجبور خواهد شد [رأسا] اقدام کند.

(شرح عکس صفحهٔ ۱۵۵) ستارخان و باقرخان چگونه دست غیبی این دو جوان غیور و دو جان‌نثار حقیقی و دو وطن‌پرست، خلاصه ستارخان سردار و باقرخان سالار را برانگیخت که سد سدیدی در جلو سپاه استبداد کشیده و لشکر یاجوج را از هم پراکنده ساختند. [ص ۲۰۵]


سند سوم تلگراف وزیر مختار بریتانیا سر. ج. بارکلی به‌‌لندن

تهران (۱۳ مارس ۱۹۱۰) (تلگرافی)

افتخار دارم گزارش دهم که یادداشتی به‌‌دولت ایران تسلیم کرده‌ام مبنی بر حمایت از خواست همکار روسم که خواستار اخراج ستارخان و باقرخان از تبریز و خلع سلاح طرفداران آن‌ها [مجاهدین] است.


سند چهارم تلگراف سفیر [بریتانیا] از روسیه به‌‌لندن

سن پترزبورگ (۱۸ مارس ۱۹۱۰) (تلگرافی)

امروز بعدازظهر آقای ایسفولسکی تلگرافی را که تازه رسیده بود برای من قرائت کرد که در آن گفته شده است که ستارخان در پاسخ دومین احضارش به‌‌تهران قاطعاً جواب رد داده است. درحالی‌که باقرخان به‌‌این شرط حاضر شده بود حکم احضار را بپذیرد که مبلغ ده هزار [قران؟ تومان؟] به‌‌او پرداخته شود. والی و یفرم [خان] معترفند که از اقدامات قهرآمیز ناتوانند.


سند پنجم تلگراف وزیر مختار از تهران به‌‌لندن

تهران ـ (۷ اوت ۱۹۱۰) (تلگرافی)

ستارخان همراه تعداد قابل‌ملاحظه‌ئی از فدائیان و مجاهدین در باغ اتابک، و در حوالی مقر وزارت مختار، مستقر شده است، و از تحویل سلاح‌ها تا پرداخت حقوقی که مدعی است معوق مانده، امتناع می‌کند. نیروهای دولتی با چند توپ کوچک آنان را در محاصره گرفته‌اند و اگرچه ضرب‌الاجل تحویل سلاح‌ها امروز صبح سر رسیده، به‌‌نظر می‌رسد که دولت از اقدام به‌‌عمل هراس داشته باشد.


سند ششم از تهران به‌‌لندن

تهران ـ (۸ اوت ۱۹۱۰) فدائیان دیشب با مجروح شدن ستارخان تسلیم شدند. شهر کاملاً آرام است.


منبع - C. CHAQUERI, LA SOCIAL – DEMOCRATIE EN IRAN, FLORENCE, 1979