تا چه وقتی

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب هفته شماره ۲۹ صفحه ۱۸۸
کتاب هفته شماره ۲۹ صفحه ۱۸۸
کتاب هفته شماره ۲۹ صفحه ۱۸۹
کتاب هفته شماره ۲۹ صفحه ۱۸۹

از: آینده


تا چه وقتی


در شیار هر رگ من تند می‌گردد

آتشی چون موج‌های سرکش دریا.

و چنان توفان در اقیانوس

بر جدار قلب من یک‌ریز می‌کوبد تنش را،

شعله افروزان سرش را.

خانه‌ی تاریکم از این آتش پنهان فروزان است،

و دم من گرم از این گرم سوزان است.


در شیار هر رگ من آتش دیگر (ولی بیگانه با من)

بی‌جهت هر لحظه‌ای بر خود

می‌زند دامن؛

می‌زند حرف کمی را او.

گوش می‌بندم به غمگین حرف‌های او چرا من؟


در درون خانه‌ی من او گرفته جای بی‌من،

از درون خانه‌ی من او نهاده پای بی‌من.

هر چه کان از خانه‌ام برچیده شد، مردود شد، از اوست،

هر چه زشتی یافت

هر چه دوداندود، از اوست.

در درون خانه‌ی من بی‌جهت گرمی می‌اندازد.

بی‌جهت هر چیز را

بی‌سفارش‌های من هر لحظه می‌سازد.


در شیار هر رگ من آتش توفانی من

هر چه را کاو کرده روشن می‌برد، خاموش می‌سازد.

همچو بیداری که در کار است می‌کارد

تخم‌های آرزوهای درازم را:

آرزوهای جهانی که در آن من نیز

چون جهانی می‌دهم جا هر نیازم را!


گرم می‌دارد تن نوزادهایم را

و آتشین می‌دارد این آتش که در جنگ است با آن آتش دیگر

دم‌به‌دم فریادهایم را.


- تا چه وقتی؟

- تا زمانی‌که جهان با روز آرامش گزیند!

- تا چه وقتی؟

- تا زمانی‌که کبوتر می‌تواند

بی‌هراس و وحشتی بر روی این دیوار بنشیند!


آذرماه چهل