بحث کاربر:Philip

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
  • سلام. قرارمان بر این است که برای یک‌دست شدنِ متن‌های کتاب هفته، چند مورد را رعایت کنیم:
- اگر کسرهٔ اضافه بعد از «ه» به شکل «ی» نوشته شده اما قبل از آن فاصله به کار رفته، فاصله را تبدیل به فاصلهٔ مجازی می‌کنیم. یعنی اگر در اصل «خانه ی» نوشته شده آن را به شکل «خانه‌ی» می‌نویسیم.
- برای جداسازیِ «می / نمی» از فعل‌ها، «ها»ی جمع از اسم‌ها و پسوندِ «تر / ترین» از صفت‌ها از فاصلهٔ مجازی استفاده می‌کنیم: می‌آیم، نمی‌بینم. سیب‌ها. بیش‌تر.
- در متن‌های کتاب هفته،‌ گاهی «به» چسبیده به کلمهٔ بعدش آمده (مثل: بدلیل، بطوریکه، ...)؛ که در این‌جور مواقع، بین «به» و کلمهٔ بعدش فاصله می‌گذاریم: به دلیل، به طوریکه، ... .
- در کتاب هفته، بیش‌ترِ جاها، تنوینِ آخرِ کلماتی مانند: واقعاً، اکثراً،... نیامده است، که اضافه می‌کنیم. هم‌چنین «همزه‌ی روی الف» در کلماتی مانند: توأم، مسأله،... را هم اضافه می‌کنیم.

که البته این‌ نکته‌ها به راهنما هم اضافه شده‌اند. ممنون.--Mohaddese (بحث) ‏۳ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۲۶ (PDT)


سلام محدثه، ممنونم از توضیح.

درباره‌ی یکی از موارد بالا: چرا «به»‌های چسبیده به کلمه‌ی بعدی را جدا کنیم؟ «به‌»‌ی متصل هنوز هم مصطلح است و از نظر شکلی هم نامأنوس نیست، جدا کردن «به»‌های متصل با شیوه‌ی کاری‌یی که از بایگانی مطبوعات سراغ داریم سازگار نیست، برخلاف باقی دست-بردن-در-متن‌ها که دلیل منطقی دارند (حال یا مشکلات تایپی مجلات قدیم و یکدست نبودنشان و یا خود رسم‌الخط صحیح فارسی) این‌ یکی سلیقه‌یی و نامربوط است.--Philip (بحث) ‏۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۱۱ (PDT)


ببخشید که پابرهنه! چند شماره از «کتاب هفته» را بررسی کردیم از این نظر و دیدیم که روال مشخصی در مورد «به» وجود ندارد. این‌طور نیست که همه جا به کلمهٔ بعد چسبیده باشد یا مثل «کتاب جمعه» با نیم‌فاصله از کلمهٔ بعد جدا شده باشد. اصلاً معضلِ فاصله به دلیل نبود امکانات تایپی در «کتاب هفته» زیاد است. این شد که فکر کردیم یک روال مشخص از این نظر تعریف کنیم. فکر می‌کنی که بهتر است این روال چسباندنِ «به» به کلمهٔ بعد باشد؟ --پرستو (بحث) ‏۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۴:۱۲ (PDT)


سلام پرستو.
همم.. به واقع فکر می‌کنم تفاوت این مورد با بقیه‌ی اصلاح‌کاری‌های مرسومی که روال کار شده این باشد که چسباندن «به» شاید دلیل سبکی داشته باشد (مشخصا چسباندن «به» در آن سال‌ها مرسوم‌تر بوده) و یا حفظ یکدستی متنی چنان دغدغه‌ی کاری نویسنده یا ناشر نبوده. ولی در هر حال «به»‌ی متصل هم ساختمان شکلی متفاوتی دارد (و شکل کلمه‌ی بعد را هم عوض می‌کند) و هم این‌که بهر صورت از روی شلختگی یا به اشتباه (تایپی یا نگارشی) و حتی کم‌امکانی صنعت چاپ نیست که وصل به واژه‌ی بعدی شده‌اند. پیشنهاد می‌کنم این «بـ»‌ها را رهاشان کنیم همان‌طور متصل بمانند. بقیه‌ی «به»‌ها البته با فاصله‌ی کامل از قبل و بعدشان.--Philip (بحث) ‏۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۱۷ (PDT)


با سلامِ مجدد!

مهیار، فکر می‌کنم خیلی وقته که دیگه مرسوم نیست «به» به کلمه‌ی بعد از خودش بچسبه. و اگر بخواهیم به متن اصلی وفادار بمونیم، خواندنش سخت می‌شود. مثلاً کلمه‌ای که من امروز باهاش برخورد کردم «بیاد» بود. اول فکر کردم فعل است، بعد متوجه شدم که منظور «به یاد» است. به نظرم تایپِ این مجموعه‌های قدیمی برای این صورت می‌گیرد که خواندنشان راحت‌تر شود؛ چسباندن «به» به چشم من آشنا نیست و یادم نمی‌آید که در کتاب یا روزنامه یا مجله‌ای دیده باشم. (در کتاب جمعه با این مشکل‌خوانی مواجه نبودیم، تا مجبور شویم به رسم‌الخط دست ببریم.)

برای «ها»ی جمع هم، به نظرم یک روش را پیش بگیریم. که می‌توان درباره‌ی روشش صحبت کرد. تا جایی که دیدم، فکر می‌کنم نظرِ مهیار، چسباندن «ها»ی جمع به کلمه‌ی قبلش باشد.--Mohaddese (بحث) ‏۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۰۹ (PDT)

در مورد «ها» و «می» که یکدست بوده‌ایم تا حالا. چون کلمه‌ی مجزایی نیستند با نیم‌فاصله جدا می‌شوند. (بازبینی ملکوت رو معیار نگیر محدثه. اولین برخورد جدی‌ام با کتاب هفته بود،بیست سی صفحه جلو رفتم و احتمالا همه را بر‌خواهم گرداند به وضع معیار. صرفا قصد داشتم متن رو به حالت اولیه برگردانم ببینم شیوه‌ی مجله‌ چگونه‌ست.)

حالا کله‌شقی: تا جایی که من به خاطر دارم شیوه‌ی بایگانی مطبوعات حفظ شیوه‌های نگارشی قدیمی‌تر بوده، تا جایی که بتوان آن‌ها را شیوه محسوب کرد و نه بی‌در و پیکری ( که همین هم حتی مورد سوال بود - خود همین هم شاید ارزش ثبت داشته باشد). یک مجموعه‌ی معیار معین شد (مثل ها و می) که بدون توجه به شکل نوشتاری مقاله، متن را به حالت نگارشی امروزی در‌می‌آوردیم. مورد «بـ» کتاب هفته انگار کمی متفاوت است. در همین مکالمه‌که در باره‌اش صحبت کردیم و انگار که به توافق نرسیدیم هنوز. فقط اضافه می‌کنم که «به»‌ی متصل هنوز هم کاربرد دارد (بطور کلی، بدلیل، بنظر رسیدن) و دست‌کم در شکل عمومی‌اش ‌سخت‌خوان نیست. هنوز فکر می‌کنم تا این اندازه در متن تصرف نکنیم.

یا شاید باید به توافق جمعی‌ جدیدی درباره‌ی شیوه‌ی کاری بایگانی مطبوعات برسیم و هدف اصلی را از «در دسترس همگان گذاشتن متن با حداقل تغییر» به چیزی مثل «در دسترس همگان گذاشتن متن، خواناتر و امروزی‌تر» عوض کنیم. شدنی‌ست --Philip (بحث) ‏۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۰۶ (PDT)