اسناد تاریخی جنبش سندیکائی
در این شمارهٔ کتاب جمعه، اسناد تازهئی از جنبش سندیکائی ایران بهچاپ میرسد. نخستین آنها دارای اهمیت فراوانی است. این سند که از نخستین روزنامهٔ کارگری ایران منتشره در عصر مشروطیت گرفته شده از سطح بالای آگاهی صنفی کارگران چاپخانههای ایران حکایت میکند. مقایسهٔ این سند با برخی اسناد دورههای بعد بالا بودن این سطح را تأیید میکند. اسناد دیگری که در اینجا بهچاپ میرسد نیز بازگوکنندهٔ سطح مبارزهٔ صنفی و طبقاتی کارگران ایران در ادوار مختلف است. نکتهٔ مهم این است که بهحکایت این اسناد، عناصر پیشرو کارگری ایران همواره در مبارزهٔ علیه اشرافیت و بورژوازی ایران کوشا بوده و حتی لحظهئی فریب آنها را نخوردهاند. مقایسهٔ خواستهای کارگران در دوران پیش از جنگ جهانی دوم و سالهای جنگ، و پس از آن تا کودتای ۲۸ مرداد بسیار آموزنده است. از طریق بررسی عمیق و دستاوردهای ادوار مختلف میتوانیم جنبش سندیکائی ایران را بشناسیم و از این شناخت برای مبارزهٔ کنونی بهره جوئیم.
مطالبات و تقاضاهای اجتماع کارگران طهران از صاحبان مطبعه در سال ۱۳۲۸ قمری
اوّل – کارگران نباید در هیچ مطبعه بیش از نه ساعت کار کنند.
دوّم – اقّل اُجرت و مواجب کارگران مطبعهها در [هر] ماهی کمتر از ۳ تومان نخواهد بود. کارگرانی که از ۳ الی پنج تومان مواجب دارند باید صدی پانزده بر حقوق آنها افزوده شود. کارگرانی که از پنج الی ده تومان مواجب دارند صدی دوازده بر حقوق آنها افزوده خواهد شد. کارگرانی که از ده الی پانزده تومان مواجب دارند، صدی ده. کسانی که از پانزده الی بیست تومان دارند، صدی هشت. آنهائی که از بیست الی بیست و پنج تومان دارند، صدی پنج بر حقوق آنها افزوده خواهد شد. حقوق و مواجب کارگران سر موعد باید پرداخت شود.
سیّم – کارگری که بدون تقصیر از کار و شغل خود خارج میشود، هرگاه شش ماه یا بیشتر در خدمت بوده است، صاحب مطبعه باید مواجب پانزده روز علاوه بهآن کارگر بپردازد. هرگاه بیش از یک سال سر خدمت بوده باشد، باید مواجب یک ماه علاوه دریافت نماید. کارگری که بیشتر از دو سال خدمت کرده باشد، باید مواجب یک ماه و نیم علاوه دریافت نماید. کارگری که بیش از ۳ سال خدمت کرده باشد، باید مواجب دو ماه دریافت نماید. و بهاین طریق بر هر یک سال خدمت مواجب پانزده روز علاوه شود.
چهارم – صاحب مطبعه در صورتی کارگری را میتواند بدون تقصیر از شغل خود خارج نماید که اقلاً پانزده روز قبل بهکارگر اطلاع داده باشد. در صورت فروش مطبعه کارگران بهترتیب سابق در سر شغل خود باقی خواهند ماند. فروشنده مطبعه باید مواجب علاوه کارگران را مطابق سنواتی که کارگران خدمت کردهاند بپردازد.
پنجم – سلوک و رفتار مدیرها و رؤسای مطبعه با کارگران باید بههیچ وجه از نزاکت و ادب خارج نباشد.
ششم – هرگاه مطبعه شبکاری مدامی داشته باشد، صاحب مطبعه باید یک دسته کارگر جدید «ی» برای شبکاری اجیر نماید. حقوق و اجرت کارگرانی که شبکاری مینمایند باید از حقوق معمولی خود یک و نیم علاوه دریافت دارند. کارگرانی که مشغول شبکاری فوقالعاده میشوند، غیر از حقوق روزانهٔ خود باید یک و نیم علاوه دریافت نمایند و بهنوبت شبکاری کنند.
هفتم – غیر از اعیاد عمومی هفته[ای] یک روز تعطیل و آسایش اجباری مخصوص هر ملت [است].
هشتم – در صورتی که کارگری ناخوش شود باید حقوق یک ماهه بهاو داده شود. وقتی که کارگر ناخوش معالجه میشود، مجدداً بر سر شغل خود باقی بماند.
نهم – هر مطبعه باید دارای طبیب مخصوص خود بوده باشد.
دهم – در صورتی که کارگری در موقع کار مجروح یا معیوب شود، تا مدتی که معالجه شود، باید حقوق خود را دریافت دارد. (بیشتر از ۳ ماه نخواهد رسید.)
یازدهم – در صورتی که عضوی از اعضای کارگری در موقع کار معیوب شود، بهتصدیق اطباء میزان خسارت وارده تعیین شده حقالخساره بهاو داده خواهد شد. میزان و مبلغ خسارتی که بهکارگر داده میشود، از طرف صاحب مطبعه و نمایندگان اجتماع کارگران تعیین خواهد شد.
دوازدهم – در صورت فوت کارگر در موقع کار باید مبلغی برای [امرار] معاش عیال و اطفال کارگر متوفی بهتصدیق و تصویب اطباء و نمایندگان کارگران و صاحب مطبعه تعیین کرده پرداخته شود.
سیزدهم – هر یک مطبعه باید دارای یک رئیس بوده باشد.
چهاردهم – با رضایت و تصویب صاحبان مطبعه، و نمایندگان اجتماع کارگران نظامنامه برای کلیه مطبعهها وضع خواهد شد.
بهنقل از اولین روزنامهٔ کارگری ایران: اتفاق کارگران (شماره ۱، جمادیالثانی ۱۳۲۸)
اعلامیه در مورد انتخابات مجلس
رفقای کارگر، رفقای برزگر!
از خواب غفلت بیدار شوید! قدر حاکمیت خود را بدانید! چشمانتان را باز کنید! و در این دوره سعی نمائید وکیلی که از جنس خودتان باشد و کاملاً دردهای بیدرمان شما را بداند، زحمتکش و رنجبر باشد، و مطمئن باشید حقوق شما مخالف منافع او نیست، انتخاب کنید، و سعادت آتیه خود و اولاد خود را در دورهٔ پنجم تقنینیّه تأمین نمائید.
فریب مُلکها، دولهها، و سلطنهها، پادوها و امثال آنها را نخورید. اینها چند دوره وکیل بوده و صدها سال مقدرات ما را بهدست گرفته و جز افزودن پریشانی نیست، کار دیگری نکردهاند.
اینها مایل بهاصلاحات و ترقی شما نیستند. اصلاح حال شما بیچارگان مخالف منافع آنهاست. اینها [در] فکر پارک، اتوموبیل، ده شش دُنگی و سایر تجملات میباشند.
اینها مبالغ گزاف در راه وکالت خرج میکنند که مثل زالو خون شما بیچارهها را بهاطمینان اجانب مکیده و بهنفع آنان کار کنند. اینها خائن [و] جنایتکاراند! هر چه باید امتحان کنید، کردید. [اینان] دسترنج شما را بهعنوان مستمری میان اقوام و بستگان خود تقسیم میکنند، مثل این که دیدید هزارها تومان بیتالمال شما را خرج شهوترانی نمودند.
بس است! چشم خوابآلود خود را بگشائید و سعادت آتیهٔ خود را در نظر بگیرید. وکیل صالحی از میان خود انتخاب کنید. وظیفهٔ ما این است که بهشما گوشزد کرده و فریاد بزنیم که اصلاح حال شماها برخلاف منافع آنهاست و غیرممکن است که صلاح آنها باشد [و] حقوق شما را حفظ نمایند.
این است که از این طبقه و طبقهئی که آلت دست و کار چاقکن آنها هستند، بههیچ وجه انتظار اصلاحات و ترقی را نداشته باشید.
بهنقل از روزنامهٔ شعله، شمارهٔ یک
۱۷ ثور [اردیبهشت] ۱۳۰۲
اعلامیه حزب سوسیال دمکرات انقلابی هنچاک[۱] (ارامنهٔ ایران)
بهمناسبت اول ماه مِه ۱۹۲۰ در تبریز
پرولتاریای جهان متحد شوید!
رفقا و شهروندان،
اول ماه مه روز دست از کار کشیدن و روز تظاهرات اعتراضآمیز همهٔ کارگران و زحمتکشان است. امروز کارگران استثمارشده و زحمتکشان تحت ستم، در چهار گوشهٔ جهان فریاد اعتراض خود را علیه نظام بیدادگر سرمایهداری بلند خواهند کرد. پرچمهای برافراشتهٔ کارگران و سرودهای انقلابی تظاهرکنندگان بخشی از مراسمی است که طی آن سرمایهداری برای همیشه بهخاک سپرده خواهد شد، و گامی است در راه آزادی کار و رهائی میلیونها کارگر از یوغ بندگی!
برای بزرگداشت این روز مقدس، روزی که بهقیمت خون رفقای شهید جاودان نطفههای انقلاب سرخ سوسیالیستی فردا بسته میشود، شما نیز دست از کار بکشید. البته تا رسیدن بدان مرحله، پرولتاریای انقلابی راهی دراز در پیش دارد. مبارزهٔ طبقاتی باید ادامه یابد و دست از کار کشیدن و تظاهرات اول ماه مه جزئی از این مبارزه است.
بدین وسیله بهرفقا ابلاغ و از کارگران و شهروندان دعوت میشود در مراسمی که برای بزرگداشت این روز در ساعت سه بعدازظهر در باشگاه حزب برگزار میشود شرکت جویند.
زندهباد اول ماه مه!
زندهباد پرولتاریای آگاه!
زندهباد پیروزی کار!
حزب سوسیال دمکرات هنچاک
هیأت اجرائی شاخهٔ تبریز
جشن مقدس کارگری: اول ماه مه
امروز روز جشن پرولتاریای بینالمللی است. امروز فریاد خشمگین و صدای اعتراض تودههای محروم، کارگر و زحمتکش، علیه استثمارگران بیرحم نیروی کار کارگران، علیه کسانی که از طریق غارت حاصل دسترنج کارگران در کاخهای پرشکوه زندگی مجللی دارند، در همه جا طنینانداز خواهد شد.
امروز روز تاریخی سرنگونی هر نوع دیکتاتوریِ مذهبی و سیاسی است. امروز نهتنها روز بزرگداشت کار پررنج و مشقت پرولتاریای بینالمللی، بلکه بهخصوص، روزی است که این بخش عظیم از مردم جهان با صدای رسا اعتراض حقطلبانهٔ خود را بهگوش جهانیان میرسانند و در صفوف فشرده علیه حقکشیها بهپا خواهند خاست.
امروز روز بهصدا درآوردن ناقوسهائی است که نوید نابودی دیکتاتورها، ستمگران، و استثمارکنندگان را خواهد داد. همچنین امروز روز جشن پرشور و مقدسی است که مژدهٔ پیروزی و استقرار برابری، برادری، و عدالت را بهجهانیان میدهد.
امروز، روز تأکید بر والاترین اهداف بینالملل سرخ، روز مقدسِ سرخِ کارگر تحقیرشده، زجرکشیده، و تحت پیگرد است.
امروز پرولتاریای بینالمللی جشن روزِ نه چندان دوری را میگیرد که آزادی سوسیالیسم بر جهان حکمفرما خواهد شد.
سالیان درازی پس از تدوین مانیفست کمونیست بهدست بنیانگذاران سوسیالیسم علمی – کارل مارکس و فردریک انگلس – و با وجود پیگیری در مورد خواست ۸ ساعت کار در روز بهوسیلهٔ پیروان آنان در کنفرانس پاریس، این خواست در همهٔ جهان صنعتی تحقق نیافته است. بعد از انقلاب نافرجام سالهای ۴۹-۱۸۴۸، بورژوازی بینالمللی و دولتهای امپریالیستی چنان قدرت گرفتند که پرولتاریای بینالمللی نهتنها نتوانست بهاین خواست خود برسد، بلکه حتی پس از اعلام روز اول ماه مه بهعنوان روز جهانی کارگران، پرولتاریا نتوانست این روز جهانی را جشن گرفته صدای اعتراض خود را علیه چپاولگران حاصل دسترنج سالانهٔ خود بلند کند.
در حال حاضر، در نیمی از اروپا، در روسیه و آلمان و مجارستان، آنجا که جنبش انقلابی پرولتاریا در حال رشد است، پرولتاریا در حالیکه خواست هشت ساعت کار در روز را بهدست آورده است در کمال آزادی و افتخار این روز را جشن میگیرد، و مصممتر از همیشه در جهت تحقق آرمانهای خود گام برمیدارد. دیگر نیرنگها و حیلههای حکومتهای مطلقه قادر نخواهند بود مانع حرکت پرتوان و مهیب پرولتاریا بهسوی پیروزی نهائی شوند.
تزار روسیه و قیصر آلمان، این ژاندارمهای بینالمللی، برای همیشه نابود شدهاند. پیروزی شکوهمند و نهائی پرولتاریا هنوز فرانرسیده است. این پیروزی هنگامی بهدست خواهد آمد که امواج انقلاب پرولتاریا عظیمتر شود، سیلاب آن از مرزهای روسیه، آلمان، و مجارستان بگذرد و تمام جهان و از آن جمله ایران را فرا گیرد.
با در نظر داشتن یک چنین دورنمای درخشانی است که امروز حزب سوسیال دموکرات هنچاک، حزبی که برای اولین بار پرچم سوسیالیسم را در میان ارامنه برافراشت و راه خونین کسب آزادی سیاسی را بهخلق ارمنی نشان داد، پیام شادباش و درودهای خود را بهکارگران و رفقا تقدیم میدارد و از آنان دعوت میکند که هر چه مصممتر و بیباکتر صفوف خود را فشرده کرده با عزم راسخ و اعتقاد تزلزلناپذیر فریاد برآورند:
مرگ بر ستمگران و استثمارگران!
زنده باد پرولتاریای بینالمللی!
پیش بهسوی تحقق هشت ساعت کار روزانه!
برقرار باد همبستگی و برادری ملل تبریزی
ترجمه از روزنامهٔ زنگ – ارگان هنچاکیان – شماره ۱۳، اول ماه مه ۱۹۲۰ (تبریز)، بهوسیلهٔ ا – ن.
اول ماه مه
از روزنامهٔ «حقیقت» شماره ۶۸ – سال ۱۳۰۱
نصف اخیر قرن ۱۹ میلادی در ممالک اروپا حکومت از دست ملوکالطوایف، روحانیون، و اشراف خارج شده بهاختیار صنف سرمایهداران درآمده بود. تولید ماشینهای جدید و کشتیهای بخار سبب بیکاری هزاران کارگر صنعتگر یَدی گردید. سرمایهداران، کارگران را زیاد بهکار واداشته هر طور که میل خودشان بود با ایشان معامله میکردند. تمرکز سرمایه، عدم تساوی و تناسب در حیات و زندگانی مردم، کثرت روزافزون بیکاران، فکر سوسیالیزم بهاصطلاحِ مارکس کمونیسم را تأکید کرده و متفکرین آزاد را بهفکر چارهجوئی عملی وادار میکرد زیرا زندگانی برای رنجبر (پرولتاریا) غیرقابل تحمل شده بود.
در سنهٔ ۱۸۶۱، در اول ماه مه، در شهر لندن پایتخت انگلستان که از حیث تمرکز ثروت و توسعهٔ صنایع ماشینی حائز موقع اول بود، تشکیلات و اجتماعی بهاسم ماورای ملی (بینالمللی) بهوجود آمد و در تعقیب آن بیانیهئی خطاب بهتمام کارگران ملل نشر شد. این بیانیه را معلمان سوسیالیستها – کارل مارکس و فردریک انگلس [۲] آلمانی نوشته بودند. در این بیانیه گفته میشد: «رنجبران روی زمین اتحاد کنید! - کارگر! تو در اتحاد و قیام نمودن برای آزادی غیر از زنجیر استبداد چه داری که متضرر شوی؟ در عوض آن اگر موفق شوی یک عالم را خلاص کردهای!»
این بیانیه دنیای سرمایهداری را متزلزل کرد. در میان صف پرولتار (رنجبر) موجب نهضت شد.
در نتیجهٔ این بیانیه بود که بعد از نه سال در کوچههای پاریس بیرق کومون بلند شد. در نتیجهٔ این بود که کارگران تمام دنیا توانستند اقلاً برای ادامهٔ حیات خود قانون واحدی مابین خود و سرمایهداران تهیه کنند، وقت کار معین بشود، اولاد کارگر بتواند تحصیل کند، حفظالصحه از طرف سرمایهداران برای کارگران تهیه شود.
هر چند بینالملل مزبور در اثر آنتریک بعضی از اعضای خود در نتیجهٔ مغلوبیت کمون پاریس، بهواسطهٔ مبارزه با آنارشیزم در ۱۸۷۳ سقوط کرد، اما روح و فکر بینالمللیت نمرده، موضوع مبارزه و عواملی که کارگران دنیا را متحد میکرد از بین نرفته بود.
کارگران و رنجبران دنیا محتاج بهیک تشکیلات بینالمللی بودند که بیوجود آن نمیتوانستند با سرمایهداران مبارزه کنند. زیرا کارگران منورالفکر کتابها و رسالههای مارکس–انگلس را کاملاً خوانده و از اوضاع زندگانی خود احساس کرده بودند که بدون کمک کارگران تمام دنیا عاجز از مبارزهٔ با سرمایهداران هستند و فهمیده بودند که ممالک دنیا از حیث اقتصاد بههم مربوط است و صنف سرمایهداران نیز بینالمللی است.
از این نقطه نظر، در سنهٔ ۱۸۸۹ در پاریس «اتحادیهٔ بینالملل دوم[۳]» دعوت شد. در این مجمع نمایندگان انگلستان، فرانسه، آلمان، ایتالی و غیره حضور داشتند.
قبل از تشکیل جلسه اول بینالملل دوم، در اول ماه مه یک سال قبل از سنهٔ فوقالذکر، کارگران آمریک قانون ۸ ساعت کار را در یک شبانهروز بهدولت و سرمایهداران قبولانده آن روز را برای خود عید معین کردند.
جلسهٔ اول بینالملل دوم، برای عملی کردن اتحاد رنجبران دنیا و برای فهماندن قوه و موجودیت کارگران لزوم یک روز تعطیل عمومی و عید بینالمللی را احساس کرد. چون اساس تشکیلات در اول ماه مه گذاشته شده بود و بیانیهٔ مشهور بینالمللی در آن روز انتشار یافته بود، چون این روز قبل از این هم در اروپا عید بزرگی بود و کارگران آمریک نیز در این روز بهتعیین ۸ ساعت مدت کار موفق شده بودند بنابراین همان عید بینالمللی را اول ماه مه قرار دادند.
الان از آن تاریخ ۳۴ سال میگذرد. در این مدت هر سال اول ماه مه از طرف کارگران تمام دنیا در آنجاها که کارگر وجود دارد، در آنجاها که از سوسیالیزم اثری مشهود است، عید گرفته میشود.
معمولاً کارگرها در همین روز در ماه مه تقاضای خود را بهدولت تقدیم میکنند. دول و حکومت آنها که میل دارند با ملت کارگر با ملایمت رفتار نمایند اغلب امروز پیشنهاد ایشان را قبول میکنند. امروز عملاً فکر بینالمللی را ثابت میکنند. اشراف و متمولین از این روز میترسند. دولتی که رو بهارتجاع است از امروز، یعنی از اول ماه مه، متزلزل است.
الان، یعنی بعد از ۳۴ سال، شنیده میشود که کارگران ایران نیز میخواهند اول ماه مه را تعطیل کنند و مانند کارگران تمام دنیا عید بگیرند. و از قراری که معلوم است، سوسیالیستها نیز میخواهند در این عید شرکت داشته باشند. ما این تصمیم را تقدیس نموده بهمؤسسین آن تبریک گفته راجع بهموضوع وجود کارگر در ایران یا این که لزوم همچه عیدی از نقطه نظر سوسیالیستی و غیره حرفی نخواهیم زد لیکن اوضاع حاضره و این نهضت قانونخواهی و آزادیطلبی که شروع شده و مردم از دولت تقاضای مخصوص دارند تصور میکنم عید گرفتن در اول ماه مه تا اندازهئی بیموضوع هم نیست.
امروز در ایران لزوم تغییرات و اصلاحات اساسی ثابت شده است. یا بهواسطهٔ انقلاب دموکراسی یا با راه معتدل مثلاً اصلاح، باید یک حکومت ملی با تمام معنی تأسیس بشود، قانون اساسی که اساس حکومت ملی است اجرا گردد، معارف و صنایع توسعه یابد، تجارت و زراعت معاصر شود. امروز ایران محتاج اصلاحاتی است که هر بیحسی در آن تردیدی ندارد. خوب است رؤسای دولت، زمامداران مملکت، تأسی بهحکومتهای معتدل کرده در روز اول ماه مه که سوم رمضان است تقاضای ملت و خواهش آزادیخواهان را قبول کرده حکومت نظامی را الغا نماید و اجرای قانون اساسی را اعلان کند. و اشخاصی [را] که از وظیفهٔ خود سوءاستفاده کرده سبب خرابی مملکت شدهاند محاکمه نماید. و این خبر را بههر وسیله باشد بهمطبوعات خارجی برساند [تا] در این روز که رنجبران و مظلومین تمام ممالک عید گرفتهاند، نمایش میدهند، حقوق میخواهند، دنیا را متزلزل کردهاند، دولت ما نیز متمدن و مظلومپرست معرفی شود. حکومت، هم از داخله محبوبالقلوب ملت و هم در خارجه محبوبالقلوب اکثریت تامه واقع گردد. این یک پیشنهادی است که بهدولت میکنیم ولی چون میدانیم حکومت از حال ملت خبردار نیست و هر فکر جدید را هوا و هوس میداند، بهاین واسطه آنقدر هم انتظار نداریم که از این تکلیف - یعنی در اجرای قانون و رفع احتیاجات ملت - عملاً از طرف دولت اقدامی بشود اما آنان که قانون اساسی میخواهند، آنان که هر روز لایحه مهرکرده بهادارهٔ روزنامهها میفرستند، آنها که حرارت بهخرج میدهند، آنها که نجات ایران را در خاتمه دادن دورهٔ ملوکالطوایفی، آقائی، اشرافی، دیکتاتوری میدانند باید امروز، همین اول ماه مه، تعطیل بکنند؛ همین روز سوم رمضان عزا بگیرند نه عید، همین اول ماه مه که تمام مظلومین حقوق خود را مطالبه میکنند حقوق خود را مطالبه کنند.
اول ماه مه باید تعطیل بشود. این تعطیل هرج و مرج نیست. این تعطیل انقلاب هم نیست. این تعطیل است که باید ملت از حکومت با زور حقوق خود را مسترد دارد.
این عید نیست بلکه روز دادخواهی است.
این روزی است که دولت باید موجودیت ملت را بفهمد.
باید بهحکومت فهماند که تو نوکر ملت هستی، باید موافق خواهش ملت رفتار کنی، تو نمیتوانی از آزادی قلم، آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات جلوگیری کنی، زیرا آن حق مشروع ملت است. تو نباید بدون رضا و خواهش ملت برخلاف مصالح ملت با اجانب معاهده عقد کنی، زیرا آن حق را ملت بهتو نداده است. تو نباید و نمیتوانی حکومت را برای شخص خود آلت استفاده قرار داده اولاد و اتباع را وکیل کنی و قوم و خویش خود را در ادارات دولتی جابهجا نمائی. مثل این که [وقتی] قوامالسلطنه والی خراسان بود برادر و دوستان او انتخاب میشدند، همین که نظامالسلطنه رفت پسر و دوستان او انتخاب میشوند، تو باید بهامنیت مملکت کوشیده نگذاری دزد و اشرار سلب امنیت از مردم نماید، بهناموس و عزت نفس اهالی تجاوز کنند. تو برای تفنن و گرفتن هزار تومان حقوق وزیر نمیشوی؛ ملت تو را برای کار، برای ایفای وظائف اجتماعی انتخاب کرده است.
اینها را باید بهحکومت فهماند. ما غیر از این نظری نداریم. مقصود ما این است که حکومت خوب باشد نه بد. ما میخواهیم ملت با حکومت باشد و حکومت با ملت نه این که مانند امروز مردم متنفر از حکومت و حکومت متوحش از ملت، هر دو بیزار از یکدیگر باشند. ما میخواهیم ملت و حکومت بهکمک یکدیگر فلاکت، سفالت، و بدبختیهای هزار ساله را خاتمه بدهند.
ما کاندید تازه برای رئیسالوزرائی نداریم. ما وزیر عدلیه و مالیه را نیز نمیخواهیم از رفقای خود انتخاب بکنیم. ما میگوئیم رئیسالوزرا، با سایر وزرا، هر کسی این کارها را میتواند انجام دهد باقی بماند، اگر نمیتواند باید کسی پیدا کرد که بتواند موافق میل و منافع ملت کار کند. انقلاب، برای تغییر کابینهٔ بتپرستی است.
قانون، کار، تساوی حقوق، تساوی کار، تساوی شرف، عزت نفس، تساوی ناموس، تساوی معارف، تساوی حق و حقانیت... ما باید برای اینها بکوشیم. فریادهای ما برای این است، نه برای فلان رجال پوسیده یا فلان آقا. ما بتپرست نیستیم و برای اشخاص نمیکوشیم.
این است خواهش ما و آزادیخواهان عموماً.
ایران را از جهت اقتصاد امروز محتاج یک تغییرات دموکراسی و بورژوازی میدانیم. ما خودمان دموکرات نبوده از دموکراتهای دروغی ایران بیزاریم. همچنین از دموکراتهای آمریکا متنفریم. زیرا آنها نیز سبب بدبختی میلیونها کارگر و رنجبر هستند. ما اساساً نجات بشر را در الغای مالکیت خصوصی میدانیم. این دزدی هم نیست، منبع و منشاء دزدی مالکیت خصوصی بوده انبیاء و حکما هر کس بهاندازهئی با اصول سرمایهداری مبارزه نمودهاند. با این عقیده، ملانماها هم ما را نمیتوانند تکفیر کنند.
ولی ایران امروز مساعد برای الغاء مالکیت خصوصی نیست که تا مالکیت او برای عموم باشد. در ایران نباید ثروت را ایجاد کرد. این مخالف مسلک سوسیالیزم نیست.
سوسیالیزم، طوری که بعضیها تصور میکنند، مخرب دنیا نیست بلکه برای آبادی و آزادی بشر است.
سوسیالیزم برای محو سرمایه نمیکوشد، بهازدیاد آن سعی میکند.
سوسیالیزم نمیگوید انسان عالم نباشد، مخترع نباشد، انسان از صنایع مستظرفه محظوظ نشود؛بلکه سوسیالیزم میخواهد تمام مردمان متمدن بشوند.
شاید سوسیالیست بودن در ایران موضوع ندارد، یا این که لازم است این مسلک در ایران اجری شود. ما امروز نمیخواهیم آن را تبلیغ کنیم.
امروز ما غیر از اشراف و مفتخورها و آلت استفادهٔ آنها با هیچ کس طرف نیستیم. ما امروز برای ایران که یک عضو ناخوش و علیل جمعیت بشر است از نقطهٔ نظر سوسیالیستی،از نقطه نظر مونیستی، از نقطه نظر وطنپرستی، حتی از نقطه نظر سرمایهداری،اجرای قانون اساسی و معاصر شدن با ملل متمدن را لازم میدانیم.
اصول اداره، عادات، اخلاق، آداب، مطبوعات، معارف، تدریس، حتی لباس، حتی خوراک، همه چیز باید تغییر یابد. باید این کثافتها پاک شود. باید یک دولت مقتدر ملی که واقعاً مرکزیت داشته باشد تشکیل شود. ولایات و ایالات مسائل اجتماعی و اقتصادی خود را در انجمنهای ایالتی و ولایتی مذاکره و حل کنند.
امروز، حکومت مرکز، تنها تا دروازهٔ طهران حاکمیت دارد. در خارج هر کس هر چه میخواهد میکند.
ما نمیگوئیم، ملت خوب است یا آزادیخواهان بهتر از حکومت هستند. هر یک بدیئی دارد، هر کس بهاندازهٔ خود مقصر است. از این روست که ما نیز مانند سایر کارگرها و سوسیالیستها طرفدار تعطیل ماه مه و نمایش در آن روز میشویم.
نظریات ما در این عید، ملی، و در عین ملی بودن بینالمللی است.
مادام که ما ملت با تمام [.....][۴] از کجا میتوانیم داخل بهفوج بینالملل شویم، زیرا ما را قبول نمیکنند و راه نمیدهند. ما موجودیتی نداریم، باید تهیه کنیم. ما ثروت نداریم تا برعلیه آن نمایش بدهیم. ما امروز جهالت، تنبلی، اشراف مفتخور، جانی، قاتل، اشرار، ملوکالطوایف، خانخانی داریم.
ما باید برعلیه آنها نمایش بدهیم. ما باید در اول ماه مه مانند یک ملت زنده خود را معرفی کنیم. نه این که تنها اول ماه مه، بلکه هر روز، هر دقیقه، بعد از ساعت کار - زیرا ساعت کار را کسی بهکار سیاسی مشغول بشود گناه است - باید نمایشهای اجتماعی، میتینگهای سیاسی، کنفرانسهای اخلاقی بدهیم. سیاست بینالمللی را تعیین کنیم.
این است وظیفهٔ کارگران و برزگران، ملیون، تجار، کسبه و سایر اصناف، در روز اول ماه مه.
شعارهای ما باید این باشد: زندهباد قانون اساسی! زندهباد حقوق و مساوات!
پایندهباد ایران معاصر و متمدن.
زندهباد ایران جوان.
زندهباد ماه مه و حقوق مظلومین دنیا.
زندهباد آزادی.
اعلامیهٔ اتحادیه کارگران بیکار انزلی (گیلان)
۸ ثور [اردیبهشت] ۱۳۰۲
قابل توجه اولیای امور، خصوصاً نمایندگان مجلس شورای ملی.
در موقعی که سرتاسر این کشور باستانی را فقر و فاقه گرفته و اوضاع اقتصادی آن بر تیرگی و وخامت خود افزوده و یک آتیهٔ خیلی دشوار و سنگینی را برای طبقهٔ سوم تهیه مینماید؛ در حین این که طبقهٔ اول و دوم این مملکت مدهوش از بادهٔ نخوت برای توسعهٔ دائره تجارت و ایجاد صنایع و کشف معادن و اصلاح وضعیات اسفناک امروزه و اتخاذ تصمیم قطعی در رفاهیت قسمت اعظم از تودهٔ ملت که همه وقت قربانی هوی و هوس و استفادههای نامشروع همانها شده تا این که امروز خود را در پرتگاه عدم کشاندهاند، فکری جز ادامهٔ سلطه و حاکمیت و تحمیل فرمانهای مظلومکُش خود نداشته و با جدیت هر چه تمامتر بهازدیاد تجمل و اساس فعال مایشائی و تحکیم بنیانی امارات خود که روی پای ظلم استوار شده میکوشند؛ در زمانی که فلاکت و پریشانی با طبقهٔ سوم دست بهگریبان شد و هر روزه صدی ده الی صدی بیست آن طبقه را بیکار و بهبیکاران ملحق مینماید و یا، بهعبارةالاخری، در هنگامی که فقارت چهرهٔ عبوس و منحوس خود را از افق این مملکت با یک منظرهٔ وحشتناکی جلوه میدهد؛ ما کارگران بیکار انزلی که هر یک بهتدریج مبتلا بهمرض مزمن بیکاری شده و بهنوبهٔ [خود] گرفتار آه و نالهٔ عیالات گرسنه و برهنه خود هستیم، همگی بهیک جا جمع و اتحادیه[ای] بهنام اتحادیه کارگران بیکار گیلان در انزلی تشکیل و راجع بهتهیهٔ شغل و وسائل تأمین معاش با مقامات مربوطه داخل مذاکره شده و نیز بهوسیلهٔ این لایحه از اولیای امور تقاضای همه گونه مساعدت را نموده و مخصوصاً از ساحت مُقدس مجلس شورای ملّی تمنا داریم راجع بهتهیهٔ شغل توصیه شود و خاتمتاً خاطر تمام کارگران بیکار ایران را که مثل ما در گرداب بدبختی و فقارت سرگردان هستند تذکر میدهیم که یگانه راه رسیدن بهساحل نجات همانا تشکیل اتحادیه و اتحاد عمومی است و بس.
اتحادیه کارگران بیکار انزلی (گیلان)
اعلامیه بهرنجبران و کارگران عموماً و طهران خصوصاً
رفقای رنجبر، قرن بیستم است. ارکان عالم سرمایهداری که سبب محو حکومات اشرافی است در اقطار عالم از نهضت خشم تودهٔ کارگری مرتعش و متزلزل است و [عن] قریب محو و فناست. سپس [فریاد] قیام رنجبران دورترین قبایل بهمهد تمدن در فضای عالم طنینانداز است.
چهرههای عبوس رنجبران، سپاه سودان در مقابل صور غمّاز سرمایهداران سفید منعکس، پنجههای ضخیم آنان برای گرفتن گریبانهای آلوده بهمنازعت در اروپا [با] قدمهای برق بهسوی مقصود روانند.
اما شما، شما ای کارگران و رنجبران و تودهٔ حقیقی ملت، ایران شما، ای فرزندان قاعدین تمدن، هنوز در بستر غلفت خجلتبار خویش غنوده و جایگاه مردان کار را بهکسالت و کثافت آلودید. سر از خواب غفلت بردارید! و دیده بگشائید، نظری بهصحنهٔ گیتی افکنید! جنبش اقوام عالم را بنگرید. صیحهٔ دعوت کارگران و رنجبران عالم را بهسوی رضوان اتحاد و اتفاق بشنوید. برخیزید و با قدمهای رسا بهسوی آن دعوت بشتابید. دستهای مردانه را برای وفاق بهجانب تودهٔ رنجبران دنیا با رویهای بشّاش و قلبهای سرشار از محبت دراز کنید، و بکوشید تا بهدومین مرحلهٔ انسانی داخل شوید؛ قیام نمائید و برای نجات خویش از این ذلت و حقارت چاره اندیشید و رفقای رنجبر حقّ جلّ عظمته بهزبان پیغمبران و مظاهر مقدسهاش شما را ودیعهٔ خویش خوانده و شما از نتیجهٔ تکاهل و تجاهل آن صنعت زیبا را بر قامت خویش نارسا کرده، و از شدت تغافل آن عزّت بیپایان را از خود سلب نمودید.
رفقای کارگر؛ کار و زحمت شما که سبب حقیقی تشکیلات اقوام بشری است، شما را بهیادگاری حضرت احدیّت مفتخر نموده و شما قدر خود را ندانستید، از کثرت جهل مقدرات خود را بهدست آنهائی که از دسترنج شما دارای خزائن و قصور شدادی شدند، سپردید. رفقای زحمتکش! راه نجات برای شما متصور نیست جز آن که زمام پارلمان را در کف گرفته و صندلیهای وکالت مجلس را بهجنس خود بسپارید. رفقای رنجبر، بیدار باشید که دستهای اشرافی با صورتهای عجیب و غریب برای سلب کردن آزادی شما در کار فریب دادن شما میباشد. فریب آن ریزهخواران اشراف را نخورید، و برای کندن ریشهٔ خویشتن با دست خود تیشه نزنید. برای خود بکوشید، تا خود از ثمرات لذیذش منافع گردید. رفقای کارگر، ممکلت شما جز بهدست شما آباد نخواهد شد. ثروت جز بهدست خود شما در مملکت تولید نخواهد شد. استقلال جز بهجانبازی باقی نخواهد ماند. معارف جز بههمت شما توسعه نخواهد یافت. امنیت جز در حکومت شما صورت خارجی نخواهد داشت. شرافت، قومیت و ناموس ملیت جز در کف شما محفوظ نخواهد ماند. بیدار شوید و وقت را بهغفلت نگذرانید.
اتحادیه کارگران دواساز طهران
بهنقل از روزنامهٔ کار ۲۷ حمل [فروردین] ۱۳۰۲
اعلامیهٔ حزب کمونیست ایران بهمناسبت اول ماه مه ۱۹۲۸ [۱۳۰۷ شمسی]
رفقای رنجبر و زحمتکش،
امروز روز اول ماه مه عید رنجبران جهان است. امروز روزی است که رنجبران قدرت تشکیلاتی و ارادهٔ دفاع از حقوق و منافع طبقاتی خود را ظاهر میسازند. امروز در سراسر جهان، رنجبران کار را ترک میگویند و روز کار را جشن میگیرند. در این روز رنجبران آمریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان، و سایر کشورها، و البته روسیهٔ آزاد زحمتکشان در خیابانها تظاهرات برپا میکنند. شعار انقلابی و سرودهای بینالمللی رنجبران تمام جهان را بهتکان در میآورد.
رنجبر ایرانی
تو یکی از افواج این ارتش قدرتمند و مهیب را تشکیل میدهی! تو باید در کنار رنجبران تمام جهان علیه بیقانونیهای امپریالیسم، استبداد رژیم موجود، جنگ خونین سرمایهداران و زورگوئیهای روزافزون و کارفرمایان قد علم کنی: تو باید برای روزِ کارِ هشت ساعته، بهخاطر اعلام قوانین مدافع کارگر، بهپا خیزی!
برادران، رفقا!
شاه، مالکین ارضی، ملاها، نمایندگان مجلس، سران نظامی، حکام، کارمندان [عالیرتبه]، فرمانداران، و کلیهٔ سرمایهداران بر شما حکومت میکنند و از طریق وسائلی که شما و دهقانان فلکزده تهیه میکنید بهعشرت زندگی میکنند. اینان بهحساب بردگی شما و فلکزدگی شما و دهقانان بدبخت ایرانی زندگی میکنند. امروز شما محکوم بهفلاکت هستید. شما بهفردا نه امیدی دارید نه اطمینانی. شما مدام زیر تهدید بیکاری و فقر قرار دارید. دولت اشرافی کنونی هرگز از حقوق شما دفاع نکرده و نخواهد کرد. این دولت نماینده و مدافع اشراف، ملاکین، و سرمایهداران بزرگ ایران، و همچنین دستنشاندگان امپریالیسم خارجی است.
نیروهای ملی و عناصر آزادیطلب که اکنون علیه رژیم مستبده و علیه فعالیتهای جنایتکارانه، بهخاطر آزادی علیه مظالم و بیقانونیهای دولت بورژوا مبارزه میکنند بهحمایت شما احتیاج دارند. شما باید حامی و اساس این گروههای انقلابی، پیشقراولان جنبش آزادیخواهی و انقلابی باشید.
رفقا، برای کسب حقوق خود زیر بیرق سرخ انقلاب متحد شوید! رنجبران و دهقانان ایرانی مدافع و حامی دیگری ندارند مگر فرقهٔ کمونیست ایران که فرقهٔ رنجبران است.
رفقای رنجبر! تظاهرات کنید، زیرا آزادی بشریت بهاتحاد و تظاهرات رنجبران بستگی دارد. بپا خیزید! زیرا خیانت، ظلم، استبداد و خودسری دولت اشرافیت ایران حد و مرزی نمیشناسد. متحد شوید و برای ویران کردن اساس این ظلم و استبداد تظاهرات کنید!
زندهباد اتحاد بینالمللی و همبستگی رنجبران!
زندهباد ستاد فرماندهی انقلاب جهانی، بینالملل سوم!
زندهباد اول ماه مه!
فرقهٔ کمونیست ایران
اول ماه مه ۱۹۲۸ [۱۳۰۷]
بهعلت عدم دسترسی بهاصل فارسی سند، این متن از ترجمهٔ روسی مجدداً بهفارسی برگردانده شده است.
پاورقیها
- ^ حزب انقلابی هنچاکیان ارامنه در تابستان ۱۸۸۷ توسط هفت تن مارکسیست جوان ارمنی در ژنو تأسیس شد. در مقابل هنچاکیان، فدراسیون انقلابی ارامنه (داشناک) قرار داشت که در سال ۱۸۹۰، تأسیس شده بود. در میان ارامنهٔ شمال ایران، ترکیه، و روسیهٔ تزاری، هنچاکیان از جریان انقلابی و داشناکها از جریان راست دفاع میکردند.
- ^ در متن، همه جا انگلس را انگلیز نوشتهاند.
- ^ همه جا در متن: دویم.
- ^ در متن اصلی ناخواناست.