سیاست و موازنهٔ وحشت و غارت جهان سوم

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۱۱ توسط Farzaneh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی گیومه‌های فارسی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۸


پایان بحران موشکی کوبا سرآغاز دورانی بود که در سیاست و روابط بین المللی «دتانت» نام گرفته است. از سال ۱۹۶۲ دو ابرقدرت – شوروی و ایالات متحده - ناگزیر از پذیرش این حقیقت شدند که هر نوع حمله و تجاوز هسته‌ای به قلمرو و مناطق نفوذ طرف مقابل، علیرغم پیروزی کامل، این فرصت را به رقیب می‌دهد که در تهاجم وارد آوردن و ضربه مشابه با او مقابله به مثل کند که نتیجه آن نابودی کامل هر دو طرف است. درک عمیق این واقعیت هر دو ابرقدرت را واداشت این واقعیت را بپذیرد که مسائل و مشکلات دوجانبه و بین‌المللی لزوما می‌باید از طریق مذاکره و دیپلماسی حل و فصل شود و منازعات منطقه‌ای را باید در حد جنگ¬های محدود کنترل کرد.

ادامه حالت موازنه وحشت و اجتناب از درگیری مستقیم دانشمندان و کارشناسان ابرقدرتها را بر آن داشت که بر اساس یک برنامه دقیق و زمان‌بندی شده، تحقیق روی سلاح‌های جدید را ادامه دهند و علیرغم قراردادهای «سالت یک» در ۱۹۷۲ و «ولادیوستک» در ۱۹۷۴ دال بر محدودیت تولید سلاحهای استراتژیک و وسایل پرتابی، هر سال در خفا مدل‌های پیشرفته‌تر و دقیق‌تری از انواع آلات و ابزار جنگی به زرادخانه‌های خود بفرستند.

ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی با صرف مبلغ ۲۵۳ میلیارد دلار در سال جاری مسیحی بزرگترین بودجه نظامی تاریخ را در جهت دستیابی به هدفهای نظامی - سیاسی خود به کار گرفته‌اند. تخصیص چنین مبالغ در حال افزایشی در طول دهه گذشته برای مخارج نظامی بشریت را با انبوهی از آلات و ابزار نابودکننده همگانی روبرو ساخته است، تا آن‌جا که ذخیره بمب‌های هسته ای ایالات متحده به تنهایی قادر است بیش از دوازده بار زندگی و حیات را در کره خاکی محو سازد و آن را مدتها سترون نماید.

این که استراتژی ممالک بزرگ این توانایی نابودکننده و رقابت پایان‌ناپذیر را ضامن صلح بین‌المللی می‌دانند حاکی از توسل آنها به تنها راه‌حلی است که در چارچوب «دتانت» وجود دارد. حال آن‌که به تایید موسسه «سیپری» انباشت رو به تزاید سلاح‌های مخرب با توجه به پیچیدگی غیرقابل وصف آنها احتمال بروز حوادث ناخواسته را گسترش می‌دهد. به موجب تحقیقات موسسه فوق از ۶ اوت ۱۹۴۵ تاکنون حدود ۳۰ سانحه که به موقع تحت کنترل قرار گرفته به وقوع پیوسته است.

در سال ۷۹ - ۱۹۷۸ حدود ۴۷۰ میلیارد دلار از طرف ۶۴ کشور جهان برای هزینه های نظامی و تکمیل سلاح‌های جنگی در نظر گرفته شده است. و این به گونه ای حاکی از تسرّی خوی نظامی‌گری و مقابله با مسائل و مشکلات از موضع نمایش قدرت می‌باشد، و به اعتباری ادامه روندی که از دهه ۱۹۷۰ آغاز گردیده است.


جدول زیر قیاسی است بین بودجه نظامی ۲۱ کشور جهان و میزان افزایش سرسام آور آن در دهه ۱۹۷۰.
نام کشور ۷۱ - ۱۹۷۰ ۷۹ – ۱۹۷۸
میلیون دلار میلیون دلار
ایالات متحد آمریکا ۷۱٬۹۷۱ ۱۱۳٬۰۰۰
اتحاد جماهیر شوروی ۳۹٬۸۰۰ ۱۴۰٬۰۰۰
انگلستان ۵٬۷۱۲ ۱۳٬۶۰۰
فرانسه ۵٬۸۰۰ ۱۷٬۵۱۸
آلمان غربی ۵٬۵۶۰ ۲۱٬۴۰۰
آلمان شرقی ۱٬۹۹۰ ۳٬۱۰۰
کانادا ۱٬۷۴۰ ۳٬۷۰۰
بلژیک ۶۷۷ ۲٬۶۰۰
سویس ۴۲۲ ۱٬۶۰۰
یوگسلاوی ۶۶۷ ۲٬۳۴۰
مصر ۱٬۲۷۲ ۵٬۰۰۰
ایران ۷۷۹ ۹٬۹۴۲
عراق ۴۲۴ ۲٬۰۰۰
اسرائیل ۱٬۰۷۵ ۳٬۴۰۰
لیبی ۴۵ ۴۵۰
عربستان سعودی ۳۸۷ ۱۳٬۱۷۰
سوریه ۲۲۱ ۱٬۱۲۱
آرژانتین ۴۸۰ ۱٬۷۰۰
برزیل ۵۹۹ ۲٬۰۴۰
کوبا ۲۹۰ ۷۸۴


قرارداد «سالت یک» و مذاکرات «ولادیوستک» به دو ابر قدرت و ممالک بزرگ امکان داد تا از طریق صرفه‌جویی میلیاردها دلاری که می¬بایست در زمینه افزایش تعداد موشک‌های بین‌قاره‌ای، زیردریایی‌های اتمی و سکوها به مصرف برسد امکانات مالی خود را در بخش‌های تحقیقاتی به منظور بالا بردن کیفیت سلاح‌ها و افزایش مساحت آنها واریز نمایند. نگاهی سطحی به نوع سلاح‌های مورد توافق در «سالت دو» و قیاس آنها با سلاحهای «سالت یک» حاکی از اهتمامی است که در این مورد اعمال گردیده. ممالک قدرتمند هماهنگ با پیشرفت کارایی و دقت سلاح‌های دفاعی و تهاجمی به مرور از نیروی انسانی ارتش‌های خود کاسته و یا ثابت نگاه داشته¬اند. این کاهش حتی شمال گروههای جاسوسی و خفیه امنیتی نیز گردیده است. استفاده از اقمار جاسوسی و ایستگاه‌های کنترل از راه دور و استراق سمع و انواع بی‌شمار وسایل دیگر که اکثرا وظایف خود را بهتر و دقیق‌تر از انسان‌ها انجام می‌دهند از هر نظر مقرون به صرفه می‌باشد.

در امر بنادر با ممالک وابسته، کشورهای بزرگ به منظور جبران کمبود اجتماعی - در چارچوب «دتانت» - به کارگزاران حکومتهای «دوست» در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین توصیه می‌نمایند که تعداد افراد نیروی نظامی ثابت و زیر پرچم خود را افزایش دهند تا در مواقع «حساس» نیازی به اعزام قوا از سوی آنها که مغایر با سیاست‌های بین‌المللی است نباشد.

همانطور که در جدول زیر ملاحظه می‌شود ممالک ایالات متحده، فرانسه، انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی علی‌رغم افزایش جهت در طول سالهای ۷۸ - ۱۹۶۶ از نیروی انسانی ارتش‌های خود کاسته‌اند، در حالی که ایران، مصر، لیبی، عربستان سعودی، سوریه، برزیل، پرو و اتیوپی در فاصله سال‌های ۷۸ - ۱۹۷۰ میزان نفرات ارتش‌های خود را گاه به بیش از دو برابر افزایش داده‌اند.


سال ایالات متحده فرانسه انگلستان اتحاد شوروی
۱۹۶۶ ۳٬۲۰۰ ۶۳۲ ۴۱۸ ۴۰۰۰
۱۹۷۸ ۲٬۰۶۹ ۵۰۳ ۳۱۳ ۳۵۰۰

(به‌هزار)


سال ایران مصر لیبی عربستان سعودی سوریه برزیل پرو اتیوپی
۱۹۷۰ ۱۶۱ ۲۸۰ ۱۵ ۳۵ ۸۵ ۱۹۴ ۵۴ ۴۵
۱۹۷۴ ۲۳۸ ۳۲۳ ۳۲ ۴۳ ۱۳۷ ۲۰۸ ۵۴ ۴۵
۱۹۷۶ ۳۰۰ ۳۴۲ ۳۲ ۵۱ ۲۲۸ ۲۵۷ ۶۳ ۵۰
۱۹۷۸ ۴۱۳ ۴۰۰ ۳۷ ۵۹ ۲۲۸ ۲۷۳ ۹۰ ۹۴

(به‌هزار)


در حالی که ممالک توسعه‌یافته با کاهش نیروی انسانی ارتش‌های خود کوشش دارند از نیروهای جوان و فعال در بخش‌های تولیدی و خدماتی بهره گیرند و از میزان بیکاری مخفی بکاهند ممالک وابسته جهان سوم با توسعه و گسترش نیروی نظامی و استخدام افراد جوان از طرفی بخش‌های اقتصادی و خدماتی نوپای خویش را نابود می‌سازند و از طرف دیگر با صرف مبالغ هنگفتی از تولید ناخالص ملی (یک پایه) امکان هر نوع پیشرفت اقتصادی و اجتماعی را تقلیل می‌دهند.


نام کشور میزان جمعیت (به‌هزار) نسبت نیروی نظامی به جمعیت کشور
ایالات متحده ۲۱۸٬۶۳۰ ۴٫۷
اتحاد شوروی ۲۶۱٬۳۱۰ ۶٫۷
انگلیس ۵۶٬۷۰۰ ۳
کانادا ۲۳٬۷۰۰ ۱٫۶
فرانسه ۵۳٬۸۵۰ ۴٫۷
آلمان غربی ۶۳٬۴۱۰ ۳٫۹
ایتالیا ۵۷٬۰۷۵ ۳٫۳
سویس ۶٬۴۴۰ ۱٫۴
عراق ۱۲٬۷۴۰٬ ۱۱
اسرائیل ۳٬۷۳۰ ۲۳٫۳
ایران ۲٬۹۷۰ ۱۴٫۵
لیبی ۲٬۷۶۰ ۷٫۷
مصر ۳۹٬۷۶۰ ۵


(ادامه دارد)

غلامحسین - میرزا صالح