نگاهی به کورهپزخانه
طاهر طاهری
کارگران کورههای آجرپزی یکی از محرومترین گروههای اجتماعیاند، اینها عموماً در حاشیهٔ شهرها زندگی میکنند و آنان را بهنام حاشیهنشینان میشناسیم. درآمد این گروه از کارگران بسیار ناچیز است و عموماً آگاهی اجتماعی – سیاسی بسیار کمی دارند. آب و برق ندارند و در محیط زندگیشان از حمام و مدرسه و درمانگاه و غیره خبری نیست. عموماً منشأ روستائی و زندگی پر از ناهماهنگی و تضاد دارند، یعنی ناهماهنگی میان فرهنگ روستائی آنها و فرهنگ شهری ناهماهنگی میان شکل مسکن آنها و خانههای شهری، میان شکلی زندگی آنها و شکل زندگی رایج در شهرها و تضاد میان آنها و مالک کورهپزخانهها.
تا کنون مطالعهٔ چندانی در باب شکل زندگی این کارگران، مناسبات کاری آنها و غیره انجام نشده است. حال آن که این گونه مطالعات برای شناخت جامعهٔ کارگری ایران بسیار ضروری است. دراین گزارش، محقق کوشیده است که تا حدودی این نیاز اساسی را برآورد. شکی نیست که این مطالعه کامل نیست و نیز شکی نیست که برای دست یافتن بهحداقل شناخت لازم دربارهٔ این گروه باید مطالعات گسترده و وسیع دیگری در این زمینه انجام گیرد. امّا امیدواریم که چاپ این گزارش فتحبابی باشد برمطالعاتی که علاقمندان بهمسائل کارگری خواهند کرد.
این گزارش در سال ۱۳۵۰ تهیه شده است. جامعهٔ آماری مورد تحقیق جامعهٔ کارگران کورهپزخانههای خاتونآباد است که تقریباً در ۳۰ کیلومتری شرق تهران واقع شده است. از آن جا که آمار موجود در این زمینه بسیار ناقص بوده است پژوهشگر دادههای آماری این گزارش را خود از طریق پرسش از دویست کارگر کورهپزخانههای خاتونآباد بهدست داده است:
مقدمه. کارگران آجرپز از بسیاری از مواهب زندگی محرومند. علل مهم این محرومیت را میتوان در وسائل تولید آجر دانست. چگونگی تولید و وسائل تولیدِ آجر، شرایط شغلی خاصی را بهوجود آورده که در عقب ماندگیهای اقتصادی و فرهنگی این گروه از کارگران نقش مهمی دارد. تولید آجر با وسائل ابتدائی سبب میشود که از یک سو عدهئی از کارگران فقط مدتی از سال را بهکار بپردازند و از سوی دیگر مدت اشتغال کار اغلب آنها از ده ساعت در روز تجاوز کند. زیاد بودن ساعات کار و بیکاری در نیمی از سال مشکلات اجتماعی زیادی را برای این کارگران بهوجود آورده است. چگونگی تولید آجر و شرایط شغلی ناشی از آن عامل مهمی است در عدم برخورداری کارگران آجرپز از مسکن، بهداشت، آموزش، تسهیلات زندگی و درآمد کافی. اگر بخواهند اصلاحاتی بنیادی در زمینهٔ رفاه این گروه از کارگران انجام دهند، باید وسائل تولیدی پیشرفتهتری را جایگزین وسائل ابتدائیِ موجود کنند. برای این منظور باید کارخانجات ماشینی آجرسازی تأسیس کرد. اما اگر چنین کاری مقدور نباشد لااقل باید هرچه زودتر با استفاده از شرایط و امکانات حاضر در جهت بهبود وسائل زیستی و رفاهی این کارگران قدم برداشت.
بنا بهآمار سال ۴۸ – ۴۷ شهرداری پایتخت، کورهپزخانهها با دویست و هفده کورهٔ آجرپزی در هفت منطقهٔ اطراف تهران قرار دارد و گذشته از اینها ۹ کارخانهٔ آجرماشینی هم در اطراف تهران وجود دارد. اما آمار شهرداری بهدلیل قدیمی بودن و تغییرات و جابجائی بسیاری از کورهپزخانهها طی این مدت چندان قابل اعتماد نیست. مثلاً در سالهای اخیر تعدادی از کورههای اسمعیل آباد را تعطیل کردهاند. حال آن که آمار سال ۴۸ – ۴۷ شهرداری سی و چهار کوره برای آن ذکر کرده است.
دستیابی بهآمار دقیق کورهپزخانهها و نیروی انسانی آن مشکل است، چرا که مجمع صنفی و دفاتر مرکزیِ کورهپزخانهها از دادن آمار صحیح خودداری میکنند و حتی آماری هم که وزارت کار در اختیار دارد، مورد اعتماد نبوده و با واقعیت تطبیق نمیکند.
***
تاثیر وسائل تولید بر شرایط شغلی و شکل زندگی.
شکی نیست که شرایط و مناسبات شغلی معلول و تابع سطح تکامل ابزار تولیدی است. در نتیجه اگر بهشیوهٔ تولید و قواعد و مقررات کار توجه نکنیم، نمیتوانیم شکل زندگی و مشکلات شغلی گروهی را که در آن زمینه کار میکنند، بشناسیم. مثلاً صاحبان کورهپزخانهها برای تهیهٔ آجر بهتعدادی کارگر غیرماهر (ساده) نیاز دارند. دستمزد این کارگران بهدلائل زیر ناچیز است:
۱. در بازار کار در زمینهٔ فعالیتهای غیر تخصصی، عرضه بیش از تقاضاست.
۲. استخدام کارگر غیرماهر و پرداخت دستمزد بعضی از مشاغل غیر تخصصی بهعهدهٔ تعدادی از کارگران ماهر (سرکارگر) است. اینان در موردی مثل کار تهیهٔ آجر، غالباً از وجود زنان و کودکانِ خود سود میجویند تا در پرداخت دستمزد صرفهجوئی کنند. یا این که در بسیاری از موارد، افراد خردسال را بهکار میگیرند، چرا که دستمزد آنها کمتر است. اشتغال این کارگران خردسال در کورهپزخانهها سبب میشود که آنها از بسیاری از مزایای اجتماعی (مانند تحصیل و غیره) محروم شوند.
با قبول این گونه واقعیتها بهاین نتیجه میرسیم که وسائل تولیدی در ایجاد شرایط و قواعد شغلی تأثیر زیادی دارد و شرایط محیط کار نقش مهمی در شکل زندگی کارگران ایفاء میکند. از این رو در این گزارش ابتدا بهتوصیف چگونگی تهیه انواع آجر پرداختهایم تا از این طریق شناخت بیشتری از شیوهٔ تولید، وسائل تولید و شرایط محیط کار این کارگران بهدست داده شود.
طرز تهیه و موارد استفاده از انواع آجر
آجرفشاری. برای تهیه آجر ابتداء میدانهای مورد نظر را برای تهیهٔ خشت خاکبرداری میکنند و خاک را بهصورت کپههائی در میآورند. اگر خاک آلوئک Aluak (خاک سفت) داشته باشد آن را آسیاب میکنند. اگر آلوئکها (که بهشکل تکههای سنگ است) آسیاب نشود مقداری از خاکستر سوخته کوره را بهآن میافزایند. سپس برای تهیه گِل از یک طرف سُرمه (کپه خاک) شروع بهدرست کردن گل میکنند. سپس گل را درون قالبهای مرکب (قالب مرکب دارای چهار تا پنج قالب خشت است) میریزند و بهاین ترتیب خشت آجر فشاری را تهیه میکنند. پس از آن که خشتها آماده شد آنها را از داخل قالبها خارج میکنند و خشتها را در میدان کورهپزخانه بهشکل کلیله قرار میدهند (کلیله بهاین صورت است که دو خشت را از سطح قاعده روی زمین میگذارند و دوتای دیگر را در خلاف جهت آن دو در همان سطح بر روی آنها قرار میدهند و....).
مقدار خشت لازم برای پخت را روزانه کارگران از میدان بهکوره حمل میکنند و بقیه را در میدانی که آن را انبار میخوانند بههمان شکل کلیله نگه میدارند. کارگران کورهچین با نظم و ترتیب خاص خشتها را درون قمیر Qamir میچینند. در محیط داخلی کوره فضای تونل مانندی است که از طریق بیست و چهار درگاه با خارج ارتباط دارد که آنها را درگاههای قمیر مینامند. فاصله هر دو درگاه را در محیط داخلی کوره یک قمیر میگویند و هر قمیر از پشت بام بهوسیله ۳۰ دریچه بهفضای خارج راه دارد.
وقتی خشتها را بهاین ترتیب خاص خود درون قمیرها چیدند اطراف آنها را با کاغذی بهنام شبیل میپوشانند و سپس جلوی درگاه قمیر را با دو ردیف آجر مسدود میکنند و اطراف آن را کاهگِل میگیرند تا هوا داخل آن نشود، بعد یک آجر را بهطور موقت جلوی دیواری که ساختهاند قرار میدهند تا موقع روشن کردن شبیل بتوانند آن را بهآسانی برداشته و دوباره در جای خود قرار دهند. برای روشن کردن کوره با میلهئی شبیل را از روزنه درگاه آتش میزنند و دوباره روزنه را با آجر مسدود میکنند و از دریچههای بالای قمیر هم سوخت لازم (ذغال سنگ و نفت سیاه) وارد میکنند. برای آنکه گاز و دود حاصل از سوخت از کوره خارج شود دریچه هواکش قمیری را که روشن است برمیدارند. بهاین ترتیب با پختن خشت در کوره، آجرفشاری تهیه میکنند.
آجرفشاری جزو مصالح داخلی ساختمانهاست و بازار خرید آن بیش از انواع دیگر آجر رونق دارد و قیمت آن ارزانتر از انواع دیگر است. ارزانی قیمت آجرفشاری ناشی از دو عامل است:
الف. زیاد بودن عرضه در بازار. ب. مستهلک نشدن سرمایه در هنگام تولید.
آجر بهمنی. خاک آجر بهمنی را ابتداء آسیاب میکنند و سپس آن را بعد از تهیهٔ گل بهتکههای مساوی تقسیم میکنند. بعد کارگران آن را با خاکسترهای سنگبری مالش میدهند و در قالبهای منفرد میریزند. کارگران خشتمال خشتهای آجر بهمنی را از قالبها خارج میکنند. موقع درآوردن خشت از قالب باید دقت کنند تا اضلاع و گوشههای آن خراب نشود. چگونگی قرار دادن آجر بهمنی در قمیر چنین است که ابتداء دو آجر را از طول برروی زمین قرار میدهند و سپس دو آجر دیگر را بههمین شکل و در جهت مخالف روی آن میگذارند و آجرها را بهاین صورت بهارتفاع قمیر روی هم قرار میدهند. در طول آجر (نمای آجر) دو خال سفید بهچشم میخورد که هر خال اثر آجر دیگریست که روی آن گذاشتهاند و این کار سبب شده که آن قسمت از آجر خوب نپزد. مواد سوخت آجر بهمنی فقط ذغال سنگ است که آن را از دریچه سوخت وارد قمیر میکنند. آجر بهمنی را برای نمای بیرونی ساختمانها به کار میبرند. البته در گذشته این کار متداولتر بوده اما امروزه که سنگهای تراورتن، سرامیک و انواع دیگر هست کمتر از آجر بهمنی استفاده میکنند. آجرهای بهمنی را پس از تهیه بهدو دسته درجه یک و درجه دو تقسیم میکنند اما این دو از نظر مواد اوّلیه و طرز پخت هیچگونه تفاوتی ندارد. این اختلاف بهطور تصادفی پس از پخت ظاهر میشود. درواقع آجرهائی را که رنگ بهتر و اضلاع سالمتری دارند درجه یک و مرغوب و بقیه را درجه دو و معمولی میخوانند.
قزاقی سفید. تهیهٔ آجر قزاقی سفید مانند بهمنی است فقط بهمواد اولیه آن خاکستر سنگبری نمیافزایند. آجر قزافی تقریباً سفید است و از آن برای نمای بیرونی ساختمانها استفاده میکنند اما امروزه بازار خرید این نوع آجر بسیار محدود است.
آجر فرناز. چگونگی تهیهٔ آجر بهمنی و فرناز یکی است. این آجر از سایر انواع ظریفتر است و فقط سه سانتیمتر قطر دارد. از آن بیشتر برای زیبائی نمای داخلی ساختمانها استفاده میکنند این نوع آجر بهدلیل ظرافت و قابلیت شکنندگی زیاد هنگام تولید، از انواع دیگر گرانتر است.
بهناز. بهناز و بهمنی فقط در رنگ فرق دارند. بهناز قرمز ساده است و بهمنی قرمز خالدار.
چگونگی توزیع آجر. صاحبان کورهپزخانهها برای عرضه و فروش کالای خود در نقاط مختلف شهر دفاتری دارند که وظیفهٔ این دفاتر بازاریابی آجر، معامله با خریداران و قبول سفارشات متقاضیان است. دفتر آجرپزی برای جلب مشتری و بازاریابی بیشتر با مهندسین، معماران و صاحبان شرکتهای ساختمانی در تماس است و سعی میکند رضایت آنها را فراهم کند. دفتر مرکزی صورت فروش روزانه را همراه نشانی خریداران بهکورهپزخانه میفرستند. از آنجا که غالباً صاحبان کورهپزخانهها کامیون ندارند کرایه کامیون بهعهده دفتر مرکزی است. در خاتون آباد کرایه حمل هر هزار آجر از کورهپزخانه بهتهران صد و بیست ریال و حمل همین تعداد از اسمعیل آباد بهتهران بهدلیل مسافت کمتر آن هشتاد ریال است.
البته فروشگاههای مصالح ساختمانی آجر را از دفتر کورهپزخانه خریداری کرده و با قیمت گرانتر میفروشند. خریداران جزئی اغلب آجر را از فروشگاههای مصالح ساختمانی میخرند. گاهی این فروشندگان نقش واسطه را هم ایفاء میکنند. یعنی سفارشات کلی خریداران را پذیرفته و خود با قیمت نازلتر آن را از کورهپزخانه خریداری کرده و با قیمت گرانتر در اختیار درخواست کنندگان قرار میدهند. البته چنین موردی بندرت پیش میآید و بیشتر خریداران کلی آجر مورد نیاز خود را مستقیماً از کورهپزخانه میخرند.
تقسیم کار در کورهپزخانه. در کورهپزخانه با توجه بهنوع فعالیت میتوان دو دستهٔ کار تولیدی و غیر تولیدی را از هم تفکیک کرد. در نتیجه در کورهپزخانهها دو پایگاه شغلی متفاوت وجود دارد. این دو پایگاه نقشهای متفاوتی دارند که همآهنگی و همکاری میان آنها کار تولید را تسهیل میکند. در بخش تولید بر مبنای نقشهائی که کارگران مولّد بر عهده دارند دوازده نوع فعالیت و در بخش غیر تولیدی دو نوع فعالیت را میتوان دید.
پایگاه شغلی | مشاغل (نوع فعالیت) |
تولیدی | کورهسوز – کورهچین – قرمزدرآر – خشتمال – انبارزن – چرخ کش – سوختکش – کلنگدار – گِلساز – قالب کش – خشت جمعکن |
غیرتولیدی | میرزا - سرپرست |
کارگران مولّد را میتوان بهحسب درجه تخصص و میزان مهارت بهسه گروه متمایز تقسیم کرد (جدول ۲):
الف. کارگران ماهر. این گروه از کارگران کارهائی را بر عهده دارند که انجام آن مستلزم داشتن تخصص و مهارت است.
ب. کارگران نیمه ماهر. این عدّه از کارگران برای انجام فعالیتهای خود کمتر از کارگران ماهر بهتخصص نیاز دارند.
ج. کارگران ساده (غیر ماهر). این گروه با اندک مهارتی میتوانند وظایف خود را انجام دهند و عدّهئی از آنان هم برای بعضی از فعالیتها بههیچگونه تخصص و مهارتی نیاز ندارند.
کارگران ماهر | خشتمال – کورهچین – کورهسوز - قرمزدرآر |
کارگران نیمه ماهر | قالبکش – انبارزن – سوختکش |
کارگران غیر ماهر | کلنگدار – گِلساز – چرخکش – خشت جمع کن - جادّهساز |
کارگران مولّد را بر اساس مدّت زمان فعالیت در سال هم میتوان بهچند گروه تقسیم کرد.
الف. کارگرانی که در تمام طول سال بهخدمت اشتغال دارند مانند: کورهچین، کورهسوز، چرخکش، قرمزدرآر و جادّهساز.
ب. کارگرانی که فقط شش ماه از سال را (بهار و تابستان) بهکار اشتغال دارند. مانند: کلنگزن، گِلساز، خشتمال، قالبکش و خشت جمع کن.
ج. کارگرانی که هفت ماه از سال را (فروردین تا آبان) کار میکنند مانند: انبارزن.
مهارتها و نقشها:
۱. کارگر کلنگدار. کارگر کلنگدار میدانهای مورد نظر را برای تهیهٔ خشت خاکبرداری میکند و بهصورت سُرمه (کپه خاک) در میآورد. کارگر کلنگدار معمولاً کارگر ساده (غیر ماهر) است (عمله).
۲. کارگر گلساز. گِلساز از یک طرف سُرمه شروع بهتهیه گِل میکند.
۳. خشتمال. گل مهیا شده را درون قالبهای خشتمالی میریزد.
۴. قالبکش. قالبکش خشتها را از داخل قالب خارج میکند. البته برای تهیه آجرهای بهمنی (که سالم بودن خشتها ضروری است) خشتمال خود این کار را انجام میدهد.
۵. خشت جمع کن. خشتجمع کن خشتها را جمعآوری کرده و بهصورت کلیله درمیآورد.
۶. چرخکش. چرخکش خشتها را بهوسیله چرخهای چوبی از میدان بهکوره حمل میکند.
۷. انبارزن. انبارزن خشتهای مازاد بر تولید را در میدان انبار میکند.
۸. کورهچین. کورهچین خشتهائی را که بهمحل کوره حمل میکنند داخل آن میچیند.
۹. سوختکش. سوخت کش مواد لازم را برای سوخت کوره تهیه کرده در اختیار کورهسوز قرار میدهد و خاکستر داخل کوره را از آن خارج میکند.
۱۰. کورهسوز. کورهسوز سوخت را بهکوره منتقل میکند. کوره باید در تمام مدت سال روشن باشد. کورهسوز و شاگردش بهطور شبانه روزی در دو نوبت کار میکنند.
۱۱. قرمزدرآر. کارگری است که آجر پخته شده را با دست از داخل کوره بیرون آورده و در ماشین قرار میدهد. بعضی از کورهپزخانهها بهعلّت تقاضای بیش از حدّ مشتریان آجرهای روز قبل را بار کامیون میکنند و در چنین شرایطی بر اثر حرارت فوقالعاده اتاقهای چوبی کامیون میسوزد. با توجه بهاین مطلب میتوان تصور کرد که کارگر قرمزدرآر، یعنی مسئول حمل آجر از کوره بهکامیون چه مشقتی را متحمل میشود!
۱۲. جادّه ساز. این کارگر مسئول مرمّت جادّه بین میدان و کوره است.
۱۳. میرزا. وظیفهٔ میرزای کورهپزخانه آن است که دستمزد کارگران را تنظیم کند، دستمزدها را بپردازد، امور دفتری را اداره کند و گزارش کار کورهپزخانه را بهدفتر مرکزی بدهد.
۱۴. سرپرست. استخدام کارگران و نظارت مستقیم بر کلیهٔ امور مربوط بهآجرپزی از وظایف سرپرست است. سرپرست باید بهفنون تهیه آجر آشنائی کافی داشته باشد.
میزان مزد بر اساس نوع مهارت. مزد را در کورهپزخانهها بر اساس سه معیار میپردازند: میزان تولید، کارکرد روزانه و خدمات ماهانه. بهعبارت دیگر شکلهای پرداخت مزد از این قرار است: پرداخت کارمزد، دستمزد روزانه، روزمزد و حقوق ماهانه. پرداخت کارمزدی بر مبنای هزار آجر است و درواقع بهشکل نوعی مقاطعه کاری است. گلساز گاهی بر این اساس گاهی هم بر اساس روزمزدی اُجرت میگیرد. تعیین نوع و مقدار مزد یا بر اساس توافق شفاهی کارفرما و کارگر است یا بهدلخواه کارفرما.
معیّار پرداخت مزد | نوع شغل |
کارمزد | خشتمال – قالبکش – خشت جمعکن – چرخکش – کورهسوز – کورهچین – قرمزدرآر - انبارزن |
روزمزد | سوختکش – جادّه ساز – کلنگدار |
روزمزد – کار مزد | گِلساز |
حقوق ماهانه | سرپرست - میرزا |
شاغلین پنج رشته شغلی (یعنی کلنگدار، گلساز، خشتمال، قالبکش و خشتجمع کن) فقط در بهار و تابستان بهکار اشتغال دارند و بعد از خاتمه کار بهروستاهای خود باز میگردند. درواقع زمان بازگشت این کارگران بهروستا مصادف با ایام پائیز و زمستان است که بهطور کلی از فعالیت کشاورزی خبری نیست. در نتیجه میتوان گفت که اینان با درآمد حاصل از کار در کورهپزخانه امرار معاش میکنند و ندرتاً بهامور ساختمانی در روستاها میپردازند که درآمد آن هم بسیار ناچیز است.
چگونگی استخدام و نحوهٔ یادگیری. استخدام کارگران بهطور کلی بهعهده سرپرست است که بهمیزان کارآئی و مهارت کارگران وقوف کامل دارد. استثنائاً قالبکش، خشت جمع کن، گِلساز و انبارزن را خشتمال استخدام میکند. استخدام مجدد کارگران مستلزم آن است که سرپرست از چگونگی کار او رضایت داشته باشد.
نتایج مصاحبه با دویست کارگر نشان میدهد که مهارت در آجرپزی چون میراثی از پدر بهفرزند منتقل میشود و گاهی بین دو تا سه نسل ادامه مییابد. وانگهی این نتایج نشان میدهد که بهاستثناء کلنگدار، گِلساز و جادّهساز (که ممکن است در روستا عملگی کرده باشند) بقیه منحصراً بهکار در کورهپزخانهها اشتغال داشتند.
کارگر را در ابتدای ورود بهکورهپزخانه بهمشاغلی میگمارند که بهتخصص نیازی ندارد. کارگران قالبکش و خشت جمع کن اغلب فرزندان خشتمالها هستند، که پس از مدتی فعالیت در کنار پدر و با بهرهمندی از تجارب او بهکار خشتمالی مشغول میشوند. وردست کورهسوز هم بعد از چند سال فعالیت طرز روشن کردن کوره را میآموزد.
کارگران مهاجر. اغلب کارگران کورهپزخانه روستائیاند. وکارگر شهری را بهندرت میتوان در آن دید. واقعیت آن است که کورهپزخانه الگوئی است از جامعه روستائی. مصاحبهها نشان میدهد که زادگاه و محل سکونت دویست کارگر آجرپزیهای خاتونآباد روستا است. چهلوپنج درصد کارگران آذربایجانی بودند. این روستائیان اغلب بهعلت فرار از بیکاری و گرسنگی و درآمد اندک روستا را ترک کرده و بهکورهپزخانه روی آوردهاند. عدم استقبال کارگران شهری از کار در کورهپزخانه ناشی از شرایط دشوار محیط کار و زندگی است.
میزان سنّ کارگران. نتایج مصاحبهها نشان میدهد که سنّ کارگران با نوع فعالیت آنان رابطهٔ مستقیم دارد. یعنی آن که مشاغل تخصصی را عموماً بهکارگران با تجربه و سالمند واگذار میکنند امّا در مجموع کارگران آجرپز را جوانان تشکیل میدهند. بهاین ترتیب میانگین سنّی دویست کارگر بیست و هفت سال است. از این دویست کارگر فقط ده نفر بیش از چهل سال داشتند و حدّاکثر سن در این گروه پنجاه سال بود. پیران کمتر تحمل کار پرمشقت آجرپزی را دارند امّا جوانان هم در کورهپزخانهها بهسرعت پیر و شکسته میشوند. کارگر قرمزدرآر که اغلب آجر را با دست از کوره بهکامیون حمل میکند بر اثر مجاورت با حرارت و گرمای کوره چهرهئی سوخته دارد و ابروهایش سوخته است. شکی نیست که طول عمر کارگر قرمزدرآر کمتر از دیگران است.
وضع تأهل و تعداد اولاد. دربارهٔ وضع تأهل با صدوسی و پنج کارگر مصاحبه شد، صدونُه نفر از آنان متأهل و بیست و شش نفر مجرد بودند یعنی هشتاد و یک درصد از کارگران که بهسن ازدواج رسیده بودند تأهل اختیار کرده بودند. کارگران متأهل بهطور متوسط سه فرزند داشتند. کم بودن تعداد فرزندان این کارگران از یک سو ناشی از جدائی آنها و از سوی دیگر بهدلیل دور بودن آنان از همسرانشان است، که اکثراً در روستا بهسر میبرند.
شکل و بُعد خانواده. خانواده آجرپز غالباً مرکب از زن و شوهر، پدر و مادر و گاهی خواهر و برادرزن یا شوهر است که بار تأمین مخارج آنها بر دوش کارگر است. خانواده کارگران آجرپز را میتوان بهدو دسته تقسیم کرد:
الف – خانواده کارگران دائمی. که معمولاً در دهات زندگی میکنند و این گروه از کارگران در طول سال سه یا چهار بار بدیدن خانوادهٔ خود میروند. دلیل آن که این کارگران خانوادهٔ خود را در روستا باقی میگذارند آن است که در روستا شرایط رفاهی بیشتری برای آنان وجود دارد.
ب – خانواده کارگران غیر دائمی: که معمولاً در کورهپزخانهها بهسر میبرند. این که کارگران فصلی خانواده خود را بهمحلّ کارشان کوچ میدهند دلائلی دارد از این قبیل:
۱. درآمد این گروه از کارگران بهقدری ناچیز است که برای تأمین دو هزینه زندگی کفاف نمیکند.
۲. فقدان تأمین مادّی در روستا، تفاوتی میان زندگی در کورهپزخانه و دهات باقی نمیگذارد و در نتیجه دلیلی برای ماندن در روستا باقی نمیماند.
۳. خشتمالها که مسئولیت استخدام بعضی از کارگران و پرداخت دستمزد آنها را بر عهده دارند اغلب خانواده خود را بهکورهپزخانه میآورند و بعضی از مشاغل ساده را در اختیار آنان قرار میدهند تا بهاین وسیله درآمد خانواده را افزایش دهند.
میزان سواد. نتیجهٔ پرسش از دویست کارگر خاتونآباد نشان داد که صدونودوسه نفر از کارگران بیسواد بودند. و فقط هفت نفر سواد داشتند. از این هفت نفر چهار نفر سواد خواندن و نوشتن و دو نفر مدرک کلاس پنجم ابتدائی را داشتند و یک نفر هم مدرک ششم ابتدائی داشت.
۹۶٫۵ درصد از کارگران آجرپز حتی قادر بهنوشتن اسم خود نبودند چرا که غالب اینان روستائیاند و در روستا سنّ تحصیل همان سن فعالیت است و اغلب روستائیان (و همینطور کارگران غیرماهر و کم درآمد) فقط برای هفت الی ده سال هزینه زندگی فرزندان خود را تقبل میکنند و از آن پس فرزندان آنان (خاصه پسرها) بهعنوان یک منبع درآمد بهحساب میآیند. فرزندان این قشر از جامعه تقریباً از ده سالگی یا وردست پدر میشوند و بهدرآمد خانوار میافزایند و یا وارد بازار کار شده و زندگی خانواده را تأمین میکنند. کارگران آجرپز که از محرومترین اقشار جامعهاند بهاین دلیل از تحصیل هم محرومند. بنابراین فقط با تأسیس مدارس، استخدام معلم، تکثیر کتاب درسی و وسایل آموزشی نمیتوان بهمبارزه با جهل و بیسوادی پرداخت و لازمهٔ این کار در وهله نخست توزیع عادلانه درآمد ملّی و بهبود شرایط کار است.
مسکن و وسایل زندگی. کارگران بابت اطاقهائی که در آن سکونت دارند اجارهبها نمیپردازند. در هر اتاق که سیاهچالی است بیروزن، پنج تا هفت کارگر سکونت دارند. ظاهراً بهنظر میرسد که تراکم زیاد کارگران در هر اطاق بهدلیل کمبود اتاق است امّا با مشاهده اتاقهای خالی میتوان دریافت که عوامل اساسیتری در کار است:
۱. عامل اقتصادی صرفهجوئی در هزینه زندگی عامل اصلی است چه سهم هر فرد از هزینه جمعی کمتر است بهطور مثال آنها از چراغ خوراکپزی گرفته تا رختخواب را بهطور مشترک استفاده میکنند. هر هفت نفری که با هم در یک اتاق بهسر میبرند اغلب دارای یک چراغ خوراکپزی، یک چراغ نفتی و سه تا چهار استکان و در همین حدود هم کاسه و بشقاب دارند.
۲. عامل روانی. کارگرانی که دور از خانواده در خاتون آباد سکونت دارند خاصه کارگرانی که دارای فعالیت مستمرند برای رهائی از تنهائی و برای مقابله با محیط بیگانه و نامأنوس کورهپزخانه بهزندگی جمعی گرایش دارند و سعی میکنند تا محیط اجتماعی آشنایِ گذشته خود را در اتاقهای مسکونی خویش فراهم سازند. کارگرانی که در یک اتاق گردهم جمع شدهاند اغلب متعلق بهیک روستااند یا از روستاهای مجاور آمدهاند از این رو فرهنگ و زبان مشترک آنها را بهزندگی در زیر یک سقف راغب میکند.
اتاق این کارگران برق ندارد. روشنائی آن را با چراغ نفتی و گرمای آن را با چراغ خوراکپزی تأمین میکنند. کف پوش اتاق آنها گلیم و گونی است. دیگر وسایل موجود در اتاق عبارت است از تعدادی بشقاب استکان، کتری، قوری و رختخواب.
درواقع واحد مسکونی این کارگران سلولی است که بهغلط اتاق نامیده میشود.
بهداشت و بهداری. کارگران آب موردنیازشان را از چاههای نیمه عمیق محوطه کورهپزخانه تأمین میکنند. کورهپزخانهها حمام و دوش ندارد امّا کارگران در بهار و تابستان میتوانند برای شستشوی خود از آب گلآلود مردابها و گندابهای پیرامون استفاده کنند. این کارگران بهنظافت خود کمترین توجهی نداشته و شاید در طول سال بیش از سه یا چهار بار استحمام نکنند. هر کوره چند مستراح دارد، که کارگران از آنها استفاده میکنند. مستراح برای کارگران یعنی مکانی که میشود در آن دور از انظار برهنه شد و هم از این رو است که آنان ترجیح میدهند با استفاده از تاریکی شب و در پناهگاههای طبیعی احتیاجات خود را مرتفع سازند.
شکی نیست که کارگران کورهپزخانه بهدکتر و دارو دسترسی ندارند و اگر سانحهئی برای یکی از آنها رخ دهد او را بهبیمارستانهای بیمههای اجتماعی منتقل میکنند. البته این امر در صورتی میسّر است که اتومبیل برای انتقال مریض بهبیمارستان در محلّ حاضر باشد.
همهٔ کارگران دائمی طبق قانون بیمههای اجتماعی میباید از مزایای بیمه استفاده کنند امّا شصت و پنج نفر از صدوپنجاه کارگر دائمی با وجود پرداخت مبلغی بهعنوان حق بیمه و گذشت یک سال هنوز بیمه نشدهاند. اما جالب است که هشتاد و پنج نفر از این صد و پنجاه کارگر ترجیح میدهند که بیمه نباشند تا مبلغی از درآمدشان کسر نشود و علّت اساسی این عدم تمایل آن است که آنها تا کنون هیچ وقت از مزایای بیمههای اجتماعی بهرهمند نشدهاند. چهل و هشت نفر از کارگران غیر دائمی مایلند که بیمه شوند این عده گمان میکنند که بهاین طریق میتوانند از دارو و درمان برای خانواده خود بهرهمند شوند. نحوهٔ تولید آجر و شرایط شغلی خاص آن سبب میشود که کارگران دچار انواع بیماری شوند، استشمام هوای آلوده کوره که ناشی از سوختن زغال سنگ و گازوئیل است کارگران را بهبیماریهای ریوی و تنگی نفس مبتلا میسازد.
شیوههای گذران اوقات فراغت. کارگر آجرپز با وجود زیاد بودن ساعات کار خستگی ناشی از کار سخت و توانفرسا فرصتی برای فراغت ندارد و اگرهم داشته باشد نمیتواند آن طور که باید از آن استفاده کند. در پائیز و زمستان فقط کارگران دائمی در کورهپزخانه زندگی میکنند. آنها اغلب یک یا دو ساعت بعد از فراغت از کار، بهبستر میروند و درواقع زمان سنج و شیپور بیدارباش و خواب آنان بمانند روستائیان طلوع و غروب آفتاب است. کارگران معمولاً پس از خاتمه کار روزانه در اتاقها دور هم جمع میشوند و با صرف چای و بازگو کردن خاطرات دور و نزدیک خود وقت میگذرانند. آنان بهاین وسیله رابطهٔ خود را با گذشتهٔ خویش حفظ کرده و با بیان خاطرات گذشته سعی میکنند که خلاء ناشی از کمبودهای عاطفی و فرهنگی خود را در این محیط بیگانه پر کنند. کارگران درروزهای تعطیل معمولاً بهدو دسته تقسیم میشوند: جوانترها بهشهر میآیند، بعضی بهدیدن سینما میروند و بعضی با نشستن در قهوهخانه و گردش در خیابان وقت میگذرانند. گروه دیگر در کورهپزخانه بهاستراحت و کپ زدن میپردازند.
در بهار و تابستان علاوه بر کارگران دائمی کارگران فصلی هم بههمراه خانوادهشان در کورهپزخانه زندگی میکنند و بهعلّت بلند بودن روز از اوقات فراغت بیشتری برخوردارند. گرایش کارگران فصلی بهبرنامههای تفریحی بیش از کارگران دائمی است. آنها غالباً بعد از خاتمه کار در محوّطه کورهپزخانه گردهم جمع میشوند و با آواز و ساز و پایکوبی بهمقابله با خستگیهای ناشی از کار بر میخیزند.