مولوی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خونِ خود مردان کنند
مطربانشان از درون دف میزنند
بحرها در شورشان کف میزنند.
• • • • • • • •
مرگآشامان زعشقش زندهاند
دل ز جان و آب جان[۱] برکندهاند.
...........................
ای خورندهٔ خون خلق از راه بَرد[۲]
تا نیارد خون ایشانت نبرد
مال ایشان خون ایشان دان یقین
زانکه مال از زور آید در یمین.
...........................
گر حدیث کژ بود معنیت راست
آن کژیّ لفظ مقبولِ خداست
ور بود معنی کژ و لفظت نکو
آن چنان معنی نیرزد یک تُسو
- از دفتر سوم مثنوی