کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۶۳
برخاکِ تاریک شامگاه
آوازِ بلندِسپیده میگذرد.
(کبوتری
فریادِ درخت و تشنگی را
تا اوج
پرواز میکند)
سنگین و
- غریب.
بر خاکِ تاریک شامگاه
صداهایی دیگر جاریست.
(مردی
با زخمی بر سینه و دشنهئی در گلوگاه
شهادت باران را
بر خاک
میافتد)
بر خاکِ تاریک شامگاه
آوازِ سرخ سپیده میگذرد.
- عزیز ترسه
- تابستان ۵۲