شعر آفریقائی
نسخهٔ تاریخ ۲۴ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۰۲:۳۸ توسط PardisParto (بحث | مشارکتها)
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
شعر آفریقائی
در مرز آسمان و زمین، آنجا
آتش و طرح تاریک درختان
با بازوهای برافراشته شان
در هوا
عطر سبز نخلهای سوخته.
در جاده
خطر باربران بایلندو *
زیر بارهای آرد ذرتشان
نالان
در اتاق
سبزه شوخ چشم شنگ
که میآراید
به سفیداب و غازه
چهرهاش را
و زیر بار انبوه جامههایش
میجنباند
سرینش را.
در بستر، مرد خواب زده
در اندیشهی خرید کارد و چنگالهائی است
که با آن بخورد
پشت میزی
غذائی.
در آسمان
شعله تاب آتشها
و نیمرخ تاریک سیاهان در طبلها
با بازوهای بر افراشتهشان
در هوا
آوای گرم سازها **
در جاده، باربران
در اتاق، زن سبزه ی دورگه
در بستر، مرد خواب زده...
زغالهای افروخته خاکستر میشوند، آنک!
و با آتش
خاکستر میشود
سرزمین گرمسیر افق ها.
برگردان فریدون فریاد