سرنهاده بهدامان شب
از گریههای ستاره سرشارم
و بوی گیسویت
از باور سپیده میآید
تا در ضیافت شب و بیداری
پلک،
**
در انتظار چشمهای آفتابیات
با سایههای پشت پنجره