نظریهٔ هراس

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۶

هم‌اکنون، افسر

در شب‌های نگهبانی

میان دود و خیال

به دیوار مقابل نظر می‌دوزد و گاه

چندان که سربازی بر درگاه نمایان شود

فریاد می‌کشد.


گاه اتفاق می‌افتد

که در کوچه، مردی جوان را ببیند

در ایستگاه اتوبوس

که به‌انتظار ایستاده است.

آنگاه قدم تند می‌کند

و با صدای شتاباهنگ گام‌هایش پا به‌گریز می‌گذارد.

اما کوچه، اکنون دیگر

پر از مردانی تازه است،

مردانی جوان

همچون آن پنج تن مردانی که در آن سپیده‌دمان

تیرباران شدند.


گابینو آلِخاندرو کاریدو

نظریه هراس

در امان نیشتم من

نمی‌توانم باشم، هیچ‌کس نمی‌تواند باشد.

همه گِرداگِرد خود را می‌پایند

هنگامی که سخن می‌گویند، زمزمه می‌کنند، یا می‌اندیشند.