رعیتپروری و انساندوستی بهشیوهٔ فاتحان تاریخ شاهنشاهی:
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
پرسه در متون
رعیتپروری و انساندوستی بهشیوهٔ فاتحان تاریخ شاهنشاهی:
«در اواخر سنه 1159 موکب والا [نادر]از اصفهان، از راه نیریز بهصوب کرمان نهضت فرمود. در اوایل صفر 1160 در پای چنار مرزبانی خارج کرمان، سرادق ظلم و تعدی برکشیده خیمه جور و اعتساف بر پای کرد.»
«اعیان فارس بهکرمان بهخدمت نادر آمدند و مؤاخذه شدند. میرزا باقر وزیر و میرزااسماعیل کلانتر و نه نفر مستوفی را از دو چشم نابینا نمودند. پس بهجناب میرزامحمدحسین کلانتر فرمود ده نفر از عمال را که پسندیدۀ تو باشند از میان 73 نفر فارسی برداشته باقی را چشم کنده میهمان نسقچی باشند! پس 63 نفر از کلانتران فارس و 116 نفر از اهالی کرمان را برحسب حکم پادشاه عدالتپناه کشتند و جناره آنها را در میدان انداختند و از سرهای آنها که بهشمار یکصد و هفتاد و نه نفر بود دو کله مناره ساختند و بهمراسم معدلت پرداختند.
میرزامحمدکلانتر گوید نسقچیان از علینقی بیگ لر میخواستند که عدۀ کشتهٔ فارسیان از 63 نفر کمتر نشود که مبادا کلّهٔ مناره ناحقی شده مورد مؤاخذه شویم.»
آنگاه بهفرمان همایونی بر دیدار باغی که نزدیک سراپردهٔ شاهی بود، سوراخ تنگی کرده، سر خاندانقلی بیگ (نایب الحکومه کرمان) را از سوراخ بیرون آورده طنابهای محکم بر سر و گردن او بستند و سر دیگر طناب را بر دو گاو بسته و چوب بهگاوها زدند، سر خاندانقلی بیگ بیچاره با بیشتر اعصاب و عروق آن کنده شد.»