در مسیر باد*
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
== در مسیر باد == [طرحی برای یک فیلم کوتاه]
چند پسر و دختر کوچک در کوچه¬ئی سر¬گرم بازیند. هر یک ظرف کوچکی، قوطی خالی واکسی، استکانی، قوطی بی-مصرف کنسروی چیزی محتوی آب صابون به دست دارند، قرقره¬ئی در آن فرو می¬برند و با دمیدن در سوراخ قرقره حباب¬هائی به¬وجود می¬آورند که چند متری اوج می¬گیرد و می¬ترکد، و با ترکیدن هر حباب شادی بچه¬ها بیش¬تر می¬شود. هر یک از آنها می-کوشد حباب بیش¬تری تولید کند یا آن را بالاتر از دیگر حباب¬ها بفرستد... یکی از حباب¬ها از بقیه بالاتر می¬رود و بچه¬ها بهت¬زده به آن نگاه می¬کنند که از سیم¬های برق می¬گذرد و با آنتن¬های تلویزیون برخورد می¬کند امّا نمی¬ترکد. حباب در مسیر باد قرار می¬گیرد و با آن به¬حرکت در می¬آید. از کوچه و محله می¬گذرد، با ساختمان¬های بلند برخورد می-کند، با برج¬ها و دکل¬های بی¬سیم تماس پیدا می¬کند و سرانجام از شهر خارج می¬شود... با کوههای سنگی و صخره¬های مرتفع، تیز و خشن مصادف می¬شود امّا از همه آن¬ها به سلامت عبور می¬کند. به جنگلی می¬رسد، از میان برگ¬های سوزنیِ¬¬ِ کاج¬ها و درختان بلند دیگر می¬گذرد. پرنده¬ئی دنبالش به¬پرواز در می¬آید و به-آن منقار می¬زند و چون کاری از پیش نمی¬برد آن را به¬حال خود می¬گذارد. حباب میان سیم¬های خاردار اطراف جنگل گرفتار می-شود امّا سرانجام نجات می¬یابد. همچنان با باد حرکت می¬کند. از آتش و دود و مه و ابر می¬گذرد و به دریا می¬رسد. با کشتی¬های بزرگ و مسافران شگفت-زده و پرهیاهوی آن¬ها که بر سر او شرط¬¬¬¬ بندی می¬کنند همراه می¬شود، بر امواج سهمگین دریا می¬غلتد و سرانجام به¬ساحل دریا می¬رسد. در ساحل چمنزاری است با گل¬های بسیار زیبائی به لطافت ابریشم حباب، خسته از راه و مانده از آن همه استقامت بر یکی از گل¬های حریرگونه می¬نشیند ئ با صدای خفیفی می¬ترکد. اثر ترکیدن حباب بر برگ گل، یک قطره شبنم است. محسن سماکار آذر ماه 56
- نام فیلم¬نامه وامی است از برادرم عباس.